معاشقه و عاشقی چیست؟
رمزگشایی علمی عشق :
پدیده عشق بین دو انسان قرنهاست که تقریبا همه اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. ردپای عشق در تمام تمدن بشری، روایات و ادبیات دیده میشود. اما عشق چیست؟ آیا میتوان با کمک ابزار علم از یک احساس رمز گشایی کرد؟
پیش زمینه عاشق شدن، نیاز جنسی است. به بیان دیگر عشق، فرم متمدن شده و تمایز رفتار جنسی بین انسان و حیوان است. گر چه در بین انسانها نیاز جنسی خود را به شکل عشق به نمایش میگذارد، اما در نهایت هورمون تستوسترون است که تاثیر زیادی بر نیاز جنسی دارد. محققین در بین زنان و مردانی که بدنبال شریک میگردند، افزایش میزان هورمون تستوسترون را به ثبت رساندهاند.
حواس پنجگانه (بویایی، شنوایی، بینایی، لامسه و چشایی) در عاشق شدن انسانها سهم بسزایی دارند. حجم انبوهی از اطلاعات در نخستین لحظات از طریق این حواس به مغز مخابره میشوند. در نخستین لحظات روبرو شدن زن و مرد حس بینایی و شنوایی تاثیری تعیین کننده بر روند عاشق شدن آنها دارد. تحقیقات نشان میدهد که حس بویایی روند عاشق شدن را تسریع میکند. هرچه عطر و بوی بدن شریک شباهت بیشتری با والدین فرد مقابل داشته باشد، بر احتمال عاشق شدن دو طرف نیز افزوده میشود.
چهره در تصمیمگیری نقش عمدهای ایفا میکند. زنان برای انتخاب، مردانی با آروارههای درشت را ترجیح میدهند. مردان برای انتخاب، زنانی با چشمان درشت و چانهای باریک را ترجیح میدهند. محققین گمان میبرند انتخاب این نوع ترکیب صورت از تصور طرفین مبنی بر افزایش شانس تولید مثل نتیجهگیری میشود.
محققین در بین عشاق افزایش ضربان قلب، عرق کردن دستها و حالات بسیار دیگری را ثبت کردهاند. دلیل بوجود آمدن چنین حالاتی افزایش ترشح هورمون اپینفرین یا همان آدرنالین در بین عشاق است. با ترشح این هورمون اشتها کاهش مییابد و بدن خود را برای انجام کارهای سخت آماده میکند. در اوج دوران عاشقی سطح انتقال دهنده دوپامین ، افزایش مییابد. کوکائین و نیکوتین نیز این انتقال دهنده را فعال میکنند. در واقع زوج عاشق به هم معتاد میشوند و نمیتوانند حتی لحظهای از یکدیگر جدا باشند.
بعد از مدت زمان سه تا پنج ماه، دوران عشق دیوانه کننده به پایان میرسد. در اینجاست که هورمون اکسیتوسین که بیشتر هورمون محبت است تا عشق، وارد عمل میشود. هورمون اکسیتوسین در بدن زنانی که به نوزادشان شیر میدهند نیز ترشح میشود که باعث ایجاد پیوند عمیق بین مادر و نوزاد میشود.
معاشقه پیش از خواب :
بیشتر افراد گرایش دارند، وقت عشقبازی به بستر بروند و این معمولا شب هنگام است. علت وابستگی این دو نیاز غریزی به یکدیگر، چندان شناخته شده نیست؛ اما شاید موضوع به دستور بیولوژیک برای باروری و تولید مثل برمیگردد.
پژوهشگران دریافتهاند که بیشترین میزان عشقورزی در شب، بین ساعت ۱۰ شب تا ۲ بعد از نیمه شب صورت میگیرد و اگر پارتنرها اهل شب بیداری هم باشند، این زمان تا ساعت ۶ صبح هم ممکن است ادامه یابد. این گرایش در طول تعطیلات آخر هفته بیشتر میشود. در واقع برنامه کاری در طول هفته، تا حدودی الگوهای فعالیت جنسی را تحت تاثیر قرار میدهد. پرهیز از عشقبازی در طول هفته باعث میشود فرد برای انجام مسئولیتهای شغلی در روز بعد، به اندازه کافی استراحت کند.
الگوی غالب فعالیت جنسی شبانه توجیهی منطقی دارد: در دسترس بودن و فرصت مناسب. افراد متاهل بیشتر مایل هستند هنگامی که به بستر میروند به معاشقه بپردازند زیرا در دسترس یکدیگر هستند. البته این پرسش نیز ممکن است مطرح شود که چرا زوجهای متاهل اغلب کنار یکدیگر میخوابند. اما پرسش مهمتر این است که چرا معاشقه در رختخواب مشترک، در شب بیشتر از روز است؟
۱- دلایل فیزیولوژیکی :
مدت زمان جفتگیری در بیشتر پستانداران کوتاه مدت است، البته موارد استثنایی هم وجود دارد، مثلا سگها حین جفتگیری به اصطلاح به هم گره می خورند و در هم قفل میشوند و حدود۲۰ دقیقه تا نیم ساعت یا حتی بیشتر بیحرکت میمانند. همین امر باعث پراکندگی رقبای نر میشود.
کوتاهی زمان جفتگیری دخالتی در باروری ندارد. این امر در فعالیتهای جنسی انسان صدق نمیکند، زیرا ایستادن موجب خروج منی از دستگاه تناسلی میشود. بنابراین درازکشیدن بعد از عمل جنسی، شانس باروری را بالا میبرد. همچنین این امر میتواند به ایجاد صمیمیت و لذت جنسی کمک کند که خود در بارداری موثر است.
۲- دلایلی ارتباطی :
خوابیدن زوجها کنار یکدیگر میتواند پیامدهایی در حفظ و تداوم زناشویی و تقویت ارتباط داشته باشد. البته دلایل دیگری نیز میتواند وجود داشته باشند که هیچ ارتباطی با صمیمیت ندارند. برای مثال، خوابیدن کنار هم موجب افزایش حرارت در سرمای شب یا زمستان میشود که برای مردم مناطق سردسیر دلایل زیست محیطی دارد. همچنین، دو جفت گوش بهتر از یک جفت میتواند خطرهای شبانه همچون حمله حیوانات وحشی یا دشمن را شناسایی کند.
نزدیکی و تماس جنسی باعث افزایش ترشح اکسیتوسین یا هورمون عشق میشود. اکسیتوسین هورمونی است که در هیپوتالاموس ساخته و سپس به غده هیپوفیز که در قاعده مغز قرار دارد منتقل میشود. این هورمون علاوه بر بهبود و تسهیل روند زایمان و شیردهی بخشهایی از مغز را که مسئول رفتارهای احساسی، شناختی و اجتماعی هستند تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهشها نشان دادهاند که اکسیتوسین عامل بروز رفتارهای انساندوستانه و واکنشهای عاطفی و در نتیجه ایجاد حس آرامش، اعتماد و ثبات روانی است.
پژوهشهای گسترده درباره رفتارهای جنسی موشهای صحرایی نشان داده اند که نزدیکی تنگاتنگ نه تنها در انسان، بلکه در بسیاری دیگر از پستانداران به تقویت پیوند جفت کمک میکند و باعث میشود ماده گرایش بیشتری به جفت نر خود داشته باشد و از جفتگیری با نرهای بیگانه خودداری کند.
این الگو در نوع انسان به شکل بارزتری نمود پیدا میکند. در انسان در بیشتر موارد تماس جنسی در طول استراحت و خواب شبانه اتفاق میافتد زیرا تماس تنگاتنگ و طولانی مدت باعث تقویت احساس نزدیکی و صمیمیت زوج میشود.
زوجهایی که شانس بیشتری برای با هم ماندن دارند.
از رفتار یک زوج با همدیگر میتوان طول عمر یک رابطه را دریافت. محققان دانشگاه ایلینوی به سرپرستی برایان اگولسکی ۳۷۶ زوج بین ۲۰ تا ۳۰ سال و ازدواج نکرده را به مدت ۹ ماه همراهی کردند تا دریابند کدام زوجها شانس بیشتری برای باهمماندن در یک دوره طولانی را دارند. در این تحقیقات رفتار یک زوج با یکدیگر به عنوان “یک واحد” در نظر گرفته شده و همچنین زوجهایی در این تحقیقات سهیم بودند که “احتمال ازدواج در آینده” را مد نظر داشتهاند. هدف تحقیقات ۹ ماهه بر روی زوجها تشخیص رابطه یک زوج بر روی تغییر احساساتی که منجر به افزایش یا کاهش احتمال ازدواج در آینده میشود، بوده است.
تیم تحقیقاتی دانشگاه ایلینوی با بررسی رفتار زوجها در وهله نخست موفق شده است آنها را به ۴ گروه دستهبندی کند.
گروه اول که ۳۴ درصد زوجها را تشکیل میدادند، زوجهای دراماتیک است. این زوجها در روابط خود با یکدیگر “افت و خیز” و تناوب لحظات مثبت و منفی زیادی را تجربه میکنند که باعث میشود زمان کمتری را به نسبت زوجهای دیگر با هم بگذرانند.
دسته دوم، زوجهایی هستند که در روابطشان شریک، جایگاهی ویژه مییابد. این زوجها که ۳۰ درصد زوجهای مورد تحقیق را شامل شدهاند زمان زیادی را با هم سپری میکنند و بیشتر فعالیتهایشان با هم صورت میگیرد.
دسته سوم زوجهایی هستند که از روشهای مدرن ارتباطات (تلفن، اینترنت، شبکههای اجتماعی، ایمیل و …) بطور مداوم در رابطهشان استفاده میکنند که ۱۹ درصد زوجهای مورد تحقیق را شامل شدهاند.
دسته چهارم زوجهای اختلافدار هستند که با ۱۲ درصد کمترین بخش زوجهای مورد تحقیق بودهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد، گرچه این زوجها به نسبت دیگر گروهها بیشتر با هم اختلاف دارند، اما رابطه آنها از رابطه زوجهای دراماتیک مستحکمتر است.
مشاهدات ۹ ماهه بر روی رفتار هر چهار دسته از زوجها نشان میدهد که زوجهای دراماتیک تمایل کمتری به ازدواج داشتند و رغبت بیشتری به جدایی از خود نشان میدادند. زوجهای اختلافدار نیز نه تنها تمایلشان به ازدواج با شریک خود کاهش یافته بود، بلکه این تجربه منفی نظرشان در مورد ازدواج را نیز بطور کلی تحت تاثیر قرار داده بود.
در نهایت اینکه زوجهایی که در روابط خود “شریک، جایگاهی ویژه” مییابد رابطه مثبتی با هم داشتهاند و میل به ازدواج از همه در آنها بیشتر بوده است.