ویژگی های مشاور و درمانگر
ویژگی های شخصی مشاوران کارامد
تمایل فرد به تلاش کردن برای اینکه آدم شفابخشی شود، مهمترین ویژگی یک مشاور و درمانگر است. همخوان بودن هدف های کلی مشاوران با اهداف شخصی درمانجو اهمیت زیادی دارد.
مشاوران و درمانگران باید روی خودشان کار کنند. ما ویژگی های انسانی و تجربیات خودمان را به جلسات درمان می بریم. این جنبه انسان یکی از نیرومندترین عوامل تعیین کننده مواجهه درمانی است. نیازها، ارزش ها و صفات شخصیتی شما می توانند اثربخشی شما را در مقام مشاور یا درمانگر افزایش داده یا مختل کنند. بنابراین باید همیشه خودمان را ارزیابی کنیم.
مشاور به عنوان درمانگر
چون مشاوره نوع عمیق یادگیری است، به متخصص بالینی ای نیاز دارد که مایل باشد نقـش هـای قالبی را کنار گذاشته و در روابط، انسان واقعی باشد. ما از طریق صداقت و شادابی می توانیم با درمانجویان خود رابطه عمیق برقرار کنیم. در یک رابطه انسان با انسان است که درمانجو بهبودی را تجربه می کند.
خلاصه اینکه ما در مقام درمانگر، وظیفه الگو را برای درمانجویان داریم. اگر با برملا کردن خود، صداقت را الگو قرار دهیم، درمانجویان در رابطه درمانی با ما روراست خواهند بود. میزان شادابی و سلامت روان مشاور یا درمانگر متغیر مهمی است که نتیجه درمان را تعیین می کند.
ویژگی های شخصی مشاوران کارامد
تمایل فرد به تلاش کردن برای اینکه آدم شفابخشی شود، مهمترین ویژگی یک مشاور و درمانگر است. هیچ درمانگری نمونه کامل تمام صفات زیر نیست.
- داشتن هویت
- احترام قائل شدن به خود
- قدرت خود را تشخیص دادن
- اماده تغییر کردن هستند
- تصمیم گیران زندگی خود هستند
- احساس شادابی دارند
- اصیل، صادق و روراستند
- شوخ طبعند
- اشتباه می کنند و اشتباهشان را می پذیرند
- در زمان حال زندگی می کنند
- از تاثیرات اگاهند
- به رفاه دیگران علاقه مندند
- با کار خود تعامل عمیق دارند
- می توانند مرزهای سالم را حفظ کنند
مشاوره شخصی برای مشاور
مشاوران گاهی از تجربه درمانجو بودن می توانند نفع زیادی ببرند. این نوع خودکاوی می تواند سطح خودآگاهی ما را بالا ببرد. خوددرمانی می تواند در شفابخشیدن به شفادهنده، مفید باشد. اگر مشاوران مبتدی به طور فعال درگیر شفا بخشیدن به زخم های روانشناختی خود نشوند، برای وارد شدن به دنیای درمانجو مشکلات زیادی خواهند داشت. فرایند خودکاوی می تواند احتمال تکبر ما در فرایند درمان را کاهش دهد. خودکاوی فرایندی همیشگی است.
ما در مقام درمانگر، مجبور می شویم با قسمت های کاوش نشده مربوط به تنهایی، قدرت، مرگ، مسایل جنسی، والدین و موارد دیگر مواجه شویم. مثلا اگر در حل و فصل خشم خودمان مشکل زیادی داشته باشیم، احتمالا نمی توانیم به درمانجویان کمک کنیم تا بر خشم خود غلبه کنند.
یالوم(۲۰۰۳) قویا توصیه می کند که کار آموزان به درمان شخصی خود بپردازند و اظهار می دارد کـه ایـن مهمترین بخش آموزش روان درمانی است. دلیل اصلی برای اینکه دانشجویان باید تحت نوعی روان درمانی قرار بگیرند این اسـت که به آنها کمک شود تا پرداختن به انتقال متقابل را یاد بگیرند.(فرایند دیدن خود در درمانجویانشان، همانند سازی بیش از حد با درمانجویان، یا ارضا کردن نیازهای خود از طریق درمانجویانشان).
برخی مشاوران به جای اینکه به درمانجویان خود کمک کنند، از درمان برای حل و فصل کردن مسائل خودشان استفاده می کنند که این خود یک موضوع اخلاقی است.
نقش ارزش ها در مشاوره
مداخلات درمانی ما بر ارزش هایمان استوار هستند. خنثی بودن از لحاظ ارزشها در رابطه درمانی امکان پذیر نیست. در مجموع در کار درمانی باید واقع گرا باشیم.
مشاوران باید خود را از گرایش به اختیار کردن هر یک از مواضع دو حد افراط دور نگهدارند. دریک حد افراطی مشاورانی هستند که قاطعانه اعتقاد دارند که باید طوری بر درمانجویان تأثیر بگذارند که ارزش های آنها را بپذیرند. این مشاوران درمانجویان خود را به سمت نگرشها و ارزشهایی هدایت می کنند که به نظر آنها درست هستند. در حد دیگر افراط مشاورانی قرار دارند که معتقدند باید ارزش های خود را از کارشان دور نگه دارند و از نظر آنها ایده آل آن است که برای مشاوره فارغ از ارزش تلاش شود. چون این مشاوران روی تأثیر نگذاشتن بر درمـانجویان خود تأکید می ورزند، در معرض خطر از تحرک انداختن یا فلج کردن خود قرار دارند.
وظیفه درمانگر این است که به افراد کمک کند، پاسخ هایی را پیدا کنند که با ارزش های مراجعان همخوان باشند. هدفها و روش های درمان، جلوه هایی از فلسفه زندگی مشاور هستند. با اینکه درمانگران نباید ارزشهای خاصی را تحمیل کنند، فلسفه مشاوره ای را به اجرا می گذارند که در واقع فلسفه زندگی است.
نقش ارزش ها در تعیین هدف های درمان
چه کسی باید اهداف مشاوره را تعیین کند؟ تقریبا همه نظریه ها موافق هستند کـه مسؤلیت تعیـین کردن ایـن اهداف عمدتا به عهده درمانجوست و درمانگر با پیش روی درمان، با درمانجو در تعیین آنهـا همکاری می کند. مشاوران هدف هایی کلی دارند که در رفتارشان هنگام جلسه درمان، در مشاهداتشان از رفتار درمانجو، و در مداخله هایی که صورت می دهند انعکاس می یابند. همخوان بودن هدف های کلی مشاوران با اهداف شخصی درمانجو اهمیـت زیادی دارد.
درمان باید با کاوش انتظارات و اهداف درمانجو شروع شود. درمانجویان در آغاز به روشنی نمی دانند که چه انتظاری از درمان دارند. درمانگر می تواند با پرسیدن سوال هایی از این قبیل شروع کند: از مشاوره چه انتظاری دارید؟ چرا اینجا هستید؟ چه می خواهید؟
تعیین کردن اهداف به طور جدایی ناپذیری با ارزشها ارتباط دارد. درمانجو و مشاور باید ببینند که آیا می توانند با هم کار کنند، آیا اهدافشان هماهنگ است یا نه. از آن مهمتر، درمانگر به جای اینکه درمانجو را وادار سازد تا خود را با نظام ارزش های او هماهنگ کند، باید بتواند درمانجو را درک کرده و به او احترام بگذارد.
منبع : نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی. جرالد کری. ترجمه یحیی سیدمحمدی. فصل ۲.