تعارض چیست؟
انواع تعارض های درون فردی
تعارض، منازعه ای است ذهنی که از برخورد انگیزه ها، تکانه ها و یا سائق های متضاد به وجود می آید. تعارض وقتی به وجود می آید که فرد از انواع مختلف اصول یا ارزش ها تبعیت نماید.
تعارض یکی از این عوامل مهمی است که میتواند تاثیرات زیادی بر بهداشت روانی داشته باشد. روانشناسان از اصطلاح تعارض (conflict) برای نشاندادن موقعیتهایی استفاده میکنند که در آن شخصی رویدادها، انگیزهها، هدفها، رفتارها یا تکانههای مخالف با هم را به شکلی همزمان دارد. برای مثال وقتی فرد نمیتواند بین دو غذا، یکی را انتخاب کند یا قادر نیست بین دو شغل غیردلخواه کدام را انتخاب کند، میگوییم دچار تعارض یا دوسوگرایی مربوط به نداشتن توانایی در تصمیمگیری و انتخاب یکی از گزینهها شده است.
تعارض بین دو انگیزه متضاد از خاستگاههای عمده ناکامی است. وقتی بین دو انگیزه تعارضی وجود داشته باشد، یکی از آنها موجب ناکامی دیگری میشود. بهعنوان مثال ممکن است دانشجویی که نمرات لازم را برای ورود به دانشکده حقوق بهدست میآورد نتواند عنوان ورزشکار برجسته را برای خود کسب کند. حتی هنگامی که فقط یک انگیزه معین مطرح است اگر راههای گوناگونی برای دستیابی به هدف در پیش باشد باز هم ممکن است تعارض روی دهد. مثلاً وقتی امکان تحصیل در چند دانشگاه وجود داشته باشد، گزینش دانشگاه بهصورت یک موقعیت تعارضانگیز در میآید.
گاه بهجای آنکه بین دو هدف بیرونی، تعارض روی دهد، بین یک انگیزه و ضابطههای درونی آدمی تعارض روی میدهد. بهعنوان مثال خواستهای جنسی آدمی با ضوابطی که برای رفتار اجتماعی صحیح وجود دارد در تعارض میافتد. ممکن است انگیزههای پیشرفت با ضوابطی که آدمی برای رفتار حاکی از همکاری و همیاری قائل است متعارض باشد، یعنی کامیابی وی در گرو رقابت یا حتی زیر پا گذاردن منافع همکاران و آشنایانش باشد. تعارضهایی که بین انگیزههای آدمی و ضابطههای درونی وی روی میدهد غالباً دشوارتر از تعارض بین دو هدف بیرونی حل میشوند.
انواع تعارضات
- تعارض بین فردی : تعارض بین فردی به تعارض بین دو شخص اشاره می کند. این تعارض معمولا در نتیجه وجود تفاوت بین اشخاص رخ می دهد. ما شخصیت های متفاوتی داریم که معمولا به انتخابها و دیدگاه های متفاوتی منجر می شود.
- تعارض درون فردی : تعارض درون فردی در درون یک فرد رخ می دهد. این تجربه در ذهن فرد رخ می دهد. بنابراین، این یک نوع تعارض روانی است که شامل تفکرات، ارزشها، اصول و هیجانات فرد می شود.
- تعارض درون گروهی : تعارض درون گروهی نوعی از تعارض است که بین افراد موجود در یک تیم رخ می دهد. ناسازگاریها و سوءتفاهمها در بین این افراد به تعارض درون گروهی منجر می شود. این نوع تعارض برخاسته از مخالفت های بین فردی (مثلا اعضای تیم شخصیت های متفاوتی دارند که می تواند به تنش منجر شود) یا تفاوت های موجود در دیدگاهها و ایدهها (مثلا در یک ارائه، ممکن است به خاطر تفاوت دیدگاه اعضای تیم، مفاهیم ارائه شده توسط یک نفر توسط دیگر اعضا غلط پنداشته شوند) می باشد. رقابت نیز به ایجاد تعارض درون گروهی کمک می کند.
- تعارض بین گروهی : تعارض بین گروهی زمانی رخ می دهد که در بین تیم های مختلف در درون یک سازمان، سوءتفاهمی ایجاد شود. بعنوان مثال، بخش فروش یک سازمان می تواند درگیر تعارض با بخش حمایت از مشتریان شود. این امر به خاطر مجموعه اهداف و منافع متفاوت در بین این گروه ها رخ می دهد.
انواع تعارض های درون فردی
تعارض گرایشی-گرایشی : این نوع تعارض، اشاره به تمایل و دلبستگی بین اهدافی دارد که شخص حاضر نیست یکی از آنها را به نفع دیگری کنار بگذارد. این تعارض، زمانی از بین میرود که شخص در عمل یا به طور ذهنی بتواند در هر دو جنبه، گونه ای از احساس رضایت را کسب کرده باشد. مثلا وقتی امکان تحصیل در چند دانشگاه خوب وجود داشته باشد، گزینش دانشگاه به صورت یک موقعیت تعارضانگیز در میآید.
تعارض گرایشی-اجتنابی : تعارض گرایشی-اجتنابی، تعارضی ناشی از میل به یک هدف و بیزاری از همان هدف به طور همزمان است. وقتی هدفی دور از دسترس است؛ خواستنی تر جلوه می کند؛ ولی با نزدیک تر شدن به آن هدف، هدف جای خود را از حالت مطلوب به حالت نامطلوب می دهد. وقتی فردی هدفی در پیش دارد که با وجود خواستنی بودن، خطرناک است، ممکن است وی مدتی دچار سرگردانی شود تا سرانجام بتواند در مورد آن تصمیم بگیرد. مثلا یک نوجوان خجالتی که مایل است تلفنی از کسی تقاضای دوستی بکند، به شوق موفقیت به سوی تلفن میرود اما به همان نسبت که به تلفن نزدیک میشود، ممکن است در او ترس از احتمال ردشدن درخواستش افزایش یابد. این نوجوان ممکن است در این مورد دست به چند اقدام ناتمام بزند تا سرانجام یا کار را به پایان ببرد یا آن را رها کند. یا مثلا نوجوانان نسبت به زندگی مستقل یک نگرش دوسوگرا دارند. از سویی دلشان میخواهد با جدایی از خانواده استقلال داشته باشند و مسئول امور زندگی خویش باشند و از سوی دیگر مایلند که با بودن زیر سقف خانواده، والدینشان آنها را در حل مشکلات یاری دهند.
تعارض اجتنابی-اجتنابی : تعارض اجتنابی-اجتنابی، تعارضی ناشی از انتخاب یکی از دو موقعیت نامطلوب است. مردم این نوع تعارض را زمانی تجربه می کنند که مجبور می شوند بین بد و بدتر، یکی را انتخاب کنند. مثلا یک چترباز ترسو در لحظه پریدن از هواپیما با ۲ امر منفی مواجه است و چون هر دو برای او ناخوشایند هستند، او مجبور است در هر حال یک انتخاب ناراحتکننده داشته باشد، یعنی از بین ۲ هدف منفی پریدن یا از دستدادن آبرو، یکی را انتخاب کند.
شیبهای گرایش (approach) و اجتناب (avoidance)
در بیشتر تعارضها به هدفهایی برمیخوریم که در عین حال هم خواستنی هستند و هم نخواستنی، هم مثبت هستند و هم منفی، شیرینی چیز خوشمزهای است اما آدم را چاق هم میکند. اگر تعطیلات آخر هفته را به بازی و تفریح بپردازیم، البته کار خوشایندی است اما از دست رفتن فرصت مطالعه، چیز اضطرابآوری است.
بررسی تعارضهای گرایشی-اجتنابی نشان میدهد که دو انگیزهای که در کار هستند تا حدودی متفاوت عمل میکنند. معمولا انتظار میرود که در نزدیکیهای هدف، انگیزههای گرایشی و اجتنابی، هر دو در قویترین حد خود باشند؛ یعنی هر اندازه که هدف خواستنی نزدیکتر باشد، گرایش به آن بیشتر، و هر اندازه که چیزی ناخوشایند یا ترسآور، میل به گریز از آن بیشتر باشد؛ اما شواهد نشان میدهند که نسبت به دوری شخص از هدف، انگیزههای اجتنابی، سریعتر از انگیزههای گرایشی افت میکنند.
هر اندازه از چیز ترسآوری دورتر شویم، میزان ترسآور بودن آن کمتر میشود، اما یک چیز خواستنی در فاصله دور هم به همان اندازه گیرایی دارد. همین تفاوت بین شیبهای گرایش و اجتناب میتواند تبیین کند که چرا شخص مکررا به یک موقعیت تعارضانگیز سابق کشانده میشود. ما همه زن و شوهرهایی را میشناسیم که مدتی کنار هم هستند، بعد از هم جدا میشوند، سپس دوباره با هم زندگی میکنند تا پس از مدتی بار دیگر از هم جدا شوند. وقتی از هم دور میشوند گیرایی متقابلی که برای یکدیگر دارند، بیشتر میشود، زیرا در این حال احساسات منفی کاهش مییابد، اما وقتی در کنار هم هستند احساسات منفی آنان را از هم دور میکند.
هرگاه هدفی هم خواستنی و هم نخواستنی باشد (مانند گرایش موش به بودن در جایی که در آنجا، هم غذا دریافت کرده و هم ضربه برقی) در آن صورت هر دو نوع پاسخ گرایش و اجتناب فراخوانده میشود. هر چه حیوان به هدف نزدیکتر میشود به همان نسبت هر دو گرایش در او افزایش مییابد، اما شیب اجتناب تندتر از شیب گرایش است.
تعارضهای گرایشی-اجتنابی رایجی که به سختی حل میشوند عموما بین انگیزههای زیر روی میدهند:
- استقلال در برابر وابستگی: در مواقع فشار روانی ممکن است بخواهیم به وابستگی دوره کودکی متوسل شویم؛ یعنی مایل باشیم که کسی از ما مراقبت کند و مشکلات ما را حل نماید. اما در عین حال یادمان دادهاند که روی پای خود ایستادن و مسئولیتپذیری خود نشانه بلوغ و پختگی است.
- دگرگرایی در برابر گوشهگیری: میل به داشتن پیوندهای صمیمی با دیگری و در میان گذاردن درونیترین افکار و عواطف خود با او، ممکن است با ترس از آسیب دیدن یا طرد شدن که پیآمد احتمالی سفره دل گشودن است در تعارض افتد.
- همکاری در برابر رقابت: رقابت و موفقیت شخصی مورد تأیید فراوان است. رقابت از نخستین سالهای کودکی در بین فرزندان خانواده آغاز میشود، در مدرسه ادامه مییابد و تا رقابت حرفهای و شغلی کشیده میشود. اما در عین حال، ما تشویق میشویم که با دیگران همکاری کنیم و آنها را یاری دهیم. همچنین مفهوم روحیه گروهی هم به اندازه موفقیت شخصی و فردی حائز اهمیت باشد. اینگونه انتظارهای متضاد میتوانند تعارضآفرین باشند.
- ابزار تکانه در برابر رعایت ضوابط اخلاقی: در همه جامعهها بایستی تکانهها را تا حدودی تحت نظم و انضباط درآورد. بسیاری از یادگیریهای دوران کودکی متضمن درونی ساختن قید و بندهای فرهنگی است که بر تکانههای فطری مهار میزنند. میل جنسی و پرخاشگری زمینههایی است که در آنها تکانههای ما مکررا با ضوابط اخلاقی در تعارض میافتد، و زیر پا گذاردن این زمینهها به احساس گناه میانجامد.
تعارضات، فرد را آشفته می کنند، به فعالیت شناختی آسیب می رسانند و ممکن است تعادل حیاتی بدن را مختل نمایند.
مدیریت تعارض
به افرادی که درگیر انواع تعارضات هستند توصیه میشود از روانشناس بالینی برای حل و فصل تعارضات و کمک به تصمیمگیری بهتر خود استفاده کنند. یک روانشناس مجرب قادر است با بهرهگیری از تکنیکهای مختلفی نظیر آن چه در زیر معرفی شده است در این زمینه بسیار موثر باشد.
- ۱. تکنیک آموزشی «بررسی سود و زیان» برای کمک به تصمیمگیری بهتر
- ۲. تکنیک آموزشی «تجسم دورنمای آینده» با هدف کمک به فرد برای در نظر داشتن نتایج و پیامدهای طولانیمدت هر نوع تصمیمگیری
- ۳. تکالیف رفتاری برای رفع وابستگیهای کلی (زمانی که فرد درگیر دارای صفت شخصیتی کمالگرایی است)
- ۴. آرامشبخشی به فرد با استفاده از انواع روشهای آموزش آرامسازی ذهنی و عضلانی
منبع : زمینه روانشناسی هیلگارد. انتشارات رشد