لیبیدو چیست؟
لیبیدو تجلی پویشی و جنسی در حیات ذهنی ماست
لیبیدو یا زیست مایه از نظر فروید عاملی غریزی است و پر از انرژی در درون نهاد، که تمایل به بقا و فاعلیت دارد. این نیرو را شهوت نیز مینامند.
فروید انرژی را به مثابه تغییر شکلهای غریزه جنسی در رابطه ابژهی آن، در رابطه با هدف آن و در رابطه با منبع برانگیختگی جنسی(تنوع نواحی شهوتزا) فرض می کرد. واژه لاتین libido به معنای آرزو یا میل است.
رایج ترین کاربرد واژه لیبیدو(زیست مایه) در معنی شور و هوس جنسی است. لیبیدو یا زیست مایه از نظر زیگموند فروید عاملی غریزی است و پر از انرژی در درون نهاد، که تمایل به بقا و فاعلیت دارد. به نظر او لیبیدو انرژی روانی-جنسی است. منبع آن اروس یعنی مجموع غرایز زندگی است. لیبیدو با مرگ میجنگد و میکوشد انسان را در هر زمینه به پیروزی برساند. این نیرو را شهوت نیز مینامند. لیبیدو بیش از هر چیز معنای جنسی دارد.
لیبیدو شکل اختصاری لیبیدوی جنسی است و عبارت است از تظاهرات دینامیک موجود در حیات، که به موجب رانش های جنسی حاصل می شوند. لیبیدو در عین حال به معنای منبع انرژی جنسی آدمی است و موجب اصل تنظیم اشکال مختلف موجود در ارضای رانش های او به شمار می رود. لیبیدو عنصری است که پیدایش مراحل مختلف رشد روانی – جنسی کودک را اعم از دهانی، مقعدی و تناسلی موجب می شود. مرحله نهفتگی که پس از دوره ادیپی است و مقدم بر دوران بلوغ است، مرزی است که این مراحل را به عنوان دوره خاص از افزایش لیبیدو از هم جدا می کند؛ زیرا مرحله نهفتگی میل جنسی(۶-۷سالگی تا ۱۱-۱۲سالگی) در واقع توقعی است از انفجار لیبیدویی دوران کودکی.
فروید معتقد بود که هر فرد مقدار معینی انرژی لیبیدو دارد. از آنجا که میزان انرژی موجود محدود است، وی میگوید که فرایندهای ذهنی مختلف برای آنچه موجود است، رقابت میکنند. به عنوان مثال، فروید اظهار داشت که عمل سرکوب یا دور نگه داشتن خاطرات از هوشیاری آگاهانه، به مقدار زیادی انرژی روانی نیاز دارد.
برای یونگ، اندیشه لیبیدو تا آنجا گسترش مییابد که «انرژی روانی» در حالت کلی، که در هر میل و گرایشی حاضر است را در بر می گیرد. یونگ لیبیدو را به عنوان غریزه عمومی حیات یا انرژی روانی تعریف میکند که برخلاف نظر فروید قابل تقلیل به غریزه جنسی نیست بلکه در برگیرنده همه کنشهای انسانی (برای نمونه گرسنگی و میل به تقلید) میباشد.
دو مشخصه ویژه لیبیدو که توسط فروید مفروض شده است:
- الف) از لحاظ کیفی، لیبیدو را نمیتوان به یک انرژی ذهنی نامعین تقلیل داد (همانطور که یونگ می گفت، اگر بتوان آن را «جنسیزدایی» کرد). لیبیدوی فروید هرگز به کل دامنه غرایز گسترش نمییابد. لیبیدو در مقابل غرایز صیانت از نفس قرار میگیرد. لیبیدو در تضاد با غریزه مرگ قرار میگیرد. بنابراین فروید هرگز وحدتگرایی یونگ را نمیپذیرد و به جانبداری از ویژگی جنسی لیبیدو اصرار میورزد.
- ب) نقش لیبیدو به عنوان یک مفهوم کمّی به طور فزایندهای توسط فروید مورد تایید قرار میگیرد. لیبیدو به عنوان «یک معیار فرایندها و تغییر شکلهایی که در حوزه برانگیختگی جنسی صورت میپذیرند» عمل میکند. تولید، افزایش یا کاهش، توزیع و جابجایی آن باید برای ما امکان توضیح پدیده روانی-جنسی مشاهده شده را فراهم آورد. (البته در حال حاضر واقعاً قابل اندازهگیری نیست).
کم شدن یا از دست دادن لیبیدو ممکن است ناشی از عوامل عضوی مانند پیری یا بیماری مزمن باشد. تعارضهای هیجانی هم ممکن است باعث کاهش لیبیدو شوند. در روانکاوی بیش از همه به این نوع دوم لیبیدو توجه می شود.
این و آن نفسانی(اید)
این و آن نفسانی(اید) اصطلاحی است که گرودک در کتابی به همین نام به کار گرفته است. منظور او از این و آن نفسانی نیرویی بود که در درون ما زنده است و حیاتمان را اداره می کند، نوعی اساس و پایه ای ارگانیک و در عین حال نفسانی که ذات غیر شخصی وجود فرد را تشکیل می دهد. این لفظ در المانی ضمیر اشاره غیر شخصی است. این و آن(اید) معادل فارسی آن است که از نظر فروید عبارت است از قطب رانشی شخصیت آدمی.
در مواضع مختلفی که فروید برای دستگاه روانی قائل است، اید بخشی است که عناصر اصلی آن در ضمیر ناآگاه است. فرامن نیز تا حدود قابل توجهی جزو ضمیر نا آگاه است و در مورد من(ایگو) نیز می توان گفت که گرچه متقبل وجدان آگاه است، ولی در عین حال از اید منشا می گیرد. اید “واجد سازمان بندی خاصی” نیست، “قدرتی برای اخذ هیچ گونه اراده و تصمیمی ندارد” و “تنها مملو از انرژی حاصل از رانش هاست”.
اید توسط آنچه فروید اصل لذت مینامد کنترل میشود. اساساً، نهاد سعی میکند تمام اقدامات و فرایندهای بدن را جهت دستیابی به بیشترین میزان لذت ممکن هدایت کند. اید به عنوان منبع انرژی لیبیدویی عمل می کند.
توپیک
توپیک از یک سو به هر یک از سه ساحت نظریه روانکاوی در باب دستگاه روانی(اید و ایگو و سوپر ایگو) و از سوی دیگر به نحوه ارائه ماوراء نفسانی آنها اطلاق می شود. به عبارتی دیگر ، توپیک وجهه نظری است که این فرایندها را از لحاظ موضع و جای آن ها در سیستم های متفاوت دستگاه روانی مورد نظر قرار می دهد. ثبت و ضبط دو جانبه خاطرات در ضمیر آگاه و ناآگاه از اهم مسائل توپیک است. فروید می نویسد : “ما دستگاه روانی را به مثابه وسیله ای مرکب از اجزای مختلف تصور می کنیم. هر یک ازین اجزا را می توان ساحت یا سیستمی متفاوت نامید. حیات نفسانی حکم دستگاهی روانی را دارد که بدان امتدادی در فضا داده و از آن ترکیبی از مواضع مختلف درست کرده باشند. لذا این دستگاه مانند تلسکوپی با عدسی ها و مواضع مختلف است.
فروید در دو توپیک خود هر بار دستگاه روانی را به سه ساحت تقسیم کرده است:
- توپیک اول عبارت است از ضمیر آگاه، نیمه آگاه و نا آگاه
- توپیک دوم شامل اید و ایگو و سوپر ایگو
توضیحات ماوراء نفسانی بر این اساس قرار دارند که برای هر یک از فرایندهای نفسانی محل و موضعی خاص در دستگاه روانی تعیین می شود. لذا درک هیچ گونه پدیدار نفسانی ممکن نیست مگر معین کنیم که در چه محلی به وقوع پیوسته است. ایجاد اینگونه تمایز و تفاوت ها در فضایی خیالی موجب می شود که به چگونگی ثبت و ضبط فرایند های نفسانی پی ببریم.
صحنه های آغازین
اصطلاح صحنه آغازین، مربوط به صحنه هایی می شود که فرد نوروتیک به طور صریح یا پراکنده در ضمن روانکاوی بیان می کند و حکایت از واقعه آسیب زایی دارند که در دوران طفولیت او روی داده اند؛ مثلا صحنه هماغوشی پدر و مادر یا صحنه اغوای طفل از سوی فرد بالغ.
اینگونه صحنه ها در کشف آنچه فروید “سرچشمه رود نیل” یعنی منشاء اصلی نوروز می خواند، سهمی قاطع داشته و در تاریخ پیدایش روانکاوی اثر خود را باقی گذارده اند. مسئله واقعیت اینگونه صحنه ها مشکلاتی برای فروید به بار آورد. در وهله اول به واقعیت آنها به عنوان علت اصلی اختلالات ذهنی اعتقاد پیدا کرد و آنها را پایه علل جنسی نوروز دانست.
آنچه حائز اهمیت است واقعیت ذهنی این صحنه هاست و معنایی در عقده ادیپ پیدا می کنند. لذا صحنه آغازین پوششی بر فانتاسم ادیپی است. چنانکه ملاحظه می کنیم فانتاسم سهمی اساسی در پیوند عناصر مختلف ذهنی دارد: به همین ترتیب نیز میان صحنه های آغازین و فانتاسم های آغازین و موضوعات آن ها (خاصه اغوای جنسی و محرومیت از ذکر) رابطه مهمی وجود دارد.
منابع :
- آسون، پل لوران. واژگان فروید، موللی کرامت، نشر نی
- برونر، فرانکو. فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی. ترجمه مهشید یاسائی و فرزانه طاهری. طرح نو
- کتاب زبان روانکاوی. نوشته لاپلانش و پونتالیس
بسیار بسیار مطالب گلچین شده و عالی است.
تشکر