اختلال استرس پس از سانحه(ptsd) چیست؟
عامل اصلی ptsd یک رویداد تروماتیک است.
فلش بک، کابوس و اضطراب شدید و فکر ناخواسته در مورد یک اتفاق وحشتناک از علائم این اختلال است.
اختلال استرسی پس از سانحه(Post Traumatic Stress Disorder) سندرم یا مجموعهای از علایم بیماری میباشد که در بعضی از افرادی که تحت تاثیر سانحهای ناگوار مانند: بلایای طبیعی(سیل، زلزله، رانش زمین، آتش سوزی، طوفان و سونامی و…)، جنگ، خشونت(دزدی، قتل، سو استفاده جنسی، زورگویی و…)، بیماری و از دست دادن نزدیکان و… قرار میگیرند، دیده میشود.
اختلال استرس پس از تروما(PTSD)، اولین بار در DSM-3 مطرح شد؛ اما قبل از آن بهعنوان موج انفجار یا شوک ناشی از انفجار (shell shock) شناخته میشد. این اختلال بیشتر در سربازانی که در جبهههای جنگ حضور داشتند، مشاهده میشد. بسیاری از نشانههای آن مانند افکار مزاحم و بیشبرانگیختگی اتونومیک، در قربانیان سایر رویدادهای تروماتیک از جمله فجایع طبیعی نیز مشاهده می شوند.
در این اختلال نشانه های مرضی روانشناختی به دنبال یک حادثه ضایعه گر روانی که معمولا خارج از تحمل انسان است رخ می دهد. محرکهایی که موجب این سندرم می شوند در اکثر افراد نشانه های مرضی پریشانی را بر می انگیزانند.
ویژگی های مرضی این اختلال تجربه مجدد حادثه ضایع گر، کرختی در پاسخ دادن به محرکها، بی احساسی نسبت به درگیر شدن با دنیای بیرونی، و تنوعی از نشانه های شناختی، رفتاری و فعالیت بیش از اندازه دستگاه عصبی خودمختار است. غالبا نشانه های بدنی خاصی نسبت به ضایعه روانی ملاحظه می شود که ممکن است به آسیب آشکار روانی منجر گردد. واکنش های شخص بیمار به این رویدادها شامل ترس شدید، درماندگی، یا وحشت است. (در کودکان، این واکنش ممکن است به صورت رفتار آشفته یا بی قراری ابراز شود.)
در شرایط استرس زا و خطرناک در بدن ما واکنشهای طبیعی از جمله تعریق، افزایش ضربان قلب، بی قراری و… رخ میدهد. این واکنشها موسوم به واکنشهای جنگ و گریز، تحت تاثیر هورمونها و سیستم عصبی ما هستند.
عامل اصلی که منجر به بروز PTSD میشود، یک رویداد تروماتیک است. رویدادی که در طی آن، فرد در معرض مرگ واقعی، تهدید به مرگ، جراحت جدی یا خشونت جنسی قرار میگیرد. این رویداد معمولا در خارج از محدوده تجربههای معمول انسان است؛ به عبارتی، رویدادی نیست که برای انسان عادی باشند. رویدادهایی مانند ورشکستگی مالی، مناقشات زناشویی و مرگ عزیزان جزو عوامل استرسزای منجر به PTSD نیستند.
رویدادهای آسیب زا به طور دائم به یکی (یا بیش از یکی) از راه های زیر دوباره تجربه می شوند:
- ۱- یادآوری های مکرر و مزاحم رویدادهای ناراحت کننده مانند تصاویر ذهنی، افکار، یا ادراکها.
- ۲- عمل یا احساس فرد به گونه ای است که گویی رویداد مورد نظر در حال تکرار شدن است(شامل احساس تجربه، خطاهای حسی، توهم ها)
- ۳- ناراحتی های روانی شدید در رویارویی با نشانه های درونی یا بیرونی که نماد یا شبیه جنبه ای از رویداد آسیب زا هستند.
- ۴- واکنش پذیری فیزیولوژیایی در رویارویی با نشانه های درونی یا بیرونی که نماد و یا شبیه جنبه ای از رویداد آسیب زاست.
علائم و نشانه های اختلال ptsd
نشانههای این اختلال متعدد بوده و میتوانند از حدودا ۳ ماه تا چند سال پس از حادثه نمایان شوند. در اغلب موارد طول دوره بیماری حدود ۶ ماه میباشد اما در بعضی افراد تا سال ها پس از حادثه نیز به صورت مزمن وجود خواهند داشت.
- یادآوری و تجربه دوباره سانحه (کابوس، افکار منفی، خاطرات بد گذشته): این علایم میتوانند باعث بازسازی شرایط استرس زا در فرد شده و حتی حالات فیزیکی زمان حادثه از جمله ضربان قلب و تعریق و… را در فرد ایجاد کنند. این علایم می توانند در عملکرد روزمره فرد نیز اختلال ایجاد کنند.
- پرهیز و اجتناب از انجام بعضی کارها (مانند رانندگی، پیاده روی در مکان خلوت و…): این علایم میتوانند عادات روزمره فرد را تغییر دهند. مثلا مانع از رانندگی، پیاده روی، برقرای ارتباط احساسی و… بسته به حادثه ای که تجربه کرده اند، بشود.
- برانگیختگی و تحریک پذیری شدید (مانند زودرنجی، عصبانیت، بی خوابی و…): این علایم برعکس افراد سالم که تنها در شرایط خاص ایجاد میشوند، در افراد مبتلا به PTSD، به صورت مداوم وجود داشته و مانع از بعضی فعالیتهای عادی زندگی از جمله خوابیدن، تمرکز کردن و… میشود.
- مشکلات شناختی : مانند فراموشی بعضی وقایع حادثه، ملامت کردن خود، افکار منفی، از دست رفتن انگیزه و نشاط
داشتن یک یا تعدادی از این نشانه ها پس از حادثه عادی است و نشانگر وجود اختلال در فرد نیست. بعضی اوقات این علایم به صورت شدید در افراد تا چند هفته ادامه مییابد که به آن اختلال استرسی حاد (Acute Stress Disorder) گفته میشود. اگر این علایم در فرد به مدت یک تا چند ماه یا بیشتر ادامه پیدا کند و به علت دلایل زمینهای دیگر از جمله بیماری، اعتیاد، مصرف دارو و… نباشد فرد مبتلا به PTSD بوده و باید تحت درمان قرار گیرد.
برخی از علائم جسمانی که همراه با اختلال استرس پس از سانحه(ptsd) رخ میدهند:
- آدرنالین : این هورمونی است که بدن ما هنگامی که تحت فشار روانی (استرس) هستیم تولید میکند. به ما کمک میکند که بدن خود را برای فعالیتهایی که نیاز به انرژی زیاد دارند آماده کنیم، مانند، دویدن یا دعوا با کسی. هنگامی که استرس از بین میرود، سطح آدرنالین باید به حالت عادی برگردد. در اختلال استرس پس از سانحه، خاطرات رویداد استرسزا میتوانند سطح آدرنالین را بالا نگه دارند. آدرنالین زیاد میتواند شما را مضطرب و پرخاشگر کند و نتوانید آرامش داشته باشید یا خواب راحتی داشته باشید.
- هیپوکامپ : این قسمتی از مغز است که خاطرات را پردازش میکند. مقادیر زیاد هورمون های استرس، مانند آدرنالین، میتواند از کارکرد مناسب آن جلوگیری کند. این باعث میشود حادثه را به گونهای به یاد بیاورید، گویی که خطر آن هنوز هم وجود دارد، در صورتی که در گذشته اتفاق افتاده است. یافته های پژوهشی نشان می دهد که پس از ptsd ، حجم هیپوکامپ کاهش می یابد.
چند درصد افراد به این عارضه مبتلا هستند؟
مطالعات اجتماعی شیوع مادام العمر اختلال فشار روانی پس از آسیبی را تقریبا ۸ درصد در بزرگسالان آمریکایی گزارش می کنند. در حال حاضر درباره شیوع این اختلال در جمعیت کلی سایر کشورها اطلاعاتی در دست نیست. مطالعات انجام شده روی افراد در معرض خطر (یعنی گروه هایی که در معرض رویدادهای آسیب زای ویژه قرار گرفته اند) میزان شوع متفاوتی به دست آورده اند، در بازماندگان از تجاوز جنسی، جنگ، اسارت، زندان با انگیزه سیاسی یا قومی، و قتل عام بالاترین نسبت را تشکیل می دهد.
اختلال استرس پس از تروما میتواند در هر سنی، حتی در کودکان خردسال، روی دهد. فراوانترین عامل ایجاد کننده PTSD در زنان، حمله یا تهاجم فیزیکی است؛ اما فراوانترین عامل در مردان، تجربه کردن میادین جنگی است. PTSD معمولا با فاصلهی زمانی اندکی بعد از رویداد تجربهشده روی میدهد؛ اما آغاز آن ممکن است با تأخیر همراه باشد. در مورد بسیاری افراد، PTSD مزمن است؛ اما شدت نشانههای آن میتواند نوسان داشته باشد و ممکن است در زمانهای پر استرس وخیمتر شوند. برای مثال مشکلات خانوادگی یا از دست دادن شغل، میتواند وضعیت روانی افراد مبتلا به PTSD را وخیمتر سازد.
سوء استفاده در دوران کودکی، خطر خودکشی فرد مبتلا به اختلال ptsd را افزایش می دهد.
درمان
درمانجویان مبتلا به نشانه هایی که تهییج پذیری زیاد و واکنش های یکه خوردن را در بر دارند، از داروهای ضد اضطراب مانند بنزودیازپین ها بهره مند می شوند. برای کسانی که دچار بی قراری، پرخاشگری، تکانشگری، یا بازگشت به گذشته هستند، داروهای ضد تشنج، کاربازپین یا والپرویک مفید واقع می شوند. داروهای ضد افسردگی مانند بازدارنده های جذب مجدد گزینشی سروتونین و بازدارنده های مونو امین اکسید از معمولا در درمان نشانه های کرختی مزاحمت و کناره گیری اجتماعی شفابخش هستند.
متخصصان بالینی نه تنها برای حل کردن مسایل هیجانی، بلکه همچنین برای کنترل کردن واکنشهای فرد به درمان های دارویی، روان درمانی را توصیه می کنند. فنونی مانند درمان حمایتی و کنترل استرس به درمانجو کمک می کنند تا بر رنج و عذاب آسیب غالب شود. در ضمن، این درمانها به درمانجو کمک می کنند استرس را به نحو مأثرتری کاهش دهد. در این بین، برخی از مشکلات جنبی را که نشانه ها به وجود می آورند، بر طرف می کنند برای مثال قربانیان PTSD که خود را از دوستان و خانواده منزوی می کنند ، از حمایت اجتماعی که عامل درمانی مهمی است، محروم می شوند. درمانجویان با آموختن روشهای مقابله کردن جایگزین، بهتر می توانند درصدد این نوع حمایت بر آیند .
فنون دیگری که به تسکین آسیب کمک می کنند عبارت اند از: درمانهای رفتاری غرقه سازی تجسمی و حساسیت زدایی منظم. مواجه کردن فرد با محرکهای PTSD که خاطرات رویداد اسیب زا را به صورت تدریجی زنده می کنند، یا در موقعیتی که به طور همزمان به فرد اموخته می شود که خود را شل کند و آرمیده باشد، در نهایت می تواند به واکنش اضطراب شرطی خاتمه دهد . درمانهای دیگر، مانند نقش گذاری روانی(سایکودرام) نیز می توانند در اوردن خاطرات سرکوب شده ی رویداد آسیب زا به آگاهی هشیار، در موقعیت کنترل شده، مفید باشند .
درمان PTSD دو هدف عمده دارد:
- اولین هدف این است که پس از تجربه یک رویداد تروماتیک، تلاش شود تا از ایجاد PTSD در فرد، پیشگیری به عمل آید.
- هدف دوم این است که در صورت ایجاد PTSD، نشانههای آن درمان شود.
دیبریفینگ یا گزارش سریع و بیفاصله قربانیان آسیب بعد از تروما، به منظور تلاش برای پیشگیری از ایجاد PTSD، روش پذیرفتهشدهای بوده است؛ اما امروزه در مورد اثربخشی کلی این نوع مداخله سریع، تردیدهایی وجود دارد. بعد از بروز نشانههای PTSD، اکثر رواندرمانیها روی نوعی مواجه درمانی تأکید میکنند تا نشانههای ترس را از بین ببرند. این درمانها معمولا از درمانجویان میخواهند تا رویدادهای اتفاقافتاده در طول تروما را به یاد بیاورند.
دیبریفینگ
گزارش سریع قربانیان آسیب در ۲۴ تا ۷۲ ساعت بعد از رویداد تروماتیک، میتواند از ایجاد PTSD جلوگیری کند. نحوهی دقیق این نوع مداخله، از رویکردی به رویکرد دیگر متفاوت است؛ اما رایجترین تکنیکهای مورد استفاده عبارتاند از روشهایی که آنها را مداخلهی بحران یا مدیریت استرس حوادث حاد(CISM) مینامند. هدف از مداخلهی بحران این است که به قربانیان اطمینان بدهند که انسانهایی معمولی و عادی هستند که رویدادی غیرعادی را تجربه کردهاند. همچنین آنها را ترغیب کنند تا آنچه بر سرشان آمده است، بر زبان بیاورند، احساسات خود را دربارهی رویداد ابراز کنند و استراتژیهای حمایتی و مقابلهای را از نظر بگذرانند.
همه این کارها باید در فاصله زمانی اندکی بعد از تروما انجام شود. دیبریفینگ یا گزارش سریع و بیفاصلهی قربانیان آسیب بعد از تروما، در مورد بازماندگان، قربانیان، کارمندان اورژانس و ارائهدهندگان خدمات بهداشت روانی به کار رفته است.
البته تحقیقات جدید نشان میدهد که دیبریفینگ ممکن است برای همه کارآمد نباشد؛ زیرا مردم با هم تفاوتهای فردی دارند و نمیتوان از دیبریفینگ بهصورت یک لباس «فریسایز» که اندازه همه است، استفاده کرد.
مواجهه درمانی
جای تردید نیست که مؤثرترین نوع درمان برای PTSD، مواجههدرمانی است. در این روش درمانجویان به همراه درمانگر، با رویدادها و محرکهای مربوط به تروما و نشانههای آن روبهرو میشوند و آنها را تجربه میکنند. منطق پشت پرده مواجهه درمانی این است که کمک میکند تا تداعیهای بین محرکهای تروماتیک و واکنشهای ترس، خاموش شود. همچنین به افراد کمک میکند تا باورهای غلط و ناشی از تروما را که باعث تداوم نشانههای میشوند، بیاعتبار کنند.
برای کسانی که از PTSD، رنج میبرند، مواجه شدن با محرکهایی که ترس ایجاد میکنند، معمولا کار بسیار دشواری است، و حتی ممکن است در مراحل اول درمان، نشانهها را وخیمتر کند. به همین دلیل، مواجههدرمانی ممکن است به شکلهای گوناگون، مخصوصا به شکل های تجسمی- تخیلی مختلف انجام شود. میتوان این کار را با سه فعالیت زیر انجام داد:
- میتوان از درمانجویان خواست که از تجربههای تروماتیک خود یک داستان یا گزارش کتبی ارائه دهند.
- میتوان از درمانجویان خواست این کار را با کمک گرفتن از تکنولوژی واقعیت مجازی و استفاده از تصاویر کامپیوتری انجام دهند.
- میتوان از درمانجویان خواست که صحنههای ترسناک و مرتبط با تروما را برای مدتهای طولانی تجسم کنند. (غرقهسازی تجسمی)
بعد از این مراحل و بهعنوان مکمل، معمولا مواجهه زنده انجام میشود که در آن درمانجو، به تدریج با محرکهای تروماتیک واقعی مواجه میشود. مطالعات نشان میدهند که درمان های مبتنی بر مواجهه، بهتر از درمان های دارویی و حمایت اجتماعی است.
از انواع مواجههدرمانی نسبتا جدید برای PTSD، میتوان حساسیتزدایی با حرکات چشم و پردازش دوباره(EMDR) را نام برد، که تاکنون بسیار مجادلهبرانگیز بوده است، در این نوع رواندرمانی، از درمانجویان خواسته میشود که توجه خود را روی یک تصویر ذهنی، یا یک خاطره مربوط به به رویداد تروماتیک متمرکز کنند و همزمان، انگشت درمانگر را که جلوی چشم آنها جلو و عقب میرود با نگاه تعقیب کنند. این کار آنقدر ادامه می یابد تا درمانجویان اعلام کنند که از اضطراب آن نسبت به آن تصویر ذهنی یا خاطره بسیار کاسته شده است. آنگاه، درمانگر از درمانجویان میخواهد تا خاطره را بهصورت مثبت بازسازی کنند؛ یعنی، در رابطه با آن تصویر ذهنی یا خاطره، افکار مثبتی به وجود آورند (برای مثال، من از پس این مشکل برخواهم آمد). منطق پشت این نوع رواندرمانی این است که، ترکیب حرکات چشم با تمرکز روی تصاویر ترسناک، باعث میشود که تصاویر ترسناک به سرعت شرطیزدایی و بازسازی شوند.
بعضی تحقیقات نشان میدهند که EMDR، از عدم درمان، گوش دادن حمایتی و ریلکسیشن مؤثرتر است. اما بعضی تحقیقات نیز نشان دادهاند که نرخ بازگشت بیماری در آن بیشتر از درمانشناختی-رفتاری است. منتقدان EMDR، اعتقاد دارند که این درمان، به رغم موفقیت نسبتا خوبی که در کاهش نشانههای PTSD داشته است، صرفا نوع دیگری از مواجهه درمانی است. همچنین، شواهد فزاینده نشان میدهند که حرکت چشم در EMDR، با اینکه فرایند جدیدی است، برای بهبود درمانجو الزامی نیست و همان قسمت قدیمی (فرایند مواجهه) بهتنهایی کفایت میکند.
بازسازی شناختی
در مورد PTSD، انواع مختلف درمانهای مبتنی بر بازسازی شناخنی وجود دارد، اما اکثر آنها به درمانجویان کمک میکنند تا دو کار را انجام دهند:
- ارزیابی و جایگزینی افکار خودکار مزاحم و منفی
- ارزیابی و تغییر باورهای غلط دربارهی دنیا، خود، و آینده خود، که در اثر تروما به وجود آمدهاند
بعضی روانشناسان اعتقاد دارند که دو باور غلط و عمده میتوانند به ایجاد و تداوم PTSD، کمک کنند:
- ۱-دنیا مکان خطرناکی است،
- ۲-من کاملا ناتوان هستم.
بلافاصله بعد از یک ترومای شدید، همهی قربانیان درباره دنیا و خود نگرش منفی پیدا میکنند؛ ولی اکثر آنها، به تدریج، و پس از روبهرو شدن با تجربههای زندگی روزمره، این باورها را کنار میگذارند. اما کسانی که از فکر کردن به تروما و مسائل مربوط به آن دوری میجویند، نمیتوانند به خود ثابت کنند که افکار و باورهایشان غلط است (بی اعتبار کردن باورهای غلط)، و این کار به ایجاد نوعی PTSD مزمن کمک میکند. درمانگران شناختی معتقدند روشهایی که هدفشان تغییر مستقیم شناختهای مربوط به PTSD است، باید در فرایند روان درمانی گنجانده شوند.
منابع :
- آسیب شناسی روانی / ریچارد بین هالجین –سوزان کراس ویتبورن / ترجمه یحیی سید محمدی
- آسیب شناسی روانی / دکتر آزاد
- آسیب شناسی روانی / گنجی