سازماندهی وقت در TA
هرگاه انسانها به شکل دو نفری یا گروهی در کنار هم قرار می گیرند، به شش روش متفاوت می توانند این اوقات را با یکدیگر بگذرانند. اریک برن این شش روش سازماندهی زمان را به شرح زیر تقسیم بندی نموده است.
۱) انزوا
۲) مراسم و مناسک
۳) وقت گذرانی
۴) فعالیتها
۵) بازیهای روانی
۶) صمیمیت
اریک برن بر این باور است که این روشها عطش به سازماندهی را برآورده می کنند. یعنی وقتی که تعدادی افراد در وضعیتی قرار می گیرند که برای اوقات آنها هیچ برنامه ای وجود ندارد، اولین چیزی که ممکن است انجام دهند ایجاد برنامه یا سازماندهی به روش خودشان است. برای مثال فرض کنید در یک مهمانی دعوت شده اید که فقط صاحب خانه را می شناسید و بقیه مهمانها هم همینطور، اگر صاحب خانه نیم ساعت دیرتر به سالن بیاید خواهید دید که آن نیم ساعت چقدر آزاردهنده است و جالب اینکه هریک از مهمانان این نیم ساعت را با یکی از این شش روش سازماندهی زمان حل می کنند.
انزوا
فرض کنید من در یک مهمانی شرکت کرده ام. تعدادی افراد به اضافه خود من، در اتاقی گرد آمده ایم و هیچ کاری نداریم جز اینکه منتظر صاحب خانه باشیم تا بیاید و به مهمانها بپردازد. برای مدتی، در سکوت می نشینیم. شاید توجه خود را به درون ببریم و شاید هم درگیر یک گفتگوی درونی شویم. «نمی دانم برای چی اینجا هستم؟ چقدر این مهمانی ناراحت کننده است شاید اگر از آن خانم که در آن طرف نشسته بپرسم، به من بگوید که منظور از این مهمانی چیست و صاحب خانه کجاست؟
در این صورت من به حالت انزوا رفته ام. وقتی شخصی منزوی میشود ممکن است فقط جسمش در مهمانی باشد و با بقیّه افراد مهمانی هیچگونه رابطه متقابلی نداشته باشد. در لحظات انزوا تنها نوازشهایی که میتوانم بدهم و بگیرم همان خویشتن نوازی است. بعضی افراد عادت دارند که در مهمانی حالت انزوا به خود بگیرند زیرا که در کودکی تصمیم گرفته اند که تبادل نوازش با دیگران کاری بس مشکل و خطرناک است. این افراد شاید خوشحال باشند که برای مدتهای طولانی بدون نوازش خارجی سر کنند. به هر حال، اگر من برای مدتهای طولانی به انزوا بروم، ممکن است بانک نوازشی من تمام شود و در نتیجه محرومیت نوازشی پیدا کنم.
مراسم و مناسک
همچنان که در مهمانی نشسته ایم، مردی که در روبروی من نشسته است ناگهان سکوت را می شکند و به نفر کناری خود رو کرده و می گوید: «خوب مثل اینکه قراره به هم دیگه معرفی بشیم. من مجید هستم و از ملاقات شما خوشبختم.» و با او دست می دهد. مجید اینطور خواست که با انجام یک مراسم ساده، وقت خود را برنامه ریزی یا سازماندهی کند. این یک رابطه متقابل اجتماعی و معمولی است که بنظر می رسد روند آن از قبل برنامه ریزی شده است.
همه انسانها از کودکی مراسم و مناسکی را که با فرهنگ خانوادگی آنها مناسبت دارد می آموزند، از یک سلام ساده تا مراسم های بلند مذهبی که ممکن است به چند ساعت طول بکشد. مثلاً در یک مراسم مذهبی همیشه عده ایی هستند که دائماً چای و خرما می چرخانند و به هر کسی که می رسند با یک لبخند می گویند بفرمایید چای و بعد به نفر بعدی، به کسی که به این شکل اوقات خود را پر می کند می گویند: فرد در حالت مراسم و مناسک است. افرادی که در مراسم و مناسک شرکت می کنند میتوانند به راحتی تبادل نوازش کنند. هرچند که میزان این نوازشها ممکن است کم باشد ولی در پُر کردن بانک نوازشی ما اهمیت دارند.
وقت گذرانی
دوباره به مهمانی برمی گردیم، آن سکوتی که در مهمانی حاکم بود شکسته است و چند نفر از تجربیاتی که قبلاً در همچین مهمانی هایی داشته اند سخن می گویند.
«من قبلاً هم اینجا دعوت شده بودم، سری قبلی هم صاحب خانه دیر تشریف آورد.»
«آره، می فهمم چی می گی، از چیزی که خوشم نمی یاد سکوتهای طولانیه»
«می دونی چیه، فکر می کنم صاحب خانه رسم مهمانداری رو بلد نیست، وگرنه اینقدر دیر نمی کرد.»
وقت گذرانی هم مانند مراسم و مناسک روند آشنایی دارد، ولی محتوای وقت گذرانی مانند مراسم و مناسک خیلی سخت و منسجم برنامه ریزی نشده است. کسانی که وقت گذرانی می کنند می توانند بیشتر با سلیقه خود گفتگو را به پیش برند. غیبت کردن هم نوعی وقت گذرانی می باشد. در هر وقت گذرانی، افراد راجع به چیزی صحبت می کنند ولی هیچ کاری در مورد آن انجام نمی دهند. اغلب اوقات وقت گذرانها در مورد آنچه که در گذشته در جای دیگری اتفاق افتاده است صحبت می کنند، به جای اینکه در مورد اینجا و حالا صحبت کنند. وقت گذرانی با گفتگوهای سطحی و پیش پا افتاده ای که معمولاً در مهمانیها شنیده می شود، مشخص می شود.
فعالیتها
خانمی که در مهمانی روبروی من نشسته، سر صحبت را باز می کند. «مدتیه وقتمان صرف سکوت شده تا صاحب خانه بیاید، من یک نظر دارم. چطور یک موسیقی بگذاریم مثلاً مهمانی آمده ایم.» نفر پهلو دستی پاسخ می دهد. «فکر می کنم نظر خوبیه، من هم می روم میکروفن می آورم و می خوانم.» افراد مهمان موافقت می کنند و یکی یکی نظرات خود را بیان می کنند و کاری انجام می دهند. حال ما در حال فعالیت هستیم. ارتباط بین مهمانان به سمت رسیدن به هدف است نه تنها حرف زدن در مورد آن. این است فرق بین وقت گذرانی و فعالیت در فعالیت انرژی افراد به سوی یک نتیجه عملی و عینی هدایت می شود.
مثالهای دیگری که می توان به آنها اشاره کرد. عبارتند از: تعمیر وسایل منزل، آشپزی کردن همچنین شخصی که به طور جدّی به ورزش خاص می پردازد و یا به سختی تلاش می کند که نوازنده ماهری شود، دارد فعالیتی را انجام می دهد.
بازی های روانی
برمی گردیم به مهمانی همه منتظر هستند تا صاحب خانه بیاید تا رسماً مهمانی آغاز شود. شخصی به نام مجید که کنار من نشسته بلند می شود میگوید بیایید نفری هزار تومان بگذاریم و یک هدیه برای صاحب مهمانی بخریم، عده ایی قبول می کنند و شروع به پول دادن به مجید می کنند، ناگهان یک خانم که کمی آنطرف تر است می گوید: من مخالفم. همه به او نگاه می کنند. او با اخم میگوید: «من کاملاً با این کارها مخالف هستم. کی گفته که ما مجبوریم پول بدهیم.» مجید که منتظر این صحنه نبود چپ چپ به فریبا نگاه کرده و می گوید «رأی با اکثریت است من پیشنهاد دادم همه موافقت کردند.» فریبا که بیشتر عصبی شده میگوید: «یعنی چه، کی گفته رأی با اکثریت است اصلاً هرکسی خودش میتواند هدیه تهیه کند، ثالثاً چرا تو پولها را داری جمع می کنی»
مجید هم بدون مکث میگوید: «اگر بخاطر هزارتومان است اصلاً تو نمی خواد پول بدهی» در اینجا فریبا آهی می کشد و شانه هایش را پایین می اندازد و میگوید: «معذرت می خواهم بخاطر پولش نیست نمی دانم چرا این حرف رو زدم.» مجید هم آرام می گیرد و تغییر وضعیت می دهد و می گوید «من هم بد صحبت کردم عذر می خواهم.»
مجید و فریبا هر دو به بازی روانی پرداخته اند. تجزیه و تحلیل بازیهای روانی بخش اصلی تئوری تحلیل رفتار متقابل می باشد. قابل ذکر است که بازیهای روانی همیشه با تبادل سرزنش و تحقیر همراهند. این سرزنشها و تحقیرها معمولاً در سطح روانی هستند. در سطح اجتماعی، بازیگران، بازیها را به عنوان تبادل نوازشهای خیلی زیاد، تجربه می کنند. در مراحل اولیه یک بازی روانی، نوازشهای گرفته شده ممکن است مثبت یا منفی باشند. در حالیکه در انتهای بازی، هر دوی بازیگران نوازشهای منفی زیادی را تجربه می کنند. میزان خطرات روانی در بازیها بسیار بیشتر از فعالیتها و وقت گذرانی است.
صمیمیت
صمیمیت با نوازشهای مثبت همراه است و با ویژگی خاصّی مطلوب و ارضا کننده است. به عنوان مثال می توان تصور کرد که آن صحنه در مهمانی همچنان ادامه یابد و مجید بگذارد که خشمش علیه آن خانم فراموش شود، آرام شود، به او نگاه کند و لبخند بزند و بگوید: «من، احساس می کنم در مورد شما اشتباه کردم و خوشحالم که شما احساسهای خود را باز و بی پرده بیان کردی؟» آن خانم برمی گردد و مستقیماً به مجید نگاه می کند و با لبخند می گوید: من هم از شما معذرت می خواهم.
از آنجایی که صمیمیت از پیش برنامه ریزی نشده است، تقریباً غیرقابل پیش بینی ترین روشهای سازماندهی زمان است. صمیمیت عملاً کم خطرترین روش سازماندهی زمان می باشد. وقتی که من و شخص دیگری در رابطه صمیمانه ای قرار داریم، بدون سرزنش و تحقیر باهم رابطه برقرار می کنیم. بنابراین پیامد صمیمیت همیشه باید برای طرفین سازنده باشد. میزان نوازش در صمیمیت به مراتب بیشتر و عمیق تر از انواع دیگر سازماندهی زمان است. در حالی که هم نوازشهای مثبت و هم نوازشهای منفی مبادله می گردد ولی هیچگونه تحقیر و سرزنشی وجود ندارد. زیرا صمیمیت به معنای تبادل احساسها و خواسته های اصیل شخص است.
ممنون ، استفاده کردم ، من کتاب بازی های روانشناسی روابط انسانی اریک برن را به تازگی خوانده بودم ولی توضیح شما بسیار رسا و گویا بود .