دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

آرنولد گزل

گزل معتقد بود که رشد، تحت تاثیر دو نیروی عمده است: 1-محیط 2-رسش

گزل بر این باور بود که تمام شخصیت در کنترل رسش است.

گزل

آرنولد گزل(Gesell) جزء روانشناسانی است که معتقد به مکتب رشد داخلی یا نمو یافتگی هستند. گزل در سال ۱۸۸۰ به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۱ چشم از جهان فروبست. او را باید پیشوای طرفداران رشد طبیعی به شمار آورد.

گزل یکی از مشهورترین روان‌شناسان آمریکا و پیشگام مکتب رشد داخلی(نمویافتگی)، عقیده‌ داشت: «رشد داخلی، یعنی تغییرات ساختاری، تابع خصوصیات کروموزومی سلول بارور شده و محیط هستند». گزل قلمرو مطالعات خود را رشد کودک از حد زندگی جنینی تا نوجوانی با تاکید بر دوره شیرخوارگی قرار داد. گزل را به عنوان پدر روان‌شناسی کودک می‌شناسند.

روش‌های پژوهشی او بر مبنای مشاهده بود. او به گونه‌ای دقیق رفتار کودکان را مورد مشاهده قرار می‌داد و این کار را به کمک دستگاه فیلم برداری، دوربین‌ها و آینه‌های یک‌طرفه انجام می‌داد. نتایج پژوهش‌های گزل، جزئیات بسیاری از جنبه‌های رشد رفتاری و حرکتی کودک را روشن ساخت و نشان داد کودکان در سنین مختلف عمر از چه مراحلی عبور می‌کنند. او همچنین پزشک کودکان بود و به همین دلیل بر رشد جسمانی و تحولات جنبشی و حرکتی نوزادان تاکید عمده‌ای داشت.

او روند رشد کودکان را ناشی از قوانین طبیعت می‌دانست و به باور او تمامی جنبه‌های رشد(جسمانی، روانی، شناختی و اجتماعی) به گونه‌ای هماهنگ و سازمان‌یافته پیش می‌روند و نظام عصبی کودک همراه با تکامل دستگاه عصبی وی، در جریان این رشد دخالت تام دارند. گزل رشد را تابع یک جدول زمانی می‌دانست و معتقد بود که مراحل رشد، از پیش مشخص شده‌اند و به گونه‌ای متوالی، نظام‌دار و سازمان‌یافته به پیش خواهند رفت.

اندیشه‌های گزل موجب پیدایش نهضت هنجاریابی در روند رشد گردید. یافتن هنجار، در هر مقطع سنی و برای ابعاد گوناگون رشد حرکتی و رفتاری از خدمات ارزنده گزل به شمار می‌رود.  هنجارهای رفتاری گزل و همکارانش آنقدر کامل بود که هنوز هم منبع اصلی اطلاعات برای روانشناسان و پزشکان متخصص کودک محسوب می شود.

گزل از جمله کارهای گزل این بود که یکی از نخستین تست‌های هوش کودک را گسترش داد. همچنین “برنامه‌ها و جداول رشد” گزل در سراسر دنیا جهت ارزیابی رفتار کودک شیرخوار و به عنوان نقطه شروعی در سایر آزمایشات شیرخواران مورد استفاده قرار گرفته است.

بنا بر اعتقاد گزل رشد فرایندی است که از درون فرد سرچشمه می گیرد و محیط تنها یک تاثیر فرعی بر این فرایند دارد. بدین سبب وی هم در خانه و هم در مدرسه از آزادی رشد کودک در حدود توان و علاقه او طرفداری می کند و هر نوع اجبار یا محدودیت را ناقص رشد و پرورش سالم می داند، زیرا در وجود کودک روحیه منفی گرایی پدید می آورد و به سازندگی و باروری وی لطمه وارد می سازد.

گزل رشد را چنین توصیف می‌نماید: رشد عبارت است از عناصر ذاتی تعامل که پدیدآیی‌های شکلی و تغییرپذیری‌های دوره‌های زندگی را مشخص می‌نماید. گزل به این حقیقت معتقد بود که باید محیطی وجود داشته باشد تا یک ارگانیزم بتواند در آن تحول یابد. درست است که کودک در بین خانواده و فرهنگ محیطی، تکامل می‌یابد ولی استعداد و توانمندی‌های ذاتی که در وجود کودک نهفته است در ترکیب‌بندی ذهن و تحول وی بسیار موثر است.

مفهوم رسش:

گزل معتقد بود که رشد کودک، تحت تاثیر دو نیروی عمده است:
پست های مرتبط
  1. نخست اینکه کودک محصول محیط خویش است.
  2. رشد کودک از درون و بر اثر عمل ژن ها هدایت می شود که او این فرایند را رسش نامید.
ویژگی بارز رشد مبتنی بر رسش این است که همواره به صورت مراحل ثابت آشکار می شود. این مساله را می توان نخست در جنین در حال رشد مشاهده کرد. مثلا مغز و سر زودتر از سایر بخش های بدن جنین رشد می کنند. این ترتیب که طرحی ژنتیکی آن را هدایت می کند، هرگز نقض نمی شود.
نیروهای اجتماعی، زمانی به بهترین وجه بر کودک اثر می گذارند که با اصول رسشی درونی هماهنگ باشند.
گزل با آموزش زود هنگام مطالب به کودکان مخالف بود. کودکان هنگامی که آمادگی پیدا کنند و دستگاه عصبی انها به قدر کافی رشد کند، می توانند بنشینند، راه بروند. آنها در زمان مناسب و با هدایت عوامل درونیشان به تدریج بر تکالیف مختلف تسلط میابند.
رسش به فرایندی اطلاق می شود که از طریق آن رشد بوسیله عوامل درونی و در درجه اول توسط ژن ها که مواد شیمیایی درون هسته سلول هستند کنترل می شود. ژنها توالی، زمان بندی و شکل گیری پیدایش الگوهای عمل را تعیین می کنند.
گزل بر این باور بود که تمام شخصیت در کنترل رسش است.

مطالعه الگوها:

گزل معتقد بود که در مطالعه رشد نباید پدیده ها را تنها در شکل کلی آنها اندازه بگیریم، بلکه باید الگوها را نیز مورد بررسی قرار دهیم. الگو هرچیزی است که در شکل یا قالب معینی قرار دارد. مثلا : پلک زدن. اما انچه بیشترین اهمیت را دارد، فرایند الگوسازی است. یعنی فرایندی که اعمال با استفاده از آن سازماندهی می شوند.

مثلا: بینایی کودکان، در زمان تولد می تواند بی هدف به اطراف حرکت کند، ولی پس از چند روز و حتی چند ساعت نوزاد می تواند چشم های خود را ثابت نگه دارد و برای مدتی کوتاه به اشیا نگاه کند. او می تواند چشم هایش را ثابت نگه دارد و به طور ارادی به چیزها خیره شود.

در یک ماهگی نوزادان می توانند به حلقه هایی که در مقابلشان آویزان شده، نگاه و حرکت آن را در یک قوس بازتابی ۹۰ درجه ای دنبال کنند، این توانایی از نوعی سازماندهی جدید حکایت دارد. در چهارماهگی می توانند اسباب بازی را در دست بگیرند و همزمان به آن نگاه کنند. هماهنگی دست و چشم، به هیچ وجه در ۴ ماهگی کامل نیست. تا مدتی چشم ها برتری دارند.

اصول گزل

گزل معتقد است، آنچه به عنوان مورفولوژی یا شکل‌شناسی از زمان گوته داشته‌ایم، نشان‌دهنده این نکته است که لااقل رشد انسان تابع مساله پدیدآیی شکلی است و در این زمینه معتقد است همان‌طور که دستگاه بدنی ما از یک نوع تحول شکلی تبعیت می‌کند، شاید بتوان گفت که تحول روانی هم از یک سلسله اصولی تبعیت می‌کند. وی در این زمینه به چند اصل اشاره می‌کند که عبارتند از:

۱) اصل سوگیری نمو(اصل جهت رشد) :
بنابر این اصل دستگاه عصبی-حرکتی از یکسو دارای تحولی از سر به پا یا اصطلاحا سری-دمی است و از سوی دیگر این تحول از نزدیک به دور یا مرکز-پیرامونی است.
گزل در اصل جهت‌گیری رشد، ابتدا تحول رفتار حرکتی و سپس تحول روانی را مدنظر قرار می‌دهد، علاوه بر رشد سری-دمی و مرکزی-پیرامونی به اصل دیگر جهت‌گیری رشد اشاره می‌کند. گزل رشد حرکت دست را خاطرنشان می‌سازد و عقیده دارد که کودک ابتدا با استفاده از کف دست، اشیاء را می‌گیرد. ولی کم‌کم حرکات دقیق‌تر و ظریف‌تر شده و از طریق انگشتان(بدون کمک کف دست) اشیاء را می‌گیرد. 
۲) اصل درهم تنیدگی متقابل(هم آمیزی تقابلی) :
انسان بر مبنای تقارن خلق شده است. ما دو نمیکره مغز، دو دست، دو پا و دو چشم داریم. به فرایندی از رشد اطلاق می شود که در آن، دو گرایش مختلف، به تدریج به نوعی سازماندهی موثر می رسند. مثلا رشد دست برتری.
بر اساس این اصل اسقرار الگوهای حرکتی و هماهنگی بین آنها شکل گیری های حرکتی را پدید می آورند و باید فرصتی به دستگاه عصبی-حرکتی داده شود تا این الگوها با هم هماهنگ شوند و ساختارهای حرکتی را بوجود آورند.
گزل همچنین بر این باور است که درهم تنیدگی متقابل، شخصیت فرد را مشخص می‌کند.
۳) اصل ناقرینگی کنشی :
بنابر این اصل انسان که در آغاز زندگی دو سو توان است یعنی فرقی بین سمت راست و چپ بدن خود حس نمی کند، بزودی این تمایل در او قوت می گیرد که یک طرفی و یک جانبه عمل کند. پس دو سو توانی حالتی موقتی است و خیلی زود در فرد تمایلی بوجود می آید که به اعضای سمت راست یا چپ بدن تکیه می کند. بر این اساس فرد چپ برتر یا راست برتر می شود.
تحول ناقرینگی کنشی کودک در بازتاب کشیدگی گردن دیده می‌شود. بازتابی که گزل آن را در تحول آدمی کشف کرده است. در این بازتاب که در سه ماه اول پس از تولد غالب است، بچه‌ها ترجیح می‌دهند تا سرشان را به یک طرف دراز کنند و هنگامی که آن‌ها این کار را انجام می‌دهند، به طور خودکار حالت بازتاب کشیدگی گردن را به خود می‌گیرند.
۴) اصل تفرد یا فردیت:
بر پایه این اصل فرد به نمو یافتگی نوعی خود دست می یابد و در عین حال به یک ردیف سازشهای اختصاصی نایل می گردد. رشد هر انسان علاوه بر اینکه متاثر از محیط است، کاملا فردی است. در اصل رفتار انسان به پدید آیی شکلی و کنشی رفتار فردی وابسته است.
گزل بر بی همتا بودن هر کودک تاکید داشت. وی معتقد بود که همه کودکان بهنجار توالی های یکسانی را پشت سر می گذارند ولی در میزان رشد با یکدیگر متفاوتند.
بحث یادگیری و فرهنگ پذیری به این اصل مرتبط است.
۵) اصل نوسان های خود نظم جو (خود گردانی) :
سازوکارهای رشد درونی اینقدر نیرومند هستند که انسان تا حدود زیادی می تواند رشد خود را منظم کند.
این اصل عبارت است از اینکه فرایند های تحول روانی مسیر ثابتی را طی نمی کنند. این تحول به صورت خطی نیست و نوسانهایی دارد و یک نوع بازگشت هایی در آن صورت می گیرد. گزل این خصیصه را نمو حلزونی می نامد. علت این نوسانها را گزل چنین تبیین می کند، یک خصیصه خود نظم جویی در زمینه عصبی وجود دارد و این خصیصه برای این است که آدمی به سازشها و تبیین های بهتری نایل آید.
کودکان به علت فرایندهای خودگردانی درونی، گاه در مقابل تلاش ما برای آموزش مطالب جدید، مقاومت می کنند.

نیمرخ رفتار در دیدگاه گزل :

مجموعه ای را که بر اساس آن یک مرحله مشخص می شود را نیمرخ رفتار گویند.

گزل طی انجام مطالعات خود درباره رشد و تکامل کودکان وسیله معروف خود را به نام شیشه یا آینه یک‌طرفه ابداع کرد. ابزاری که در به عینیت در آوردن مطالعاتش بسیار مفید بود. وی به اختراع دیگری دست زد و نام آن را اتاق کروی شکل یا عدسی متحرک نامید که از صحنه آزمایشات فیلم برداری می‌کند. گزل توسط تکرار مشاهده این نوع فیلم‌ها و آزمایشات، هنجارهای تحول رفتار را به‌ویژه در دوران شیرخوارگی گسترش داد. در واقع گزل پردازش داده‌ها و شکل‌گیری یافته‌های خود را براساس ده مولفه تدارک دیده است که منظومه‌های مختلف و نیمرخ رفتار هر فرد را ترسیم می‌کند. مولفه‌هایی که او خاطرنشان می‌سازد عبارتند از:

۱- زمینه حرکتی در وهله اول حایز اهمیت است و گزل مشخصات حرکتی را در نیمرخ رفتار منعکس می‌کند.
۲- بهداشت بدنی که چگونه در جریان تحول تامین می‌شود و از خطوط اصلی نیمرخ رفتار است.
۳- جلوه‌ها یا تظاهرات هیجانی که در کودک در جریان تحول بروز می‌کنند تحت چه شکل و شرایطی هستند.
۴- مسایل مربوط به ترس و خواب دیدن‌ها که شاید در ماه‌های اول حایز اهمیت نباشد اما در دوره بین سه تا ۷ – ۶ سالگی بی‌نهایت اهمیت دارد.
۵- مساله سن و جنس نیز در نیمرخ رفتار نشان داده شده است.
۶- روابط اجتماعی: از بدو تولد تا پایان نوجوانی به چه ترتیب حضور افراد برای کودک اهمیت دارد و با آن‌ها رابطه برقرار کند.
۷- بازی‌ها و وقت‌گذرانی‌ها که در سنین بالاتر شکل فعالیت را به معنای کلی کلمه به خود می‌گیرد.
۸- زندگی آموزشگاهی که از سه سالگی به بعد در شرایط نگهداری کودک به وسیله افراد دیگر و در شرایط کودکستان و مدرسه اهمیت می‌یابد.
۹- تحول اخلاقی کودک نیز در نیمرخ رفتار مورد توجه است.
۱۰- دید فلسفی : سطحی از آگاهی یا تصویر یا دیدی که کودک نسبت به جهانی که در آن قرار گرفته دارد.

مراحل رشد در نظام گزل :

گزل در اثر سه جلدی خود تحول روانی را از تولد تا شانزده سالگی به ۲۴ مرحله تقسیم کرده است. تصنعی بودن این تقسیم بندی، تعدد مراحل و مشکلات علمی و کاربردی آنها موجب شده است که مراحل تحول گزل را در مجامع بین المللی با سعی در بیان ساختاری آنها در شکل ادغام شده در تعداد کمتری مراحل ارائه دهند. این مراحل به هفت مرحله تقسیم می شود که عبارتند از :

۱ـ مرحله تولد تا یک ماهگی : مرحله ای است که نوزاد زندگی برون رحمی را شروع می کند و فرصتی است تا طفل رفتار های عصبی و حرکتی مقدماتی خود را با محیط سازش دهد. این مرحله به تطبیق یا سازش کلی معروف است.

۲ـ مرحله یک تا هفت ماهگی : مرحله ای است که بتدریج فعالیتهای حرکتی در کودک شروع می شود و اهمیت می یابد. طفل سعی می کند که محیط اطراف خود را درک و لمس کند . اولین لبخند هیجانی و اجتماعی در کودک مشاهده می شود.

۳ـ مرحله هفت تا هجده ماهگی : مرحله ای است که به عنوان یک مرحله فعال تحول حرکتی محسوب می شود.

۴ـ مرحله هجده ماهگی تا سه سالگی : مرحله ای است که راه رفتن استوارتر می گردد و حرف زدن استقرار پیدا می کند. گزل در این مرحله کودک را که از ظرفیت تجسمی برخوردار است حیوان متفکر می خواند. کودک به سرعت از الفاظ استفاده می کند و جنبه لفظی فعالیتهای خود را توسعه می دهد .

۵ـ مرحله سه تا پنج سالگی : مرحله پیش دبستانی است و زمانی که کودک بر سر دو راهی ها قرار می گیرد. از یک طرف علاقه مند است دیگران را درک کند و از طرفی نمی داند چه واکنش هایی از خود نشان دهد .

۶ـ مرحله پنج تا ده سالگی : مرحله ای است که کودک در سن دبستانی است. در ذهن او مسائل جاندار پنداری موج می زند با این همه مرحله ای است که کودک سعی می کند خود را با محیط خارج تطبیق دهد. دیاگرام رابطه کودک، والد و معلم در این مرحله مطرح می شود.

۷ـ مرحله ده سالگی تا شانزده سالگی : این مرحله با گسترش نوجوانی اختصاص دارد. این مرحله نشان دهنده منظومه ای از دگرگونی ها و فراز و نشیب هاست. سن شکوفایی عقلانی است.

فلسفه فرزند پروری

گزل معتقد بود که پرورش کودک باید با شناخت دقیق قوانین رسش آغاز شود. نوزادان با برنامه درون زاد که دست کم محصول سه میلیون سال تکامل زیستی است به دنیا می آیند. آنها فطرتا نسبت به نیازهایشان و آنچه که آمادگی انجام آن را دارند یا ندارند، هشیارند. بنابراین والدین نباید کودکان را به پیروی از هیچ الگوی از پیش پنداشته ای وادار کنند، بلکه باید نشانه های رسش را از خود کودکان بگیرند. مثلا در مورد تغذیه، گزل به شدت از تغذیه مبتنی بر نیاز، یعنی تغذیه ای که کودک آمادگی خود را برای آن نشان می دهد، در برابر هر نوع تغذیه از پیش تعیین شده حمایت می کند.

گزل تاکید می کرد که اولین سال زندگی بهترین زمان برای یادگیری احترام گذاشتن به فردیت کودک است. به این ترتیب فلسفه گزل در بعد افراطی رها کردن و تساهل قرار می گیرد.

ارزشیابی

اکثر روان شناسان معاصر، جهت گیری رسشی گزل را، بسیار افراطی می دانند. بیشتر روان شناسان، نقش رسش را تأیید می کنند، اما بر این باورند که یادگیری و تدریس، بسیار بیشتر از آنچه گزل تصور می کرد، اهمیت دارند. آن ها معتقدند که محیط صرفاً از الگویابی درونی حمایت نمی کند، بلکه در سازماندهی رفتار نیز نقش دارند.

بیشترین انتقادها از گزل، به شیوه ارائه هنجارهای سنی به وسیله او مربوط است. هنجارهای او از یکسانی بیش از حد حکایت دارد و او در مورد میزان تغییر پذیری که در هر سن می توان انتظار داشت، اظهار نظر نکرده است. به علاوه، هنجارهای گزل، بر مبنای کودکان طبقه متوسط در یک محیط دانشگاهی (ییل) عرضه شده است و ممکن است در سایر زمینه های فرهنگی، به طور کامل مصداق نداشته باشد.

با توجه به این یافته ها، تصویری که گزل از رشد ارائه می کند، بیش از حد ناکافی به نظر می رسد. اکنون نوزادان بسیار باهوش تر از آنچه تصور می شد، به نظر می رسند و پژوهشگران در مورد ذهن کودکان در چند ماه بعد از تولد، قابلیت های قابل توجهی را در می یابند.

امروزه پزشکان و متخصصان اطفال هنوز هم هنجارهای گزل را بسیار با ارزش می دانند و برای نعیین اینکه نوزادان در سنین مختلف باید قادر به انجام دادن چه اعمالی باشند، از آن ها استفاده می کنند. بنابراین، شواهدی در تأیید دیدگاه های گزل وجود دارد و آن اینکه پاسخ دهی به نشانه ها و تمایلات کودک، همانطور که او از یک برنامه زیستی درونی پیروی می کند، مطلوب است.

منابع:

  1. نظریه های رشد – ویلیام کرین – ترجمه: غلامرضا خوی نژاد و علیرضا رجایی – نشر رشد .
  2. روانشناسی ژنتیک – محمود منصور – نشر سمت .
۴ ۲۵ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

6 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Yekta
۱۴۰۰/۰۱/۳۱ ۱۱:۱۶

چقدر توضیحاتتون کامله ممنون😍😘

زهرا علی پور
۱۴۰۰/۰۳/۲۰ ۱۰:۵۲

سلام ، خیلی عالی بود فقط قسمتی که کودک آموزش زودهنگام را نمی پذیرد مربوط به اصل فردیت هست نه نوسان خود نظم جو ، این نوسانات مربوط به اینکه رشد روند خطی ندارد

تارا
پاسخ به  زهرا علی پور
۱۴۰۱/۱۰/۰۹ ۱۴:۳۰

سلام، مطلب درسته، چون در نوسان های خودنظم جو به دلیل فرایند خودگردانی کودک در برابرآموزش مطلب جدید مقاومت نشان میدهد

فرزاد
۱۴۰۰/۰۷/۲۳ ۲۲:۲۲

سلام ببخشید میشه نیم رخ رفتار رو دوباره توضیح بدین. اینکه گفتین مجموعه ای که بر اساس آن یک مرحله مشخص می شود به نظرم گنگه.

معصومه اوستاد
۱۴۰۱/۰۸/۲۴ ۱۳:۲۰

رشد

دیرباز
۱۴۰۲/۱۱/۰۱ ۱۴:۵۸

متاسفانه نمی توان از مباحث با ذکر منبع استفاده نمود.