دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

دفاع همانندسازی فرافکن

همانندسازی فرافکنانه ترکیبی از دو مکانیسم دفاعی درون‌فکنی و فرافکنی است.

در همانندسازی فرافکنانه، فرد ابتدا ویژگی‌ها یا احساسات ناخواسته خود را به دیگری فرافکنی می‌کند و سپس این ویژگی‌ها را در خود درونی می‌کند.

دفاع همانندسازی فرافکن

همانندسازی فرافکن(projective identification)، سازوکار دفاعی خانمان برانداز دوستی ها و روابط زناشویی است؛ اغلب مشکلات زوج ها یا فریب های فرقه ای و شگردهای فالگیرها در قالب این سازوکار دفاعی عمل می کند. فرافکنی می تواند فرایندی منفعل یا فعال باشد. فرافکنی نوعی برداشت تحریف شده است، اما ممکن است به برداشت تحریف شده تحمیلی بدل شود. وقتی شما برداشت فرافکنده خود را به فرد مقابل تحمیل کنید، فرافکنی به همانندسازی فرافکن بدل می شود.

در همانندسازی فرافکنانه، فرد ابتدا ویژگی‌ها یا احساسات ناخواسته خود را به دیگران فرافکنی می‌کند و سپس این ویژگی‌ها را در خود درونی می‌کند. این مکانیسم دفاعی می‌تواند به فرد کمک کند تا با احساسات یا افکار ناخواسته خود به شکلی غیرمستقیم مواجه شود و آن‌ها را مدیریت کند.

ملانی کلاین (۱۹۴۶) اولین تحلیلگری بود که متوجه حضور مستمر همانندسازی فرافکن، در بسیاری از بیماران آشفته شد.  دفاع همانندسازی فرافکن بیشتر در بیماران مرزی و سایکوتیک مشاهده می شود. ریشه خشم من در درون است اما آن را در فرد مقابل میبینم و او را آشکارا محکوم می کنم که متخاصم است. محکوم کردن من وقتی به رفتار بدل می شود واقعاً او را متخاصم می کند و بدین شکل زنجیره ای از درگیری خیالی اما مخرب که به واقعیت تبدیل می شود شکل می گیرد.

همانندسازی فرافکن اصطلاح انتزاعی پیچیده ای است که در ادبیات روان تحلیلی بسیار بحث برانگیز بوده است. در همانندسازی فرافکن، مراجع نه تنها درمانگر را به شکلی تحریف شده و بر اساس روابط موضوعی گذشته خود می بیند، بلکه به درمانگر فشار می آورد تا خود را چنان تجربه کند که با خیال ناهشیار بیمار از او هماهنگ باشد. برای مثال، بیمار می گوید شما روانشناس ها عاشق این هستید که لم بدید و مردم را سرزنش کنید، اما فکر شما برای من اهمیتی ندارد. چنین عبارتی به احتمال زیاد برانگیزاننده انتقال متقابل یا احساس منفی درمانگر به بیمار است و در نتیجه واکنش درمانگر ممکن است ناخواسته نظر بیمار را تأیید کند. این دفاع موی دماغ درمانگران است. وقتی بیمار با قاطعیت درمانگر را متهم به عمل یا احساس خاصی می کند، واکنش هیجانی نشان ندادن درمانگر بسیار دشوار است. افزون بر این، از آنجا که همه ما آدمیم، احساسات و واکنش های دفاعی متعددی در درون داریم.

اغلب اوقات حقیقتی در هر فرافکنی ای نهفته است. از این رو دشوار است که بفهمیم انتهای فرافکنی و ابتدای تجارب روانشناختی طرف مقابل یا درمانگر کجاست. بر همین اساس، همانندسازی فرافکن دفاع اثرگذار و بسیار مخربی است، زیرا همه ما طیف گسترده ای از افکار و احساسات را تجربه می کنیم و از این رو، فکر اینکه حرف طرف مقابل که با قاطعیت هم می گوید و بر آن اصرار دارد تا حدی درست باشد، دور از انتظار نیست، اما این ربطی به نیت دفاعی فردی که در حال فرافکنی است ندارد و چیزی از تخریب گری این دفاع نمی کاهد.

همانندسازی فرافکن به قدری کارکردی قوی و چالش برانگیز دارد که ظرفیت درمانگر را به میدان عمل فرا می خواند. این دفاع بعلاوه دفاع دونیم سازی، شهرت ویژه ای در ایجاد سردرد برای متخصصین بالینی دارد. وقتی بیمار متوجه می شود که درمانگر واقعاً چه احساسی دارد، با تلاش های بی رحمانه خود دقیقاً همان احساسات را دوباره در او ایجاد می کند و بسیار دشوار خواهد بود در مقابل هیجانات بیمار سدی برپا کند. بعلاوه از آنجا که در وضعیت انسان بودن با همه شریک هستیم و از قبل همه هیجان ها و دفاع های مختلف در نهاد ما هم وجود دارد، واقعیت هایی هم وجود دارند که به جانب ما فرافکنی می شود؛ گاهی واقعیت هایی هستند که از زبان شخص همانندسازی کننده می شنویم؛ کشف این نکته می تواند حیرت آور باشد که در گرماگرم لحظات درمان و آنجا که دفاع های بیمار پایان می یابد، روان شناسی خود درمانگر آغاز می شود.

همانندسازی درون فکن سازوکار وارونه همانندسازی فرافکن است. در همانندسازی درون فکن فرد با خود رفتاری مشابه رفتاری که با او شده می کند و نگاه و احساسی متمایز از آن نخواهد داشت. برای مثال پسری که زیر دست پدری سرزنشگر تربیت شده است، این رفتار را به درون می آورد و سپس با آن تماماً همانندسازی می کند. این اصطلاح زیاد به کار برده نمی شود، اما همانندسازی درون فکن در واقع تأکیدی است بر شدت و فعالیت همانندسازی. برخی روانکاوان این واکنش را دفاع منش می نامند. وقتی همانندسازی به شکل فعالانه ای صورت گیرد و کاملاً ذهن فرد را تسخیر کند و جا را برای فکر و نظری متمایز با آن همانندسازی تنگ کند، می توان از مفهوم همانندسازی درون فکن یا دفاع منش سخن گفت.

در زندگی روزمره راه های به مراتب بی خطر و ظریفی در به کارگیری این دفاع وجود دارد که الزاماً به علم آسیب شناسی روانی ارتباطی ندارد. به طور مثال گاهی آنچه را به جانب افراد مورد علاقه در زندگی خود فرافکنی یا همانندسازی می کنیم، عواطف مسرت بخشی هستند که احساسی خوب را به جمع سرایت می دهند. حتی وقتی محتوای آنچه فرافکنی و با همانندسازی می شود منفی باشد، تا زمانی که این فرآیند به مرحله ای از سنگدلی و شدت نرسد و همواره توسط سایر فرآیندهای بالنده تعدیل شوند، دلیلی ندارد آن را مضر تلقی کنیم. اخیراً اغلب روان تحلیلگران آمریکایی به جای اینکه ناخودآگاه را امری فردی به حساب آورند به سمتی گرایش پیدا کرده اند که آن را به عنوان پدیدۀ بین ذهنی مشترک فرمول بندی کنند و همچنین به جای اینکه همانند فروید آن را دیگ جوشانی از تمایلات خطرناک تصور کنند، علاقه مند شده اند از آن به عنوان پدیده ای خلاق و مثبت یاد کنند.

منابع :

  • از خط تا مثلث تعارض، نیما قربانی
  • تشخیص روان تحلیلی، نانسی مک ویلیامز
پست های مرتبط

پرسشنامه آنلاین سبک های دفاعی(DSQ-40)

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها