انواع گرایش جنسی
انواع گرایش جنسی عموما به دگرجنسگرایی ، همجنسگرایی ، دوجنسگرایی و بیجنسگرایی (نبود تمایل جنسی) تقسیم می شوند.
گرایش جنسی یا جهتگیری جنسی (sexual orientation) الگوی پایداری از تمایل جنسی و عاطفی(عشق) و یا هر دو است که شخص نسبت به افرادی از جنس مخالف، همجنس، هر دو جنس، یا بیش از یک جنس از خود نشان میدهد. جهت گیری جنسی در برگیرنده کشش عاطفی، علایق و امیال درونی است.
ترکیبی از عوامل ژنتیکی، هورمونی و اجتماعی در تعیین گرایش جنسی افراد نقش دارد. گرایش جنسی یک انتخاب نیست. گرچه تاکنون هیچ نظریهای پیرامون علت گرایش جنسی مورد تأیید همگانی قرار نگرفته است. گرایشهای جنسی طبق تعریف اکثراً از دو بخش تشکیل مییابند: یک جزء روانی (مانند سمت و سوی تمایل شهوانی شخص به فرد یا افرادی) و یک جزء رفتاری (مانند انجام عمل جنسی با فرد یا افرادی). از دیگر عوامل مهم تعیینکننده، میتوان به تعریف و شناخت فرد از گرایش جنسی خود یا به اصطلاح هویت جنسی او اشاره کرد.
مفاهیم هویت جنسی و رفتار جنسی رابطه نزدیکی با گرایش جنسی دارند ولی از یکدیگر متمایزند.
- گرایش جنسی دربرگیرنده خیالپردازیها، علایق، و امیال درونی است.
- هویت جنسی به معنای تصوری است که شخص از خود و گرایش جنسیاش دارد و خود را آنگونه میپندارد.
- رفتار جنسی به این معناست که شخص علیرغم گرایش یا هویت جنسیاش در عمل با چه شخص یا اشخاصی رابطه جنسی برقرار میکند.
رفتار جنسی اشخاص همیشه مطابق با گرایش جنسی آنها نیست. افرادی که گرایش جنسی همجنسگرایانه دارند ولی هویت جنسی خود را اینگونه تعریف نکردهاند (خود را همجنسگرا نمیدانند)، به اصطلاح همجنسگرای پستو نامیده میشوند. این اصطلاح بیش از اینکه حاکی از گرایش جنسی باشد، نمایانگر جنبهای فرهنگی و یک مرحله گذار در جوامعی محسوب میشود که به آرامی در حال مواجهه و پذیرش اقلیتهای جنسی هستند. در مطالعات مربوط به گرایشهای جنسی، هنگامی که بحث بر سر میزان هماهنگی تمایل جنسی، رفتار جنسی، و هویت جنسی یک فرد با هم باشد معمولاً از عبارت سازگار یا ناسازگار استفاده میشود. به عنوان مثال، در مورد زنی که تمایل جنسی به زنان دیگر دارد ولی خود را همجنسگرا نمیداند و تنها با جنس مخالف رابطه جنسی برقرار میکند، میتوان گفت که بین گرایش جنسی او (که همجنسگرایانه است) و هویت جنسی و رفتار جنسیاش (که دگرجنسگرایانه است) ناسازگاری وجود دارد.
انواع گرایشات جنسی
در بیشتر کشورها گرایش به جنس مخالف و همجنسگرایی شناخته شدهترین نوع گرایشات جنسی هستند؛ در حالی که گرایشات جنسی متعدد و گوناگونی در دنیا وجود دارند. نکته مهم این است که گرایش های جنسی با انحرافات جنسی تفاوت دارد و نباید بدون نشانه های کافی آن را اختلال برشمرد.
۱- همجنسگرایی (Homosexual)
همجنس گرایی به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد فقط به افراد همجنس خود علاقه دارد. همجنسگرایی تمایل عاشقانه، گرایش عاطفی، کشش جنسی یا رفتار جنسی فردی با همجنس خود است. زن همجنسگرا را لزبین (Lesbian) و مرد همجنسگرا را گی (Gay) میگویند. این نوع گرایش میتواند ناشی از مشکلات جنسی و هورمونی باشد؛ درحالیکه برخی افراد نیز هستند که بدون اینکه مشکل فیزیولوژیکی خاصی داشته باشد در سطح روانی احساس میکنند که به جنس مخالف خود تمایلی ندارند و گرایش جنسی آنها تنها به سمت جنس موافق است. این مسئله معمولا هنگامی که افراد در زندگی مشترک قرار میگیرند آسیبهای فراوانی را به وجود میآورد و به طلاق میان زوجین نیز منجر میگردد.
۲- دگرجنسگرایی (Heterosexual)
دگر جنسگرایی گرایشی رایج در بین اکثر افراد است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد فقط به جنس مخالف خود تمایلات جنسی دارد. این گرایش طبیعیترین نوع گرایش های جنسی محسوب میشود که در جامعه ایران نیز بسیار رواج دارد. فرد دگرجنسپذیر، روابط دگرجنسگرایانه (heterosexual) را از طیف گرایشات خود حذف نمیکند و ممکن است گاهی بخواهد چنین روابطی را نیز تجربه کند.
۳- هر دو جنسگرایی (Bisexual)
افرادی که گرایش جنسی آنها تحت عنوان دو جنس گرایی یا بایسکشوال مشخص میشوند، تمایلات جنسیشان تنها به یک جنس محدود نیست. آنها هم با زنان و هم با مردان میتوانند رابطه جنسی برقرار کنند. البته معنی این موضوع این نیست که آنها علاقمند هستند با هرکسی که میبینند ارتباط برقرار کنند. این حالت ممکن است در حدود سن ۲۰ تا ۲۵ سال شدت بیشتری به خود بگیرد اما بعد از آن فرد به مرور دگر جنس گرا خواهد شد. گاهی دختران بر اثر آسیبهایی که در رابطه خود با جنس مخالف متحمل میشوند روابط عاطفی خود را به سمت جنس موافق سوق میدهند.
۴- هر جنسگرایی (Pansexual)
افراد هر جنس گرا تنها به دنبال کیفیت رابطه جنسی هستند، آنها به رابطه جنسی با هر نوع جنسیت و هر نوع گرایشی تمایل دارند. یعنی آنها فقط به رضایت جنسی اهمیت میدهند و مسائلی مانند جنسیت، مسائل عاطفی، اندام تناسلی و … برای آنها مهم نیست. البته این مورد نیز مانند مورد قبل به معنای تمایل جنسی نسبت به همه کس نیست. همهجنسگرایی کشش جنسی و عاطفی نسبت به افراد بدون در نظر گرفتن جنسیت یا هویت جنسیتی آنهاست. شخص پنسکشوال به همهی جنسها (از جمله جنس بیولوژیکی، جنسیت و هویت جنسیتی) تمایل دارد. چنین شخصی خود را نسبت به هر نوع تجربهی جنسی و جنسیتی باز میداند.
۵- هیچ جنسگرایی یا بی میلی جنسی (Asexual)
هیچ جنس گراها افرادی هستند که هیچ نوع گرایش جنسی را تجربه نمیکنند؛ در حالی که قابلیت برقراری روابط سالم را دارند. بیمیل کسی است که گرایش جنسی به دیگران ندارد. این الزاما به معنی فقدان گرایش رمانتیک نسبت به افراد نیست بلکه صرفاً به گرایش جنسی فرد مربوط بوده و بیانگر شخصی است که تمایلی به داشتن سکس ندارد. همچنین، شخص بیمیل ممکن است صرفاً جذب زیبایی شخص دیگری بشود ولی همچنان تمایلی به داشتن رابطهی رمانتیک و همآمیزی با آن فرد نداشته باشد.
۶- خود جنس گرا(Autosexual)
افراد خودجنسگرا (اتوسکشوال) کسانی هستند که داشتن رابطه جنسی با خود را نسبت به هر نوع رابطه دیگری ترجیح میدهند. اگر همه آنچه که شما از سکس میخواهید از طریق خود ارضایی برآورده میشود، در حالی که روابط دیگر برای شما اصلاً ارضا کننده نیست، شما خودجنسگرا هستید. در این گرایش، فرد نمی تواند از سایر روابط به جز از طریق خودارضایی لذت ببرد. البته این گرایش جنسی میتواند تحت تأثیر داشتن خود ارضایی زیاد، باعث مشکلاتی شود، در این مواقع لازم است که ابتدا به درمان خودارضایی در فرد توجه شود؛ چرا که این مسئله اختلالات و مشکلات جنسی متفاوتی را برای فرد به وجود میآورد و تاثیرات خود را بر جنبههای مختلف زندگی او میگذارد.
علل تفاوت گرایشات جنسی بین افراد
دلایل شکلگیری انواع مختلف گرایش جنسی هنوز بهطور دقیق شناسایی نشده است. تا به امروز، تحقیقات فراوانی برای برآورد تأثیر ژنتیک، فعالیتهای هورمونی، روندهای رشد و نمو، و تأثیرهای اجتماعی و فرهنگی بر روی گرایش جنسی انجام شده است. در گذشته تصور میشد همجنسگرایی نتیجه رشد ناقص روانی ناشی از تجربیات دوران کودکی و روابط آشفته (مانند سوء استفاده جنسی در زمان کودکی) است ولی اکنون ثابت شده است که چنین تصوری بر پایه اطلاعات غلط و تبعیضآمیز شکل گرفته بود. بسیاری از جوامع معتقدند که گرایشات جنسی تنها یک انتخاب شخصی است و ارتباط زیادی به عوامل زیستی و جسمانی ندارد.
تاثیرات زیست شناسی : تحقیقات عوامل زیستشناختی مختلفی را در ارتباط با شکلگیری گرایشهای جنسی شناسایی کرده است که از آنها میتوان به ژنها، هورمونهای زمان بارداری و ساختار مغز اشاره کرد. هر چند عمده محققان معتقدند که عامل ایجاد گرایشهای جنسی نه یک مورد بلکه ترکیبی از اثرات ژنتیکی، هورمونی، و محیطی است، مدلهای زیستشناختی که در برگیرنده تأثیرات متقابل ژنتیک و محیط ابتدایی رحم در شکلگیری گرایش جنسی هستند در محافل علمی مقبولیت بیشتری دارند.
دانشمندان معتقدند که نوع گرایش جنسی اختیاری نیست و در زمان جنینی تعیین میشود. این بدان معناست که هیچ شخصی انتخاب نمیکند همجنسگرا، دگرجنسگرا، دوجنسگرا یا بیجنسگرا باشد. هر چند تحقیقات علمی تاکنون از یافتن مدل زیست شناسانه کاملی برای توضیح سبب شناسی و روند شکلگیری گرایشهای جنسی موفق نبوده است، با این حال مطالعات علمی تفاوتهای آماری معناداری در خصوصیات زیستشناختی بین همجنسگرایان و دگرجنسگرایان یافتهاند.
تأثیرات ژنتیک : بسیاری از متخصصان حوزه بهداشت روان معتقدند که جهتگیری جنسی یک فرد قبل از تولد توسط ژنها در یک DNA فرد یا توسط اپی ژنتیک تعیین میشود. مدارک فراوانی دال بر پایه ژنتیکی همجنسگرایی خصوصا در میان مردان وجود دارد که از طریق مطالعه بر روی دوقلوها به دست آمده است. در گذشته این نقش بسیار پررنگتر تصور میشد ولی مطالعات کنونی نقش آن را کمتر از گذشته و در حدی متوسط نشان میدهند. علیرغم تلاشهای فراوان، هیچ ژنی که به تنهایی و مستقیماً بر گرایش جنسی تأثیرگذار باشد شناسایی نشده است.
تأثیرات ترتیب تولد: تحقیقات نشان میدهند احتمال همجنسگرا بودن مردانی که مادرانشان پیش از آنها پسران فراوانی به دنیا آوردهاند بسیار بیشتر است. این تأثیر که به عنوان ترتیب تولد برادران (FBO) شناخته میشود، یکی از قطعیترین یافتهها در این زمینه است و پشتوانه محکمی از شواهد و مدارک فراوان دارد، ولی هنوز مکانیسم جنینی دقیق این تأثیر شناسایی نشده است. با این وجود، تحقیقات پیشنهاد میدهند که خاستگاه این تأثیر ممکن است ایمونولوژیک باشد. به عبارت دیگر، سیستم ایمنی مادر باردار به مادهای که در تمایز مذکرسازی جنین ضروری است واکنش نشان دهد و این واکنش پس از بارداری هر پسر جدید افزایش مییابد. این روند که به عنوان فرضیهٔ ایمنسازی مادرانه (MIH) شناخته میشود، هنگامی آغاز میگردد که یاختههایی از جنین مذکر طی بارداری یا هنگام زایمان، وارد جریان خون مادر شوند. این پروتئینها که در ارتباط با کروموزوم Y جنین تولید شدهاند، به علت مؤنث بودن مادر، برای سیستم ایمنی او آشنایی ندارند و این سبب میگردد که پادتنهایی در بدن مادر ایجاد شود که از سد جفت عبور کرده و وارد جنین نیز میشوند. در ادامه، این پادتنهای ضد مذکر از سد خونی مغزی عبور کرده و وارد مغز جنین در حال رشد میشوند و ساختارهای جنسی دوگانهٔ مغز که در گرایش جنسی تأثیر دارند را تغییر میدهند و سبب میشوند که پسر مزبور بیش از جنس مخالف به مردان تمایل جنسی داشته باشد.
تأثیرات هورمونی: بسیاری از تحقیقات نشان میدهند قرار گرفتن جنین در برابر برخی از هورمونها، جنسیت و گرایش جنسی او را پس از تولد تا حد زیادی تعیین خواهد کرد. نظریهٔ هورمونی جنسیت بیان میکند که همانطور که قرار گرفتن جنین در معرض بعضی هورمونها موجب تمایز جنسیاش میشود، هورمونها همچنین بر گرایش جنسیای که جنین بعد از تولد و در دوران بزرگسالی از خود نشان میدهد نیز اثرگذارند.
از آنجا که جنینهای مؤنث دو کروموزوم X و جنینهای مذکر یک جفت کروموزوم XY دارند، بنابراین کروموزوم Y مسئول است که تمایزهای مربوط به مذکر شدن را در جنینی که تمایزهای جنس مؤنث هنوز در آن ناقص است ایجاد نماید. روند مذکر شدن از طریق هورمونهای آندروژنی، خصوصاً تستوسترون و دیهیدروتستوسترون (DHT) انجام میشود. بیضههای تازه شکل گرفته در جنین، مسئول ترشح آندروژنهایی هستند که در ایجاد تمایز جنسی جنین در حال رشد (که شامل تأثیر بر مغز جنین نیز میشود) همکاری میکنند. این منجر به تمایز جنسی بین مذکرها و مؤنثها میشود. شایان ذکر است که هورمونهای جنسی پس از مرحله جنینی تأثیری در گرایش جنسی افراد ندارند و پس از تولد، غلظت هورمونهای جنسی اشخاصی که گرایشهای جنسی مختلف دارند یکسان است.
