مدل پنجره جوهری
یکی از الگوهای بسیار جالب و مورد توجه در تصویر کردن سطوح آگاهی در رفتار انسانی، پنجره جوهری است. این نام از ابتدای اسامی کوچک دو روانشناس «جوزف لوفت» و «هری اینگهام» که مدل را طراحی کردهاند، گرفته شده است. این مدل پیوند فرد با اشخاص دیگر را در چهار خانه نشان میدهد. اندازه هر خانه نشان دهنده آگاهی از رفتار، احساسات و انگیزههای خود است.
شما میتوانید پنجره جوهری را به عنوان وسیلهایی برای بررسی و تفکر درباره این که چگونه رفتار میکنید و چه چیزی شما را با انگیزه میکند به کار ببرید. همچنین این پنجره به شما این فرصت را میدهد که حوزههایی از زندگیتان را که احتمالاً قبلا هرگز درباره آن نیندیشیدهاید را اکتشاف کنید. همین طور که در زندگی بیشتر خود را میشناسید، اندازه هر یک از این چهار پنجره میتواند تنظیم شود.
این خانهها موارد زیر را بیان میکنند:
- منطقه عمومی (خود آشکار): نشاندهنده جنبههایی از شخصیت فرد است که توسط او و دیگران معلوم است.
- منطقه کور (خود کور): نشاندهنده جنبههایی از شخصیت فرد است که برای دیگران شناخته شده است ولی برای خود فرد ناشناخته است.
- منطقه پنهان (خود خصوصی): نشاندهنده جنبههایی از شخصیت فرد است که برای خود فرد شناخته شده است ولی برای دیگران ناشناخته است.
- منطقه تاریک (خود ناشناخته): نشاندهنده جنبههایی از شخصیت فرد است که نه برای خود فرد شناخته شده است و نه برای دیگران.
مطابق مدل پنجره جوهری هر قدر ناحیه عمومی افراد گسترده تر شود، توان برقراری ارتباطی آنها بیشتر، انعطاف پذیری در سبک رهبری آنها گسترده تر و حالات من آنها وسیع تر می شود زیرا در این ناحیه طرفین از همدیگر شناخت دارند و امکان بروز تضاد ضعیف است. پس افراد برای افزایش توان ارتباطی خود باید ناحیه عمومی را گسترش دهند.
منطقه عمومی (آشکار)
بسیاری از خصوصیات ما، مانند رفتار، کردار و گفتار در اثر نزدیکی با همکاران و نزدیکان قابل تعریف است. آنهایی که در محیط کار، خانواده و جامعه دارای تلاش و خلاقیت مداوم هستند، می توانند اعتماد جامعه، اداره و نزدیکان خود را به سادگی حاصل کنند. این بخش شامل موارد زیر است :
- اطلاعات واقعی: جایی که زندگی میکنید، روابطی که دارید، فرزندان، شغل و مواردی از این دست.
- احساسات: افراد و چیزهایی که دوست دارید و به آنها اهمیت میدهید.
- انگیزش: چیزی که باعث میشود شما شروع به کار کرده و به آن کار اهمیت دهید.
- رفتارها: اینکه چگونه با مردم رفتار و تعامل میکنید.
- خواستهها: اهداف و خواستههایتان در زندگی.
منطقه پنهان
چیزهایی که فقط خودتان درباره خود می دانید و از دیگران پنهان میکنید. ممکن است نقطه نظری برای خودتان داشته باشید که آنها را پوشیده و خصوصی نگه میدارید. همچنان که افراد دیگر را بیشتر میشناسید، ممکن است تصمیم بگیرید که از طریق خود افشایی، اطلاعات بیشتری را درباره خودتان در میان بگذارید. ممکن است وقتی نسبت به کسی احساس اطمینان میکنید و احساس میکنید که میتوانید به او اعتماد کنید، تصمیم بگیرید که اطلاعات شخصی خود را با او در میان بگذارید.
ممکن است یک شخص صاحب استعداد، لیاقت و توانایی باشد، اما بر مبنای عوامل روانی، نتواند نتایج تجارب خود را به دیگران نمایش دهد. لذا شخصیت او از دیگران پنهان می ماند. او باید، جهت آزمون لیاقت و استعداد، پنجره های خاصی را باز کند. باید عرصه را برایش مهیا و با استفاده از روش های ایجاد انگیزه و تفویض صلاحیت، لیاقت و استعداد او را به تجربه گرفت تا بدین وسیله صفات پنهان او آشکار گردد.
منطقه کور
چیزهایی که دیگران درباره شما میدانند و میبینند اما شما از آنها بیخبر هستید. این بخش را میتوان تاحدودی معادل اصطلاح سایه در نظریه یونگ دانست. شما باید به جنبههایی از زندگی و شخصیتتان که تاکنون برایتان ناشناخته بودهاند آگاه شوید. برای مثال مردم شما را بهعنوان فردی الهام بخش و خلاق میبینند اما شما اعتقاد دارید تاکنون کار خاصی نکردهاید که این ویژگی را در خود دیده باشید.
برخی انسانها نسبت به فعالیت اکثر مردم معترض و منتقدند، اما توانایی دید مشکلات خود را ندارند. لذا در صورتی که به کار و فعالیت عملی مبادرت کنند، آهسته آهسته ابعاد بخش کور شخصیتشان روشن شده و بدین وسیله می توانند خود را از گرداب گرفتاری تنگ نظری و عقده ها نجات دهند.
منطقه تاریک (ناخودآگاه)
چیزهایی که هرگز قادر نخواهید بود درباره خود بدانید و هیچ کس دیگری نیز از آنها آگاه نیست. شما ممکن است مهارتهایی را که دارید، دست کم بگیرید. حتی ممکن است که همه تواناییهای طبیعیتان را نیز نشناسید. ممکن است رفتارها و نگرشهایی وجود داشته باشند که شما از کودکی آنها را داشتهاید ولی توجه کمی به آنها کردهایید، در حالی که آنها بر رفتار شما به عنوان یک بزرگسال تأثیر دارند. برای مثال، شما ممکن است اعتماد به مردم را سخت بدانید، چونکه وقتی یک بچه بودید احساس رها شدن کردهاید، اگر چه همیشه مهربان، یاریگر و مودب هستید ولی در شکل دادن دوستی نیاز به زمان دارید.
زمانی که عرصه پنجره کور وسعت یافت، انسان به باورهای منفی و بدبینی نسبت به دیگران معتاد شده و یک بخش مهم شخصیت انسان هم به خودش و هم به جامعه تاریک می گردد. این مرحله مرز دیوانگی و هشیاری است. در صورتیکه عرصه تاریک و کور بازسازی و اصلاح شود و عرصه آشکار وسعت یابد، بطور آهسته اعمال و رفتار منفی هم به خودش و هم به دیگران معلوم شده و به این وسیله از وهم و گمراهی نجات می یابد.
راهکارهای گسترش ناحیه عمومی عبارتند از:
معمولا خود عمومی کوچکترین قسمت از شخصیت هر کدام از ما را تشکیل می دهد و اغلب سوء تفاهمات و مشکلات در روابط بین فردی هم به همین دلیل رخ می دهد. راهکار برطرف کردن این مشکل، یکی خود گشودگی (شناساندن خود به دیگران) برای کوچک کردن خود خصوصی و دیگری گرفتن بازخورد از دیگران برای کوچک کردن خود کور است.
۱- افشا یا خودگشودگی : یعنی این که فرد پیرامون خودش اطلاعات منتشر کند. لازم به ذکر است که افشا باید به موقع و طرفینی باشد، یعنی اگر در فرایند ارتباطات فقط یک طرف اقدام به خودگشودگی نماید و دیگری آن را انجام ندهد، ارتباط برقرار نمیشود. افشا باعث پیشروی ناحیه عمومی در خصوصی می شود و ناحیه خصوصی را کوچک می کند.
۲- بازخور : باعث گسترش ناحیه عمومی و کوچک کردن خود کور می شود.
چگونه خودم را بهتر بشناسم؟
یک پنجره جوهری بکشید، همه چیز را درباره خودتان فهرست کنید: مهارتها، استعدادها، احساسات و افکارتان. همچنین از افراد دور و برتان بخواهید که هر چیزی را درباره شما میدانند، بگویند. سپس آنها را با چیزهایی که خودتان درباره خودتان میگویید، تطبیق دهید تا ببینید دیگران چه چیزهایی درباره شما گفتهاند که خودتان نمیدانستید و چه چیزهایی را نگفتهاند در حالی که شما آنها را دارید.
شما باید در نهایت به موارد زیر بیندیشید و سعی کنید جنبههای کور و تاریک و ناشناخته خود را کشف کنید.
- آگاهی از ویژگی های بدنی و جسمانی (کمی چاقام)
- آگاهی از نقاط قوت (خلاقیتم خوب است)
- آگاهی از نقاط ضعف (از حرف زدن در جمع میترسم)
- آگاهی از افکار خود (همیشه شکست میخورم)
- آگاهی از باورها و ارزش های خود (هیچ وقت محیط را آلوده نمیکنم)
- آگاهی از اهداف خود (میخواهم اطرافیانم در آرامش باشند)
- آگاهی از اینکه از نظر دیگران چگونه هستید (از نظر دیگران خسیس هستم)
- آگاهی از ابعاد عاطفی و هیجانی خود (در روابط خود کمی زود اعتماد میکنم چون نیاز به محبت دارم)