دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

مفهوم شخصیت از دید میلون

تأثیر تکامل در شکل‌گیری شخصیت، از مفاهیم اصلی نظریه میلون است

اختلال شخصیت مثل بیماری‌های جسمی نیست که بتوان آن را به یک عامل خارجی یا درونی مشخص نسبت داد. شخصیت شیوه کم و بیش منحصر به فرد هر موجود در تطابق با محیط است.

شخصیت

تئودور میلون در سال ۱۹۲۸ در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. او تنها فرزند آبراهام و مالی میلون بود که مهاجرانی از شرق اروپا بودند. نیاکان پدری او، شامل افراد روحانی زیادی از دین یهود می‌شد. تئودور میلون فردی باهوش بود و در ریاضیات و علوم دیگر و همچنین در هنر و موسیقی نیز استعداد خاصی داشت. وی مطالعات رسمی خود را در کالج نیویورک در سال ۱۹۴۵ آغاز کرد. در سال ۱۹۴۹ پس از پایان دوره لیسانس، وارد دوره ارشد روان‌شناسی کالج نیویورک شد. در آن جا با کورت گلدشتاین، آشنا شد و با او همکاری کرد.

تئودور میلون(۲۰۱۴ -۱۹۲۸) با قرض گرفتن کلمه شخصیت شناسی از هنری موری، سعی کرد تا دانشی با نام شخصیت شناسی بالینی پایه گذاری کند. در سال ۱۹۹۰ کتابی با عنوان “به سوی یک شخصیت شناسی جدید” منتشر کرد. او در این کتاب درمورد اهمیت به کارگیری اصول جهانی برای ایجاد یک دانش بالینی که ایده‎ های تبیینی را با یک سیستم طبقه بندی، ابزارهای سنجش و مداخلات بالینی هماهنگ کند، به تفصیل صحبت کرد.

میلون به خاطر پرسشنامه‌ها و آزمون‌هایی که طراحی کرده است، شهرت بیشتری دارد. او پرسشنامه چند محوری میلون (MCMI) را در دهه ۱۹۷۰ ارائه کرد که انقلابی در ابزار سنجش بود.

تئودور میلون (Theodore Millon) شخصیت را اینگونه تعریف می‌کند:

الگوی پیچیده و بسیار عمیقی از ویژگی‌های روانشناختی که نمی‌توان به راحتی آن‌ها را ریشه کن کرد و تقریبا به صورت خودکار، خود را در تمامی جنبه‌های عملکرد فرد آشکار می‌سازند. این ویژگی‌ها ذاتی و فراگیر بوده و ماتریس پیچیده‌ای از پیش آمادگی‌های زیستی و یادگیری‌ها را تشکیل داده و الگوی ادراکی، احساس، تفکر و شیوه‌های مقابله فرد را می‌سازند.

شخصیت، آمیزه‌ای از احساسات، ادراکات، افکار و رفتارهای نامرتبط نیست، بلکه سازمانی کاملا در هم تنیده از نگرش‌ها، عادت‌ها و عواطف است. اگر چه ما زندگی خود را با احساسات و واکنش‌های نامرتبط و مختلف شروع می‌کنیم، ولی به مرور زمان دامنه آن‌ها را محدود کرده و خزانه رفتاری خاص خودمان را می‌سازیم. این خزانه رفتاری است که ما را از دیگران متفاوت کرده و شیوه مقابله ما را در برخورد با دیگران و در درون خودمان تعیین می‌نماید.

با این تعریف، شخصیت دیگر یک ماده و اختلال شخصیت یک بیماری نیست که از خارج وارد شده و بهنجاری فرد را از بین ببرد. به بیان دیگر اختلال شخصیت مثل بیماری‌های جسمی نیست که بتوان آن را به یک عامل خارجی یا درونی مشخص نسبت داد.

میلون به جای واژه اختلال از اصطلاح الگوهای بالینی شخصیت استفاده می‌نماید. از این دیدگاه، همان‌طور که در بیماری‌های جسمی، سیستم ایمنی بدن است که مشخص می‌کند آیا فرد بیمار خواهد شد یا نه، در مسائل روانی نیز سبک شخصیتی فرد یعنی مهارت‌های مقابله‌ای و سازگاری فرد است که تعیین می‌کند آیا وی در مقابله با محیط از پای در خواهد آمد یا خیر. اگر این‌ گونه به موضوع نگاه کنیم، ساختار و ویژگی‌های شخصیت، مبنای سلامت یا بیماری روانی فرد می‌شود.

طبقه‌بندی هنجار و ناهنجار

در تاریخ روانشناسی، طبقه‌بندی هنجار و ناهنجار همواره بر مبنای مشاهده منظم، دیدن الگوهای رفتاری و هیجانی تکرار شونده در میان گروهی از افراد صورت گرفته‌ است. آنچه که از طریق این مشاهدات به دست آمده، بر یک فرضیه سبب شناختی استوار گردیده و به این ترتیب به وجوه مشترک مشاهدات معنا داده است. نظریه مزاجی بقراط و تقسیم‌بندی کرپلین بر مبنای سیر بیماری از این دسته‌اند. مثال معاصر از طبقه بندی بالینی بر مبنای ویژگی‌های مشاهده شده، DSM است.

بنابراین یک شیوه طبقه‌بندی، طبقه‌بندی بر مبنای مشاهده و استقرا است. روش دیگر طبقه‌بندی، طبقه‌بندی بر مبنای نظریه و قیاس می‌باشد. تحلیل عوامل از نوع دوم است. هم طبقه‌بندی بر مبنای مشاهده و هم طبقه‌بندی بر مبنای تحلیل عوامل یک ضعف عمده دارند و آن اینکه به کسی که این مشاهده یا تحلیل را انجام داده، متکی هستند. این فرد است که بر مشاهدات خود اسم گذاشته یا تعداد عوامل مورد نظر خود را انتخاب می‌نماید و به آن‌ها نام می‌دهد.

به نظر میلون در طبقه‌بندی باید هم مشاهده و هم نظریه را در نظر گرفت. نظریه نه تنها مشاهدات قبلی را جمع کرده و به آن‌ها معنی می‌دهد، بلکه امکان ایجاد مفاهیم نو و انجام مشاهدات تازه را فراهم می‌آورد. در واقع نظریه است که دانش عمیق و ریشه دار را از دانش بدوی و صوری متمایز می‌سازد. اما نظریه نیز به تنهایی پاسخگوی معضلات علمی نیست. اگر نتوان نظریه‌ای را به محک مشاهده و آزمایش سپرد، آن نظریه بی‌فایده است.

مفهوم سیستم

یکی از مفاهیم اصلی نظریه میلون، مفهوم سیستم است. می‌توان شخصیت و محیط را یک سیستم دانست. سیستمی که ویژگی اصلی آن، سلسله مراتبی و خودگردان بودن است. به این دلیل گفته می‌شود، شخصیت سلسله مراتبی است، که از چند سطح سازمانی تشکیل گردیده‌ است: سطوح زیستی، روانی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی، که هر سطح روی لایه یا سطح قبلی بنا گردیده‌ است.

مفهوم تکامل

شخصیت از دید میلونمیلون مفهوم تکامل را از داروین اقتباس کرده‌ است. در نظریه سیستم‌های تکاملی میلون، مفهوم تکامل در پیوند با بوم‌شناسی مطرح است. منظور از تکامل، تغییراتی است که در موجود ایجاد می‌شود تا بتواند با مقتضیات محیط جدید سازگار گردد. تکامل ممکن است تدریجی یا به صورت جهشی انجام شود، ولی در هر صورت هدف نهایی، انطباق بوم شناختی است.

اخیرا علم تازه‌ای بنیان‌گذاری شده‌است که زیست‌شناسی اجتماعی(سوسیوبیولوژی) نامیده می‌شود. این حوزه علم به مطالعه تکامل عملکرد اجتماعی انسان و زیست‌شناسی تکاملی می‌پردازد. میلون از این علم متاثر است و انسان را در خط تکامل و به دنبال گیاه و حیوان می‌بیند.

تأثیر تکامل در شکل‌گیری شخصیت، از مفاهیم اصلی نظریه میلون است. میلون به این موضوع اشاره می‌کند که همه موجودات زنده از خطر فرار می‌کنند، غذا پیدا می‌کنند و تولید مثل می‌کنند. اعضای هر گونه‌ای از جانداران، شباهت‌هایی در شیوه سازگاری با محیط و بقای خود دارند؛ ولی در عین حال میزان موفقیت اعضای هر گونه در سازگاری با محیط، با یکدیگر متفاوت است.

شخصیت شیوه کم و بیش منحصر به فرد هر موجود در تطابق با محیط است که با شیوه موجودات دیگر نوع خودش فرق دارد.

شخصیت بهنجار از روش‌های متعارف گونه خودش برای انطباق با محیط واقعی یا مورد انتظارش استفاده می‌کند و اختلال شخصیت به شیوه‌های عملکرد ناسازگارانه فرد در برخورد با محیطی که با آن رو به روست، اشاره دارد.

قطب‌بندی های تکاملی در نظریه میلون

 پایه اصلی نظریه شخصیتی میلون، قطب‌بندی(Polarity) است. میلون در تبیین شخصیت (هم بهنجار و هم نابهنجار) قائل به وجود چند قطب‌ است. این قطب‌بندی جنبه تکاملی دارد، یعنی در جانداران رده پایین‌تر هم دیده می‌شود. این قطب‌ها ضمن تبیین چگونگی رشد شخصیت، طبقه‌بندی و نیز تفکیک شخصیت بهنجار و نابهنجار را ممکن می‌سازند. میلون در نظریه خود از چهار قطب صحبت می‌کند که به این شرح هستند:

  1. اهداف وجودی : قطب درد ـ لذت
  2. شیوه‌های سازگاری : قطب فعال ـ نافعال
  3. راهبرد‌های تکرار کننده : قطب خود ـ دیگران
  4. فرآیند‌های انتزاعی : قطب فکر ـ احساس

تست آنلاین میلون ۳ 

تست آنلاین میلون ۴ 

منابع :

۳.۳ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ی.حبیبی
۱۴۰۰/۰۲/۱۸ ۱۶:۰۸

امروز چند عنوان از نوشته های شما را خواندم .ممنون . استفاده کردم . موفق باشید