دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

پاسخ تشریحی نظریه های مشاوره و روان درمانی ارشد ۹۴

تست دکترا

 دانلود سوالات ارشد ۹۴ مجموعه روانشناسی ۲

۲۱۱. گزینه ۱ درست است.
۲۱۲. گزینه ۳ درست است.
هم در شیوه فروید و هم پرز توجه و تاکید بر تعادل جویی ارگانیزم هنگام بروز تنش ها است. بقیه موارد جـزء تفاوتهـای ایـن دو نظریه می باشد.
۲۱۳. گزینه ۴درست است.
تجربه، شرایط ارزش و احساس ارزشمندی از مولفه های درمان شخص محور راجرز می باشد.
۲۱۴. گزینه ۲درست است.
شخصی سازی یعنی ، پذیرفتن مسئولیت درباره چیزهایی که ارتباط زیادی با فرد ندارند و یا اصلا مربوط به فرد نیست.
۲۱۵. گزینه ۴ درست است.
اولین موضع شخصیتی مورد نظر یونگ، درون گرایی و برون گرایی اسـت. در دیـدگاه یونـگ، درونگرایـی و برونگرایـی دو موضـع شخصیتی یا جهت گیری هستند . به طور خلاصه می توانیم بگوییم که برونگراها بیشتر با دنیای بیرون ، دیگران و اشیاء سرو کـار دارند در حالی که درونگراها بیشتر با افکار و ایده ها مشغولند.
برونگرایی و درونگرایی دو قطب یا دو گرایش متضادند. انسانها نه تنها می توانند برونگرا و درونگرا باشند بلکه میتوانند در زنـدگی خویش از هر دو موضع نیز استفاده کنند. اما در جریان رشد، یکی از این مواضع غالب یا بیشتر تثبیت می شود. موضـع مغلـوب نیـز احتمالاً ناهشیار می شود و به شیوه ای ظریف و غیر منتظره روی شخص تأثیر می گذارد.
۲۱۶. گزینه ۳ درست است
۲۱۷. گزینه ۲ درست است.
در اختلال مرزهای تماس، اختلال طفره رفتن یعنی در رفتن از صحبت رک و صریح از طریق انتزاعی کردن موضوع، سئوال کردن، شوخی کردن . طفره به معنای اجتناب غیر مستقیم از تماس است.کسی که سر اصل مطلب نمی رود، بیش از حد مودب است و یا دایم حرف می زند، طفره می رود.
۲۱۸. گزینه ۱ درست است.
جبران(COMPENSATION): مستور ساختن جنبه های منفی (کاستی های نامطلوب) خودانگاره و شخصیت با تاکید و تقویت اغراق آمیز جنبه های مثبت. فرد حس خود کم بینی، حقارت و شکست هایش را با مطرح ساختن خود در زمینه های دیگر پنهان می سازد. تقویت یک ویژگی مثبت در جبران یک ویژگی منفی. و یا جبران ناکـامی هـا بـا کامجویی مفرط در زمینه های دیگر.
۲۱۹. گزینه ۳ درست است.
این جمله یک بازی روانی است چون به ظاهر مراجع در حال صحبت از من بالغ خود با من بـالغ شماسـت ولـی در واقـع و بطـور همزمان یک پیام روانی برای شما مخابره می کند که احساس ترحم و دلسوزی تان را برانگیـزد. به گفتـه اریـک بـرن «بـازی هـا» عبارت اند از: یک سلسله مراوده ها که بین افراد و برای ارتباط برقرار کردن به کار می رونـد. می توان گفت تمام رفتارهای اجتمـاعی و گـاهی خصوصی انسانها، بازی است.
۲۲۰. گزینه ۴ درست است.
پرلز روانشناس رویکرد گشتالت اظهار داشت : رویا شاهراه رسیدن به یکپارچه سازی است. رویاها پیامی از ناخوداگاه هستند زیـرا حاوی ابعادی از شخصیت فرد در بیداری می باشند. رویا پیام وجودی بخشی از خود به بخش دیگر است.
۲۲۱. گزینه ۲ درست است.
در شیوه مراجع محوری این مکانیزم ها زمانی فعال می شوند که فرد تحت شرایط ارزش قرار گیرد. در شرایط ارزش یا ناهمخوانی بین تجربه کنونی و ساختار خود، کودک برای دفاع و کاهش اضطراب به طور موقت از این مکانیزم هـا اسـتفاده مـی کنـد کـه در جهت تحریف واقعیت است.
۲۲۲. گزینه ۱ درست است.
شرطی سازی بیزاری آور یکی از روشهای درمانی انزجاری یا بیزاری آور است که عمدتا برای درمان الکلیسم، سیگار کشیدن، اعتیاد به مواد مخدر، انحرافات جنسی و پرخوری به کار می رود. زیربنای اصلی این روش، شرطی سازی تقـابلی اسـت، در شـرطی سـازی بیزاری آور، محرکت تقویت کننده رفتار نامطلوب، در اثر مجاورت با یک محرک بیزارکننده، توانایی فراخـوانی رفتـار نـامطلوب را از دست می دهد،
۲۲۳. گزینه ۲ درست است.
در درمان شناختی بک به بررسی تحریف های شناختی مراجع می پردازند و شخصی سازی یکی از تحریف های شناختی است.
۲۲۴. گزینه ۱ درست است.
در واقع می توان گفت نخستین رویکرد شناختی، آموزش خـود-آمـوزی مایکن بام است. شهرت این رویکرد براساس مبانی نظری ساده آن و نیز شباهت آن به مفهوم رفتار کنشگر ذهنی در چهـارچوب نظریه کنشگر، مربوط می شود. چرا اینکه شیوه ابداعی مایکل بام هم بر مولفه های شناختی وهم بر فنون رفتاری تأکید دارد و هدف از آموزش این روش، آموزش مهارت ها به درمانجویان برای رویارویی بامشکلات خود درآینده می باشد.
مایکنبـام (۱۹۷۷)اظهـار مـی دارد کـه«تغییـر رفتـار از طریـق زنجیـر فراینـدهای میـانجی روی مـی دهـد کـه تعامـل گفتـار درونی، ساختارهای شناخت و رفتارها و پیامدهای ناشی از آنها را شامل می شود».او فرایند تغییر سه مرحله ای را شرح می دهد کـه به موجب آن ،این سه جنبه، درهم تنیده هستند. به عقیده او،تمرکز کردن روی فقط یک جنبه ،کفایت نمی کند.
مرحله ۱: خودنگری: در مرحله اول فرایند تغییر، درمانجویان یاد می گیرند چگونه رفتار خود را مشاهده کنند. وقتـی درمانجویـان درمان را شروع می کنند، گفتگوی درونی آنها با خودگویی و تصویرسازی ذهنی منفی مشخص مـی شـود.
مرحله ۲: شروع کردن گفتگوی درونی تازه: درمانجویان در اثر تماسهای اولیه با درمانگر، یاد می گیرند به رفتارهـای ناسـازگارانه خود توجه کرده و فرصت هایی را برای گزینه های رفتاری سازگارانه پیدا کنند. اگر درمانجویان بخواهند آنچه را کـه بـه خودشـان می گویند تغییر دهند، باید زنجیره رفتاری تازه ای را شروع کنند، زنجیرهای که با رفتارهای ناسازگارانه آنها مغایر باشد درمانجویان یاد می گیرند که ناراحتی روانی حاصل وابستگی متقابل شناخت ها، هیجانات، رفتارها و پیامدهای ناشی از آنهاسـت.
مرحله ۳: یادگیری مهارتهای تازه: در مرحله سوم فرایند تغییر، به درمانجویان کمک می شود تا حرکت مـارپیچی نزولـی تفکـر، احساس، و رفتار کردن را قطع کنند و با استفاده از توانایی های خود، شیوه های کنار آمدن سازگارانه تر را یاد بگیرند.
۲۲۵. گزینه ۴ درست است.
۲۲۶. گزینه ۲ درست است.
خلاء وجودی:
انسانی که قادر نیست در زندگی معنا و هدفی بیابد و مبتلا به ناتوانی وجودی است و نگرانی اصلی او احساس پوچی و بی معنـایی و تهی بودن است ، از نظر فرانکل دچار خلاء وجودی شده است.
گناه وجودی:احساس ناقص بودن یا پی بردن به این نکته که ما آن چیزی نیستیم که باید می شدیم. ایـن آگـاهی از آن اسـت کـه اعمال و انتخاب های ما، ما را بعنوان انسان کمتر از آنچه که باید می شدیم نشان می دهند.
اضطراب وجودی:دیدگاه وجودگرایی نسبت به اضطراب وجودی است و می گویند به جای اجتناب باید بـا آن روبـرو شـد و امـری سازنده است. اضطراب وجودی برخاسته از شرایط اجتناب ناپذیر انسان است.
۲۲۷. گزینه ۳ درست است.
تکنیک قصد متضاد.:تحقیقات نشان داده اند که این تکنیک در مورد وسواس اجباری و ترس، یک درمـان مـؤثر اسـت و البتـه در موقعیتهای دیگر نیز از جمله حملات وحشتزدگی و لرزش، لکنت زبان، برخی موارد بیخوابی، سکسکه و حتی کابوسهای مداوم استفاده شده است و کاربرد دارد و ثابت شده است که در این موارد زمان درمان کوتاه است.  ویکتور فرانکل می گوید: جوهره قصد متضاد این است که بیمار را وادار کنیم دقیقا کاری را انجام دهـد و یا وقوع چیزی را آرزو کند که از آن می ترسد.

۲۲۸. گزینه ۴ درست است.
دنیای کیفی: از نظر گلاسر نیازهای اساسی در بین تمام انسان ها مشترک است منتهـا راه هـای بـرآورده کـردن آن جنبـه کـاملا شخصی دارد زیرا عوامل اجتماعی (فرهنگ، دین، قومیت، اقتصاد، نژاد و…) از یک سو و نوع تجارب فرد از سوی دیگر در آن تـاثیر مستقیم دارد. دنیای کیفی همان تصاویر ذهنی فرد از “آرمان شهر” یا مدینه فاضله شخصی است که سه بخش دارد: انـسان هـای دوست داشتنی، اشیاء دوست داشتنی و تجارب دوست داشتنی. در مدینه فاضله هر فرد، “انسانها” مهم ترین عناصر محسوب مـی شوند. از این جهت است که نارضایتی در روابط بین فردی در کانون تمرکز درمان گلاسر قرار گرفته است.
در نظریه گلاسر کشف کردن تصاویر دنیای کیفی بسیار دشوار است. برای نیل به این هدف باید هر فرد از خـود بپرسـد: “چـه نوع دوستانی می خواهم؟” و یا “معنای دوست بودن چیست؟”. همچنین برای نیل به سلامت روان باید تصاویر دنیای کیفی را بـا واقعیتهای بیرونی تنظیم کرد. به عنوان نمونه تصویر یک غذای رویایی (بقاء) می تواند در دنیـای بیرونـی حـاوی مـواد مغـذی و سالم نباشد و فرد را به بیماری بکشاند. یا تصویر تفریح کردن یک فرد با شرایط جامعه هماهنگ نباشد و با مجازات روبرو گردد.
پس انسان ها، نیازهای خود را بطور مستقیم برآورده نمی کنند و از طریق تصاویر دنیای و بطور انگیزشی و درونی بدان جهـت حرکت می کنند.
۲۲۹. گزینه ۲درست است.
استنباط اختیاری ( دلبخواهی )
استنباط اختیاری یعنی ، رسیدن به نتایجی براساس ملاکهای ناکافی. بنابراین کسی که در انجام نخستین تکلیف درمـانی دچـار اشکال شده است، ممکن است به این نتیجه برسد که این درمان فایده ای برایم نخواهد داشت.
فریمن ، دو استباط اختیاری را تشریح می سازد : الف) ذهنخوانی ب) پیشبینی منفی
۱- ذهنخوانی
ذهنخوانی به این عقیده برمی گردد که می دانیم فرد دیگری در مورد مـا چـه فکـر مـی کنـد . بـرای مثـال فـردی ممکـن اسـت نتیجه گیری کند که دوستش از او خوشش نمآید ، به این دلیل که او با وی خرید نرفته است . در حقیقت ، دوست این شخص ممکـن است دلیل دیگری برای عدم قبول دعوت وی داشته باشد. مثلا ممکن است به دیگری قول داده باشد.
۲- پیشبینی منفی
این نوع تفکر ،طالع بینی ، نیز نامیده می شود. به این معنی است که شخص اعتقاد دارد اتفاق ناگواری رخ خواهد داد، اگرچه قرائن و شواهد از این پیش بینی حمایت نکنند . فردی ممکن است ، پیش بینی کند که در امتحان شکست خواهد خـورد ، اگرچـه وی خود را برای این امتحان مهیا کرده و در امتحانات قبلی خود موفق بوده باشد.
۲۳۰. گزینه ۱ درست است.
تعالی نفس: انسان ها به کمک قوه تخیل و خلاقیت خویش از چهارچوب نیازهای خود خارج می شـوند و بـه دیگـران و مـسولیت خویش در قبال آنها توجه می کنند. در مورد کسانی که تعالی نفس پیدا می کنند، می توان مثالهای زیادی زد. یالوم مثال هایی از کسانی می آورد که بیماری مرگباری دارند و به جای متمرکز شدن روی بیماری خویش، نفس خویش را تعـالی مـی بخـشند و دلسوز سایرین می شوند.

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

2 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Aziz Axir
۱۳۹۴/۰۲/۱۲ ۱۳:۰۹

خیلی خرسندم، معلومات همه جانبه و معتبر ،موفق باشید!