درمان چند وجهی لازاروس
نظریه شخصیت و آسیب شناسی روانی نظریه چند وجهی لازاروس
درمان چندوجهی بر اساس این ایده است که انسانها موجودات بیولوژیکی هستند که فکر میکنند، احساس میکنند، عمل میکنند، حس میکنند، تصور میکنند و ارتباط برقرار میکنند
آرنولد لازاروس(Arnold Lazarus) در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی در سال ۱۹۳۲دیده به جهان گشود؛ در آنجا بزرگ شد و تحصیل کرد. وی چهارمین و خردسال ترین فرزند بنیامین و راکل ماسلسون بود. او احساسش را از کودکیش چنین بیان می کند: توسط اعضای خانواده ام مورد غفلت قرار می گرفتم و عقایدم برای آنها مهم نبود.
اندام وی بسیار لاغر و کوچک بود به نحوی که از این حالت احساس شرمندگی می کرد؛ او به کمک آموزش خواهرش در هفت سالگی، پیانو می نواخت اما در سن ۱۲ سالگی آنرا کنار گذاشت که نشان دهنده دیدگاه برنامه ریزی شده وی به زندگی بود که بعدها در نظریه اش انعکاس یافت.
از علایق وی می توان به ورزشهایی چون بدنسازی، وزنه برداری، مشت زنی و کشتی اشاره کرد که می توان آنرا حاصل وضعیت بدنی و غفلت اطرافیان دانست که موفقیت هایی نیز در این زمینه ها کسب نمود. از دیگر علایق وی می توان به نویسندگی و ویرایشگری اشاره کرد که پس از ترک تحصیل او در سن ۱۷سالگی بروز، و با بازگشت او به تحصیل در سن ۱۹ سالگی ادامه یافت.
لازاروس در سال ۱۹۵۸در حالی که دانشجوی دکترا بود، مقاله ای را در مجله پزشکی آفریقای جنوبی به چاپ رساند. او در این مقاله به تشریح شکل جدیدی از روان درمانی که رفتاردرمانی نامیده بود، پرداخت . او در نهایت در سال ۱۹۶۰ تحت سرپرستی ژوزف ولپی ، پیشگام رفتار درمانی از دانشگاه ژوهانسبرگ موفق به دریافت درجه دکتری در رشته روانشناسی بالینی شد. وی اولین درمانگری بود که فنون حساسیت زدایی منظم را برای درمان هراس ها در جلسات گروهی به کار برد. وی در سال ۱۹۷۴ درمان چند وجهی را جایگزین رفتار درمانی کرد.
تاریخچه درمان چند وجهی
بقراط، که پدر طب نوین شناخته می شود به چند وجهی بودن شخصیت واقف بود. وی به اهمیت رابطه درمانی و گرفتن تاریخچه زندگی کامل بیمار نیز پی برده بود. رقابت بین نظریه ها از ابتدا وجود داشته، اما به گفته پروچسکا و نورکراس، وقتی روان درمانی جا افتاده شد، جنگ سرد ایدئولوژیکی فروکش کرد و یکپارچه نگری ظاهر شد.
قبل از دهه ۱۹۷۰ تلاش های محدودی جهت التقاط روان درمانی صورت گرفته بود، که می توان به کارهای سالتر و الیس در جهت تاکید بر اهمیت هیجان و تفکر منطقی به عنوان اجزای جدایی ناپذیر رفتار درمانی، و فعالیت های دلارد و میلر در راستای تلفیق نظریات فروید با مفاهیم رفتارگرایی اشاره کرد.
ایده اولیه نظریه درمان چند وجهی با یک مقاله توسط لازاروس در مورد نیاز به درمان الکلیسم با یک دید چندوجهی آغاز شد. سپس در مقاله ای دیگر لازاروس با عنوان رفتار درمانی طیف گسترده و درمان گذر هراسی نه تنها صورت بندی محدود محرک-پاسخ را به چالش کشید، بلکه پیشنهاد کرد که نظام های بین فردی جدایی ناپذیر در پدید آیی و حفظ هراس است.
اگرچه درمان چند وجهی لازاروس اساسا رفتاری است، اما این رویکرد از روش ها و راهبردهای ارزیابی و درمان فراگیر تری خارج از حوزه رفتاری استفاده می کند.
لازاروس، از پیشگامان نوع خاصی از التقاط گرایی به نام التقاط گرایی فنی است. مشاوره التقاطی عبارت است از فرایند انتخاب مفاهیم و روشها از نظام های گوناگون یعنی ترکیبی خلاق از بخشهای منحصر به فرد جهت گیری های گوناگون، تلفیق پویای مفاهیم و فنونی که با شخصیت و سبک منحصر بفرد درمانگر متناسب است. ( کوری، ۱۳۸۵).
ویژگی های التقاط گرایی فنی:
- اصطلاح التقاط گرایی فنی به معنی آن است که درمانگر باید التقاطی باشد یعنی از فنون و روشهای مختلف استفاده نماید.
- در این شیوه درمانی درمانگر بیشتر باید تحت نفوذ کار رواندرمانی باشد، به جای آنکه تحت نفوذ دیدگاه نظری خود قرار گیرد.
- اغلب پیروان این رویکرد، بر انجام پژوهش جهت مشخص کردن اینکه چه رویکردی برای چه کسی بهتر است پافشاری می ورزند.
- در این شیوه درمانی با برخی درمانجویان باید فعالانه و رهنمودی تر برخورد کرد و با برخی دیگر منفعلانه و بی رهنمود.
- در این نوع درمان، فنون درمانی بر حسب موقعیت و شرایطی که درمانجو در آن قرار دارد، انتخاب می گردد.
نظریه شخصیت و آسیب شناسی روانی
طبق رویکرد چند وجهی ما محصول تاثیر متقابل موهبت ژنتیکی، تاریخچه یادگیری اجتماعی و محیط فیزیکی خود هستیم. در رویکرد چندوجهی، بر شالوده زیستی و تاریخچه یادگیری تاکید می شود.
لازاروس با اصل امساک(اوکام) بسیار موافق بوده و هفت عامل را شکل دهنده شخصیت انسان می داند که عبارتند از:
- ۱- تداعی ها و روابط بین رویدادهای دفاعی
- ۲- سرمشق گیری و تقلید
- ۳- فرایندهای ناهشیار
- ۴- واکنش های دفاعی
- ۵- رویدادهای شخصی
- ۶- فرا ارتباط ها
الگوی ارزیابی چند وجهی، BASIC I.D است :
B- رفتار (Behaviors): رفتار اصطلاحی کلی و عنوانی برای کنش ها، فعالیت ها، بازتابها، حرکتها، فرایندها و به طور خلاصه هر واکنش قابل سنجش ارگانیزم است. یکی از فرض های بنیادی سنجش رفتاری این است که رفتار را می توان با توجه به رویدادهای پیشین و پیامدهای آن به گونه موثری شناخت
از جمله فنون سنجش رفتار در این نوع درمان عبارتنداز: درگیر سازی شخص در یک موقعیت خاص و واداشتن او به اندیشیدن با صدای بلند، نمونه گیری از افکار هنگامی که صدای زنگ خاموش می شود، و انواع گسترده ای از پرسشنامه های خودسنجی.
اهداف سنجش رفتار در این نوع درمان بدین شرح است:
- ۱-کمک به شناسایی رفتار های مخرب معیوب و فهم شرایط نگهداری آنها.
- ۲-کمک به انتخاب روش مناسب درمان
- ۳- کمک به ارزیابی تاثیر روشهای درمان
- ۴-کمک به تجدید نظر در روش سنجش و درمان
A- عاطفه (Affective responses): عاطفه، واکنش هیجانی قابل دیدن و قابل شنیدن فرد نسبت به وقایع بیرونی و درونی است. عاطفه به صورت های مختلف مثل واکنش های خودکار، وضعیت بدنی، حرکات چهره ای ، حرکات تیماری، آهنگ صدا، تلفظ کلمات و انتخاب کلمات بروز می کند.
همه عواطف غریزی مطرح شده توسط ایزارد و همکارانش که در تمامی فرهنگ ها مشترک است، در درمان چند وجهی حائز اهمیتند که عبارتند از: ۱-تنفر، ۲-تعجب، ۳-شادی، ۴-خشم، ۵-ترس، ۶-غمگینی، ۷-علاقه، ۸-شرم، ۹- رضایت یا خوشنودی است.
در واقع ارزیابی وجه عاطفه بررسی این ۹ عاطفه است که یک یا چند مورد آن بارز هستند. لازم به ذکر است گذرا یا پایدار بودن عواطف در درمان چند وجهی حائز اهمیت است. در این نوع درمان هر وقت بتوانید بفهمید که بیمارتان چه احساسی دارد، یادگرفته اید که عاطفه ها را بخوانید.
ابعاد اولیه عاطفه که در سنجش چندوجهی باید مورد توجه قرار گیرند، عبارتنداز: شدت، مدت، و متناسب بودن با محرک. ابعاد ثانویه سنجش عاطفه عبارتنداز : دامنه و کنترل عاطفه که اهمیت بالینی دارند.
S- احساس (Sensations): احساس دریافت محرک های بیرونی و درونی توسط درمانجو است. برای فهم احساسات درمانجو طرح سوالاتی به منظور کشف نحوه احساس درمانجو و کیفیت احساسی وی کمک کننده است. وقتی در این زمینه احساسی، مشکلاتی موجود باشد، ارتقا و ایجاد لذات حسی و شهوانی که مطلوب و همسو با زمینه های فرهنگی باشد، یک هدف مناسب درمانی است.
I- تصور ذهنی (Imagery): تصور ذهنی به طور کلی به عقاید ، ایده ها و آرزوهای درمانجو در مورد خود و روابطش با دیگران اشاره دارد. در این حیطه سوال هایی از این قبیل طرح می شود:
- چه تخیلات و تصوراتی در ذهن درمانجو نافذ هستند؟
- خود انگاره درمانجو چگونه است؟
- عزت نفس درمانجو چگونه است؟
C- شناخت (Cognitions): شناخت به فرایند کسب ، سازماندهی و استفاده از معلومات ذهنی اطلاق می شود. شناخت در بردارنده درک روابط علی – معلولی ، و عمل و نتایج عمل است. در این رویکرد، شناخت، به فراخوانی و پردازش اطلاعات از مخزن حافظه مربوط می گردد. در مصاحبه و روان درمانی چند وجهی، شناخت درمانجویان از طریق بررسی راهبردهای شناختی و نحوه تفکر و تکلم آنها، توصیف و بررسی می شوند.
I- روابط بین فردی (interpersonal relationship): به ارتباط درمانجو با مظاهر مهم قدرت در زندگی فردی و اجتماعی وی اشاره دارد. و با سوالاتی مانند: افراد مهم زندگی درمانجو چه کسانی هستند؟ ارزیابی می شود.
D- داروها / زیست شناسی : در وجه داروها و زیست شناسی، سلامت عمومی درمانجو مورد سنجش قرار می گیرد.
درمانگر معمولا با کمک درمانجو مشخص میکند که کدام یک از مشکلات موجود در BASIC ID بارزتر هستند. MMT از رویکردی التقاطی، که اساسا از یک نظریه یادگیری اجتماعی و شناختی اقتباس شده، استفاده میکند. این درمان همچنین درمان رفتاری چند وجهی نامیده میشود.
مهم ترین اصول اساسی درمان چند وجهی شامل موارد زیر است:
- ۱- روان درمانی نوعی یادگیری است و نقش درمانگر این است که به بیمار کمک کند در رفتار مشهود و شیوه تفکرش تغییرات یا اصلاحات برنامه ریزی شده ای ایجاد کند.
- ۲- اکثر مشکلات بیماران را می توان بر اساس الگوی حل مسئله مورد توجه قرار داد.
- ۳- نقش روان درمانگر بیشتر هدایت درمان است، تا علاوه بر تضعیف رفتارها و نگرش های نامناسب، رفتارهای رضایت بخش تر و سازنده تری را آموزش می دهد
- ۴- انتظارات غیر واقع بینانه در اکثر موارد باید تغییر داده بشوند.
- ۵- بیماران در حین درمان باید یاد بگیرند مراقب احساسات، انتظارات، انگیزه ها، و نیازهای دیگران باشند.
- ۶- تجربه های جدید یا متفاوت در زندگی واقعی در اغلب موارد، اثر بخش تر از تجربه هایی هستند که در هنگام درمان کسب می شوند.
- ۷- روان درمانی به طور کلی نوعی تعامل اجتماعی است.
دیدگاه درمان چند وجهی نسبت به نیروهای ناهشیار: درمان چند وجهی به جای مطرح کردن نیروهای ناهشیار مفروض، بر عوامل رشدی آزمون پذیر مانند، الگو سازی، یادگیری مشاهده ای، اکتساب تجارب، شرطی سازی کنشگر، شرطی سازی پاسخگر و سازکار های خود تنظیمی متعدد استوار است.
اصطلاح درمان سفارشی، که برای توصیف رویکرد روان درمانی چند وجهی بکار رفته است بخوبی بیانگر تاکید این رویکرد به شخص نگری و ساخته شده برای مشتری می باشد به نحوی که شکل، سبک و ریتم درمان، هر زمان ممکن باشد، با نیازهای ادراک شده هر درمانجو تطابق می یابد. هدف درمان چند وجهی بکارگیری بهترین شیوه برای هر درمانجو به جای مجبور کردن درمانجو به انطباق با یک درمان یکسان است.
شباهت این رویکرد با سایر درمانها
- اکثر مشکلات ناشی از کمبود فرایندهای یادگیری اجتماعی یا اشکال در آنهاست
- رابطه درمانی چند وجهی بیشتر یک رابطه مربی – شاگرد است تا رابطه پزشک – بیمار
- انتقال یادگیری(تعمیم) از درمان به محیط روزمره به طور خودکار انجام نمی شود بلکه از طریق تکالیف خانگی امکان پذیر است
- برچسب هایی مثل مقوله های تشخیصی، تعاریف عملیاتی بر مبنای رفتارهای آشکار هستند
آستانه های حسی: لازاروس از این عبارت برای توضیح اختلالات ظرفیت افراد برای تحمل محرک هایی مثل درد، ناامیدی، استرس، سرما، گرما، صدا و آلودگی استفاده کرده است. یعنی الگوهای شخصیتی افراد به سیستم عصبی آنها بستگی دارد( پالمر، ۱۹۹۷).
محتوای درمان
سازکارهای مورد نظر در محتوای درمانی مطابق با سازکارهای الگوی ارزیابی چند وجهی هستند که به قرار زیر می باشد:
- رفتار: تقویت مثبت، تقویت منفی، تنبیه، شرطی سازی تقابلی، خاموشی
- عاطفه: شناختن ، روشن کردن، و تشخیص دادن احساسات، تخلیه هیجانی
- احساس: تنش زدایی ، لذت حسی
- تصویر سازی ذهنی: مقابله با تصویر ذهنی، تغییر در خود انگاره
- شناخت: بازسازی شناختی ، بالا بردن آگاهی ، آموزش
- روابط میان فردی: سر مشق گیری، جرات ورزی، و سایر مهارت های اجتماعی، اصلاح روابط بین فردی ناسالم، پذیرش غیر نقادانه
- دارو/زیست شناسی: شناسایی بیماری جسمانی، توقف سو مصرف مواد، ورزش و تغذیه مناسب، استفاده از داروهای روان گردان در صورت لزوم
فرایند درمان
در درمان چند وجهی برخلاف سایر روشها ابتدا به محتوای درمان و بعد بر فرایندهای درمانی تمرکز می کند. با اینکه در این نوع درمان درمانگر با انبوهی از فنون سرو کار دارد اما دو فن خاص این روش درمانی که عبارتند از:
- ۱- پل زدن : در این فن درمانگر قبل از اینکه به سراغ وجوه دیگری که ممکن است مهم و موثر باشند برود، عمدتا خود را با درمانجو بر سر وجهی که او ترجیح می دهد تطبق می دهد.
- ۲- ردیابی : بعد از اتمام فرایند پل زدن، درمانگر جند وجهی به ردیابی محتوا های مهم درمانی یا به عبارتی به ترتیب فعال شدن وجوه مختلف درمانجو در پدیدآیی علایم وی می پردازد.
رابطه درمانی
روان درمانی چند وجهی، رابطه بیمار- درمانگر را مثل خاکی می داند که فنون درمانی می توانند در آن ریشه بدوانند، نه به عنوان وسیله ای برای هدف. رابطه درمانی صمیمی و همدلانه ، زمینه ای برای تغییر محسوب می شود اما به ندرت فرایند اصلی تغییر است.(مانند رفتار درمانگران)
اهداف کلی درمان:
لازاروس اهداف کلی روش درمانگری چند بعدی را کاهش مشکلات روان شناختی و بهبود پیشرفت رشد شخصی می داند. مشکلاتی که در هر بعد برجسته می گردد می تواند بعنوان هدف درمانگری مطرح گردد و باید در هر بعد بین درمانگر و مراجع توافق وجود داشته باشد. درمانگران چند وجهی به لحاظ فنی بهترین گزینه را انتخاب می کنند. لازاروس معتقد است هفت سازه کلیدی وجود دارد که شخصیت انسان را تشکیل می دهند و آن را حفظ می کنند:
- ۱) وابستگی و ارتباط بین وقایع : یعنی اینکه وقایع در توالی نزدیک در همه فرایند های یادگیری مهم است مثلا شخص افسرده ای که با زندانی کردن خود افسردگی را افزایش افزایش می دهد.
- ۲) مدل سازی و تقلید : یعنی فرایندهای جانشینی در یادگیری و مشاهده و تقلید و درک پیامدهای مثبت و منفی کارهای دیگران و یادگیری آنها.
- ۳) فرایندهای ناآگاهانه : یعنی یادگیری غیر عمدی، یعنی عوامل ناشناس و نیمه آگاه، افکار و احساسات را تحت تاثیر قرار می دهند.
- ۴) واکنش های دفاعی: این واکنش ها پاسخ های اجتنابی اند که درد، افسردگی، نگرانی و احساس گناه را کاهش می دهند.
- ۵) وقایع شخصی : یعنی عکس العمل به محیطی که خود افراد درک کرده اند نه محیط واقعی و اینکه چه محرکی در نظر بوده است.
- ۶) فوق ارتباطی، تعاملی: یعنی گفتگو در مورد گفتگوهایشان؛ یعنی برگشتن به عقب و گنجایش و رابطه و الگوهایشان را در گفتگو مورد بررسی قرار دهند.
- ۷) آستانه های حسی : برای توضیح اختلالات ظرفیت افراد برای تحمل محرکهای منفی مثل درد، ناامیدی، استرس، سرما، صدا و آلودگی. (نلسون، ۲۰۰۱).
منابع :
- پروچاسکا و نورکراس. نظریههای رواندرمانی، ترجمه یحیی سید محمدی، نشر رشد.
- روان درمانی چند وجهی لازاروس: تالیف اسحاق رحیمیان و حسین شاره، نشر دانژه.
سلام مطلبتان بسیار عالی ،منسجم،بزبان ساده و قابل استفاده بود .
در قسمت اهداف کلی درمان فکر میکنم یک اشتباه تایپی وجود دارد .
شماره ۶_فوق ارتباطی؟
بسیار متشکرم
سلام خسته نباشید
چه کتابی رو برای مطالعه در این حوزه برای کسی که ترم ۶ روانشناسیه توصیه میکنید؟
کتاب آرنولد لازاروس (روان درمانی چند وجهی)
درود. کتاب روان درمانی چند وجهی لازاروس: تالیف اسحاق رحیمیان و حسین شاره، نشر دانژه.
سلام ببخشید من چند وقت پیش یک سوال پایین یکی از پست هاتون پرسیدم الان هرچقدر میگردم پیداش نمیکنم!! ممنون میشم دوباره پاسخ بدید. سوالم این بود که چرا به کتاب خلاصه روانپزشکی میگیم کاپلان و سادوک درحالیکه نوسینده هاش سادوک و سادوک هستند؟ کاپلان کیه این وسط؟؟ ممنون میشم به این سوالم پاسخ بدید خیلی این گشتالت ناتمام داره اذیتم میکنه :)))
درود. نسخه های اولیه این کتاب توسط Harold Kaplan و Benjamin Sadock نوشته شده است. کاپلان در سال ۱۹۹۸فوت می کند. نسخه های بعدی توسط بنجامین سادوک و ویرجینیا سادوک نوشته شده است. به پاس خدمات کاپلان هنوز هم این کتاب را کاپلان و سادوک می نامند.
ممنون استفاده کردم ،عالی بود
عاااالی بود و زیبا و کامل بسیار ممنونم