دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نظریه روابط شی از دید کرنبرگ

تاثیرگذارترین و بحث بر انگیزترین حامی روابط موضوعی

محور اصلی کارهای کرنبرگ را می‌توان، روابط موضوعی و اختلالات شخصیت دانست. مدل سازمان های شخصیت کرنبرگ از مشهور ترین طبقه بندی های اختلالات شخصیت است.

کرنبرگ

اتو کرنبرگ(Otto Kernberg) دو هدف نظری داشته است:

  • ۱- تلفیق نظریه روابط موضوعی با نظریه غرایز در روانکاوی
  • ۲- فهم حالات مرزی و شخصیت های نارسیستیک(به منزله زیر گروهی از حالات مرزی) از طریق مدلی مفهومی که در آن نظریه غرایز و نظریه روابط موضوعی تلفیق شده باشند.

نظریه روابط موضوعی(Object Relations)

نظریه روابط موضوعی از دید کرنبرگ عموما عبارت است از مطالعه روانکاوانه روابط بین شخصی و بررسی چگونگی رشد ساختارهای درون روانی بر مبنای روابط پیشین درونی شده فرد با دیگران. او این تعریف عمومی را هم در معنای وسیع و هم در معنای محدودتر آن مورد استفاده قرار می دهد.

به طور کلی، نظریه روابط موضوعی ناظر بر نظریه ای عمومی در باب ساختارهایی ذهنی است که از تجارب بین شخصی تاثیر می پذیرند. بر اساس این تعریف کلی، روانکاوی به مثابه یک نظریه عمومی می تواند نظریه روابط موضوعی را در برگیرد؛ بدین ترتیب دیگر به نظریه ای جداگانه در باب روابط موضوعی نیازی نخواهد بود.

در معنایی محدودتر، نظریه روابط موضوعی رهیافتی محافظه کارانه در دل سنت روانکاوی است که بر شکل گیری و تکوین ساختارهای روانی بر اساس موضوع های درونی(یا به عبارتی، بازنمایی های خود که با بازنمایی های موضوع گره خورده اند) تاکید و تمرکز دارد.

کرنبرگ نظریه پردازانی مانند ملانی کلاین، ادیث یاکوبسن، مارگارت مالر، جان بالبی، اریک اریکسون، فیربرن و همچنین خود را در محدوده رهیافت یادشده جای می دهد. این رهیافت زمینه ای مشترک (شامل بازنمایی های خود و بازنمایی های موضوع) فراهم می آورد که در متن آن میتوان به مقایسه آثار نظریه پردازان مختلف پرداخت. در محدودترین تعریف از نظریه روابط موضوعی، این اصطلاح صرفا مکتب بریتانیایی، شامل کلاین، فیربرن، وینی کانت و هری گانتریپ را در بر می گیرد.

نظریه روابط موضوعی بدان جهت نزد کرنبرگ ارزشمند است که می تواند برای اختلالات شدیدتر نوروزها تبیینی ارائه دهد. این نظریه به روشن ساختن مسائل ساختاری کمک کرد و در مورد مسائل بالینی گروه های کوچک و مشکلات زناشویی بینشی نو فراهم آورد.

کرنبرگ معتقد است عنصر مهم در آگاهی یافتن از سازمان شخصیت، از منش بسیار آشفته گرفته تا منش سالم، رابطه مادر-فرزند است.

موضوع

کرنبرگ واژه موضوع را معمولا برای اشاره به موضوع های انسانی به کار می برد. موضوع عبارت است از انگاره ذهنی یک شخص که با عواطف رنگ آمیزی شده است. موضوع کسی است که مورد احساسات قرار گرفته و نیازهای کودک را ارضا می کند.

ساختارها یا الگوهای روانشناختی از این رو به وجود می آیند که کودک روابط اولیه خود با افراد محیط، بخصوص مادر را درونی سازی می کنند. رابطه موضوعی درونی شده در فرایند رشد به شکل بیرونی (روابط پیچیده تر با افراد محیط) و درونی (تبدیل به ساختارهای سنتی اید، ایگو و سوپر ایگو ) بسط می یابد.

واحدهای رابطه موضوعی درونی شده:

  1. انگاره خود
  2. انگاره موضوع
  3. احساس یا گرایش عاطفی که این دو انگاره را به هم پیوند می دهد

این واحدها ساختارهای فرعی مراحل رشد ابتدایی هستند. به باور کرنبرگ، ساختارهای شخصیت(اید و ایگو و سوپر ایگو) از این سه بخش سربرآورده و متمایز می شوند.

ترکیب مدل سائق با روابط موضوعی

از نظر کرنبرگ، واحدهای روابط موضوعی در پیدایش سائق ها نقش دارند. تجارب عاطفی خوب کودک بر هم انباشته شده و به مبنایی برای سائق های لیبیدویی تبدیل می شوند. تجارب عاطفی بد نیز مبنایی برای سائق های پرخاشگرانه هستند. به بیان دیگر عشق و نفرت که عواطفی معطوف به موضوع هستند بر سائق ها تقدم دارند و آنها را ایجاد می کنند. چنین برداشتی از سائق ها با برداشت فروید مبنی بر ذاتی بودن سائق ها تفاوت دارد. از این رو در مدل کرنبرگ، انسان ماهیتی جنسی یا پرخاشگر ندارد، بلکه ذاتا پاسخ دهنده و ارتباط جوست. بنابراین کرنبرگ نظریه سائق ها را مطرح کرد تا از روانکاوی کلاسیک دفاع کرده باشد و با فرض ارتباط جویی انسان در زمره نظریه پردازان روابط موضوعی قرار می گیرد.

دوپاره سازی

از نظر کرنبرگ دوپاره سازی هم فعالیتی دفاعی است و هم کارکردی بهنجار که طی رشد روی می دهد. دوپاره سازی به منزله یک مکانیزم دفاعی، ناظر بر گونه ای خیال پردازی ناهشیار است که به واسطه آن، ایگو جنبه های نامطلوب خود را جدا می سازد یا موضوع های تهدید کننده را به اجزایی قابل مهار تجزیه می کند. در این مکانیزم ایگو از خودش در برابر اضطراب محافظت می نماید. این مکانیزم دفاعی بیشتر در سازمان شخصیت مرزی دیده می شود.

در موارد خفیف تر، دوپاره سازی در قالب گرایش به شناخت افراد به صورت کاملا خوب یا کاملا بد و ناتوانی در پذیرش امکان حضور هر دو این ویژگی ها در یک شخص واحد متجلی می شود؛ اما وقتی همین دوپاره سازی در مورد کودکی خردسال به کار می رود می تواند کارکردی انطباقی داشته باشد.

تجارب خوب کودک عواطفی خوشایند به همراه دارند که به موازات فرایند رشد با پیچیدگی هر چه بیشتر به هم پیوند خورده و سازمان می یابند و به شکل گیری ساختارهای ایگو و سوپر ایگو یاری می رسانند. از سویی، تجارب بد احساسات منفی و ناخوشایند را به وجود می آورند. مکانیزم دوپاره سازی عواطف بد را از هم دور نگه داشته و مانع تجمع آنها می شود تا اضطراب به تمام تجارب کودک نفوذ نکرده و عواطف خوب او را نابود نسازد. در واقع دونیمه سازی نوعی تلاش دفاعی برای پرداختن به سلطه والدین قدرتمند است.

منبع: سنت کلر، مایکل. درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود. ترجمه طهماسب، علی آقایی . نشر نی.

۵ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

5 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ملاحت احمدنیا
۱۳۹۴/۰۲/۰۳ ۱۸:۳۰

سلام من دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی هستم. از سایت شما همیشه استفاده میکنم و نهایت تشکر را از شما دارم. واقعا مطالب شما برام مفیده و ازش استفاده میکنم. با تقدیم بهترین آرزوها

هاشم زاده
۱۳۹۷/۰۷/۱۹ ۰۱:۲۴

سلام. بسیار سپاسگزارم برای مطالبتون. سوالی داشتم نظریه روابط موضوعی اتوکرنبرگ رو می خوام بهتر و بیشتر مطالعه کنم و درمانش که روان درمانی انتقال مدار هست، ممنون می شم راهنمایی کنید

زهرا
۱۳۹۸/۰۸/۱۵ ۱۰:۰۸

منم ممنون و سپاس گذارم باتوجه به این که موضوع پایان نامم هم هست .