دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

پرسشنامه مینه‌سوتا MMPI-370

پرسشنامه ای که در اختیار شماست، دارای تعدادی جمله است. با توجه به محتوای جمله ها پاسخ خود را انتخاب کنید.

  • اگر جمله ای همیشه یا در اغلب مواقع در مورد شما درست است گزینه بلی را انتخاب کنید.
  • اگر جمله ای همیشه یا در اغلب مواقع در مورد شما درست نیست گزینه خیر را انتخاب کنید.

در این پرسشنامه جواب درست یا غلط وجود ندارد، بنابراین طبق نظر و احساس خود پاسخ دهید. کل آزمون می بایست به طور پیوسته و در یک نشست(بدون وقفه) انجام گیرد، در غیر این صورت نتیجه معتبر نخواهد بود.

 

۱.مجله های فنی را دوست دارم.
۲.اشتهای خوبی دارم.
۳.بیشتر صبحها سرحال و با نشاط از خواب بر می خیزم.
۴.کار کتابداری را دوست دارم.
۵.با کوچکترین صدایی از خواب بیدار می شوم.
۶.پدرم مرد خوبی است، (در صورت فوت، پدرم مرد خوبی بود).
۷.خواندن بخش حوادث روزنامه ها را دوست دارم.
۸.معمولا حرارت دست و پایم در حد طبیعی است.
۹.زندگی روزانه من پر از چیزهایی است که برایم جالبند.
۱۰.تقریبا به اندازه سابق قادر به کار کردن هستم.
۱۱.اغلب اوقات احساس می کنم چیزی گلویم را گرفته است.
۱۲.از زندگی جنسی ام راضی هستم.
۱۳.مردم باید سعی کنند خواب های خود را تعبیر کرده و به آنها عمل کنند.
۱۴.از داستان های پلیسی و اسرار آمیز خوشم می آید.
۱۵.در محیط کارم فشار و ناراحتی زیادی احساس می کنم.
۱۶.گاهی اوقات فکرهایم آنقدر بد هستند که نمی توانم درباره آنها با کسی حرف بزنم.
۱۷.معتقدم که زندگی با من خوب رفتار نکرده است.
۱۸.تهوع و استفراغ آزارم می دهد.
۱۹.دوست دارم بفهمم دیگران درباره من چه فکر می کنند.
۲۰.خیلی کم دچار یبوست می شوم.
۲۱.گاهی اوقات خیلی دلم می خواهد از خانه فرار کنم.
۲۲.فکر می کنم هیچکس مرا درک نمی کند.
۲۳.گاهی اوقات طوری به گریه یا خنده می افتم که نمی توانم جلوی آن را بگیرم.
۲۴.گاهی اوقات ارواح شیطانی مرا تسخیر می کنند.
۲۵.دوست دارم یک خواننده باشم.
۲۶.وقتی به دردسر می افتم، بهترین کار برایم این است که ساکت بمانم.
۲۷.معتقدم که باید جواب بدی را با بدی داد.
۲۸.هفته ای چند بار ناراحتی معده اذیتم می کند.
۲۹.گاهی اوقات دلم میخواهد فحش بدهم.
۳۰.هر چند شب یک بار خوابهای وحشتناک می بینم.
۳۱.برایم مشکل است که حواسم را روی یک کار متمرکز کنم.
۳۲.تجربه ها و احساس های عجیب و غریب خاصی داشته ام.
۳۳.خیلی کم نگران سلامتیم می شوم.
۳۴.به خاطر رفتار جنسی ام هیچگاه به دردسر نیفتاده ام.
۳۵.در گذشته گاهی چیزهایی دزدیده ام.
۳۶.اغلب اوقات سرفه می کنم.
۳۷.گاهی دلم می خواهد چیزهایی را بشکنم.
۳۸.گاهی روزها، هفته ها، یا ماه ها بوده که دست و دلم به کاری نمی رفته است.
۳۹.خوابم نامنظم و آشفته است.
۴۰.بیشتر اوقات سردرد کلافه ام می کند.
۴۱.گاهی دروغ می گویم.
۴۲.اگر دیگران سرم کلاه نگذاشته بودند، موفق تر بودم.
۴۳.قدرت قضاوت من بهتر از گذشته است.
۴۴.هفته ای یک یا چند بار، بدون هیچ علتی، ناگهان بدنم داغ می شود.
۴۵.در حال حاضر وضع سلامتیم مثل بیشتر دوستانم خوب است.
۴۶.معمولا هنگام دیدن دوستان سابقم اظهار آشنایی نمی کنم، مگر این که آنها پیشقدم شوند.
۴۷.تقریبا هیچ وقت در قلب یا قفسه سینه ام دردی نداشته ام.
۴۸.بیشتر به جای پرداختن به کارهایم خیالبافی می کنم.
۴۹.من فردی بسیار اجتماعی هستم.
۵۰.اغلب مجبور بوده ام از کسانی اطاعت کنم که به اندازه من نمی فهمیدند.
۵۱.بعضی از مطالبی را که در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم.
۵۲.من زندگی درستی نداشته ام.
۵۳.اغلب در قسمت هایی از بدنم احساس سوزش، مورمور شدن، یا خواب رفتگی می کنم.
۵۴.خانواده ام با شغلی که دارم، یا می خواهم انتخاب کنم، موافق نیستند.
۵۵.گاهی آن قدر روی چیزی پافشاری می کنم که دیگران تحمل خود را از دست می دهند.
۵۶.کمتر از دیگران احساس خوشحالی می کنم.
۵۷.معمولا در پشت گردنم احساس درد می کنم.
۵۸.فکر می کنم اغلب مردم برای جلب کمک و همدردی دیگران بدبختی های خود را بزرگتر جلوه می دهند.
۵۹.هرچند روز یک بار در قسمت بالای معده ام احساس ناراحتی می کنم.
۶۰.وقتی با دیگران هستم شنیدن چیزهای خیلی عجیب آزارم می دهد.
۶۱.من آدم مهمی هستم.
۶۲.اغلب آرزو کرده ام کاش یک دختر بودم، یا (اگر دختر هستید) هرگز از این که یک دختر هستم متاسف نبوده ام.
۶۳.آدم زود رنجی نیستم.
۶۴.از خواندن داستان های عاشقانه خوشم می آید.
۶۵.اکثر اوقات احساس غمگینی می کنم.
۶۶.اگر اکثر قوانین دور ریخته می شد، بهتر بود.
۶۷.شعر را دوست دارم.
۶۸.گاهی حیوانات را اذیت می کنم.
۶۹.فکر می کنم از کاری مثل جنگلبانی خوشم بیاید.
۷۰.در بحث با دیگران به آسانی شکست می خورم.
۷۱.این روزها دارم از رسیدن به هدف هایم ناامید می شوم.
۷۲.گاهی احساس می کنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در می آید.
۷۳.واقعا اعتماد به نفس ندارم.
۷۴.دوست دارم یک گل فروش باشم.
۷۵.معمولا احساس می کنم زندگی با ارزش است.
۷۶.بیشتر مردم فقط با جر و بحث فراوان حقیقت را می پذیرند.
۷۷.هر چند وقت یکبار، کار امروز را به فردا موکول می کنم.
۷۸.بیشتر افرادی که مرا می شناسند، دوستم دارند.
۷۹.اهمیتی نمی دهم که مورد تمسخر دیگران واقع شوم.
۸۰.دوست دارم پرستار باشم.
۸۱.بیشتر مردم برای این که پیشرفت کنند، دروغ می گویند.
۸۲.کارهای زیادی انجام می دهم که بعدا از انجام آنها پشیمان می شوم. (من بیش از دیگران پشیمان می شوم).
۸۳.خیلی کم با افراد خانواده ام دعوا می کنم.
۸۴.یک یا چند بار به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام.
۸۵.گاهی دلم می خواهد کارهای خطرناک و دلهره آور انجام دهم.
۸۶.میهمانی ها و کارهایی را که پر از شادی و سر و صدا است، دوست دارم.
۸۷.در زندگی مشکلاتی داشته ام که به دلیل پیچیدگی زیادشان قادر به تصمیم گیری درباره آنها نبوده ام.
۸۸.معتقدم که زن ها باید به اندازه مردها آزادی جنسی داشته باشند.
۸۹.بیشترین گرفتاری و درگیری من با خودم است.
۹۰.من پدرم را دوست دارم، (یا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم.
۹۱.خیلی کم دچار کشیدگی یا پرش عضلات می شوم.
۹۲.برایم مهم نیست که چه بر سرم بیاید.
۹۳.گاهی اوقات، وقتی حالم خوب نیست، بد اخلاق می شوم.
۹۴.اغلب اوقات احساس می کنم یک کار غلط یا بد انجام داده ام.
۹۵.اغلب اوقات خوشحال هستم.
۹۶.حیوانات، افراد، یا چیزهایی را در اطراف خود می بینم که دیگران نمی بینند.
۹۷.اغلب اوقات احساس می کنم که بینی ام گرفته و سرم سنگین است.
۹۸.بعضی ها آن قدر امر و نهی می کنند که حتی وقتی حق با آنها است، دلم می خواهد بر خلاف خواست آنها رفتار کنم.
۹۹.کسی به من حقه زده است.
۱۰۰.هیچ وقت کار خطرناکی را به خاطر مهیج بودن آن انجام نداده ام.
۱۰۱.اغلب احساس می کنم نوار محکمی به دور سرم بسته شده است.
۱۰۲.گاهی عصبانی می شوم.
۱۰۳.اگر روی یک مسابقه یا بازی شرط بندی کنم، از آن بیشتر لذت می برم.
۱۰۴.بیشتر مردم به این دلیل صداقت و درستی نشان می دهند که می ترسند گرفتار شوند.
۱۰۵.گاهی در مدرسه به علت رفتار بدم پیش مدیر فرستاده شده ام.
۱۰۶.حرف زدن من مثل همیشه است (یعنی، تندتر، آهسته تر، درهم و برهم یا گرفته تر از قبل نیست).
۱۰۷.در رستوران آداب غذا خوردن را بهتر رعایت می کنم، تا در خانه.
۱۰۸.کسانی که قادر به سخت کارکردن باشند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
۱۰۹.فکر می کنم به اندازه اطرافیانم، با استعداد و زرنگ هستم.
۱۱۰.اغلب مردم حاضرند حتی از راه های غیر عادلانه به منافع و مزایایی برسند.
۱۱۱.معده ام خیلی ناراحتم می کند.
۱۱۲.تئاتر و نمایش را دوست دارم.
۱۱۳.می دانم چه کسی مسئول تمام مشکلاتم است.
۱۱۴.گاهی وسایل شخصی دیگران، مثل کفش و دستکش به قدری توجهم را جلب می کند که دوست دارم به آنها دست بزنم یا آنها را بدزدم، حتی اگر بدردم نخورد.
۱۱۵.دیدن خون باعث وحشت یا بهم خوردن حالم نمی شود.
۱۱۶.اغلب اوقات زود رنج و بد اخلاق هستم، ولی علتش را نمی دانم.
۱۱۷.هرگز استفراغ و سرفه همراه با خون نداشته ام.
۱۱۸.نگران مریض شدن نیستم.
۱۱۹.جمع آوری گل ها یا پرورش گیاهان خانگی را دوست دارم.
۱۲۰.معمولا از آنچه به نظرم درست می رسد، به شدت دفاع می کنم.
۱۲۱.هرگز به اعمال جنسی ناپسند دست نزده ام.
۱۲۲.گاهی افکارم به قدری سریع بوده که نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم.
۱۲۳.اگر اطمینان داشتم که کسی متوجه نخواهد شد، بدون خریدن بلیط، وارد سینما می شدم.
۱۲۴.اغلب وقتی کسی کار خوبی در حق من انجام می دهد، از خود می پرسم که از این کار چه هدفی داشته است.
۱۲۵.معتقدم که زندگی خانوادگی من به خوبی زندگی اغلب کسانی است که می شناسم.
۱۲۶.معتقدم که قانون باید با قاطعیت اجرا شود.
۱۲۷.از انتقاد یا سرزنش به شدت می رنجم.
۱۲۸.آشپزی را دوست دارم.
۱۲۹.رفتار اطرافیانم تاثیر زیادی بر رفتار من دارد.
۱۳۰.گاهی واقعا احساس می کنم آدم بی مصرفی هستم.
۱۳۱.در کودکی عضو گروهی از دوستانم بودم که سعی می کردند در تمام مشکلات به همدیگر وفادار باشند.
۱۳۲.به زندگی پس از مرگ معتقدم.
۱۳۳.دوست داشتم یک سرباز باشم.
۱۳۴.گاهی دوست دارم با کسی دعوا و کتک کاری کنم.
۱۳۵.اغلب به این دلیل که دیر تصمیم می گیرم، خیلی چیزها را از دست می دهم.
۱۳۶.وقتی در حال انجام کار مهمی هستم، اگر کسی از من راهنمایی بخواهد یا مزاحمم شود، عصبانی می شوم.
۱۳۷.زمانی خاطرات روزانه ام را می نوشتم.
۱۳۸.معتقدم علیه من توطئه چینی می شود.
۱۳۹.ترجیح می دهم در بازی برنده باشم تا بازنده.
۱۴۰.اغلب شبها بدون این که افکار یا خیالاتی ناراحتم کند، به خواب می روم.
۱۴۱.در طی چند سال گذشته، اکثر اوقات حالم خوب بوده است.
۱۴۲.هرگز دچار غش یا تشنج نشده ام.
۱۴۳.وزنم کم و زیاد نمی شود.
۱۴۴.فکر می کنم کسانی مرا تعقیب می کنند.
۱۴۵.احساس می کنم اغلب بی دلیل مجازات شده ام.
۱۴۶.به آسانی به گریه می افتم.
۱۴۷.چیزهایی را که می خوانم به خوبی گذشته نمی فهمم.
۱۴۸.در طول زندگی، هرگز حالم بهتر از الان نبوده است.
۱۴۹.گاهی احساس می کنم به بیماری خطرناکی مبتلا شده ام.
۱۵۰.گاهی احساس می کنم که باید به خودم یا کس دیگری صدمه بزنم.
۱۵۱.خوشم نمی آید قبول کنم کسی زیرکانه سرم را کلاه گذاشته است.
۱۵۲.زود خسته نمی شوم.
۱۵۳.دوست دارم برخی از افراد مهم را بشناسم، چون این کار باعث می شود احساس کنم مهم هستم.
۱۵۴.وقتی از یک جای بلند به پایین نگاه می کنم، می ترسم.
۱۵۵.اگر یکی از افراد خانواده ام با قانون درگیر شود، عصبی نمی شوم.
۱۵۶.فقط مواقعی که به مسافرت یا گردش می روم، خوشحال هستم.
۱۵۷.برایم مهم نیست که دیگران درباره ام چه فکر می کنند.
۱۵۸.دوست ندارم در میهمانی ها دست به شیرین کاری بزنم، حتی اگر دیگران نیز چیزی شبیه آن را انجام دهند.
۱۵۹.هیچ وقت غش نکرده ام.
۱۶۰.مدرسه را دوست داشتم.
۱۶۱.خجالتی هستم، و همیشه مجبورم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشوند.
۱۶۲.کسی سعی می کند مرا مسموم کند.
۱۶۳.ترس شدیدی از مارها ندارم.
۱۶۴.هیچ وقت دچار سرگیجه نشده ام، یا خیلی کم سرگیجه داشته ام.
۱۶۵.فکر می کنم که حافظه ام خوب است.
۱۶۶.مسائل جنسی فکرم را آزار می دهد.
۱۶۷.گفتگو با غریبه ها برایم مشکل است.
۱۶۸.آشنایانم می گویند در مواقعی کارهایی می کنم که بعدا نمی توانم آنها را به خاطر بیاورم.
۱۶۹.وقتی خسته می شوم دوست دارم دست به کاری هیجان آور بزنم.
۱۷۰.می ترسم عقلم را از دست بدهم.
۱۷۱.با پول دادن به گداها مخالفم.
۱۷۲.بارها متوجه شده ام که وقتی سرگرم انجام کاری هستم، دستم می لرزد.
۱۷۳.می توانم مدتی طولانی مطالعه کنم، بدون این که چشمم خسته شود.
۱۷۴.مطالعه و خواندن مطالبی در مورد کارم را دوست دارم.
۱۷۵.بیشتر اوقات در تمام وجودم احساس ضعف می کنم.
۱۷۶.خیلی کم دچار سردرد می شوم.
۱۷۷.از دقت و مهارت دست هایم کاسته نشده است.
۱۷۸.گاهی موقع دستپاچه شدن خیس عرق می شوم، و این موضوع خیلی ناراحتم می کند.
۱۷۹.هنگام راه رفتن، در حفظ تعادلم مشکلی نداشته ام.
۱۸۰.ذهنم خوب کار نمی کند.
۱۸۱.من دچار تب یونجه یا حملات آسم نمی شوم.
۱۸۲.اوقاتی برایم پیش آمده که در طی آن بر روی حرکات و صحبت کردنم کنترلی نداشتم، ولی از آنچه در اطرافم می گذشت، آگاه بودم.
۱۸۳.برخی از افرادی را که می شناسم دوست ندارم.
۱۸۴.خیلی کم خیالبافی می کنم.
۱۸۵.کاش این قدر خجالتی نبودم.
۱۸۶.از سر و کار داشتن با پول نمی ترسم.
۱۸۷.اگر خبرنگار بودم، خیلی دوست داشتم که اخبار مربوط به تئاتر را گزارش کنم.
۱۸۸.از بسیاری از بازی ها و سرگرمی ها لذت می برم.
۱۸۹.از لاس زدن خوشم می آید.
۱۹۰.اطرافیانم با من بیشتر مثل یک بچه رفتار می کنند تا یک فرد بالغ.
۱۹۱.دوست دارم روزنامه نگار باشم.
۱۹۲.مادرم زن خوبی است، یا (اگر مادرتان مرده است) مادرم زن خوبی بود.
۱۹۳.هنگام قدم زدن خیلی دقت می کنم که پایم را روی شکاف های پیاده رو نگذارم.
۱۹۴.هرگز جوش هایی بر روی پوستم نبوده که باعث نگرانیم شود.
۱۹۵.در خانواده من، محبت و همکاری خیلی کمتر از خانواده های دیگر است.
۱۹۶.دائما نگران چیزی هستم.
۱۹۷.فکر می کنم کار پیمان کاری ساختمان را دوست داشته باشم.
۱۹۸.اغلب صداهایی می شنوم که نمی دانم از کجا می آیند.
۱۹۹.من به علم علاقه مندم.
۲۰۰.کمک خواستن از دوستان برایم مشکل نیست، حتی اگر نتوانم این لطف آنها را جبران کنم.
۲۰۱.شکار کردن را خیلی دوست دارم.
۲۰۲.رفقایم اغلب مورد پسند والدینم نبودند.
۲۰۳.گاهی کمی پشت سر دیگران غیبت می کنم.
۲۰۴.شنوایی من به خوبی اکثر افراد است.
۲۰۵.برخی افراد خانواده ام عاداتی دارند که باعث رنجش و دلخوری من می شود.
۲۰۶.بعضی وقتها احساس می کنم که خیلی آسان تصمیم می گیرم.
۲۰۷.دوست دارم عضو چند انجمن یا باشگاه باشم.
۲۰۸.تقریبا هیچ وقت تپش قلب یا تنگی نفس نداشته ام.
۲۰۹.صحبت درباره مسائل جنسی را دوست دارم.
۲۱۰.دیدن جاهایی را که قبلا ندیده ام دوست دارم.
۲۱۱.وظیفه ای به من الهام شده است که تاکنون به دقت آن را دنبال کرده ام.
۲۱۲.گاهی مانع کار کسانی شده ام که می خواسته اند آن کار را نه به خاطر اهمیتش، بلکه به خاطر پیروی از اصول انجام دهند.
۲۱۳.زود عصبانی می شوم و زود هم آرام می گیرم.
۲۱۴.خانواده ام تقریبا هیچ تسلطی بر روی من نداشته اند.
۲۱۵.خیلی غصه می خورم.
۲۱۶.کسی سعی می کند چیزی را از من بدزدد.
۲۱۷.تقریبا تمام بستگانم مرا درک می کنند.
۲۱۸.مواقعی بوده که آن قدر بی قرار بوده ام که نتوانسته ام یک جا بند شوم.
۲۱۹.در عشق شکست خورده ام.
۲۲۰.هیچ وقت نگران قیافه ام نیستم.
۲۲۱.اغلب درباره چیزهایی خواب می بینم که نمی توان درباره آنها با کسی صحبت کرد.
۲۲۲.تمام مسائل مهم درباره امور جنسی را باید به بچه ها یاد داد.
۲۲۳.فکر می کنم عصبی تر از دیگران نیستم.
۲۲۴.من دردی ندارم، و اگر هم داشته باشم، بسیار کم است.
۲۲۵.کارها را طوری انجام می دهم که دیگران می توانند آن را سوء تعبیر کنند.
۲۲۶.گاهی وقتها بدون هیچ دلیلی، یا حتی در شرایط نامناسب، احساس خوشی و هیجان زیادی می کنم.
۲۲۷.کسانی را که دائما به فکر پول یا مقام هستند، سرزنش نمی کنم.
۲۲۸.اشخاصی هستند که سعی می کنند افکار و عقاید مرا بدزدند.
۲۲۹.مواقعی پیش می آید که گویی مغزم خالی شده است، بطوری که فعالیت هایم متوقف شده، و از آنچه در اطرافم می گذرد آگاه نیستم.
۲۳۰.با کسانی که می دانم کارشان اشتباه است، می توانم رفتار دوستانه ای داشته باشم.
۲۳۱.دوست دارم بین جمعی از افرادی باشم که مرتب جوک گفته و شوخی می کنند.
۲۳۲.گاهی در انتخابات به کسانی رای می دهم که آنها را اصلا نمی شناسم.
۲۳۳.شروع کردن هر کاری برایم مشکل است.
۲۳۴.فکر می کنم که یک شخص محکوم هستم.
۲۳۵.در مدرسه شاگرد ضعیفی بودم.
۲۳۶.اگر هنرمند بودم دوست داشتم گلها را نقاشی کنم.
۲۳۷.از این که چندان خوش قیافه نیستم، زیاد ناراحت نمی شوم.
۲۳۸.حتی در هوای خنک زود عرق می کنم.
۲۳۹.کاملا اعتماد به نفس دارم.
۲۴۰.گاهی نمی توانم از دزدی یا بلند کردن چیزی از مغازه ها خودداری کنم.
۲۴۱.بهتر است آدم به کسی اعتماد نکند.
۲۴۲.هفته ای یک یا چند بار هیجان زده می شوم.
۲۴۳.وقتی در جمع هستم، نمی توانم مطلب مناسبی برای گفتگو پیدا کنم.
۲۴۴.معمولا هر وقت دلم می گیرد، یک چیز مهیج می تواند مرا از آن حالت خارج کند.
۲۴۵.وقتی خانه را ترک می کنم، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نیستم.
۲۴۶.معتقدم که گناهان من غیر قابل بخشش هستند.
۲۴۷.یک یا چند قسمت پوستم بی حس است.
۲۴۸.سوء استفاده از کسی را که خود اجازه چنین کاری را می دهد، بد نمی دانم.
۲۴۹.بینایی من به خوبی سالهای گذشته است.
۲۵۰.گاهی اوقات به قدری از زرنگی بعضی از جنایتکاران خوشم آمده که آرزو کرده ام گیر نیفتند.
۲۵۱.اغلب احساس می کنم که غریبه ها به دیده انتقاد آمیز به من نگاه می کنند.
۲۵۲.برای من مزه همه چیز یکسان است.
۲۵۳.من هر روز، بیش از حد عادی آب می خورم.
۲۵۴.بیشتر مردم به این علت با کسی دوست می شوند که ممکن است این دوستی برایشان مفید باشد.
۲۵۵.به ندرت احساس کرده ام گوش هایم زنگ بزند یا وزوز کند.
۲۵۶.گاهی اوقات از عزیزترین کسان خود هم متنفر می شوم.
۲۵۷.اگر خبرنگار بودم دوست داشتم اخبار ورزشی را گزارش کنم.
۲۵۸.من در طول روز می توانم بخوابم ولی شب ها قادر به خواب نیستم.
۲۵۹.مطمئنم که دیگران پشت سرم راجع به من صحبت می کنند.
۲۶۰.گاهی به شوخی های بی ادبانه می خندم.
۲۶۱.در مقایسه با دوستانم ترس های کمتری دارم.
۲۶۲.وقتی در جمعی از من بخواهند بحثی را شروع کنم یا مطلبی را توضیح دهم، دستپاچه نمی شوم.
۲۶۳.همیشه وقتی یک جنایتکار به وسیله دفاعیات یک وکیل زرنگ آزاد می شود، از قانون بیزار می شوم.
۲۶۴.در مصرف مشروبات الکلی افراط کرده ام.
۲۶۵.تا وقتی کسی با من حرف نزند با او صحبت نمی کنم.
۲۶۶.هرگز گرفتاری قانونی نداشته ام.
۲۶۷.اوقاتی بوده که در طی آن به طرز غیر عادی و بدون علت خاصی احساس خوشحالی می کردم.
۲۶۸.افکار مربوط به امور جنسی آزارم می دهد.
۲۶۹.وقتی چند نفر به دردسر می افتند، بهترین کار این است که داستانی درست کرده و همه به آن بچسبند.
۲۷۰.دیدن آزار و اذیت حیوانات باعث ناراحتی من نمی شود.
۲۷۱.فکر می کنم احساساتی تر از دیگران هستم.
۲۷۲.هرگز در زندگی عروسک بازی را دوست نداشته ام.
۲۷۳.اغلب اوقات زندگی برایم رنج آور است.
۲۷۴.در مورد بعضی مسائل آن قدر حساسم که نمی توانم در موردشان صحبت کنم.
۲۷۵.در مدرسه صحبت کردن در مقابل کلاس برایم خیلی مشکل بود.
۲۷۶.من مادرم را دوست دارم، یا (اگر مادرتان مرده است)، من مادرم را دوست داشتم.
۲۷۷.اکثر اوقات، حتی در کنار دیگران احساس تنهایی می کنم.
۲۷۸.دیگران به قدر لازم با من تفاهم دارند.
۲۷۹.از شرکت در بازی هایی که خوب بلد نیستم خودداری می کنم.
۲۸۰.فکر می کنم می توانم مثل دیگران به آسانی دوست پیدا کنم.
۲۸۱.دوست ندارم دیگران دور و برم باشند.
۲۸۲.دیگران می گویند که من هنگام خواب راه می روم.
۲۸۳.کسی که با سهل انگاری خود دیگران را به دزدیدن اموالش وسوسه می کند، به اندازه کسی که دزدی کرده، مقصر است.
۲۸۴.فکر می کنم تقریبا هرکسی برای این که به دردسر نیفتد، دروغ خواهد گفت.
۲۸۵.من حساس تر از اغلب مردم هستم.
۲۸۶.اغلب مردم باطنا دوست ندارند که برای کمک به دیگران خود را به درد سر بیندازند.
۲۸۷.بیشتر رویاهایم درباره مسائل جنسی است.
۲۸۸.پدر و مادر و افراد خانواده ام بیش از حد از من ایراد می گیرند.
۲۸۹.خیلی زود دستپاچه می شوم.
۲۹۰.درباره پول و کار نگران هستم.
۲۹۱.هیچ وقت عاشق کسی نبوده ام.
۲۹۲.بعضی از کارهایی که افراد خانواده ام انجام داده اند، مرا به وحشت انداخته است.
۲۹۳.تقریبا هیچ وقت خواب نمی بینم.
۲۹۴.بیشتر اوقات لکه های قرمزی روی گردنم پیدا می شود.
۲۹۵.هرگز احساس فلجی یا ضعف غیر طبیعی، در هیچ یک عضلاتم نداشته ام.
۲۹۶.گاهی بدون آن که سرما خورده باشم، صدایم در نمی آید یا تغییر می کند.
۲۹۷.اغلب پدر و مادرم مرا به اطاعت وادار می کردند، حتی وقتی که من این کار آنها را غیر منطقی می دانستم.
۲۹۸.گاهی بوهای ناجوری به مشامم می رسد.
۲۹۹.نمی توانم ذهنم را روی یک موضوع متمرکز کنم.
۳۰۰.من به دلایلی، نسبت به یک یا چند نفر از اعضای خانواده ام حسادت می کنم.
۳۰۱.تقریبا همیشه درباره کسی یا چیزی نگران هستم.
۳۰۲.خیلی زود حوصله ام از دست دیگران سر می رود.
۳۰۳.اغلب آرزو می کنم ای کاش مرده بودم.
۳۰۴.گاهی آن قدر هیجان زده می شوم که خوابیدن برایم مشکل می گردد.
۳۰۵.من بیشتر از سهم خود در زندگی نگرانی داشته ام.
۳۰۶.برای هیچ کس چندان مهم نیست که چه بر سر من می آید.
۳۰۷.گاهی آن قدر خوب می شنوم که باعث ناراحتیم می شود.
۳۰۸.هر چیزی را که به من می گویند بلافاصله فراموش می کنم.
۳۰۹.معمولا حتی در امور جزیی، مجبورم که قبل از اقدام، صبر کرده و فکر کنم.
۳۱۰.وقتی در خیابان آشنایانم را می بینم، برای اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف دیگر خیابان می روم.
۳۱۱.اغلب احساس می کنم چیزهای دور و برم واقعی نیستند.
۳۱۲.تنها قسمت جالب نشریات، بخش فکاهی آنهاست.
۳۱۳.عادت دارم که چیزهای بی اهمیت (مانند درخت ها یا تیرهای چراغ برق) را بشمارم.
۳۱۴.دشمنی ندارم که واقعا بخواهد به من صدمه بزند.
۳۱۵.با کسانی که دوستانه تر از حد معمول به نظر می رسند، با احتیاط رفتار می کنم.
۳۱۶.افکار غیر عادی و عجیب و غریبی دارم.
۳۱۷.دور شدن از خانه، حتی برای مسافرت های کوتاه، مرا مضطرب و ناراحت می کند.
۳۱۸.معمولا انتظار دارم در کارهایی که انجام می دهم، موفق شوم.
۳۱۹.هنگامی که تنها هستم، چیزهای عجیب و غریبی می شنوم.
۳۲۰.گاهی از افراد یا چیزهایی می ترسم که می دانم صدمه ای به من نمی زنند.
۳۲۱.از تنها وارد شدن به اتاقی که یک عده در آن مشغول صحبت هستند، احساس ترس و ناراحتی نمی کنم.
۳۲۲.از به کار بردن چاقو یا هر چیز برنده و نوک تیز می ترسم.
۳۲۳.گاهی از آزار رساندن به کسی که خیلی دوستش دارم، لذت می برم.
۳۲۴.به آسانی می توانم دیگران را از خودم بترسانم، و گاهی برای شوخی این کار را می کنم.
۳۲۵.برای من تمرکز حواس مشکل تر از دیگران است.
۳۲۶.بارها اتفاق افتاده که از انجام کاری منصرف شده ام، زیرا توانایی انجام آن را در خود ندیده ام.
۳۲۷.کلمات بد و خیلی زشتی به ذهنم خطور می کند و نمی توانم از شر آنها خلاص شوم.
۳۲۸.گاهی افکار بی اهمیتی به ذهنم هجوم می آورند و تا چند روز مرا ناراحت می کنند.
۳۲۹.تقریبا هر روز چیزهایی اتفاق می افتد که مرا می ترساند.
۳۳۰.گاهی سرشار از انرژی هستم.
۳۳۱.معمولا کارها را سخت می گیرم.
۳۳۲.گاهی از آزار دیدن به وسیله کسی که دوستش دارم، لذت می برم.
۳۳۳.مردم درباره من چیزهای زشت و توهین آمیزی می گویند.
۳۳۴.در جاهای بسته احساس ناراحتی می کنم.
۳۳۵.زیاد خود پسند نیستم.
۳۳۶.کسی فکر و ذهن مرا کنترل می کند.
۳۳۷.در میهمانی ها بیشتر اوقات به جای این که داخل جمع شوم، ترجیح می دهم تنها یا فقط با یک نفر بنشینم.
۳۳۸.بیشتر اوقات رفتار مردم برخلاف انتظار من است
۳۳۹.گاهی احساس کرده ام مشکلاتم آن قدر زیاد شده اند که نمی توانم بر آنها غلبه کنم
۳۴۰.دید و بازدید از آشنایان را دوست دارم
۳۴۱.گاهی ذهنم کند تر از حد معمول کار می کند
۳۴۲.در اتوبوس، قطار و غیره، اغلب با غریبه ها صحبت می کنم
۳۴۳.بچه ها را دوست دارم
۳۴۴.از شرط بندی روی چیزهای کوچک خوشم می آید
۳۴۵.اگر امکاناتی فراهم شود، می توانم کاری انجام دهم که برای مردم بسیار سودمند باشد.
۳۴۶.اغلب به افراد به اصطلاح متخصصی برخورده ام، که به اندازه من کار بلد نبودند.
۳۴۷.وقتی می شنوم یکی از آشنایانم به موفقیتی رسیده است، احساس شکست می کنم.
۳۴۸.اغلب آرزو می کنم ای کاش بچه بودم.
۳۴۹.خوش ترین ساعات زندگیم وقتی است که تنها باشم.
۳۵۰.اگر به من فرصت دهند، رهبر خوبی برای مردم می شوم.
۳۵۱.از شنیدن داستان ها و جوک های بی ادبانه خجالت می کشم.
۳۵۲.معمولا مردم بیش از آن چه به دیگران احترام می گذارند، توقع احترام دارند.
۳۵۳.از میهمانی ها فقط به این دلیل که با مردم هستم لذت می برم.
۳۵۴.سعی می کنم داستان های خوبی را به خاطر بسپارم تا بتوانم به دیگران بازگو کنم.
۳۵۵.یک یا چند بار در زندگی احساس کرده ام فردی به وسیله هیپنوتیزم مرا وادار به انجام کارهایی کرده است.
۳۵۶.زمانی که مشغول انجام کاری هستم، نمی توانم حتی برای یک لحظه آن را کنار بگذارم.
۳۵۷.اغلب در غیبت کردن و عیب جویی های اطرافیانم شرکت نمی کنم.
۳۵۸.اغلب، دیگران نسبت به فکرهای خوب من حسادت می کنند، فقط به این دلیل که این فکرها قبلا به ذهن خود آنها نرسیده بود.
۳۵۹.از شور و هیجان در یک جمع لذت می برم.
۳۶۰.از ملاقات با آدم های غریبه ناراحت نمی شوم.
۳۶۱.کسی سعی دارد روی فکر من تاثیر بگذارد.
۳۶۲.یادم می آید گاهی برای خلاص شدن از گرفتاری، خودم را به مریضی زده ام.
۳۶۳.هنگامی که در جمع دوستان شاد و سر زنده هستم، نگرانی هایم بر طرف می شود.
۳۶۴.هنگامی که کاری خوب پیش نمی رود، دلم می خواهد آن کار را فورا کنار بگذارم.
۳۶۵.دوست دارم دیگران بدانند من بر کارها مسلط هستم.
۳۶۶.مواقعی بوده که به قدری سرشار از انرژی بوده ام که چند روزی نیاز به خواب نداشتم.
۳۶۷.هر وقت امکان داشته باشد از حضور در میان جمعیت پرهیز می کنم.
۳۶۸.از روبرو شدن با گرفتاری یا مشکل شانه خالی می کنم.
۳۶۹.هنگامی که می خواهم کاری انجام دهم و دیگران می گویند که ارزش انجام دادن ندارد، آن را کنار می گذارم.
۳۷۰.میهمانی ها و اجتماعات را دوست دارم.

اطلاعات خود را به‌درستی وارد نمایید:

۳.۸ ۷۶ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

23 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها