دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

اختلال اضطراب تعمیم یافته(فراگیر)

GAD در DSM-5 در گروه اختلالات اضطرابی قرار می‌گیرد

اختلال اضطرابی عبارت است از یک حالت روانی یا برانگیختگی شدید که ویژگی‌های اصلی آن شامل ترس، تردید و نگرانی مفرط است.

اضطراب

اختلال اضطراب تعمیم‌یافته(Generalized Anxiety Disorders) نوعی اختلال فراگیر است که در آن، فرد به‌طور دائم درباره رویدادهای آینده نگران است و از آن‌ها می‌ترسد، موضوعی که به نگرانی مزمن و بیمارگون درباره رویدادها منجر می‌شود. اصطلاح نگرانی (worry) به تمایل شناختی به فکر کردن دایمی درباره یک موضوع و ناتوانی در کنار گذاشتن آن اشاره دارد. نگرانی معمولاً ادامه می‌یابد زیرا فرد نمی‌تواند راه حلی برای مشکل پیدا کند. همه مردم تا حدی نگران مسائل مختلف و خاص می‌شوند و حتی بعضی مردم تفکر درباره چگونگی مقابله با رویدادهای دشوار را مفید می‌دانند. اما افراد مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم‌یافته نگران موضوعات بسیار مختلف و متعددی می‌شوند و به همین دلیل از اصطلاح generalized به معنای تعمیم‌یافته برای آن استفاده می‌شود. 

برای افراد مبتلا به GAD، نگرانی حالت فلج کنندگی پیدا می‌کند و به منبع ناراحتی هیجانی شدید تبدیل می‌شود. برای مثال:

  1. فرد به طور دائم و مرضی نگران است، هم در مورد مسائل عمده زندگی (مثلاً، سلامت جسمی، اوضاع مالی، روابط میان فردی، مسائل شغلی)، و هم در مورد بسیاری از مسائل کوچک زندگی روزمره، که برای سایر مردم اصلاً نگران کننده‌ نیستند.
  2. فرد احساس می‌کند نمی‌تواند جلوی نگرانی خود را بگیرد. افراد مبتلا به GAD احساس می‌کنند که نمی‌توانند آغاز و پایان دوره‌های ناراحتی را تحت کنترل داشته باشند.

نگرانی‌ها رابطه نزدیکی با فاجعه ­انگاری دارند و معمولا با هم روی می‌دهند. یعنی در GAD وقتی دوره ­های نگرانی زیاد طول می‌کشد، سطح اضطراب و و رنج بالا می‌رود و قدرت تفکر پایین می‌آید، آنگاه فرد کوچک‌ترین مشکل را به شدیدترین حالتی که ممکن است روی دهد تفسیر می‌کند و آن را فاجعه‌آمیز می‌پندارد. این کار باعث می‌شود که مشکل به جای حل شدن وخیم‌تر شود. علاوه بر نگرانی دائمی و بیمارگون در GAD، این اختلال گاهی با عوارض فیزیکی، مثل خستگی مفرط، لرزش، تنش ماهیچه‌ای، سردرد، و تهوع همراه است.

اضطرابمثال: برنارد، مکانیک ۲۴ ساله، از سوی یک پزشک عمومی برای روان درمانی ارجاع داده شده بود (او به علت بی‌خوابی به پزشک مراجعه کرده بود). در تمام طول مصاحبه اولیه، به وضوح عصبی بود، قبل از حرف زدن آب دهانش را قورت می‌داد، و دائم در صندلی خود پایش را به سرعت تکان می‌داد و با خودکار بازی می‌کرد، او ابتدا درباره مشکل جسمی خودش صحبت کرد اما خیلی زود تصویری از اضطراب ظاهر شد. برنارد گفت که تقریباً همیشه احساس می‌کند عصبی است. به نظر می‌رسید درباره همه چیز نگران است. به گفته خودش، هر وقت با دیگران حرف می‌زد یا کاری انجام می‌داد، می‌ترسید که مبادا حادثه مهیبی روی دهد. همچنین، اکثر اوقات در مورد مسائل مالی، از اینکه نمی‌تواند رابطه رمانتیک داشته باشد، و درباره سایر مسائل ناراحت بود. او توضیح داد که همیشه در ارتباط برقرار کردن با دیگران و ایجاد روابط میان فردی مشکل داشته است. برنارد می ­گفت: ” همیشه مردم را دوست داشته‌ام و سعی کرده‌ام با آنها کنار بیایم، اما به نظر می‌رسد زود از کوره در می‌روم. چیزهای کوچک مرا بیش‌ازحد ناراحت می‌کنند. فقط زمانی اعصابم آرام است که همه چیز دقیقاً طبق روال پیش می‌رود. ” برنارد همچنین گفت که همیشه عصبی ­تر از سایر مردم بوده است، اما اضطراب او از یک سال پیش، بعد از به هم زدن با نامزدش، بدتر شده است.

زمانی فرد رسماً مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم‌یافته (GAD) اعلام می‌شود که: در یک دوره حداقل ۶ ماه، اضطراب و نگرانی مفرط در اکثر روزها روی دهد؛ فرد اعلام کند که در کنترل نگرانی مشکل دارد؛ نگرانی با چند سمپتوم دیگر همراه باشد، از جمله: تحریک‌پذیری مفرط، گرفتگی عضلات یا تنش ماهیچه‌ای، خستگی سریع، مشکل در تمرکز فکری، بی‌قراری، و مشکلات خواب. در آخر، یکی از عواقب این سمپتوم‌ها، رنج و ناتوانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه‌های مهم زندگی باشد.

معیارهای DSM-5 برای اختلال اضطراب تعمیم‌یافته

A: اضطراب و نگرانی شدید و مفرط درباره تعدادی از رویدادها یا فعالیت‌ها (مثلاً، عملکرد شغلی و تحصیلی) در اکثر روزهای هفته و به مدت حداقل ۶ ماه.

B: فردی نمی‌تواند این نگرانی را کنترل کند.

C: اضطراب و نگرانی با ۳ سمپتوم (یا بیشتر) از ۶ سمپتوم زیر همراه است (حداقل چند مورد از این سمپتوم‌ها در اکثر روزها در ۶ ماه گذشته حضور داشته‌اند):

پست های مرتبط

توجه: در مورد کودکان فقط به یک آیتم (سمپتوم) نیاز است.

  1. فرد بی­ قرار است، یا احساس عصبی بودن دارد، یا به خاطر نگرانی بی­ دلیل، بداخلاق است.
  2. به ‌آسانی خسته و کوفته می‌شود.
  3. نمی‌تواند حواس خود را متمرکز کند یا ذهنش یکدفعه خالی می‌شود.
  4. زودرنج است و زود عصبانی می‌شود.
  5. تنش ماهیچه ­ای دارد.
  6. خوابش مختل شده است (نمی‌تواند بخوابد، یا از خواب می‌پرد، یا خواب ناآرام دارد که خستگیش را برطرف نمی‌کند).

D: اضطراب، نگرانی، یا سمپتوم‌های فیزیکی باعث می‌شوند فرد به رنج یا نابسامانی شدید (بالینی) در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر جنبه‌های مهم زندگی دچار شود.

E: ناراحتی فرد را نمی‌توان آثار مستقیم یک ماده (مثلاً، یک نوع ماده مخدر، یک نوع داروی تجویزی)، یا یک عارضه پزشکی دیگر (مثلاً هایپرتروئیسم) نسبت داد.

F: یک اختلال روانی دیگر نمی‌تواند دلیل موجه ­تری برای این ناراحتی باشد (مثلاً اضطراب درباره حملات وحشت زدگی در اختلال وحشت زدگی، ارزیابی منفی دیگران در اختلال اضطراب اجتماعی، وسواس کثیف شدن یا سایر وسواس­ ها در اختلال وسواسی ـ اجباری، جدایی از افراد مهمی که فرد به آنها دلبستگی دارد در اختلال اضطراب جدایی، رویدادهایی که فرد را به یاد رویدادهای تروماتیک می‌اندازد درPTSD، چاق شدن در آنورکسیا نروزا، دردها و ناراحتی‌های فیزیکی در اختلال سوماتیک سمپتوم، نقص ­هایی که فرد فکر می‌کند در ظاهرش دارد در اختلال بادی دیسمورفیک، یا ابتلا به یک بیماری جدی در اختلال اضطراب بیماری، یا محتوای باورهای دیلوژنال در اسکیزوفرنی یا اختلال دیلوژنال).

وجود علائم مستمری به صورت تپش قلب، تنگی نفس، تعریق، لرزش، بی قراری و دلشوره گویای اضطراب فراگیر است.

شیوع اختلال اضطراب تعمیم‌یافته

در آمریکا، نرخ شیوع ۱۲ ‌ماهه اختلال اضطراب تعمیم‌یافته در نوجوانان %۰.۹ و در بزرگسالان %۲.۹ است. نرخ شیوع ۱۲ ماه در سایر کشورها بین %۰.۴ تا %۳.۶ است. زنان دو برابر مردان به این اختلال مبتلا می‌شوند. نرخ شیوع در میان‌سالی به اوج می‌رسد و در سال‌های بعد کاهش می‌یابد. بیش از نیمی از مبتلایان اختلال اضطراب فراگیر مبتلا به اختلالات خلقی می‌باشند. درصد بالایی از این بیماران مبتلا به اختلال افسردگی می‌شوند. حدود ۲۵% این بیماران در نهایت به اختلال وحشت‌زدگی دچار می‌شوند.

سبب شناسی اختلال اضطراب فراگیر

برای توضیح علت اختلال اضطراب فراگیر، نظریه‌ها باید توضیح دهند که چرا افراد به نگرانی خود ادامه می‌دهند حتی وقتی بابت آن رنج می‌کشند؟

نظریه‌های بیولوژیک

شواهد نشان می‌دهد که در اختلال اضطراب فراگیر، یک عنصر ژنتیک وجود دارد، یعنی ممکن است به ارث برسد اما شواهدی که عنصر ژنتیک خاصی را نشان می‌دهند، بسیار اندک هستند و نمی‌توان از آنها به‌راحتی دفاع کرد.

مغز حاوی تعداد زیادی از مدارهای مرتبط به هم است. یکی از این مدارها شامل سیستم لیمبیک و لوب پیشانی است. سیستم لیمبیک خطرها و تهدیدها را ثبت می‌کند و پاسخ‌های رفلکسی یا بازتابی را فعال می‌کند. لوب پیشانی از فکر و منطق برای پردازش اطلاعات در حال ورود استفاده می‌کند. برای مثال یک مار را می‌بینید و سیستم لیمبیک آژیر خطر را به‌صورت رفلکسی به صدا درمی‌آورد، اما لوب پیشانی ممکن است به سیستم لیمبیک پیام دهد که آرام بگیرد چون متوجه شده است که مار مشاهده‌شده داخل یک قفس شیشه‌ای است.

در اختلال اضطراب فراگیر سیستم لیمبیک یا لوب پیشانی یا هر دو ممکن است کار خود را درست انجام ندهند. در یک تحقیق با MRI، تصاویری از چهره‌های عصبانی در معرض دید تعدادی از نوجوانان سالم و تعدادی از نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر قرار دادند. مشخص شد که در قشر پیش پیشانی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، در واکنش به چهره‌های عصبانی، فعالیت‌های بیشتری صورت می‌گیرد. محققان معتقدند که قشر پیش پیشانی ممکن است برای تنظیم اضطراب ناشی از دیدن چهره‌های عصبانی فعال شود.

نظریه‌های روان شناختی

۱- سوگیری در پردازش اطلاعات(information processing biases) : تحقیقات نشان داده است که افراد مضطرب به‌ویژه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، سوگیری در پردازش اطلاعات دارند. این سوگیری باعث می‌شود بیش‌ از حد گوش‌به‌زنگ تهدیدات باشند. برای خود منابع نگرانی بیشتری تولید کنند و به اضطراب خود تداوم دهند. برای مثال، شواهد تجربی نشان داده است که افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، به محرک‌ها و اطلاعات تهدیدآمیز بیشتر توجه می‌کنند. همچنین مطالعات نشان داده است که سوگیری در توجه و تفسیر تهدید، می‌تواند بر اضطراب تجربه‌شده و پردازش اطلاعات در آینده، اثر علی داشته باشد.

۲- شناخت، باورها و فایده‌ نگران شدن: افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تلاش می‌کنند نگران شوند، هر چند این نگرانی رنج شدیدی به همراه آورد و زندگی عادی روزمره را مختل کند. این امر نشان‌دهنده‌ی کاربرد خاص نگرانی برای افراد مبتلا به این نوع اختلال اضطرابی می‌باشد. بعضی نظریه‌های مربوط به اختلال اضطراب فراگیر بر همین جنبه‌ کاربردی نگران شدن تکیه می‌کنند. اولا افراد مبتلا به این اختلال عمیقا باور دارند که نگران شدن یک فرآیند الزامی است که باید به‌طور کامل و صحیح انجام شود تا از فاجعه‌های آینده جلوگیری به عمل آید.(راهی برای اجتناب از تصاویر ذهنی تهدید آمیز)

ثانیاً، شواهد نشان می‌دهد که نگران شدن در عمل تقویت می‌شود، زیرا حواس فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر را پرت می‌کند و اجازه نمی‌دهد که سایر هیجان‌های منفی تجربه شوند. شواهد تائید کننده‌ این موضوع نشان می‌دهند که نگرانی یک برانگیختگی فیزیولوژیک یا هیجانی بسیار اندک ایجاد می‌کند و پردازش تصاویر ذهنی و هیجانی را متوقف می‌سازد.(راهی برای اجتناب از تصاویر ذهنی تهدید آمیز)

بعضی از باورهای غلط افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر درباره نگران شدن عبارت‌اند از:

  • «نگرانی به من انگیزه انجام کارهای ضروری را می‌دهد»
  • «نگران شدن یک روش مؤثر برای حل مشکلات است»
  • «وقتی اتفاق بدی می‌افتد، اگر نگران شوم، برای از بین بردن آن آمادگی بیشتری خواهم داشت»
  • «وقتی در مورد چیزی نگران می‌شوم، بهتر می‌توانم بفهمم که برای اجتناب یا جلوگیری از آن چه‌کار باید بکنم»
  • «نگران شدن درباره‌ موضوعات مختلف روشی است که اجازه می‌دهد تا بتوانم از نگران شدن درباره‌ موضوعات بدتر خودداری کنم»
  • «احساس می‌کنم نگران شدن درباره‌ یک رویداد باعث می‌شود احتمال وقوع آن کمتر شود»

۳- صفات شخصیتی افراد نگران: درحالی‌ که هنوز معلوم نیست که کدام فرآیندها باعث نگرانی شدید می‌شوند، درباره صفات شخصیتی و خصوصیات افراد نگران اطلاعات بسیار زیادی در دست است. برای مثال، افراد نگران نمی‌توانند تردید و بلاتکلیفی را تحمل کنند و بسیار کمال‌گرا هستند. این صفات شخصیتی باعث می‌شود تا این افراد برای حل مسائل تلاش کنند؛ اما افراد نگران در حل مشکلات معمولا اعتماد به نفس ندارند و از نگرانی‌های آنها می‌توان فهمید که ناتوانی‌های شخصی و کمبودهای هیجانی دارند.

نظریه‌های اجتماعی و فرهنگی

شرایط پر استرس مانند فقر، تبعیض، سوگیری منفی و محل زندگی نامناسب می‌توانند در ابتلا به اختلال اضطراب فراگیر نقش داشته باشد. این نوع اختلال اضطرابی در قشر کم‌ در آمد جامعه دو برابر شیوع دارد و در افرادی که بیوه شده‌اند یا طلاق گرفته‌اند نیز فراوان‌تر است.

رویدادهای تروماتیک یا حوادث ناگوار نیز می‌توانند در اضطراب نقش داشته باشند. تحقیقات نشان داده است که تعداد بسیار زیادی از کودکانی که در معرض تروما قرار گرفته‌اند، به یکی از اختلالات اضطرابی از جمله اختلال اضطراب فراگیر مبتلا می‌شوند.

درمان GAD

موثرترین درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ترکیبی از درمان شناختی-رفتاری، دارو درمانی و درمان‌های حمایتی است.

۱- روان‌ درمانی

رویکردهای عمده روان‌درمانی در مورد اختلال اضطراب فراگیر عبارت است از رویکرد شناختی-رفتاری، رویکرد حمایتی و رویکرد مبتنی بر بینش.

در رویکردهای شناختی فرض بر آن است که یک سلسله تحریف‌های شناختی در بیمار وجود دارد و مستقیما به همین‌ها پرداخته می‌شود. در رویکردهای رفتاری به علائم جسمی بیمار پرداخته می‌شود. درمان شناختی-رفتاری برای اختلال اضطراب فراگیر معمولا شامل موارد زیر است:

  1. روش‌های خود نظارتی
  2. آموزش ریلکسیشن یا آرمیدگی
  3. بازسازی شناختی
  4. تمرین رفتاری

در خود نظارتی(self monitoring) به افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر آموزش داده می‌شود که از الگوهای ثابت رفتاری خود و جرقه‌هایی که باعث آغاز نگرانی می‌شوند، آگاه شوند. این جرقه‌ها معمولا افکار فرد درباره‌ رویدادهای آینده هستند، رویدادهایی که احتمال وقوع آنها بسیار کم است.

آموزش ریلکسیشن یا آرمیدگی(relaxation training) روش مناسبی برای مقابله با استرس مزمن است. یکی از تکنیک‌های خاص در آموزش ریلکسیشن، آرامش بخشی تدریجی ماهیچه‌هاست.

از بازسازی شناختی برای به چالش کشیدن سوگیری در پردازش اطلاعات در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر استفاده می‌شود. این افراد اغلب درباره‌ فراوانی وقوع رویدادهای منفی باورهای غلط دارند. در این روش به آنها کمک می‌شود تا افکاری دقیق‌تر ایجاد کنند. یکی از روش‌های انجام دادن این کار استفاده از یادداشت‌های روزانه است. از فرد خواسته می‌شود که نگرانی‌های خود و احتمال واقعیت پیدا کردن آنها را هر روز در یک دفترچه بنویسند و بعد رویدادهای به واقعیت پیوسته را با این تخمین‌های افراطی مقایسه کنند.

در تمرین رفتاری(behavioral rehearsal) رفتارهای خوب و سازگارانه برای مقابله، تمرین می‌شوند تا به هنگام مواجهه با جرقه‌ی آغازکننده نگرانی، فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بتواند آنها را به کار ببرد. این تمرین می‌تواند به‌طور تجسمی یا به‌طور عملی باشد.(coping behavior)

در درمان حمایتی به بیمار اطمینان و آسودگی خیال داده می‌شود. اکثر بیماران وقتی فرصت آن را می‌یابند که با پزشک علاقه‌مند و دلسوزی در مورد مشکلاتشان صحبت کنند، احساس می‌کنند که اضطرابشان به میزان قابل‌توجهی کم می‌شود. اگر درمانگر موقعیت‌های بیرونی که برای بیمار اضطراب‌آور است، کشف کند، می‌تواند به کمک بیمار یا خانواده‌اش با ایجاد تغییراتی در محیط بیمار فشارهای زیادی را که بر او وارد می‌شود، کم کند.

در روان‌درمانی مبتنی بر بینش، بر کشف تعارض‌های ناخودآگاه بیمار و شناسایی نقاط قوت فرد تأکید می‌شود. طبق این دیدگاه، اضطراب در برخی موارد هشداری بر وجود آشوب و دغدغه‌ای در ناخودآگاه است که باید برایش چاره‌ای اندیشیده شود. هدف از این رویکرد، افزایش تحمل اضطراب در بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر است نه رفع اضطراب. تحمل اضطراب بنا به تعریف،‌ این قابلیت است که فرد وقتی دچار اضطراب می‌شود، لازم نباشد آن را تخلیه کند.

۲- دارو درمانی

در درمان اختلال اضطراب فراگیر داروهای بوسپیرون، مهار کننده‌های اختصاصی باز جذب سروتونین و بنزودیازپین ها مطرح می‌باشند.

بوسپیرون، داروی ضد اضطراب است و توسط سیستم سروتونینی عمل می‌کند. این دارو وابستگی ایجاد نمی‌کند. با تجویز بوسپیرون بعد از سه هفته علائم بهبودی در بیمار ظاهر می‌شود. این دارو بیشتر بر علائم روان‌شناختی اضطراب مؤثر است و بر علائم جسمی تأثیر کمتری دارد.

مهارکننده‌های اختصاصی باز جذب سروتونین برای بیمارانی که علاوه بر اختلال اضطراب فراگیر، به افسردگی هم مبتلا هستند، انتخاب مناسبی است. مؤثرترین آنها سرترالین، سیتالوپرام و پاروکستین می‌باشد.

بنزودیازپین ها در تخفیف علائم جسمی و روان‌شناختی اضطراب مؤثر هستند. البته خطر وابستگی به بنزودیازپین ها باید در نظر گرفته شود. یک رویکرد خوب استفاده از این داروها محدود به چند هفته اول درمان و توام با داروهای مهارکننده‌ اختصاصی باز جذب سروتونین می‌باشد.

منبع : مهدی گنجی. حمزه گنجی.  آسیب‌شناسی روانی بر اساس DSM-5. جلد۱. نشر ساوالان.

۵ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

1
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها