خشم فروخورده چیست؟
با خشم سرکوب شده و فروخورده چه کنیم
خشم پنهان مانند یک بیماری، خطرناک است؛ اگر درمان نشود، آسیب های جدی جسمانی و روانی از خود بر جای می گذارد. خشم پنهان آتش زیر خاکستر است.
خشم یک هیجان طبیعی و هشداری از احساس آسیب یا دردی درونی است که ریشه در عوامل و شرایط متفاوتی دارد. در بیشتر اوقات، وقتی با فردی آسیبدیده مواجه میشویم که دردی دارد، معمولا ما به او نمیگوییم درد نداشته باش یا او را به خاطر نحوه واکنشش به درد مورد سرزنش قرار نمیدهیم؛ بلکه به کمک و حمایت او میرویم تا هر چه زودتر عامل درد شناسایی یا مداوا شود. اما چرا وقتی شاهد ابراز خشم فردی میشویم به او کمک نمیکنیم؟ چرا اساسا خشمگین شدن را منفی و ناپسند میدانیم؟ چرا توصیه به سرکوب کردن و فرو خوردن خشم میکنیم؟
طبیعی است که گاهی دچار خشم و برخی عواطف منفی بشویم. گاهی این عواطف باعث محافظت و بقای ما می شوند. اینکه ما به خودمان یاد بدهیم، خشممان را حس نکنیم، باعث نمی شود که از وجود ما دور بشود، بلکه در اعماق وجودمان خودش را پنهان می کند و همین طور بزرگ و بزرگ تر می شود و سرانجام خودش را در موقعیت های پیش پا افتاده، به صورت خشمی عظیم نشان می دهد.
انواع خشم :
ابراز خشم میتواند در یک بازه افراطی مثل پرخاشگری تا تفریط و رفتارهای برخاسته از خشم پنهان صورت بگیرد. ابراز صحیح و معمول خشم باید چیزی در میانه این دو حالت باشد که شامل یک رفتار جراتمندانه است.
۱- خشم ابراز شده : یک شکل از رفتار است که توسط سایر افراد قابلمشاهده است و به ۲ دسته تقسیم میشود:
- خشم کلامی: توهین کردن، فریاد زدن، بدعنقی، دمدمیمزاجی.
- خشم غیرکلامی: شکستن اشیاء (اشیاء منزل یا مدرسه)، صدمه زدن به خود و یا دیگران، صدمه زدن به حیوانات.
۲- خشم ابراز نشده (پنهان یا فروخورده) : خشم فروخورده، خشمی است که به علت ترس از عوامل بیرونی، یا اطاعت از منابع قدرت، یا اعتراض به بیعدالتیها و یا دیده نشدن خواستهها و حرفهای نگفته، به وجود می آید. در این نوع خشم، پرخاشگری بیرونی دیده نمیشود.
خشم فرو خورده ما معمولا به خاطر برخوردهای اشتباه در دوران کودکی است. این خشم در بزرگسالی هم به خاطر شکستها و اشتباهات زندگی تشدید شده و باعث می شود ما هر روز در یک دور باطل باشیم. این خشم فروخورده و رنج پنهان ما، که معمولا از آن آگاه نیستیم، خودش را به صورت اضطراب، افسردگی، لذت نبردن از زندگی و بیتفاوتی به سرنوشتمان، نشان میدهد.
شما در بین دوستان و اعضای خانواده افرادی را می شناسید که سریع عصبی و آشفته می شوند. برای مثال یک وسیله را در خانه سر جای خودش نمی گذارید، مادرتان ساعت ها غر می زند و حتی قضایای بی ربط را هم در بین شکایاتش بیان می کند؛ یا دوستی که اگر به او کوچکترین حرفی بزنید، ساعت ها طول می کشد تا آرامش کنید. خیلی وقت ها اگر شما برای یک موضوعی، سریع عصبی می شوید در واقع برای آن موضوع عصبی نشدید؛ خشم های فروخورده و سرکوب شده گذشته، از این موقعیت ها استفاده می کنند تا بیرون بیایند. علت این خشم مربوط به گذشته است، که ما باید همان لحظه آنرا آزاد می کردیم، ولی این کار را نکردیم.
اگر ما خشمان را سرکوب کنیم ممکن است به صورت دیگری خودش را نشان دهد. افسردگی و اضطراب بدون علت می تواند ناشی از عواطف منفی سرکوب شده مثل خشم باشد.
نقش جنسیت در ابراز خشم
برخی زنان در جوامع مردسالار(مثل ایران) از ترس محکوم یا سرزنش شدن یا برچسب خوردن بهعنوان زن غرغرو، بیحیا، عفریته و مردستیز، خشمشان را سرکوب میکنند و آن را ابراز نمیکنند؛ وقتی کاسه صبرشان لبریز شده و خشم و رنجش تمام وجودشان را فرا میگیرد، غالبا ساکت مانده و به انتقاد از خود میپردازند و ملغمهای از احساسات منفی مثل احساس گناه و افسردگی را تجربه میکنند.
متاسفانه زنانی که خشم و رنجشهایشان را با جرات به مردان ابراز میکنند، به شدت مورد انتقاد و بیمهری قرار میگیرند. آنهایی که به گروه «زن خوب» تعلق دارند، غالبا حمایت از دیگری و سازگاری روابط خود با دیگران را وظیفه اصلی یک زن میدانند و از بیان افکار و احساسات خود اجتناب میکنند. علاوه بر این معتقدند که بیان خشم (بهخصوص در مورد مردان)، جاذبه زنانگی و مادری آنها را کاهش میدهد.
عوارض سرکوب کردن خشم
خشم فرو خورده یکی از خطرناک ترین انواع عواطف و احساساتی است که می توانیم تجربه کنیم. حتی ممکن است خبر نداشته باشیم که چنین حسی در درون ماست ولی به صورت ناخودآگاه روی رفتارهای ما اثر می گذارد. برای مثال اگر فردی شما رو عصبانی کند و شما نتوانید خشمتان را به درستی کنترل و پردازش کنید و فقط آن را قورت بدید، یکی از بدترین کارها رو مرتکب شدید، چون بعدا به صورت پنهان در ضمیر ناخودآگاه باقی می ماند و می تواند باعث تنفر، عقده و افسردگی بشود و یا مدام به صورت متلک و کنایه به فردی که شما رو عصبی کرده بروز کند.
خشم سرکوب شده به تنفر، کینه و خصومت تبدیل میشود، که هم میتواند بر سلامت فردی اثرات بدی بگذارد و هم روابط سالم فرد را از بین ببرد.
درحالیکه والدین مسئول آموزش و آگاهی دادن به فرزندانشان برای مدیریت رفتار و مهارتهای زندگی هستند، گاهی در مواجهه با خشم فرزندشان، واکنشهایی نابجا در جهت تقویت خشم دارند. وقتی نحوه غلط ابراز خشم را در کودکمان میبینیم، باید به این نکته توجه کنیم که رفتار او میتواند، الگو گرفته از سبک پرخاشگری و رفتار خودمان باشد.
گاهی خشم بغض فروخوردهای از یک فریاد در گلو مانده است که برای التیام یافتن، نیاز به شنیده شدن، درک شدن و نوازش دارد.
از کجا بدانیم که خشم های سرکوب شده زیادی درونمان داریم؟
۱- بی خیالی بیش از حد
بی خیالی تا حدی خوب است و باعث می شود که ما به چیزهای بی اهمیت و پیش پا افتاده توجه زیادی نکنیم، ولی اگر بیش از حد بی خیال باشیم و از مواجه شدن با هر پدیده چالش برانگیزی طفره بریم و از حالت تعادل خارج بشیم، در این صورت احتمالا دچار خشم های فروخورده و حبس عواطف منفی زیادی در ذهنمان می شویم. یک فرد سالم می تواند بداند که چه موقعی بی خیال شود و کی دست به کار شود.
۲- انواع اعتیاد
گاهی اعتیاد به چیزهایی چون مواد و الکل و رفتارهای خاص به خاطر این است که ما سعی می کنیم از عواطف ناخوشایند فرار کنیم، چون از رویارویی با انها می ترسیم. در بیشتر مواقع ما حتی نمی دانیم چی کاری می کنیم و به صورت ناخودآگاه از اعتیادمان برای اینکه حال بهتری داشته باشیم، استفاده می کنیم. ما تمایل داریم خودمان را شاد و مشغول نگه داریم تا از اتفاقاتی که در اعماق ناخودآگاه مان می گذرد آگاه نشویم.
۳- عزت نفس پایین
افرادی که عزت نفس کمی دارند حتی جرات نمی کنند عصبانی بشوند. آنها از خشمگین شدن خودشان می ترسند، ولی در حقیقت انها از انباشتگی شدید عواطف منفی مثل خشم رنج می برند و مدام خودخوری می کنند و تصور می کنند، خونسرد هستند. این افراد به قدری تحقیر شده اند که خودشان را لایق عصبانی شدن و خالی کردن خشم هم نمی بینند، چون فکر می کنند کسی به انها اهمیت نمی دهد.
درمان خشم های سرکوب شده
خشم یک هیجان ناشی از غریزه طبیعی است که باید به شکل رفتار بروز کند؛ اما این بروز رفتاری باید به شکل مناسب و سازگارانه باشد. مانند زمانی که گرسنه هستیم و بهصورت غریزی به دنبال برطرف کردن احساس گرسنگی میرویم؛ اما رفتار و زمان و نوع غذا در کنترل و انتخاب ماست. به همین ترتیب رفتار ابراز خشم هم میتواند انتخابی و در کنترل ما باشد؛ در غیر این صورت این خشم است که فرد را تغییر میدهد و بهصورت رفتارهای پرخاشگرانه یا بدرفتاری و آسیبزدن و تهاجم، بروز میکند.
ممکن است شما خشم های سرکوب شده زیادی را در خودتان جمع کرده باشید، ولی نباید دست روی دست بگذارید، بلکه باید هر چه زودتر درمانش کنید و گرنه در ضمیر ناخودآگاهتان باقی می ماند و بزرگ و بزرگتر می شود.
۱– شناسایی ریشه خشم
اول باید یک تجزیه و تحلیل کلی در مورد خشم سرکوب شده خود بکنید. ممکن است تعدادی از انها به دوران کودکی تان برگردد و ناشی از خشم در اثر رفتارهای والدین و بی اهمیتی انها نسبت به حفظ و نگهداری شما باشد.
شناسایی افکاری که باعث شکل دادن احساسات منجر به خشم در شما میشود، گام اساسی و مهمی در کنترل خشم است. همواره این سوال را از خود بپرسید: «چه چیزی موجب عصبانیت من شد؟»؛ آیا فکر و توقعی که دارم منطقی است؟ «تا چه حد عصبانی هستم؟»
۲– خالی کردن خشم
بعد از اینکه فهمیدید از چه کسی عصبانی هستید(حتی از خودتان)، آن وقت لازم است که خشمتان را در برابر انها خالی کنید. البته نه اینکه مستقیما به انها کاری داشته باشید، بلکه مثلا می توانید نامه ای بنویسید و حرف هایی که باید قبلا می زدید و یا شکایت هایی که داشتید را بنویسید(لزومی ندارد آن نامه را به طرف مقابل بدهید). در مرحله بعد خشم را به صورت کنترل شده و فیزیکی هم می توانید آزاد کنید، مثل فریاد زدن، فحش دادن، مشت زدن به بالشت و….
۳– بخشش خود
آخرین مرحله بخشش خودتان است. باید خودتان را به خاطر خشمگین شدن و سرکوبشان ببخشید و به فکر روزها و اتفاقات بهتر باشید. به صورت آگاهانه سعی کنید روی وقایع مثبت و شفادهنده فکر کنید. خشم های فروخورده شما یک روزه از بین نمی روند بنابراین خونسرد باشید.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب رقص خشم، اثر هریت لرنر مراجعه فرمایید.