نوشتار درمانی
خودافشاگری با نوشتن باعث پذیرش و کنار آمدن تدریجی با تروماها می شود.
نوشتار درمانی شامل رفع تنش و هیجان، ایجاد خویشتن داری و درک وضعیت خود پس از انتقال کلمات بر روی کاغذ است.
نوشتار درمانی (Writing therapy) شکلی از درمانهای وابسته به فعالیتهای هنری است که از عمل نوشتن و پردازش کلام نوشته شده توسط مغز به عنوان روشی درمانی استفاده میکند. نوشتار درمانی بر این گزاره واقع شده که نوشتن احساسات فرد به صورتی تدریجی، هیجانات ناشی از ضربه روانی را کاهش میدهد. نوشتن به قصد درمان میتواند به صورت فردی یا گروهی انجام شود. این رویکرد درمانی در دهه های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ میلادی با رشد درمان های خلاقانه ای که شامل هنرهایی نظیر موسیقی، رقص و نوشتن می شد، قوت پیدا کرد.
نوشتار درمانی برای کار با طیف وسیعی از مسائل روانرنجوری، از جمله سوگ، اضطراب یا اختلال استرس پس از سانحه، استفاده میشود. بسیاری از این مداخلات به شکل کلاسهایی هستند که در آن مراجع در مورد موضوعات خاصی که توسط درمانگر یا مشاور انتخاب میشود، شروع به نوشتن میکند. تکالیف ممکن است شامل نوشتن نامههای ارسال نشده برای افراد انتخاب شده (زنده یا مرده)، و به دنبال آن پاسخهای خیالی از طرف گیرنده، یا گفتگویی با یک بطری الکل (برای شخص در حال بهبود از اعتیاد به الکل) باشد.
نوشتار درمانی برای درمان کدام اختلالات مؤثر است:
- اختلال استرس پس از سانحه
- اضطراب
- افسردگی
- سوگواری
- اضطراب جدایی
نوشتار درمانی به دو دسته تقسیم می شود:
- دسته اول نوشتار درمانی با راهنمایی یک مشاور سلامت روان شکل می گیرد
- دسته دوم شامل درمان نوشتاری خود انگیزه ای است
جیمز پنه بیکر(James Pennebaker) را میتوان پدر علم نوشتار درمانی، یا دستکم پدر نوشتن اِبرازی(Expressive Writing)، به شمار آورد. وی، روانشناس اجتماعی متولد سال ۱۹۵۰ و استاد دانشگاه تگزاس در شهر آستین آمریکاست. پنه بیکر پیشگام پژوهش در زمینه افشای شخصی(self disclosure) است. یکی از دلایل ورود او به حوزهی نوشتاردرمانی، علاقهی اولیه او به کشف ارتباط بین ذهن و بدن بود. او میخواست بداند حالات روانی ما چه تأثیری بر جسممان میگذارد. وقتی پنهبیکر پژوهش را در این زمینه شروع میکند، مسیر کارش او را به جایی میرساند که کشف میکند داشتن تجربههای دردناک در دوران کودکی، افراد را مستعد ابتلا به انواعی از مشکلات جسمانی میکند. نکته جالب این بود که این افراد تجربه دردناک یا همان «تروما» را به صورت یک راز در زندگیشان نگه می دارند، همین راز نگه داشتن این تجربه باعث بروز مشکلاتی در آنها می شود. در آزمایش او، وقتی افراد دربارهی رویداد دردناک گذشتهی خود نوشتند، طی ماههای آینده با مشکلات جسمانی کمتری روبهرو شدند.
اواخر دههی ۱۹۸۰ بود که دکتر جیمز پنهبیکر آزمایش سرنوشتسازش را انجام داد. او از عدهای شرکتکننده خواست دربارهی دردناکترین اتفاقی که در گذشتهشان رخ داده بنویسند. قرار بود این افراد در نوشتههایشان، عمیقترین افکار و احساساتشان را دربارهی آن رخداد بیاورند. پنهبیکر یک گروه کنترل هم داشت که نتایج این گروه را با آنها مقایسه کند تا بفهمد نوشتن دربارهی رویدادهای دردناک گذشته چه تأثیری داشته است. افراد در گروه کنترل باید دربارهی چیزهایی مینوشتند که نه شخصی بود و نه احساسی. چیزهایی سطحی مثل کفشی که پوشیده بودند، درخت یا دیگر موضوعاتی که خنثی بهشمار میآمدند. مهمترین نتیجهای که از مقایسهی این دو گروه به دست آورد این بود: کسانی که دربارهی رویدادی دردناک در گذشتهشان نوشته بودند، در ماههای آینده خیلی کمتر از گروه کنترل به پزشک مراجعه داشتند و میزان سلامتی آنها در ماههای پس از تجربهی نوشتن درباره تجربه دردناک و مگوی گذشته، افزایش پیدا کرده بود.
نوشتار درمانی همیشه شامل نوشتن دربارهی رویدادهای دردناک گذشته نیست، و لزومی هم ندارد که اینطور باشد. نوشتاردرمانی کار سختی هم نیست. نوشتار درمانی میتواند گاهی به سادگی برداشتن قلم و نوشتن هر آنچه در این لحظه از ذهنتان میگذرد باشد، که در این صورت کار چندان پیچیدهای نیست. با اینحال، همین کار ساده میتواند تأثیر مثبتی بر روح و روان شما بگذارد. نوشتاردرمانی میتواند راهی برای دستیابی به ابعاد و زوایای پنهان درون ما باشد.
نحوه عملکرد نوشتار درمانی
- در فرضیه اول اعتقاد بر آن است که مهار یا سرکوب احساسات و رویدادهای آسیب زا اثرات نامطلوبی را بر سلامت فرد ایجاد می کنند.
- نوشتار درمانی به عنوان یک عمل افشاگری و بیان احساسی نوشتاری، سبب از بین رفتن عامل استرس زا می گردد.
خیلیها باور دارند که نوشتن احساسات در واقع نوعی تخلیه هیجانی است و باعث برونریزی عواطف و احساسات منفی می شود. دکتر پنهبیکر معتقد است «تخلیهی فشار» لزوماً تاثیر مثبتی بر روح افراد ندارد و این افشا کردن راز است که بر افراد اثر درمانی میگذارد. وقتی اتفاق بسیار دردناکی در گذشته ما رخ داده که مدتها آن را به شکل یک راز مگو در دلمان نگه داشتهایم و با کسی دربارهاش صحبت نکردهایم، نوشتن درباره آن و ابراز افکار و احساساتی که نسبت به آن در ذهن داریم میتواند ما را از بند آثار ناخوشایندش برهاند.
دلیل و سازوکار نوشتاردرمانی هرچه که باشد، آنچه میدانیم این است که نوشتن به طرز محسوسی حالمان را خوب میکند. البته شاید نه همان ابتدا. نوشتن دربارهی تجربیات دردناک زندگی ممکن است ما را دچار حالات منفی کند؛ اما به قول جیمز پنهبیکر، مثل تماشای یک فیلم غمگین است که پس از دیدنش حالمان گرفته میشود، اما این گرفتگی لزوماً بد نیست. تحقیقات او نشان داده است که نوشتن از تروماها یا آسیبهای روانی گذشته، در کوتاهمدت غمگینترمان میکند، اما در درازمدت هم برای روح و هم برای جسممان بهتر است.
نوشتاردرمانی گاهی میتواند اثر نامطلوب بر روان شما داشته باشد. مثلاً اگر شما به تازگی تجربهی دردناک یا ترومای روانی را از سر گذراندهاید، مثلاً یکی از عزیزان را از دست داده یا رویدادهایی مثل زلزله و سیل و… را تجربه کردهاید که از نظر روانی برایتان بسیار تکاندهنده بوده است، بهتر است سراغ نوشتن نروید. همچنین، اگر شما مستعد افسردگی شدید یا نشخوار فکری زیاد هستید، شاید نوشتن، روش خوبی برای رها کردن شما از زندان فکرتان نباشد. در چنین شرایطی بد نیست مشاوری را در کنارتان داشته باشید تا بر روند کارتان نظارت کند.
منبع برای مطالعه بیشتر : کتاب نوشتار درمانی. نویسنده: ژلی بولتون و استفانی هاولت. مترجم مهشاد محمد نوری
سلام و عرض ادب. سپاس بابت مطالب مفیدتون. من به عنوان یک روان شناس و علاقه مند به نویسندگی، مدتی ست به نوشتاردرمانی علاقه مند شدم. سپاس بابت کتابی که معرفی فرمودید.