دفاع جنسی سازی (غریزی سازی)
جنسی سازی می تواند دفاعی باشد برای پرهیز از احساس غم و اندوه و سوگ.
جنسی سازی در مراجعی رخ می دهد که میل جنسی خود را به عمل در می آورد؛ این دفاع منش، بخشی از سیستم تخریبگر فرد می شود.
جنسی سازی(Sexualization) را می توان زیر گروه دفاع برون ریزی(Acting out) در نظر گرفت. البته جنسی سازی ممکن است، بدون هیچ ردپایی از برون ریزی رخ دهد؛ فرآیندی که به طور خالص اشاره بر شهوانی بودن یک رفتار دارد.
فعالیت و خیال پردازی های جنسی می تواند ماهیتی دفاعی داشته و در جهت غلبه بر اضطراب و احساسات دردناک عمل کند.
فروید در سال ۱۹۰۵ تصور می کرد که پایه انرژی جنسی نیرویی است به نام لیبیدو (libido) که تقریباً مبنای تمام فعالیت های بشری است. بعدها تحت تأثیر گسترش ویرانگری های ضد بشری اضافه کرد که اقدامات پرخاشگرانه نیز همسان با آن، نیرویی اساسی و برانگیزان است. یکی از دستاوردهای نظریه زیستی سائق او نشان می داد که رفتارهای جنسی یک انگیزش نخستین است و نه پدیده ای دفاعی. به طور آشکار تمایلات جنسی دینامیسمی قوی و نیرومند در انسان دارد و بطور نسبی اغلب رفتارهای جنسی انسان بیانگر هدایت بشر به ضروریات زاد و ولد و بقاء نسل انسانی است. اما امروزه می دانیم که غالب فعالیت ها و تخیلات جنسی در حالت دفاعی و با هدف چیرگی بر اضطراب، بازیابی عزت نفس، خنثی سازی شرم، منحرف ساختن حواس از داشتن احساسات مرگبار پنهان، به کار گرفته می شوند.
بیشتر مردم ممکن است ناخودآگاه با تبدیل وحشت یا درد یا سایر احساسات مستاصل کننده هر تجربه ای را به هیجانی خوش، جنسی سازی کنند. فرآیندی که از آن تحت عنوان غریزی سازی نیز یاد می شود. برانگیختگی جنسی ابزاری پایدار در حفظ احساس زنده بودن است. مثلا ترس یک کودک از مرگ به واسطه رها شدن و بدرفتاری می تواند از لحاظ روانی با تغییر موقعیت آسیب زا به موقعیتی که نشانه ای از تأیید حیات است، از بین برود. به همین سبب بسیاری از کودکان ممکن است برای فرونشاندن این اضطراب ها به خودارضایی(Masturbation) روی آورند. کودک با جنسی سازی سعی می کند، ضربه وارده را تحمل کند.
مطالعاتی که در مورد تمایلات جنسی غیر متعارف صورت گرفته، نقش تجارب کودکی را با این دیدگاه پر رنگ ساخته است که اگر ظرفیت کودک در سازش با محیط رو به تحلیل رود در پی آن جنسی سازی خود-آغاز (self-initiate) با تغییر چهرۀ یک تروما فعال می شود. مثلا کارهایی که استولر (۱۹۷۵) در ارتباط با افراد خود آزار جنسی انجام داده است، یعنی در مورد کسانی که مکانیزم درد برایشان پیش شرطی برای رسیدن به کامجویی جنسی است، نشان می دهد تعداد قابل توجهی از آنها سابقه درمان های پزشکی تهاجمی و دردناک در دوران کودکی داشته اند. از طرف دیگر تجاوز به عنوان یک خوی سادومازوخیستی، نوعی جنسی سازی از خشونت به حساب می آید.
اغلب ما در طیف های مختلف از جنسی سازی در جهت سازش و تحمل مشقات زندگی استفاده می کنیم. جنسی سازی برای مقابله با استرس ها به اشکال مختلف بروز می کند و تابع جنسیت فرد است. زنان بیشتر تمایل دارند وابستگی های خود را جنسی سازی کرده و مردان نیز پرخاشگری را جنسی سازی می کنند. برخی افراد از پول جنسی سازی می کنند، برخی دیگر از کثافات و برخی نیز از قدرت و یا نظایر آن جنسی سازی می کنند. بسیاری از ما تجارب یادگیری خود را جنسی سازی می کنیم.
گرایش به جنسی سازی مراجع قدرت، تبیینی برای فساد ارتباطی صاحبان قدرت همچون سیاستمداران و افراد مشهور با زیر دستان است. وقتی فرد در موضع ضعف قرار دارد، حسادت، خصومت و ترس خود را به سناریوهای جنسی بدل می کند و از این طریق، ضعف قدرت در خود را با تحریک جنسی فرد بالادست جبران می کند. مثلا منشی با تحریک جنسی مدیرش ضعف و آسیب پذیری خود را پنهان می کند و قدرت خود را افزایش می دهد. همین الگو را می توان بین دانشجویان با اساتید و یا بیماران با درمانگران دید. همه ما به نوعی نیازمند آن هستیم که نه تنها از احتمال بهره کشی خشن توسط مراجع قدرت در زندگی خود جلوگیری به عمل آوریم، بلکه باید تلاش کنیم از شر وسوسه هایی که دفاع های ما آنها را خلق می کنند، خلاص شویم.
جنسی سازی ذاتاً مسأله ساز یا مخرب نیست. تحریک جنسی می تواند کاملاً فردی باشد و الزاماً انعکاسی از اختلال و نیازمند مداخله درمانی نیست. تخیلات جنسی افراد، الگوهای واکنشی و عمل جنسی، بسیار خصوصی تر از سایر ابعاد زندگی روانی آدمی است؛ یعنی انچه برای یک فرد هوس انگیز است، ممکن است برای فرد دیگر رقت انگیز باشد. اگر تصادفا کسی موی سرم را لمس کند (ولو اینکه مادرم در کودکی موهایم را با عصبانیت کشیده باشد و من این اقدام او را به طور دفاعی جنسی سازی کرده باشم)، یا اگر همسرم زمانی دستهایش را به موهایم کشیده و من آن را جنسی سازی می کنم، دلیل بر آن نیست که تحت روان درمانی قرار بگیرم. اما اگر به خاطر بدرفتاری مردی خشن ترسیده باشم و من از این واقعه جنسی سازی کنم و با مردانی که بارها مرا مورد آزار و اذیت قرار داده اند معاشقه کنم، حتماً لازم است به دنبال کمک تخصصی باشم.
جنسی سازی مثل بیشتر دفاع های روانی، در بستری که شکل گرفته و پیامدهایی که استفاده از آن در بزرگسالی به دنبال دارد، مشخص خواهد کرد که آیا استفاده از آن، منطقی و انطباقی است و یا باید آن را مصیبتی آسیب زا در نظر گرفت.
منبع : تشخیص روان تحلیلی، نانسی مک ویلیامز
پرسشنامه آنلاین سبک های دفاعی(DSQ-40)