اجتماع

نظریه پایه‌ای لوبون درباره توده‌، چنین است: توده یک گردهم‌آیی موقت ناخودآگاه است. شکل‌گیری آن زیر تأثیر غریزه گردهم‌آیی است که در وجود هر جانداری نهفته است.

عوامل و زمينه هاي جاذبه میان فردی عبارت است از: 1-جذابیت جسمانی 2-مجاورت 3-آشنایی 4-شباهت 5-نیاز به دلبستگی

نقش تاثیر عوامل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بر زندگی فرد، شاید اساسی ترین اصل در درمان فمینیستی باشد.

مفهوم جوانی نه به معنای یك ساخت جدید بلکه به صورت دگرگونی های روانی ـ اجتماعی دوره ای از زندگی را تشکیل می دهد.

منش انقلابی، شخصی است که خود را با انسانیت یکسان می داند، از این رو او از مرزهای محدود جامعه خویش فراتر می رود، و قادر است از چشم اندازی عقلانی و انسانی به نقد…

خرافه ها، باورها و عقاید بی پایه ای هستند که با وجود تاثیر چشم گیر بر ذهن و زندگی مردم، دلایل عقلانی و منطقی ندارند.

هر جا جسارت‌، شجاعت‌، قدرت و شهامت باشد، دروغ‌ وجود نخواهد داشت‌. انسان ضعیف توان حقیقت‌گویی را ندارد و با دروغ بر ضعف‌های خود پرده می‌کشد.

اقتدارگرایی ایرانی برخلاف آنچه که بعضی تصور می ­کنند ضرورتا یک پدیده دولتی نیست بلکه در ناخودآگاه فرهنگ عمومی جاری و فعال است.

سرخوردگی ها، سرکوفت ها و احساس ناتوانی در کنترل وقایع زندگی می تواند منشأ افسردگی و بدبینی شود. این احساس و تبعات آن باعث شکل گرفتن درماندگی آموخته شده می شود

سلسله مراتب لذت ها مطابق الگوی چهار لذت تایگر : 1-لذت جسمانی 2-لذت روانی 3- لذت اجتماعی 4- لذت ایده آل

نظام خودكامگی، دنياي از بن و ريشه جديدی را وعده می دهد. اما به شهادت تاريخ هيچ حكومت فرد سالاری نتوانسته شرايط اجتمـاعی را بـه شكلی مترقی تغيير دهد.

ورود به یک رابطه سمی می تواند منجر به درگیری شدید درون روانی شود و به مشکلاتی نظیر، افسردگی، ترس، اضطراب و استرس بینجامد.

بی تفاوتی به معنای کمی یا نبود علاقه نسبت به انجام رفتار یا اقدامی است. بی تفاوتی نسبت به خود یا سایر افراد و سرنوشت جامعه، که نقطه مقابل همدلی است