دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

تفکر همگرا و واگرا

تفکر واگرا بهتر است یا تفکر همگرا؟

در تفکر واگرا، خلاقیت به‌ عنوان محور اندیشه مطرح است و در تفکر هم‌گرا، تفکر منطقی و استدلالی، محور عمل است. در نظام آموزشی سنتی، تفکر همگرا، روش قالب اندیشیدن است

تفکر واگرا

آنچه امروزه باعث تمایز افراد در جوامع می‌شود، نوع و شکل تفکر آن‌هاست، چرا که تفکرات افراد منشا رفتارها و برخوردهای اجتماعی آنان است و هر فرد با نوع تفکراتش، شخصیت خود را می سازد. نوع نگاه به دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم و چگونگی تعامل با محیط، وابسته به نوع تفکر ماست. 

کنش اشخاص مختلف در مواجهه با مسائل و تلاش برای یافتن راه‌حل را می‌توان به دو شیوه‌ی تفکر همگرا (Convergent thinking) و تفکر واگرا (Divergent Thinking) تقسیم نمود. 

  1. تفکر همگرا :‌ ارایه راه‌حل‌های قدیمی در برابر یک مساله است. ارزیابی و قضاوت کلید اصلی این نوع تفکر است.
  2. تفکر واگرا : ارایه راه‌حل‌های جدید در حل مساله است. از عرف و عادات دور می شود و سنت شکن است.

خلاق شدن، نیازمند آموزش و تمرین مداوم است، تا ذهن در همه‌ی موارد و مراحل، تفکر خلاقانه‌ای داشته باشد و در مواجهه با مسایل روزمره‌ زندگی، گزینه‌های بهتر را به‌کار ببندد. متاسفانه تفکر واگرا در نظام خانواده، جامعه، نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی ایران، اجرا نمی‌گردد. در نظام آموزشی سنتی، تفکر همگرا، روش قالب اندیشیدن است.

تفکر همگرا چیست؟

تفکر همگرا نوعی از تفکر است که روی یک پاسخ مشخص، سازمان یافته و آشنا تمرکز می‌کند. این تفکر روی سرعت، منطق و دقت تاکید می‌کند. تفکر همگرا به سمت عرف و عادات جامعه است. تفکری محافظه کار است و مبتنی بر روش و قاعده خاصی است.

نمونه هایی از تفکر همگرا عبارتند از:

  1. پاسخ به سؤال های تستی.
  2. پاسخ به سؤال های حفظی.
  3. به یاد آوردن نام ها، اسامی، اعداد، تصاویر، صداها.
  4. رو نویسی از یک تکلیف.
  5. پیدا کردن راه حل های به هم مرتبط و نزدیک به هم.
  6. پیدا کردن یک یا دو راه حل خاص برای هر مسأله.
  7. نگاه خطی، سیاه و سفید و همه یا هیچ به مسایل زندگی.

تفکر واگرا چیست؟

برخی مسایل در ریاضیات، مهندسی و پزشکی تنها در سطح تفکر همگرا قابل حل هستند، اما بسیاری دیگر از مسایل بخصوص آنهایی که به انسان مربوط می شوند نیاز به تفکر واگرا دارند. تفکر واگرا به معنی نگاه کردن به یک موضوع از جهات مختلف، دادن پاسخ های غیر معمول به یک مسأله، محدود نشدن به زمان و مکان و در نظر گرفتن گزینه های متفاوت، جدید و از پیش تعیین نشده برای یک موضوع است.

پست های مرتبط

تفکر واگرا، ذهن ما را از جهات مختلف به سمت جهان باز می کند. به این ترتیب، بهتر قادریم جهان را از زوایای مختلف کشف و تمام احتمالات را برای حل مسائل زندگی مان در نظر بگیریم. به شخص این امکان را می دهد که از دایره بسته تجربیات خودش خارج شده و به فراسوی تجاربش بنگرد.

در تفکر واگرا پاسخ قطعی وجود ندارد و پاسخ های بسیاری ممکن است وجود داشته باشند و می توان آن را مشابه با تفکر خلاق دانست. تفکر واگرا در واقع قدرت اتصال و سازماندهی اطلاعات در ذهن و ارایه چیزی جدید است. افرادی که بتوانند ارتباط بیشتری میان داده‌های ذهنی خود بوجود آورند قادر هستند پاسخ‌های متعدد و بیشتر به یک موقعیت بدهند.

در تفکر واگرا، خلاقیت به‌عنوان محور اندیشه مطرح است و در تفکر هم‌گرا، تفکر منطقی و استدلالی، محور عمل است. 

تفاوت‌های بین تفکر واگرا و همگرا

  1. جهت تفکر هم‌گرا به سمت عرف و عادات جامعه و افکار پذیرفته شده است، ولی تفکر واگرا از عرف و عادات دور می‌شود و سنت‌شکن است.
  2. در تفکر هم‌گرا تلاش می‌شود یک رابطه‌ی منطقی بین عناصر برقرار شود و فرد سعی می‌کند آن را بیابد. ولی در تفکر واگرا، بین امور نامربوط، ارتباط برقرار می‌شود و سعی می‌شود، عناصر و اجزا نامربوط به‌هم متصل شوند.
  3. در تفکر هم‌گرا، امکان اشتباه نیست و فرد سعی دارد، از اشتباه پرهیز نماید. در تفکر واگرا، به فرد فرصت اشتباه داده می‌شود.
  4. برای تفکر هم‌گرا، جهت مشخص است، اما مسیر خاصی در تفکر واگرا وجود ندارد و مقصد مشخص نیست.
  5. در تفکر هم‌گرا نتیجه تفکر از قبل معلوم است یعنی همیشه یک جواب صحیح یا ناصحیح وجود دارد؛ اما در تفکر واگرا، جواب قطعی وجود ندارد و تعداد زیادی جواب وجود دارد که از نظر منطقی ممکن است هر کدام از جواب‌ها به گونه‌ای درست باشد.
  6. تفکر هم‌گرا، تلاشی است برای بررسی، انتخاب یا گزینش مهم‌ترین راه‌ها که به یک یا چند مورد ختم می‌شود. اما تفکر واگرا تلاشی است برای جست‌وجوی افکار ما و توجه به امکانات و مسیرهای فراوان.

عناصر دخیل در تفکر واگرا

گیلفورد بیان می‌کند که در تفکر واگرا، می‌توان سه عنصر را به عنوان مهم‌ترین عناصر شناسایی و سنجش کرد:

  1. انعطاف‌پذیری اندیشه(Flexibility): این عنصر، غیرمعمول بودن جواب‌ها و راه‌حل‌های ارائه شده را مورد سنجش قرار می‌دهد.
  2. اصالت اندیشه(Originality): این عنصر، ارائه راه‌حل یا جواب تازه، بدون استفاده از میانبرهای ذهنی مهم است.
  3. سیالی اندیشه(Fluency): این عنصر، تعداد گزینه‌های اعلام شده، در کم‌ترین زمان حایز اهمیت می‌باشد.
  4. جزئی نگری اندیشه(Elaboration): توانایی ارائه جزئیات برای طرح ارائه شده.

هر چه تفکری انعطاف‌ پذیرتر، اصیل‌تر و سیال‌تر باشد، میزان واگرایی در آن بیشتر است و در این‌ صورت آن تفکر، خلاق‌تر است.

گیلفورد و همکارانش، آزمون‌های بسیاری را برای سنجیدن این ۴ عنصر، استاندارد کردند. از جمله آزمون عنوان داستان و استفاده‌های غیرمعمول. 

در آزمون استفاده های غیر معمول، برای مثال به آزمون شونده کلمه آجر داده می شود و از او خواسته می شود تا در مدت ۸ دقیقه تمام موارد استفاده آجر را بیان کند:

  • پاسخ  یکی از دانش آموزان این گونه است: ساختن خانه / ساختن طویله / ساختن مدرسه / ساختن کلیسا / ساختن دودکش / ساختن اجاق. چنانچه ملاحظه می شود همه ی این پاسخ ها طبقه ی واحدی از استفاده از آجر، یعنی ساختن مربوط می شود و نشان دهنده ی انعطاف پذیری و واگرایی کمی می باشد.
  • دانش آموز دیگری این پاسخ ها را داده است: گذاشتن جلو در / زدن به یک سگ / درست کردن قفس کتاب /غرق کردن یک گربه / کوفتن به میخ / درست کردن دروازه های فوتبال. این پاسخ ها انعطاف پذیرند و نشان دهنده واگرایی بیشتر تفکرند.

تفکر واگرا بهتر است یا تفکر همگرا؟

این دو نوع تفکر را می توان به صورت موازی و از طریق فعالیت های مختلف، پرورش داد و لزوما، یکی بر دیگری مقدم نیست.

برخی افراد گمان می کنند، تفکر واگرا همان خلاقیت است و این دو را با هم یکی می دانند. در حالی که اگر با دقت به این مساله نگاه کنیم، متوجه می شویم، خلاقیت یکی از مهم‌ترین محصولات تفکر واگراست.

تفکر خلاق حاصل همکاری تفکر واگرا و هم‌گراست. برای حل مساله یک فرد ابتدا باید ذهن خود را آزاد بگذارد و با تفکر واگرا راه‌حل‌های متنوع و زیادی را بیابد. سپس با استفاده از تفکر هم‌گرا، این محصولات فکری متنوع را از نظر علمی یا عملی و یا مفید بودن، مورد بررسی قرار دهد، بهترین آن‌ها را انتخاب کرده و با فکری متمرکز، به اصلاح و تعدیل و اجرای آن بیندیشد.

تاکید بر اهمیت تفکر واگرا به معنای نادرست بودن یا غیرمفید بودن تفکر هم‌گرا نیست؛ بلکه به دلیل میل بیشتر ذهن ما به سمت تفکر هم‌گرا، لازم است به سمت مقابل و تفکر آزادتر هم توجه داشته باشیم. اما هر دو اندیشه لازم، مفید و هر کدام در جای خود ضروری است.

آفت‌های تفکر همگرا

واقعیت این است که؛ داشتن تفکر هم‌گرا امری فراگیرتر است. این حالت دلایل بسیاری می‌تواند داشته باشد. از جمله میل زیاد ذهن به حرکت در مسیر عادت‌ها. آن چه که تبدیل به عرف  و عادت شده است، آزموده و پذیرفته شده است، بنابراین نیازی به سنجش مجدد و پذیرفتن عواقب آن نیست. چقدر آسان‌تر خواهد بود که در همان مسیر همیشگی و بدون هیچ چالش و زحمتی باشیم. بنابراین تفکر هم‌گرا امری رایج در میان انسان‌هاست.

در این حالت تفکر، آفتی رخ می‌دهد. این‌که وقتی که در مواجهه با مساله‌ای یک پاسخ به ذهن ما خطور می‌کند، ذهن تمام انرژی را روی آن یک فکر سرمایه‌گذاری می‌کند و راه را به‌ روی هر حرکتی می‌بندد و دیگر نمی‌توانیم به پاسخ‌های دیگر بیندیشیم.

وقتی به‌صورت هم‌گرا می‌اندیشیم، حتی اگر در لحظه‌ی نخست، افکار متنوع و متفاوتی هم به ذهن‌مان برسد، دستگاه قدرتمند پالایش و سانسور منطقی در ذهن، با سرعت و قدرت، این ایده‌ها را در هم ادغام و حذف می‌کند، تا به یک پاسخ، برای تمرکز برسد.

برای تمرین خلاقیت فرزندان خود می توانید کتاب خلاقیت و تفکر واگرا (سحر خوئینی) را تهیه فرمایید.

۳.۹ ۳۹ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

8 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها