دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

آنتیگون

آنتیگون

آنتیگون (به یونانی: Αντιγόνη)، در اسطوره‌های یونان، دختر ادیپ و یوکاسته است. برادرانش پولونیکس و اتئوکلس در جنگ هم‌دیگر را کشتند و کرئون ( دایی شان) پادشاه تب، تدفین پولونیکس را به جرم خیانت ممنوع کرد. آنتیگون از این فرمان سرپیچی می‌کند . او برادر را به خاک می‌سپارد و کرئون آنتیگونه را به دلیل نافرمانی اش به مرگ محکوم کرد اما برای اینکه قاتل او نباشد دستور داد آنتیگونه را با آب و غذا در غاری حبس کنند.

اویدیپوس بعد از آنکه پی برد با مادر خود زنا کرده‌است، یوکاسته (مادر و همسرش) خود را به دار آویخت و اویدیپوس چشم خود را کور کرد. اویدیپوس سوگند خورد که خانواده و دیار آلودهٔ خود را ترک کند اما کرئون (برادر یوکاستا) از او خواست مدتی آنجا بماند. در این مدت کرئون به عنوان نائب السلطنه حکومت کرد. بعدن پسران اویدیپوس، یعنی اتئوکلس و پولونیکس، تاج و تخت را تصاحب کردند و پدر را بیرون راندند. آنتیگونه همراه اویدیپوس رفت تا در آوارگی‌های او راهنمایش باشد. وقتی اویدیپوس سرانجام به حریم مقدس پوسئیدون در کولونوس رسید که مقدر بود در آنجا بمیرد. ایسمنه (خواهر آنتیگونه) نزد اویدیپوس و آنتیگونه رفت و به آنها خبر داد که برادران به نزاع برخاسته‌اند و کرئون که از اتئوکلس دفاع می‌کند مایل است اویدیپوس به تبس بازگردد. زیرا طبق یک پیشگویی حضور اویدیپوس موجب پیروزی کسی می‌شود که به اویدیپوس پناه بدهد. اویدیپوس در محراب ماند اما کرئون با سربازانش از راه رسید و خواست ایسمنه و آنتیگونه را برباید تا اویدیپوس مجبور به همکاری شود اما اویدیپوس از اهالی کولونوس تقاضا کرد که به دنبال تسئوس (شاه آتن) بروند. تسئوس به سرعت آمد و هر دو خواهر را نجات داد.

وقتی اویدیپوس از دنیا رفت، آنتیگونه و ایسمنه داوطلبانه به تبس بازگشتند در حالیکه پولونیکس با هفت سردار به تبس حمله کرده بود. پولونیکس و اتئوکلس در نبرد تن به تن یکدیگر را کشتند. کرئون جسد اتئوکلس را با تشریفات شاهانه به خاک سپرد اما چون پولونیکس را یاغی و خائن می‌دانست جنازه‌اش را راها کرد تا بگندد و ممنوع کرد که کسی به آن دست بزند. آنتیگونه این بی حرمتی را تحمل نکرد و سه مشت خاک بر جنازه پاشید و در صدد دفن جنازه بر آمد. سربازان کرئون آنتیگونه را دستگیر کردند. آنتیگونه تقاضای ایسمنه را که خواست در جرم و مجازات او شریک شود نپذیرفت زیرا ایسمنه موقعی که آنتیگونه خواست اقدام به دفن برادر کند از کمک کردن امتناع کرده بود.

کرئون آنتیگونه را به دلیل نافرمانی اش به مرگ محکوم کرد اما برای اینکه قاتل او نباشد دستور داد آنتیگونه را با آب و غذا در غاری حبس کنند. هایمون پسر کرئون که نامزد آنتیگونه بود به دفاع از آنتیگونه برخاست و به پدر اعتراض کرد اما نتیجه‌ای در بر نداشت. تیرسیاس، غیبگوی پیر و نابینای تبس نزد کرئون آمد و به او هشدار داد و در خواست کرد مردگان را دفن کند و زندگان را از گور در آورد. کرئون به اکراه پولونیکس را دفن کرد و بعد به سراغ غاری رفت که آنتیگونه در ان حبس شده بود. غار را گشود اما با جنازهٔ آنتیگونه که خود را به دار آویخته بود مواجه شد و هایمون را بالای سر جنازه دید. هایمون با خنجری که داشت سعی کرد ضربه‌ای به پدر بزند اما بعد خود را کشت. ائورودیکه، همسر کرئون بعد از شنیدن مرگ پسرش خودکشی کرد.

آنتیگون

کرئون و مفهوم امر استثنایی:

کارل اشمیت ، وضعیت استثنایی را حالتی معرفی می کند که در آن حاکم واجد هیبتی فراقانونی است . به عبارتی این حاکم است که حدود اعمال قانون را مشخص می کند . نمونه ی آن می تواند نهاد رهبری در ساختار سیاسی کشور دانست . در دموکراسی شکست خورده تابستان ۸۸ ، خشونت های بعد از آن و بحران فروپاشی نمادین دولت و همچنین ملت ، این رهبری بود که با تمکین به جایگاه فراقانونی خود ، قانون را به حالت تعلیق در آورد و فصل الختامی برای همه شد . به عبارتی خلاء وجودی حاکمیت قانون ( و مردم ) با وجود یک حاکمیت مطلق است که پر می شود . قانون همچون پشتوانه ای برای جایگاه فراقانونی حاکمیت در وضعیت استثنایی می باشد . این حاکمیت پایی در قانون (اصل ۱۱۰ قانون اساسی) و پایی فراتر از قانون دارد (همچنان به نظام قانونی متصل و پایبند است، اما بیرون از نظام قانونی باقی می ماند ) و به کمک این جایگاه خود ، نظم نمادین را ، برای ساختن نظمی جدید به تعلیق در می آورد.
حاکم سیاسی همچون کرئون به پولونیکس (فتنه گر) و اتئوکلس (شهید) و همچنین آنتیگون (حامی فتنه) نیاز دارد تا دوباره صورتبندی دوگانه و مرزبندی هایی همچون خودی – غیر خودی را انجام دهد. پس انتظار سران جنبش سبز برای بازگشت به قانون نا به جا بود چون قانون از پیش توسط حاکمیت به تعلیق در آمده بود.


موسوی و آنتیگون :

انتخابات ۸۸ و اعتراضات بعد از آن ،نوعی قهر کرئونی برای جنبش سبز داشت. از این رو هر گونه همراهی و دادخواهی برایشان از سوی نخبگان سیاسی، محکوم بود . حمایت های موسوی ، وی را در جایگاه آنتیگون قرار می داد که از حاکمیت سرپیچی می کند. اما سوالی که مطرح می شود این است که وی با پیکره ی نمادین نظام چه رابطه ای را شکل داده است ؟ آیا او یک انقلابی است یا یک ضد انقلاب و فریب خورده ؟

در خوانش هگلی از آنتیگون ، وی حافظ قانون الهی و خانواده است در حالی که کرئون حافظ قانون انسانی می باشد. موسوی بارها در میتینگ های انتخاباتی خود این امر را متذکر شده بود که احساس خطر برای نظام می کرده است و می خواهد نظام را به خط امام (آیت الله خمینی ) برگرداند .آیا میتوان پذیرفت که موسوی به مثابه آنتیگونه، حافظ قانون خانواده و سنت ( خط امام ) است و مخالفان محافظه کار وی، حافظ قانون انسان و نظام (رهبری) اند؟

لکان ،آنتیگون را خارج شده از امر نمادین می دانست . اینکه موسوی نه تنها مظهری برای بازگشت به خط امام نیست بلکه همچون آنتیگون در وضعیت استثنایی به عنوان عنصری غیر خودی مقهور کرئون گشته و تبدیل به مرده ی زنده ای می گردد که از ساحت نمادین به بیرون تبعید شده است و به حصر خانگی محکوم شده است . حصر خانگی موسوی نوعی تبعید آنتیگونه ای است . نه وعده های آزادی وی عملی می شود و نه کین خواهی جریانات محافظه کار برای مرگ و اعدام موسوی . موسوی نه شهید است ( حذف شود و بعد به عنوان شهید ادغام گردد ) و نه محکوم می شود ( در قانون ادغام شود تا حذف گردد ) .

تشبیه آنتیگون به موسوی از آن جهت است که موسوی همچون آنتیگون به امرنمادین حاکم نه می گوید (رویکرد سایکوتیک موسوی ) و از طرف دیگر حاکمیت او را از حیات سیاسی و نمادین تبعید می کند.

منبع : https://www.facebook.com/Jacques.Marie.Lacan

۱ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها