دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

ایماگو درمانی ۲

ایماگو درمانی

مراحل تحولی در ایماگو درمانی

شامل پنج بخش است : دلبستگی- اکتشاف هویت- قدرت و شایستگی _ ارتباط (دوست یابی )

۱- دلبستگی (ازتولد تا ۲سالگی ). کودکان نیاز دارند که به یک مراقب  دل ببندند و والدین در دسترس و گرم باشند .

۲- اکتشاف ( ۲-۳ سالگی ) . در این مرحله نیاز دارند که کشف کردن و ماجراجویی را تجربه کنند و دوباره بسوی مراقب برگشته ماجرا را برای او تعریف کنند . انعکاس گری ( بازگرداندن تجارب شنیده شده به کودک مانند یک آیینه دراین مرحله اهمیت اساسی دارد)

۳- هویت (۳-۴سالگی). در این مرحله کودکان کشف بخشهای مختلف شخصیت خود را آغاز می کنند . لازم است والدین وانمودسازی های کودک را به او منعکس کنند .

۴- قدرت و شایستگی ( ۴-۶ سالگی ). کودکان در این سن وارد دنیای خارج از خانه می شوند.  در این مقطع حساس مهم ترین وظایف والدین تحسین تایید و آیینه سازی است .

۵ – ارتباط ( ۶تا ۹ سالگی ). کودکان کاملا به محیط بیرون از خانه خو گرفته اند. نیازهای تحولی آنان عبارت است از   دوست یابی: یافتن دوست صمیمی و آموختن پیچیدگی ها و تجربه ی حسادت هایی در روند داشتن و حفظ روابط دوستانه ایجاد می شود. وظیفه والدین پرورش و ترغیب دوست یابی در کودکان و نیز الگو بودن در این زمینه برای آنان است و باید به ایجاد رابطه با همسالان تشویق کنند .

ایماگو درمانی
ایماگو درمانی

درمرحله دلبستگی اگر والدین در دسترس نباشد یا به اندازه کافی مورد توجه و مراقبت قرار نگیرد” تیپ شخصیتی” خاصی را درخود پرورش می دهد که شخصیت چسبنده و بیقرار یا اجتناب کننده است. هر دو تیپ خواهان تجربه صمیمیت و دلبستگی هستند البته اجتنابی ها این خواسته را انکار می کنند . در مرحله اکتشاف چنانچه  کودک نتواند مکاشفه گری کند تیپ شخصیتی یا درآمیخته خواهد شد  یا  منفرد . به لحاظ تشخیصی   این  افراد در گروه  اختلالات  شخصیتی  مرزی و یا خود شیفته  قرار  می گیرند. درآمیخته ها  با همه کس و با هر شیوه ای که شده  می جوشند و آنها را به خود جلب می نمایند.  منفردها  هم بدون بررسی نظر دیگران هر آنچه خود می خواهند را دیوانه وار طلب می کنند .

درمرحله هویت یابی  اگر کودک اصلا مورد انعکاس قرار نگیرد یا انعکاس ضعیف دریافت کند  تیپ شخصیتی پراکنده  یا خشک  شکل می گیرد . از نظر تشخیصی  بالینی ها این مرحله را با  اختلالات روانژندی  همچون  اضطراب یا  افسردگی خفیف همخوان می دانند.درمرحله قدرت و شایستگی کودک   آیینه سازی ناقص  دریافت کرده تیپ شخصیتی  رقابتی یا منفعل پیدا میکند .

در آخرین مرحله درصورتی که کودک در دوست یابی ناتوان بماند مستعد پیدایش دو تیب شخصیتی  تنها و مراقب است.

جفت گزینی همسران بر اساس تیپ شخصیتی :

نکته جالبی که بر اساس زوج درمانی ایماگویی و در این رابطه وجود دارد از این قرار است :  وقتی کودکان  به بلوغ می رسند  بر تیپ های شخصیتی متضاد با خودشان  جذب می شوند!  افراد عاشق  کسانی می شوند که مرحله آسیب دیدگی شان همانند آنها باشد فقط وقتی همسرمان در همان مرحله تحولی ما و در تیپ شخصیتی متضاد با ما ناکام شده باشد، خواهد توانست آنچه که در کودکی دریافت نکرده ایم را برایمان زنده کند اما بدلیل آسیب پذیری ها و جراحتهای درونی کسانی را بر می گزینند که تدابیر سازگارانه شان در کودکی برعکس خودشان بوده باشد . وقتی همسران پس از مرحله شیفتگی در تقاطع تخیلات با واقعیت به آشفتگی می رسند زمان درمان ایماگویی فرارسیده است ( لاکوت ۲۰۰۷).                   

براساس  ایماگودرمانی وقتی ما انسانها  بدنیا می آییم برای منسجم  بودن و یکپارچگی  پتانسیل  داریم ، بطور همزمان به تفکر – اجرا -احساس- شهود بپردازیم . با این وجود محیط شرایط سازگاری را در ما فراخواند و دراین فرایند ما دو وسیله مهم ابراز انرژی مان را از دست می دهیم . بسیارند  از  ما در خانواده هایی  زندگی کرده ایم که همیشه گفته اند “احساس نکن ”  ” پسرها  گریه  نمی کنند ” یا ” دخترها کار نمی کنن ”  ” بذار انجامش بدم ” یا  “تو کودن هستی”  ” اجازه بده برات فکر کنم ” .

دراکثر جوامع مردان مستعد از دست دادن احساس  و شهود و زنان به  کنار گذاشتن  تفکر و رفتار  متمایل می گردند. این دو پارگی که از تاثیرات محیطی بر می خیزد با قابلیت های ذاتی و طبیعی ما انسانها ( کلیت و یکپارچگی) در تضاد است . بر اساس ایماگو درمانی ما برکسی شیفته می شویم که خویشتن گم شده ما را در دست دارد به بیانی دیگر نیمه گمشده ماست . به همین دلیل است “متفکر / عملگرا ” به “حس گر /شهودی دل می بازد و برعکس. اما در ادامه چیز عجیب وقوع می پیوندد  ماشروع  به رنجیده شدن و  ناکام گشتن ازهمان بخشهایی که در آغاز مجذوبشان شده بودیم ، می شویم . بخشهایی از وجود شخص مکمل ( همسر) که وسایل اصلی ابراز انرژی او هستند، آن بخشهایی از خودمان که  بدنبال اجتماعی شدن، طردشان کرده بودیم را تحریک می کنند  و بدین وسیله سبب آزارمان می گردند .

 عشق رمانتیک وقتی پدیدار می شود، لاجرم پایان می یابد. همسران با کشمکشهای قدرت مواجه می شوند ولی این مرحله نیز همیشگی نخواهد بود . اما آنچه همواره شاهدش هستیم زوجهایی اند  که  یا  بشدت در چالشهای این کشمکش ها اسیرند و یا به سبب رهایی از فشارهای آن، رابطه را رها می کنند . این همسران به دلیل ناآگاهی با فلسفه ای که طبیعت برای جفت گزینی انسانها در نظر دارد پیش از آنکه  به  کشمکشها اجازه  دهند، وظیفه رشدی خودشان را به انجام برسانند، رابطه را  رها  و عشق  دیروز را  نشانه ای  بارز از حماقتهای گذشته  بر می شناسند. 

چنانچه ما زوج درمان گران بتوانیم این فلسفه های زیر ساختاری را به زوجها آموزش دهیم رابطه نیز طبیعی تر خواهد آمد و همسران به هنگام رویاروی با تعارض بخوبی درونی کرده اند که این ناکامی ها به هدفی زیرکانه و برخاسته از نظم مندی بی خطای طبیعت پدیدار شده اند .

محتوای درمان :

 هدف از ایماگو درمانی ارتباط : رساندن زوجها به دو بینش اساسی است : رابطه مشترک چیزی جز بازتابی از واقعیت فردی هر همسر نیست بعبارت دیگر رابطه زناشویی هم از پویه های درون فردی تاثیر می پذیرد و هم بر آن تاثیر می گذارد. فرایند درمان برآنست که در خاتمه همسران را به درک مفهوم ازدواج و حفظ رابطه دیرپا مجهز سازد.  درمان تصویرسازی – ارتباطی با هدف تبدیل تجارب منفی کودک به تجاربی شفا یافته و عمیق در بزرگسالی فعالیت می کند. این درمان شفا بخشی، جراحت های کودکی حل تعارضات زناشویی و افزایش صمیمیت و پیوند را آماج کار خود قرارداده است.

هدف درمان این است که همسران به لحاظ شخصی یکپارچه  شوند و رابطه هشیار را تجربه کنند .( موریس۲۰۰۳)     هدف نهایی درمان خلق رابطه آگاهانه ای است که در سایه آن هر دو همسر احیا  و بازآفرینی گرایش ذاتی شان به یکپارچگی را تجربه کنند  . آماج ایما گودرمانی بازگرداندن تجربه گمشده هر فرد از یکپارچگی ست که در کودکی آن را از دست داده بوده اند ( لاکوت ۲۰۰۷)

در زوج درمانی ایماگویی، تعهد لازمه حرکت  بسوی  یکپارچگی است به همین خاطر زوجها برای گذار از فرایند ایماگودرمانی باید به رابطه متعهد باشند. ایماگودرمانی در همکاری با سائق ناهشیار تلاش می کند تا افراد را به یکپارچگی برساند. یکپارچگی به دو امر بستگی دارد : یکی اینکه زوج  آسیب پذیری  خود را درک کنند و دیگر اینکه همسران به  تلاش  در جهت احیاء  انسجام  شخصی  و در همسر متعهد باشند . فرایند  یکپارچه شدن  همیشه با درد و رنج همراه است .

نقش رابطه درمانی :

 در مقایسه با درمانگران سنتی و پیروان درمان های بسیار کوتاه شفا دهندگی یکسویه نیست . بلکه ایماگو درمانگر  تسهیل گر فرایند درمانی ویژه ای است که همسران را در راستای شفابخشی به یکدیگر و رشد بسوی یکپارچگی قدرتمند میکند . درمانگر برآنست تا هر همسر را درمانگر دیگری کند او بیش از آنکه مظهر شفادهندگی باشد مربی و هدایتگر خواهد بود . اساسا  ایماگو درمانگر همسران را در جهت ساختن  رابطه ای آمیخته  با تعهد و سرشار از تماسهای  توجه آمیز و پیوندهایی همدلانه هدایت می کند .

سه مرحله اساسی در گفتگو آگاهانه : ۱- آیینه سازی  ۲- اعتباربخشی ۳- همدلی. نهایتآ پیوند میان همسران را بازآفرینی  میکند و این پیوند همان  مرهمی است که جراحتهای هیجانی توقف های رشدی و بلوکه شدن های معنوی را شفا خواهد داد .  

منبع   : زوج در مانی تحلیلی/ تالیف و ترجمه:  بیتا حسینی / نشرجنگل    

تهیه کننده : شهناز امجدی

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها