دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

فروپاشی مرزهای ایگو

ویژگی‌های مرزهای ایگو

مرزهای ایگو، مفهومی است که افراد قادرند به کمک آن، بین خود و دیگران تمایز قائل شوند. مرز بین هشیار و ناهشیار، مرز درونی است و مرز بین ایگو و واقعیت خارجی، مرز بیرونی است.

سوپر ایگو

پل فِدِرن (Paul Federn) نخستین متخصص بالینی روان پویشی بود که به روان درمانی بیماران اسکیزوفرن پرداخت. او معتقد است که هر کسی مرزهای درونی و بیرونی ایگو دارد.

  • مرز بیرونی : تقابل ایگو با جهان بیرونی است. به کمک این مرز است که می توانیم بین پدیدارهای ذهنی و پدیدارهای واقعی، تمایز قایل شویم.
  • مرز درونی : به معنای سد واپس رانی (repression barrier) یا همان توانایی خط کشی کردن بین تجربه های هشیار و ناهشیار است.

اسکیزوفرنیا از نظر فدرن در واقع بیماری ایگو است. طی این اختلال با فقدان سرمایه گذاری های نیروزا روی مرزهای ایگو مواجه می شویم . تضعیف و تقلیل مرز درونی به معنای واپس رانی زدایی (derepression) است که به موجب آن حالت های ایگویی قدیمی تر دوران رشد، مجدداً ظاهر می شوند. تضعیف مرز بیرونی هم به معنای از دست رفتن توانایی تمایز گذاری بین پدیده های ذهنی درونی و پدیده های واقعی بیرونی است، یعنی نشانه ای که در اسکیزوفرنیا کاملاً شایع است.

ویژگی‌های مرزهای ایگو در سلامت روان از دیدگاه نورمن کامرون:

  • انعطاف‌پذیری : در یک فرد بهنجار، مرزهای ایگو باید انعطاف‌پذیر باشند؛ نه بیش از حد سفت و سخت و نه بیش از حد ضعیف و نامنظم. این انعطاف‌پذیری به فرد امکان می‌دهد تا در مواجهه با تجربیات جدید، احساسات پیچیده و روابط با دیگران، سازگاری مناسبی از خود نشان دهد.
  • تفکیک و تمایز : توانایی واضح برای تفکیک خود از دیگری و واقعیت درونی از بیرونی، یکی از مهمترین کارکردهای مرزهای ایگو است. این تفکیک به فرد کمک می‌کند تا افکار و احساسات خود را به اشتباه به دیگران نسبت ندهد و برعکس.
  • ثبات و انسجام : مرزهای ایگو باید از یکپارچگی و انسجام برخوردار باشند تا فرد بتواند یک حس ثابت و پایدار از “خود” داشته باشد. این انسجام در برابر تغییرات و فشارهای محیطی، حفظ هویت فرد را تضمین می‌کند.

فروپاشی مرزهای ایگو در اسکیزوفرنیا 

اوج ناکارآمدی مرزهای ایگو را در اختلالات سایکوتیک می توان دید. دفاع های مبتی بر واپس رانی(repression)، مسئول مستقیم حفظ و نگهداری سد کارکردی(functional barrier) هستند. سدی که سازمان های هشیار و نیمه هشیار را از تولیدات فرایند اولیه تفکر (primary process) که ناهشیارند جدا نگاه می دارد.

اساساً واپس رانی نمی تواند به طور مؤثر و کارآمد عمل کند، مگر اینکه یک سازمان ایگوی نسبتاً پخته وجود داشته باشد. در حین واپس روی سایکوتیک که با فروپاشی ایگو همراه است، دفاع های واپس راننده بیمار اسکیزوفرن به طور فزاینده ای تضعیف می شوند و سد کارکردی که وظیفه اش مهار کردن نظام ناهشیار است، شروع به ناپدید شدن می کند.

آنچه که روزگاری ناهشیار بوده، الان به راحتی قابل دسترس است. حالت های بدوی تفکر، مجدداً بر تفکر هشیار و نیمه هشیار غلبه پیدا می کنند. فرایندهایی که تا پیش از این ناهشیار بودند، حالا سازمان های هشیار و نیمه هشیار را مورد تاخت و تازه قرار می دهند. خود این تاخت و تازها به تضعیف سریع تر سد کارکردی دامن می زند؛ همان طور که یورش و فشار شدید آب در سدی که دچار نقص است به تخریب بیشتر سد منجر می شود؛ بازنمایی های خود با بازنمایی هایی که بیمار از ابژه ها دارد، حالا به هم می آمیزند و به راحتی از مرزهای ایگو عبور می کنند. مرزهای ایگو حالا تیره، مبهم و نفوذ پذیر شده اند.

یکی از روش های بیمار سایکوتیک برای کنار آمدن با این تاخت و تازهای سردرگم کننده و غالباً وحشتناک انکار و فرافکنی آنهاست؛ یعنی آنها را بیرون از خودش قرار می دهد و به مثابه چیزهایی که در جهان بیرون یا داخل بدنش در حال رخ دادن است، تلقی می کند. بنابراین هذیان ها و توهمات، کوشش هایی هستند، جهت بازساخت واقعیت (reconstruct reality).

پست های مرتبط

به عبارت دیگر چیزهایی که درون خود بیمار اسکیزوفرنیک رخ می دهند و تجاربی که از تعارض ها و فانتزی های ناهشیار او سر آورده اند و از واپس رانی شدن هم جان سالم به در برده اند، بعد از اینکه به سطوح هشیار و نیمه هشیار رخنه می کنند، به مثابه چیزی تجربه می شوند که از بیرون آمده است. آن چیز ممکن است تظاهرات یک نیاز ارضا نشده، یک ترس یا بروزی از یک میل باشد. از همین رو، کامرون گفته است که بهترین راه برای شناخت اسکیزوفرنیا تشخیص این موضوع است که تمامی سمپتوم های این اختلال، علایمی از رخنه کردن و نفوذ پیدا کردن مواد فرایند اولیه به درون نظام هشیار است.

تمام امید بیمار این است که از دست فانتزی هایی بگریزد که از واقعیت درونی خودش که سابق بر این ناهشیار بودند، نشأت گرفته اند . نورمن کامرون اضافه می کند که هیچ چیزی در اسکیزوفرنیا نیست که نتوان ردپای آن را در مزاحمت ها و تاخت و تازهای مواد فرایند اولیه پیدا نکرد. افرادی نسبت به اسکیزوفرنیا آسیب پذیرند که دفاع واپس رانی در آنها فاقد کفایت لازم است و همین ضعف واپس رانی، آنها را نسبت به تاخت و تاز مواد فرایند اولیه و فانتزی های ناهشیار، همیشه آسیب پذیر نگاه داشته است.

به بیان دقیق تر اینها کسانی هستند که در کودکی قبل از آنکه واپس رانی به عنوان یکی از دفاع های ایگو رشد کرده باشد، در معرض اضطراب و تنش مفرط قرار گرفته اند . زمانی که ایگوی کودک هنوز آن قدر ضعیف است که نمی تواند از پس تمایز برآید، مادر چنین کودکی نتوانسته است ایگوی جایگزین برای او فراهم کند. این موضوع می تواند توضیحی باشد برای رشد افراطی انکار و فرافکنی در این بیماران. استفاده مفرط از این دو دفاع در ابتدای زندگی با رشد بهنجار سازمان دفاعی ای که سد واپس رانی (repression barrier) سنگ بنای آن است، تداخلی جدی ایجاد کرده است.

زمانی که بیماران اسکیزوفرن از بازگشت(regression) شدید رنج می کشند و هنگامی که واپس رانی آنها معیوب است مجبور می شوند که از انکار و فرافکنی استفاده کنند، تا از دست مواد فرایند اولیه و فانتزی های ناهشیاری که آنها را تهدید به فروپاشی کرده خلاص شوند.

  • منبع : ارزیابی اختلالات شخصیت بر اساس راهنمای تشخیصی روان پویشی(PDM). ترجمه و تالیف محمد امین شریفی.
۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها