دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

ذهنیت های طرحواره ای

ذهنیت طرحواره ای: فعال شدن طرحواره + استفاده از سبک مقابله‌ای.

ذهنیت ها به چهار گروه اصلی تقسیم می شوند : ذهنیت های کودکانه، ذهنیت های مقابله ای ناکارآمد، ذهنیت های والد ناکارآمد، ذهنیت های سالم.

هنگام تولد ما هیچ شناختی از دنیای اطرافمان نداریم. به‌ مرور زمان که رشد می‌کنیم، اطلاعاتی در مورد خودمان، دنیا و دیگران کسب می‌کنیم. این اطلاعات پراکنده بعد از مدتی حول یک موضوع دسته‌بندی می‌شوند و تشکیل یک طرحواره می‌دهند.

مثلا وقتی یک نوزاد به چیزی نیاز دارد گریه می‌کند، گریه به مراقبین او این پیام را می‌دهد که نوزاد به چیزی نیاز دارد. نحوه‌ای که مراقبین نیاز نوزاد را برآورده می‌کنند، این پیام را به نوزاد می‌دهند که می‌توانی روی ما حساب کنی. نوزاد این پیام را به‌ عنوان اولین اطلاعات دریافتی از محیط پیرامون در ذهن خودش پردازش می‌کند. به‌ مرور زمان که مراقبین نیازهای مختلف نوزاد را برآورده می‌کنند، نوزاد به این نتیجه می‌رسد که افرادی هستند که به‌ موقع به او رسیدگی می‌کنند و او می‌تواند به آن‌ها دلبسته(دلبستگی ایمن) شود. اما اگر نوزاد، نیازی داشته باشد و نیاز او برآورده نشود، دلبستگی‌اش مختل می‌شود.

در حالت دلبستگی ایمن، اطلاعات دریافتی از سوی والدین زمینه‌ساز طرحواره‌های سازگار یا مثبت می‌شوند و در حالت دلبستگی مختل، زمینه شکل‌گیری طرحواره‌های ناسازگار را فراهم می‌کنند. بنابراین هر طرحواره به معنی وجود اطلاعاتی مبنی بر چگونگی برآورده شدن نیازهای اصلی ماست. به طرحواره‌هایی که در ابتدای زندگی به علت برآورده نشدن نیازهای هیجانی اصلی، شکل می‌گیرند طرحواره‌های ناسازگار اولیه گفته می‌شود.

هر طرحواره نشان از یک نیاز برآورده نشده دارد. در دوران بزرگسالی وقتی نیازهای ما برآورده نمی‌شود، طرحواره‌های ما فعال می‌شوند و احساسات منفی مانند خشم و غم را تجربه می‌کنیم. سپس برای کاهش این احساس‌های ناخوشایند منفی از شیوه‌های مختلفی استفاده می‌کنیم که به آن‌ها سبک‌های مقابله‌ای گفته می‌شود.

ممکن است تصمیم بگیریم که از دردهای ناشی از طرحواره‌هایمان اجتناب کنیم، یعنی در موقعیت‌هایی که باعث فعال شدن طرحواره می‌شود، فاصله می‌گیریم. به‌ عنوان‌ مثال کسی که طرحواره رهاشدگی دارد ممکن است برای اینکه رهاشدگی را تجربه نکند وارد هیچ رابطه‌ای نشود. سبک مقابله‌ای دیگر جبران افراطی است. با استفاده از جبران افراطی برخلاف طرحواره عمل می‌کنیم. به‌عنوان‌مثال قبل از اینکه رها بشویم، خودمان دیگران را رها می‌کنیم. در نهایت ممکن است از سبک مقابله‌ای تسلیم استفاده کنیم. وقتی تسلیم طرحواره می‌شویم، درد طرحواره را می‌پذیریم و به این نتیجه می‌رسیم که ما ارزش دوست داشته شدن را نداریم.

وقتی یک طرحواره فعال می‌شود و فرد از یک سبک مقابله‌ای استفاده می‌کند، در حالتی قرار می‌گیرد که به آن ذهنیت می‌گوییم.

ذهنیت طرحواره ای عبارت است از : فعال شدن طرحواره + استفاده از سبک مقابله‌ای.

ذهنیت طرح واره ایذهنیت طرحواره ای (schema modes)

احتمالا، مشکل ترین بخش نظریه طرحواره درمانی، مفهوم ذهنیت های طرح واره ای است. ذهنیت طرحواره ای عبارت است از : طرحواره ها یا عملکردهای طرحواره ای(سازگار یا ناسازگار) که درحال حاضر در سیستم پردازش اطلاعات فرد فعال شده اند. ذهنیت طرح واره ای ناکارآمد را می توان به عنوان بخشی از خویشتن در نظر گرفت که با طرح واره ها یا عملکردهای طرح واره ای خاصی ارتباط دارد و هنوز بطور کامل با سایر بخشهای خویشتن یکپارچه نشده است.

ذهنیت‌ها انواع مختلفی دارند. هر ذهنیتی نشان‌دهنده فعال شدن یک یا چند طرحواره و استفاده از یک سبک مقابله‌ای است. ذهنیت‌ها وضعیت اینجا و اکنون ماست. همان احساس‌ها، افکار و رفتارهایی است که در لحظه حال از آن‌ها استفاده می‌کنیم. مثلا وقتی‌ که طرحواره‌ی بی‌اعتمادی/بدرفتاری فعال می‌شود و از سبک جبران افراطی استفاده می‌کنیم، ممکن است احساس خشم کنیم و دست به پرخاشگری بزنیم. رفتارهای پرخاشگرانه ما یکی از ذهنیت‌ها به نام ذهنیت کودک خشمگین است.

پست های مرتبط

ذهنیت ها به چهار گروه اصلی تقسیم می شوند : ذهنیت های کودکانه، ذهنیت های مقابله ای ناکارآمد، ذهنیت های والد ناکارآمد، ذهنیت های سالم. یکی از اهداف بزرگ طرحواره درمانی این است که به بیماران یاد بدهیم چگونه ذهنیت بزرگسال سالم را توانمند سازند تا بتوانند ذهنیت های ناکارآمد را خنثی کرده یا به گفتگو با آنها بپردازند.

پیدایش مفهوم ذهنیت

مفهوم ذهنیت اولین بار در رفتارهای اختلال شخصیت مرزی پدید آمد. به عنوان مثال گرفتن نمره بالا در تمام شانزده عامل پرسشنامه طرحواره یانگ توسط بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی چندان غیر معمول نیست. مدل اصلی طرحواره درمانی برای بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مشکل است، زیرا این بیماران خیلی سریع از یک حالت عاطفی یا پاسخ مقابله ای افراطی به یک حالت یا پاسخ دیگر تغییر جهت می دهند. مثلا در یک لحظه ممکن است عصبانی و در لحظه دیگر غمگین، منزوی، دوری گزین، بی احساس، وحشت زده، تکانشگر یا مملو از خود بیزاری شوند.

طرح واره و یا سبک مقابله ای، صفتی است که ممکن است در یک لحظه فعال و بکار گرفته شود و در لحظه دیگر نشود. لذا در درمان اختلال شخصیت مرزی تصمیم گرفتیم از مدل صفتی فاصله گرفته و با ارائه ذهنیت های طرح واره ای به عنوان یک سازه مهم، به سمت مدل حالتی پیش برویم.

طرح واره ها و پاسخ های مقابله ای آنها در کنار یکدیگر گروه هایی را تشکیل می دهند که این گروه ها، بخشهایی از خویشتن فرد به شمار می روند. مثلا در ذهنیت کودک آسیب پذیر(vulnerable child)، عواطف یک کودک ناامید، ترسو، ضعیف، غمگین غالب است. وقتی بیماری در این ذهنیت قرار دارد، ممکن است همزمان طرحواره های محرومیت هیجانی، رهاشدگی و آسیب پذیری در ذهن او فعال شوند. ذهنیت کودک عصبانی با عاطفه یک کودک عصبانی که اوقات تلخی می کند، مشخص می شود. ذهنیت محافظ بی تفاوت (detached protector mode) با فقدان هیجان و سطوح بالای اجتناب نمایان می شود. لذا برخی از ذهنیت ها در اصل ترکیبی از طرح واره ها هستند و سایر ذهنیت ها عمدتا نمایانگر پاسخ های مقابله ای می باشند.

اختلال شخصیت مرزی معمولا چهار ذهنیت را نشان می دهد: در یک لحظه بیمار در ذهنیت کودک رها شده (abandonment child mode) و در حال تجربه کردن درد طرح واره خودش است و لحظه بعد ممکن است به ذهنیت کودک عصبانی برود و خشم خود را بیان کند. او ممکن است به ذهنیت والد تنبیه گر برگردد و کودک رها شده را مجازات کند و نهایتا ممکن است در قالب محافظ بی تفاوتی در آید که هیجانات خود را بلوکه می کند و از دیگران جدا می شود تا از خودش محافظت کند.

در مجموع ذهنیت ها در راستای چند بعد زیر از فردی به فرد دیگر فرق می کنند :

  • تجزیه شده ……… یکپارچه
  • غیرقابل شناخت ………… قابل شناخت
  • ناسازگار ……. سازگار
  • افراطی ……. خفیف
  • انعطاف ناپذیر ……. انعطاف پذیر
  • خالص ……. ترکیبی

بیماران مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای را می توان به عنوان شکلهای افراطی ذهنیت های ناکارآمد در نظر گرفت. افراد سالم می توانند همزمان بیش از یک ذهنیت را تجربه کنند، مثلا نسبت به واقعه ای هم غمگین و هم خوشحال باشند. 

۱۴ ذهنیت طرحواره ای

ذهنیت های کودکانه :

ذهنیت های کودکانه، ذاتی و همگانی هستند. آنها حاصل فعال شدن طرحواره‌های اصلی و نیرومند فرد هستند. وقتی فرد در این ذهنیت‌ها قرار دارد، رفتارهایش شبیه کودک است.

۱-کودک آسیب پذیر : ذهنیتی است که معمولا اکثر طرح واره های مرکزی را تجربه می کند. این ذهنیت، تجارب تلخ و ناگوار کودک رها شده، کودک مورد بدرفتاری قرار گرفته، کودک محروم (deprived child mode)، کودک طرد شده (rejected child mode) را در بر می گیرد.

ذهنیت کودک آسیب‌پذیر حالتی است که در آن عواطف دردناک طرحواره به‌طور کامل و مستقیم تجربه می‌شود. مثلا یک فرد دارای طرحواره رهاشدگی ممکن است غرق در احساسات سوگ و افسردگی شود، زمانی که معشوقش ترکش می‌کند. به این ذهنیت کودک آسیب‌پذیر گفته می‌شود زیرا زمانی که فرد در این ذهنیت است حالتی در دردها و آسیب‌پذیری کودکانه را تجربه می‌کند. او ممکن است احساس ناتوانی، درماندگی و بیچارگی را در برابر احساساتش تجربه کند.

۲-کودک عصبانی : ذهنیتی است که بخاطر ارضا نشدن نیازهای هیجانی، فرد عصبانی می شود و رفتارهای خشمگینانه را بدون توجه به پیامدهای آن، ابراز می دارد.

ذهنیت کودک عصبانی حالتی است که در آن هیجان و احساس غالب فرد خشم است و عواطف دیگر، یعنی آن‌هایی که کودک آسیب‌پذیر تجربه می‌کند، بلوکه می‌شوند. ذهنیت کودک خشمگین از قسمت‌های آسیب‌پذیر خود در برابر احساسات طرحواره‌های فعال‌ شده حمایت و محافظت می‌کند. مثلا وقتی فردی طرحواره رهاشدگی‌اش فعال می‌شود، پرخاشگری می‌کند.

۳- کودک غضبناک : ذهنیت کودک غضبناک، حالتی است که در آن فرد بسیار خشمگین است و به سمت دیگران حمله می کند. ممکن است آنها به دیگران آسیب برسانند، حتی می توانند فردی را بکشند.

۴-کودک تکانشگر : ذهنیتی است که هر وقت دلش بخواهد هیجان ها و رفتارهای دلخواه و امیال طبیعی خود را بدون توجه به پیامدهای احتمالی آن برای خود و دیگران بروز می دهد.

وقتی فرد وارد ذهنیت کودک تکانشگر می‌شود، رفتارش شبیه کودکی می‌شود که هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد و بدون اینکه به عواقب کارهایش فکر کند آن‌ها را عملی می‌کند. کودک تکانشی بی‌طاقت است و نمی‌تواند رضایت آنی را به خاطر اهداف آتی به تأخیر بیندازد. این افراد لوس، ناشکیبا، بی‌توجه و بی‌ادب به نظر می‌رسند.

۵- کودک بی انضباط : ذهنیتی است که در آن فرد نظم و پشتکار ندارد، خیلی زود بی حوصله می شود و علایقش را از دست می دهد. آنها افرادی تنبل هستند.

ذهنیت های مقابله ای ناکار آمد :

سه ذهنیت مقابله ای ناکار آمد(تسلیم شده مطیع، محافظ بی تفاوت، جبران کننده افراطی) با سه سبک مقابله ای تسلیم، اجتناب و جبران افراطی همخوانی دارند و هر سه تای آنها به تداوم طرح واره کمک می کنند، و عبارتند از :

۶-تسلیم شده مطیع : فرد به کودکی ناامید و منفعل تبدیل می شود که باید تسلیم دیگران شود.

وقتی فرد در ذهنیت تسلیم‌شده مطیع است، به‌ درستی طرحواره‌ها اذعان می‌کند و گردن می‌نهد. این بیماران منفعل و وابسته به نظر می‌رسند. از دستورات درمانگر تبعیت می‌کنند، درمانده و ضعیف هستند. احساس می‌کنند حق انتخاب ندارند. این کارها را برای جلوگیری از انتقام و تلافی انجام می‌دهند.

۷-محافظ بی تفاوت : با کمک گسستگی هیجانی، سو مصرف مواد، خودتحریکی، اجتناب از مردم و به کارگیری انواع فرار روانشناختی، از درد و رنج طرحواره فاصله می گیرد.

این سبک مقابله‌ای شبیه زره یا دیوار محافظتی است که ذهنیت‌های آسیب‌پذیر درون آن پنهان‌ شده‌اند. بیماران در این حالت دچار کرختی یا پوچی می‌شوند. بدبینی و کناره‌گیری از روابط، کناره‌گیری اجتماعی، خوداتکایی افراطی، اعتیادهای خودآرام‌بخش، خیال‌ پردازی و توجه برگردانی از ویژگی‌های این ذهنیت طرحواره ای است.

۸- خود آرام بخش بی تفاوت : در این ذهنیت، فرد به گونه ای افراطی تلاش می کند، صحت طرح واره هایش را رد کند که در نهایت ارمغانی بجز ناکارامدی برای او به دنبال نخواهد داشت. آنها زیاد کار می کنند. این افراد ممکن است در دام رفتارهای منفعلانه/ پرخاشگرانه بیفتند.

۹- خودبزرگ منش : ذهنیتی است که در آن، فرد دوست دارد در مرکز توجه دیگران قرار بگیرد، دوست دارد نفر اول باشد. فکر می کند که آدم خاصی است و بسیار باهوش است. 

۱۰- زورگو و تهاجمی : در این ذهنیت، فرد از طریق بدرفتاری با دیگران با طرحواره هایش می جنگد. آنها معتقدند که باید به دیگران حمله کنند و یا بر دیگران مسلط شوند.

ذهنیت های والد ناکارآمد

این ذهنیت‌ها نماد درونی شده والدین هستند. زمان فعال شدن، بیماران در نقش والدین خودشان می‌روند و همان‌طوری با خودشان رفتار می‌کنند که والدینشان سال‌ها قبل با آن‌ها رفتار می‌کردند. دو نوع ذهنیت والد وجود دارد:

۱۱-والد تنبیه گر : این ذهنیت در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و افسردگی شدید دیده می‌شود. افراد دارای این ذهنیت، ممکن است خود را شیطان‌ صفت، کثیف، یا بدسرشت بدانند و خودشان را تنبیه کنند.

۱۲-والد پرتوقع : ذهنیت والد پرتوقع کودک را برای دستیابی به انتظارات غیرواقع‌بینانه والدین تحت‌ فشار قرار می‌دهد. از نظر این افراد کمال‌گرایی بسیار خوب است و اشتباه کردن و خود انگیختگی بسیار بد است. این ذهنیت در اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال وسواسی جبری شایع است.

ذهنیت های طرحواره ای سالم

ذهنیت های طرحواره ای سالم، ذهنیت‌هایی هستند که در آن نیازهای فرد ارضا شده‌اند و او از احساسات خودش، آگاه است. ذهنیت های سالم نسبت به تغییر انعطاف پذیرترند.

۱۳-ذهنیت کودک شاد : ذهنیت کودک شاد حالتی است که در آن نیازهای فرد برآورده شده است و او احساس محبت، پیوند، خرسندی و رضایت خاطر می‌کند. کودک شاد، نشانگر عدم فعال‌سازی طرحواره‌های ناسازگار اولیه است.

۱۴-ذهنیت بزرگسال سالم : ذهنیت بزرگسال سالم حالتی از آگاهی است که در آن فرد قادر است به مسائل و مشکلاتش به‌صورت عینی، منطقی، و بدون درگیر شدن با احساسات دردناک، درحالی‌ که از آن‌ها آگاه است، فکر کند. در فرایند درمان، تلاش می کنیم آن را از طریق تعدیل یا اصلاح یا بهبود سایر ذهنیت ها توانمند سازیم.

وظایف ذهنیت بزرگسال سالم :

  1. حمایت، تأیید و محافظت از کودک آسیب‌پذیر
  2. محدودیت گزینی برای کودک عصبانی و تکانشی
  3. جنگیدن با سبک‌های مقابله‌ای ناسازگار و ذهنیت والد ناکارآمد یا تعدیل آن‌ها

تفاوت افراد سالم و آسیب دیده در شدت و اثربخشی ذهنیت بزرگسال سالم است. ذهنیت بزرگسال سالم می تواند ذهنیت های ناکارآمد را تعدیل کند. مثلا در هنگام عصبانیت، خشم و رفتارهای غیر قابل کنترل را مهار کند. 

پرسشنامه ذهنیت های طرحواره ای

منبع : کتاب طرح واره درمانی / جلد۱و ۲ / جفری یانگ / ترجمه حسن حمیدپور / نشر ارجمند.

۳.۷ ۲۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

8 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گل آرا
۱۳۹۸/۱۱/۰۹ ۰۸:۵۵

سلام. مطالب عالیه
در مورد طرحواره هایی مثل خویشتن داری ناکافی و بی انضباطی و راهکارهای آن هم مطلب بگذارید

باران
۱۳۹۹/۰۵/۲۳ ۱۸:۲۳

سلام، وقت بخیر
کسی که نمیتونه گریه کنه مشکلش چیه؟
و کسی که احساس میکنه توی دنیا غریب و تنها و بی پشت و پناهه بطوریکه نمیتونه روی حمایت هیچکس حساب کنه، چه راهکاری دارید براش؟
سوال سوم اینکه چرا بعضی از کسانی که واقعا عاشق هستن یکدفعه رابطه رو ترک میکنن؟
تشکر

فاطمه
۱۳۹۹/۰۹/۱۴ ۱۷:۴۳

مطلب خوب و کمک کننده ای بود… من جلسات طرحواره درمانی رو شرکت می کنم و لازم داشتم تمرین تقویت بزرگسال سالم رو برای خودم یادآوری کنم. مطلبتون کمک کرد. متشکرم.

شیروان
۱۳۹۹/۱۰/۲۱ ۰۱:۱۲

درود بر شما، بسیار مطلب خوب و دقیق و کاربردی ای بود، سپاس فراوان

حسین قاسمی
۱۴۰۰/۰۲/۰۸ ۱۷:۰۶

درود بر شما . عالی بود

م.م
۱۴۰۰/۰۶/۲۱ ۰۸:۵۰

عرض سلام و وقت بخیر
ببخشید بابت متن بالا و بحث ذهنیت‌های طرحواره، اینطور که من توی مقالات ISI و جاهای مختلف دیدم که رفرنس داده شده به خود کتاب یانگ، گویا ۱۰ تا ذهنیت طرحواره‌ای ذکر شده، اما چرا اینجا ۱۴ تا عنوان شده؟

احسان
۱۴۰۱/۰۳/۲۹ ۲۲:۱۶

خیلی ممنون بابت مطالب مفیدتون