اندازه گیری جنسیت
از اواخر قرن نوزدهم در اروپا، چنین گمانهزنی میشد که واکنشهای جنسی انسان بیش از آن که قابل جداسازی در چند دسته جداگانه باشند، بیشتر شبیه یک طبف به هم پیوسته هستند.
۱- مقیاس هیرشفلد
سکسشناس برلینی، ماگنوس هیرشفلد ( Magnus Hirschfeld ) در سال ۱۸۹۶ طرحی منتشر کرد که قدرت میل جنسی یک فرد را در دو شاخص مستقل ۱۰ درجهای، یکی A (درجه همجنسگرایی) و دیگری B (درجه دگرجنسگرایی) اندازهگیری میکرد. یک شخص دگرجنسگرا ممکن بود A0 و B5، یک همجنسگرا A5 و B0، یک بیجنسگرا A0 و B0، و کسی که تمایل قدرتمندی به هر دو جنس دارد میتوانست A9 و B9 باشد.
۲- مقیاس کینزی
مقیاس کینزی، که مقیاس سنجش دگرجنسگرایی-همجنسگرایی نیز نامیده میشود، اولین بار در سال ۱۹۴۸ در کتاب رفتار جنسی در انسان مذکر نوشته آلفرد کینزی، واردل پومروی و کلاید مارتین منتشر شد و سپس در رفتار جنسی در انسان مؤنث (۱۹۵۳) نیز بهکار رفت. در آن زمان تصور عام بر آن بود که مردم یا دگرجنسگرا یا همجنسگرا هستند و این دو مشخصه در دنیای جنسیت با هم ضدیت دارند، و مقیاس کینزی برای مبارزه با این تصور شکل گرفت.
کینزی و همکاران، با در نظر گرفتن اینکه قسمت بزرگی از جامعه بهطور کامل دگرجنسگرا یا همجنسگرا نیستند و اشخاص میتوانند رفتارها و واکنشهای روانی همجنسگرایانه و دگرجنسگرایانه را همراه با هم و بهطور مشترک تجربه کنند، اعلام کرد: مردان به دو دسته کاملاً جدای دگرجنسگرا و همجنسگرا تقسیم نمیشوند. دنیا به دو دسته گوسفندان و بزها تقسیم نمیشود. همهچیز سیاه و همهچیز سفید نیست. جهان موجودات زنده در تمام جنبههای خود طیفی پیوسته است. هر چه زودتر به این نکته در مورد رفتارهای جنسی انسان پی ببریم، رسیدن به درک صحیحی از واقعیتهای مربوط به جنسیت نیز برایمان سادهتر خواهد شد. (کینزی و همکاران. ۱۹۴۸)
مقیاس کینزی بر اساس میزان نسبی واکنشهای روانی یا تجربیات دگرجنسگرایانه یا همجنسگرایانه در هر زمان مشخص از گذشته فرد، نوعی طبقهبندی از گرایشهای جنسی ارائه میدهد. محل قرارگیری بر روی مقیاس، بیش از اینکه مقدار حقیقی تجربیات آشکار یا واکنشهای روانی باشد، نسبت دگرجنسگرایی به همجنسگرایی در پیشینهٔ فرد است. یک شخص میتواند بر اساس تعاریف زیر در هر کدام از نقطههای مقیاس قرار گیرد:
درجهبندی | توضیح |
---|---|
۰ | دگرجنسگرای انحصاری. شخص هیچ تماس فیزیکی که منجر به برانگیختگی جنسی یا ارگاسم شود با همجنس خود برقرار نمیکند، و هیچ واکنش روانی به اشخاص همجنس خود نشان نمیدهد. |
۱ | دگرجنسگرای غالب/همجنسگرای نادر. شخص به ندرت تماس همجنسگرایانهای که شامل واکنشهای فیزیکی یا روانی شود برقرار میکند، یا واکنشهای روانی نادری بدون برقراری تماس فیزیکی در او رخ میدهد. |
۲ | دگرجنسگرای غالب و گاهی همجنسگرا. تجربیات همجنسگرایانه شخص بیشتر از اتفاقاتی نادر است و یا شخص بهطور نسبتاً قطعی به محرکهای همجنسگرایانه واکنش نشان میدهد. |
۳ | بهطور مساوی دگرجنسگرا و همجنسگرا. شخص در تجربیات یا واکنشهای روانیاش به مقدار مساوی دگرجنسگرا و همجنسگرا است. |
۴ | همجنسگرای غالب و گاهی دگرجنسگرا. شخص فعالیتها و/یا واکنشهای روانی همجنس گرایانه واضح دارد و در عینحال فعالیتهای دگرجنسگرایانهای نیز بهطور نسبی برقرار میکند و یا بهطور نسبتاً قطعی به محرکهای دگرجنسگرایانه واکنش نشان میدهد. |
۵ | همجنسگرای غالب/دگرجنسگرای نادر. شخص در فعالیتها یا واکنشهایش تقریبا بهطور کامل همجنسگراست. |
۶ | همجنسگرای انحصاری. شخص چه از جنبهٔ فعالیتهای آشکار و چه از جنبهٔ واکنشهای روانیاش منحصراً همجنسگراست. |
در مقیاس کینزی، دو جنبه از گرایش جنسی در نظر گرفته میشود: یکی تجربیات واضح جنسی، و دیگری واکنشهای روانی جنسی.
۳- جدول گرایش جنسی کلاین
در پاسخ به این انتقاد که مقیاس کینزی تنها دو بعد از جنبههای گرایش جنسی را میسنجد، فریتز کلاین جدول گرایش جنسی کلاین (KSOG) را ایجاد کرد که مقیاسی چندبُعدی برای تشریح گرایش جنسی است. جدول KSOG که برای اولین بار در کتاب کلاین به نام گزینهٔ دوجنسگرا (۱۹۷۸) معرفی شد، مقیاسی ۷ درجهای است که هفت بُعدِ متفاوت از جنسیت را در سه جایگاه مختلف از زندگی شخص میسنجد که عبارتند از: گذشته (از ابتدای بلوغ تا یک سال پیش)، حال (طی ۱۲ ماه گذشته)، و ایدهآل (یعنی اگر انتخاب با خود شخص بود چه چیزی را انتخاب میکرد). جدول گرایش جنسی کلاین برای دستهبندی گرایشهای جنسی از ۲۱ پارامتر استفاده میکند.
۴- معیار سل برای سنجش گرایش جنسی
معیار سل برای سنجش گرایش جنسی (SASO) برای برطرفسازی ایرادهای بزرگ مقیاس کینزی و جدول گرایش جنسی کلاین ایجاد شد و بههمیندلیل، گرایش جنسی را به صورت یک طیف به حساب میآورد، جنبههای مختلفی از ابعاد گرایش جنسی را در نظر میگیرد، و دگرجنسگرایی و همجنسگرایی را بهطور جداگانه میسنجد. معیار سل از ۱۲ سؤال تشکیل شده است. از این تعداد ۶ سؤال به کشش جنسی، ۴ سؤال به رفتارهای جنسی، و ۲ سؤال به هویت جنسی میپردازند. در برابر هر سؤال که همجنسگرایی فرد را اندازه میگیرد، سؤال معادلی نیز وجود دارد که همان موارد را از نظر دگرجنس گرایی میسنجد و بنابراین ۶ سؤال اضافه میشود. این ۶ جفت سؤال و جواب در کنار هم قرار داده میشوند و نمایی از گرایش جنسی فرد ایجاد میکنند. به علاوه نتایج را میتوان در چهار دستهٔ سادهتر خلاصه کرد که بهطور خاص مستقیماً به همجنسگرایی، دگرجنسگرایی، دوجنسگرایی، یا بیجنسگرایی اشاره میکنند.
منبع : خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک