دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

روش های تشخیص و درمان

انواع تشخیص و درمان

تغییر خیلی دشوار است و خیلی از درمانجویان به قدری به زندگی کردن با نشانه های خود عادت کرده اند که تلاش لازم برای حل کردن مشکل، طاقت فرسا به نظر می رسد.

تشخیص و درمان

نکته مهم در تشخیص به دست آوردن شرح روشنی از نشانه ها و علائم است، هم نشانه هایی که درمانجو گزارش می کند(symptom) و هم علائمی که متخصص بالینی مشاهده می کند(sign). فرایند تشخیص بسته به پیچیدگی نشانه های درمانجو، می تواند از چند ساعت تا چند هفته طول بکشد.

مطمئن ترین روش برای دستیابی به تشخیص طبق dsm-5:

  • ۱- مصاحبه نیمه ساختاری
  • ۲- پرسش های باز
  • ۳- پرسش های کوتاه

انواع تشخیص

۱- تشخیص اصلی (principal diagnosis): اختلالی تشخیص گذاشته می شود که به طور دقیق با دلیل اصلی جستجوی درمان مراجع هماهنگ باشد. متخصص بالینی باید ماهیت دقیق نشانه های درمانجو، مدت زمانی که وی این نشانه ها را تجربه کرده است و اطلاعات سابقه شخصی و خانوادگی وی را کسب کند.

۲- تشخیص همزمان (comorbid diagnosis): مواردی که بیش از یک تشخیص اصلی وجود دارد. به معنای دو یا تعداد بیشتری اختلال است. در تحقیق زمینه یابی ملی همزمانی اختلالات، نشان داد که بیش از نیمی از بیماران، تشخیص دومی هم در مقطعی از زندگی خود داشته اند. شایع ترین همزمانی، سومصرف مواد مخدر و یا الکل با اختلالات روانپریشی دیگر است.

۳- تشخیص افتراقی (differential): رد کردن تشخیص های جایگزین، یعنی حذف اختلالات احتمالی دیگر. Differential diagnosis یا به اختصار DDx ،DD، یک متد تشخیص سیستماتیک در علم پزشکی است که برای یافتن یک مورد خاص (تشخیص بیماری) وقتی چندین گزینه جایگزین محتمل دیگر وجود دارند به کار می‌رود.

تدوین موردی(case formulation):

تحلیل رشد درمانجو و عواملی که بر وضع روانی کنونی او تاثیر می گذارند. متخصص بالینی با این اطلاعات توصیفی می تواند برای درمان برنامه ریزی کند که به نشانه های درمانجو، تجربیات فرد و توان وی برای رشد در آینده رسیدگی می کند. شناختن درمانجو از دیدگاه رشد، برای تامین کردن تدوین موردی اهمیت دارد.

تدوین فرهنگی(cultural formulation):

پست های مرتبط

ارزیابی متخصص در مورد میزان همانندسازی درمانجو با فرهنگ اصلی، عقاید فرهنگ درباره اختلال روانی، شیوه ای که فرهنگ وقایع خاص را تعبیر می کند و حمایت های فرهنگی موجود برای درمانجو را شامل می شود.

هنجارها و عقاید فرهنگی، تاثیر نیرومندی بر مراجعانی دارند که با فرهنگ اصلی خود، همانندسازی می کنند. آشنایی درمانجو با زبان خاص و ترجیح به استفاده از آن، یکی از شاخص های واضح همانندسازی فرهنگی است.

تدوین فرهنگی برای شناخت اختلال روانی از دیدگاه زیستی-روانی-اجتماعی اهمیت دارد. این واقعیت که اختلالات روانی از یک جامعه به جامعه دیگر فرق می کنند، ادعای دیدگاه اجتماعی-فرهنگی است. تدوین فرهنگی تاییدی بر نقش عوامل فرهنگی در رفتار نابهنجار هستند. درمانگران باید یاد بگیرند که یک رویکرد چندفرهنگی اختیار کنند.

برنامه ریزی درمان 

برنامه درمان(Treatment Planning) شامل این مواد است:

  1. هدف درمان
  2. مکان درمان
  3. نوع درمان 
  4. رویکرد نظری

برنامه درمان در طی مداخلات قابل اصلاح است.

اهداف درمان:

اولین مرحله برنامه ریزی درمان، تعیین اهداف درمان است. اهداف از فوری تا بلندمدت گسترش دارند. اهداف فوری شامل حالات بحرانی و کنترل نشانه ها، مخصوصا در مواقع خطرناک بودن رفتار بیمار (مثل خودکشی) است.

آنچه در هدف های کوتاه مدت مورد توجه است:

  1. رسیدگی به رفتار، تفکر و هیجانات مشکل آفرین بیمار برای بر طرف کردن نشانه ها
  2. برقراری رابطه درمانی موثر
  3. هدف های مشخص برای تغییر درمانی
  4. تثبیت مصرف داروها

اهداف بلندمدت شامل تغییرات اساسی و عمیق شخصیت و روابط درمانجو هستند. اینها اهداف نهایی تغییر درمانی اند. هدف بلندمدت ایده آل، مقابله با نشانه ها و مدیریت آنهاست، هرچند بهبودی کامل حاصل نشود. تحقق اهداف بلندمدت به ماهیت اختلال، حمایت های موجود و استرس های زندگی بستگی دارد.

در اکثر موارد، متخصصان هدف های درمان را به شکل متوالی به مرحله عمل در می آورند. یعنی ابتدا اهداف فوری و بعد اهداف بلندمدت را در نظر می گیرند. برخی بیماران مراحل چرخشی دارند یعنی مجموعه ای از اهداف کوتاه مدت و بحران ها ممکن است در طی درمان ایجاد شوند، یا ممکن است نیاز به تعریف مجدد اهداف، طی درمان ایجاد شود. مفیدتر این است که این سه مرحله به شکل مراحل پی درپی در نظر گرفته نشوند؛ بلکه به شکل سطوح مختلف تمرکز درمان دیده شوند.

مکان درمان:

مکان های درمان از نظر ماهیت خدماتی که ارائه می کنند و همچنین وجود محیط کنترل شده تفاوت دارند. کسانی که در معرض خطر هستند باید در محیط کنترل شده باشند. درمانجویی که در حالت بحران است یعنی در معرض صدمه زدن به خودش یا دیگران است، باید در محیط کنترل شده باشد.

۱- بیمارستان های روانپزشکی: برای بیمارانی که در معرض صدمه به خود یا دیگری هستند و به نظر می رسد که نمی توانند از خودشان مراقبت کنند. در بیمارستان، درمانجو تحت مداخله های پزشکی و انواع فشرده روان درمانی قرار می گیرد.

۲- مراکز درمان بستری تخصصی: بیماری که به نظارت ویژه نیاز دارد. برای این افراد هم خدمات حمایتی و هم نظارت ۲۴ ساعته تامین می شود. مثل مراکز ترک اعتیاد یا اختلالات رفتاری شدید کودکان.

۳- درمان سرپایی: رایج ترین مکان درمان، کلینیک یا دفتر خصوصی سرپایی درمانگر است. مثل مراکز بهداشت روان جامعه.

۴- خانه های نیمه راه و برنامه های درمان روزانه: بیماران مبتلا به اختلالات جدی که می توانند در جامعه زندگی کنند اما
به حمایت اضافی نیاز دارند را شامل می شود
. خانه های نیمه راه(halfway houses) برای کسانی است که تازه مرخص شده اند اما هنوز آمادگی زندگی مستقل را ندارند و نیاز به پرورش یک سری مهارتها دارند. برنامه های درمان روزانه (day treatment program) برای درمانجویانی است که قبلا بستری بوده اند و اکنون به بستری نیاز ندارند ولی نیاز به برنامه منظم دارند.

۵- مکان های آموزشگاهی: مکان هایی مثل مدرسه هستند. کار با کودکان و نوجوانانی که به ارزیابی و مداخله های رفتاری نیاز دارند.

انواع درمان

بسته به اینکه ماهیت نشانه ها چیست و اینکه آیا افراد دیگر در زندگی درمانجو باید درگیر باشند یا نه، نوع درمان متفاوت است.

  • روان درمانی فردی
  • زوج درمانی
  • خانواده درمانی
  • گروه درمانی

محیط درمانی(milieu therapy) مخصوص بیمارستانهای روانپزشکی است که بر مبنای این فرض است که محیط جزء تشکیل دهنده مهم درمان است. محیط به شیوه ای سازمان یافته است که به درمانجو امکان دهد تا از واکنش های درمانی و سازنده همه افرادی که در محیط درمانی کار می کنند، استفاده کند.

تعیین بهترین رویکرد درمانی:

اغلب گرایش نظری، مبنای تصمیمات درمانی متخصصان بالینی هستند. با این حال متخصص بالینی گرایش نظری خودش را تعدیل می کند تا با نیازهای درمانجو متناسب شود.

روانشناسان اصل کاربست مبتنی بر شواهد در روانشناسی را اختیار می کنند، یعنی تصمیم گیری بالینی که بهترین شواهد پژوهشی موجود و مهارت بالینی را در پیشینه فرهنگی، ترجیحات و خصوصیات درمانجویان ادغام می کند. بنابراین باید از شواهد پژوهشی استفاده کرد و درمان را با ویژگی های خاص درمانجو به طوری که زمینه، نیازها و تجربیات او در نظر گرفته شود، هماهنگ کرد.

یافته های تحقیقات اثربخشی، مداخلات مناسب را روشن می کنند اما در تعیین اینکه چه چیزی برای افرادی با مشکلات پیچیده موثر هستند، کفایت نمی کنند.

روند درمان و نتیجه درمان:

اینکه روند درمان چطور پیش برود به عوامل زیر بستگی دارد:

  1. مشارکت متخصص بالینی و درمانجو (کیفیت رابطه درمانی)
  2. تعامل منحصر به فرد شخصیت
  3. توانایی ها و انتظارات درمانگر و درمانجو

تغییر خیلی دشوار است و خیلی از درمانجویان به قدری به زندگی کردن با نشانه های خود عادت کرده اند که تلاش لازم برای حل کردن مشکل، طاقت فرسا به نظر می رسد. همچنین برخی مواقع متخصص بالینی با ناکامی در مورد محدودیت مالی مراجع روبرو می شود(این مورد در وضعیت کنونی جامعه ایران به وفور یافت می شود).

به طور کلی، اغلب نتیجه درمان مطلوب است و اکثر درمان ها بهبود قابل ملاحظه ای ایجاد می کنند.

منبع : آسیب شناسی روانی (دیدگاه های بالینی درباره اختلالات روانی بر اساس DSM-5). ریچارد هالجین، سوزان کراس ویتبورن. یحیی سیدمحمدی. فصل ۲.

۳.۳ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

2 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
behisoufi
۱۳۹۹/۰۴/۰۸ ۱۱:۲۵

سلام
شما ودانشنامه هاتون برای من کمک بزرگی بودین…..ممنونم

اقدم
۱۳۹۹/۱۱/۱۶ ۱۸:۵۲

بسیار عالی ،ممنون از مطالب تخصصی و علمی شما همکار ارجمند .