دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

مهارت حل مسئله

حل مسئله یک فرایند ذهنی، شامل کشف و آنالیز و حل مشکلات است

حل مسئله فرآیندی آگاهانه، منطقی، تلاش‌بر و هدفمند است. این مهارت در جهت یافتن راه‌حل‌های مؤثر یا سازگارانه برای مسائل و مشکلات زندگی است.

مهارت حل مسئله

حل مسئله(Problem solving) یکی از مهارت های زندگی است. یک فرآیند شناختی – رفتاری است که فرد به کمک آن ها سعی می کند راه حل های موثر یا مفیدی برای مسائل روزمره زندگی پیدا کند. مانند حل مسائل مالی، شخصی، بین فردی، مسائل زناشویی و خانوادگی، مسائل اجتماعی و…. همه انسان ها به دانستن مهارت های حل مسئله نیازمندند. حل مسئله، مهارتی است که برای بقای فرد (و حتی بقای نسل) لازم است.

ما در طول روز تعداد زیادی مسئله حل می‌کنیم. مسائل ریز و درشتی که در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی گریبان‌گیر‌مان هستند. همه افراد یک جامعه از روشی یکسان برای حل مسائل مشابه استفاده نمی‌کنند. هر کس بر اساس دانستنی‌ها، مهارت‌ها، پیشینه، شخصیت، نگرش و اهمیتی که برای آن مسئله قائل است؛ روش خاص خود را در حل مسائل به کار می برد. تفاوت روش‌های حل مسئله در افراد مختلف هر جامعه‌، باعث تنوع کیفیت زندگی آنها می‌شود. 

این مهارت نیز مانند هر مهارت دیگری قابل یادگیری است و البته نیاز به آموزش دارد. یادگیری مهارت حل مسئله در سطوح مختلف می‌تواند به حل خلاقانه یک مسئله ساده و یا در سطوح بالاتر منجر به ابداع و اختراع شود.

حل مسئله یک فرایند ذهنی است که شامل کشف، آنالیز و حل مشکلات است. هدف نهایی حل مسئله غلبه بر موانع و پیدا کردن بهترین راه حل برای موضوعات است. مهم ترین معیار و گزینه برای حل مسئله، بینش است.

مهارت حل مسئله به ما چه کمکی می کند؟

همه افراد در زندگی با مشکلاتی روبرو می شوند که باید برای آنها راه حل های صحیح و منطقی بیابند. برخی در برابر مشکلات، راه حل های نامناسبی را بر می گزینند. اما باید به خاطر داشت که با اندکی تأمل و اندیشه می توان از میان دهها راه حل ممکن، بهترین آنها را انتخاب کرد تا کمترین آسیب را در برابر مشکل ایجاد شده، تجربه نمود.

افرادی که مهارت زیادی در حل مسئله دارند و می دانند که مسائل خود را چگونه حل کنند، اعتماد به نفس بیشتری دارند. چرا که سعی می کنند با مشکلات زندگی مواجه شده و برای آن راه حلی بیابند.

مهارت حل مسأله می تواند به فرد کمک کند تا به تفکر پرداخته و منطقی ترین راه حل را برای مقابله با تجارب استرس زای زندگی برگزیند.

توانایی حل مسئله به افراد کمک می کند تا از چالش پیش آمده به عنوان یک فرصت استفاده کنند و توانایی های خود را شکوفا کنند یا اینکه به دنبال آموختن مهارت جدیدی باشند تا از عهده مشکل پیش آمده برآیند. مهارت حل مسئله به افراد کمک می کند تا ذهن خلاق داشته باشند و به دنبال ایده های جدید باشند.

قدم های حل کردن مسئله

پست های مرتبط

برای حل کردن مسائل به شیوه صحیح و بهینه، مهم است تا قدم هایی را به صورت مرحله ای برداریم. بسیاری از محققان از این امر به عنوان روش حل مسئله دایره ای یاد می کنند. این روش شامل بهبود استراتژی ها و طبقه بندی دانش است. مردم ندرتا مراحل این روش را به صورت پیوسته و سفت و سخت طی می کنند.

۱. شناسایی مسئله: در وهله اول افراد باید یاد بگیرند که مشکلات خود را پذیرفته و از زیر آنها شانه خالی نکنند. این مرحله ممکن است بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، اما همیشه شناسایی مسئله کاری ساده به شمار نمی رود. در پاره ای از اوقات، افراد درگیر در یک مسئله ممکن است به اشتباه تنها بخشی از مسئله را به عنوان مشکل در نظر بگیرند.

۲. تعریف مسئله: پس از این که مسئله شناخته شد، حال نیاز است تا مسئله به طور کامل تعریف شود تا بتوان برای حل آن اقداماتی کرد. یک تعریف خوب از مسئله ۴ ویژگی دارد.

  • عینی باشد.
  • اختصاصی باشد.
  • قابل سنجش باشد.
  • دست یابی به هدف ممکن باشد.

فرض کنید دانش آموزی در درس ریاضی مشکل دارد. صرف اینکه بگوید من با این درس مشکل دارم یا ریاضی سخت است و یا من این درس را یاد نمی گیرم نمی توان گفت مشکل خود را تعریف کرده است. زیرا این تعاریف مبهم هستند و کمکی به یافتن راه حل نمی کنند. همان طور که گفتیم مسئله باید عینی و اختصاصی تعریف شود. یعنی این دانش آموز دقیقا بگوید کدام مبحث را یاد نمی گیرد؟ مثلثات، مشتق یا مثلا با فرمول ها مشکل دارد و نمی تواند آن ها را حفظ کند. اگر در مبحث مثلثات مشکل دارد، دقیقا مشخص کند که کدام قسمت از این مباحث برای وی مشکل آفرین شده است.

قسمت بعدی تعریف مسئله این است که ما با حل یک مسئله به دنبال یک هدف هستیم. این هدف باید قابل سنجش باشد و رسیدن به آن امکان پذیر باشد. در مثال قبل ممکن است هدف دانش آموز این باشد که در درس ریاضی نمره خوب بگیرد تا معدلش خوب شود. باید نمره خوب و معدل خوب را تعریف کنیم. منظور از نمره خوب چیست؟

نکته مهم تر این است که این هدف گذاری باید امکان پذیر باشد. کسی که بالاترین نمره ای که تا به حال گرفته، ۱۴ بوده، نمی تواند به یکباره انتظار داشته باشد که در درس ریاضی نمره ۲۰ بگیرد. این فرایند تدریجی است و باید گام به گام طی شود.

۳. شکل دادن استراتژی: قدم بعدی برای حل مسئله، پرورش دادن یک راه حل است. این استراتژی بسته به شخصیت فرد و موقعیتی که فرد در آن است تفاوت دارد. بنابراین نمی توان یک استراتژی و روش کلی را به کار بست.

در این مرحله کیفیت راه حل ها مهم نیست. مهم این است که تا جایی که می توانیم ایده بدهیم و تعداد زیادی راه حل را یادداشت کنیم، بدون اینکه آن ها را مورد قضاوت قرار دهیم.

۴. سازماندهی اطلاعات: پیش از راه اندازی یک راه حل، ابتدا نیازمند طبقه بندی اطلاعات هستیم. در این مرحله هر راه حل را به طور اختصاصی مورد بررسی قرار می دهیم. مزایا و معایب هر راه حل را یادداشت می کنیم و اینکه این راه حل چه قدر امکان اجرایی شدن دارد.

۵. اختصاص منابع: اگر چه که ما از منابع نامحدود مالی و زمانی برای حل مسئله، برخوردار نیستیم. پیش از شروع به حل کردن یک مسئله، نیاز است تا اولویت آن را تعیین کنیم. اگر مسئله مهمی نیست، نیازی به هدر دادن منابع زیاد برای آن نداریم.

۶. ارزیابی نتایج: پس از رسیدن به یک راه حل، نیاز است تا نتایج را ارزیابی کرده و تعیین کنیم که آیا مسیر انتخاب شده برای مشکل، مناسب است یا خیر. ارزیابی ممکن است سریع صورت گیرد، مثل چک کردن پاسخ یک مسئله ریاضی برای پی بردن به صحیح بودن آن، یا می تواند آهسته صورت گیرد، مثل ارزیابی جلسات روان درمانی پس از چندین ماه.

انواع راهبردهای حل مسئله

وقتی با مسئله یا مشکلی رو به رو می شویم، طبیعی است که استرس را تجربه کنیم. ولی همه افراد به یک شکل با استرس مقابله نمی کنند. برخی به حل مسئله اقدام می کنند و برخی به هم می ریزند.

گاهی اوقات احساسات به قدری منفی و شدید هستند که مانع از تفکر منطقی و حل مسئله می شوند. مثلا ممکن است در برخورد با مسئله ای عصبانی شویم، سیگار یا مواد مصرف کنیم یا دست به پرخوری بزنیم. این نوع مقابله ها ناسازگار محسوب می شوند.

در برخی موارد در مواجهه با مشکل، رفتار هیجانی موثر نیست و به حل مسئله منجر نمی شود. مثلا ساکت شویم و مسئله را به عنوان یک مسئله غیر قابل حل بپذیریم. این نوع مقابله هیجان مدار محسوب می شود. زیرا مبتنی بر احساسات و هیجانات است.

انواع مقابله هیجان مدار

  1. مقابله هیجان مدار ناسازگارانه
  2. مقابله هیجان مدار سازگارانه

هدف مقابله هیجان مدار، تغییر موقعیت استرس زا و کاهش فشار است نه حل مشکل.

نوع دیگری از مقابله، مقابله مسئله مدار است. این نوع مقابله به حل مسئله منتهی می شود و سازگارانه است. تلاش و کوشش برای حل مشکل، برنامه ریزی، جمع آوری اطلاعات و مشورت همراه با صبر و حوصله از انواع مقابله های مسئله مدار هستند. اما این نوع مقابله، یک مهارت است که باید با تمرین آن را یاد بگیریم.

چگونه در حل مسائل مهارت پیدا کنیم؟

برای کسب مهارت در حل مسائل ابتدا باید وجود مسائل و مشکلات در زندگی را یک امر طبیعی و حتی لازمه زندگی بشر بدانیم. بعضی از مردم این موضوع را امری غیر طبیعی می‌دانند و بنابراین در رویارویی با کوچکترین مشکلات، دچار ناراحتی و استرس می‌شوند. بدیهی است که با وجود استرس و نگرانی نمی‌توان انتظار برخورد مناسب با مشکلات را داشت. به همین دلیل این افراد معمولا در مواجهه با مسائل حالت انفعالی دارند و حتی قادر به حل ساده‌ترین مسائل نیز نیستند، اغلب از حل مسائلشان طفره می روند و آنها را به تعویق می اندازند.

افرادی که مسائل و مشکلات را جزیی از زندگی روزمره می‌دانند، خود را برای مواجهه با آنها نیز آماده کرده‌اند. این افراد با بروز هر مشکلی، بدون دغدغه و با فکری باز و مسلط، نسبت به حل آن اقدام می‌کنند.

آنچه در حل مسائل، نقش کلیدی دارد، توانایی تولید ایده‌های متعدد برای هر مسئله است. باید توجه داشت که هر چه تعداد ایده‌ها و راه‌حل‌های تولید شده بیشتر باشد، احتمال رسیدن به یک راه‌حل کارآمدتر، بیشتر خواهد بود. بنابراین نباید در تولید و ارائه ایده خساست به خرج داد. حتی اگر برخی از ایده‌ها غیرمنطقی و غیرعملی به نظر برسند. اتفاقا در برخی از موارد همین ایده‌های به ظاهر غیرمنطقی و غیرعملی برای حل بعضی از مشکلات کارسازتر بوده و نتیجه بهتری می‌دهند.

در زمینه کسب مهارت برای تولید ایده‌های متعدد، برخورداری از تفکر خلاق و تمرین تکنیک های خلاقیت(به خصوص تکنیک بارش فکری) می‌تواند بسیار راه‌گشا باشد.

تکنیک بارش فکری یا طوفان مغزی(brainstorming): این تکنیک بر این اساس استوار است که کمیت، تولید کیفیت میکند. در واقع، کمیت راه حل هایی که ارائه می دهید مهم است، نه کیفیت آنها. چون از ابتدا به کیفیت راه حل اندیشیده نمی شود، ممکن است در میان آنها راه حل های مناسبی نیز پیدا شود که در حالت معمول و ایجاد سانسور، به آنها نزدیک نمی شدید.

این تکنیک خلاقیت دارای دو مرحله مجزا است:

۱- مرحله تولید ایده: هدف از این مرحله تولید تعداد زیادی ایده است. در مرحله تولید ایده قوانینی وجود دارد که باید رعایت شود. این قوانین عبارتند از:

  • هیچ فکر و ایده‌ای نباید مورد قضاوت، ارزیابی و انتقاد قرار گیرد.
  • هر چه ایده‌ها دور از ذهن، بکر و جسورانه باشند، بهتر است.
  • هر چه تعداد ایده‌ها بیشتر باشد بهتر است.

۲- مرحله ارزیابی ایده: در این مرحله ایده‌ها مورد ارزیابی قرار گرفته، برخی حذف می‌شوند. تعدای با هم ترکیب می‌شوند و ایده‌های جدید و کاملتری را به وجود می‌آورند. در نهایت نیز ایده‌های برتر انتخاب و مورد استفاده قرار می‌گیرند.

پس از تولید راه‌حل‌های فراوان برای حل مسئله، نوبت به انتخاب بهترین و کاراترین ایده‌ها، با کمک تفکر منطقی می‌رسد. در این مرحله ممکن است لازم باشد، بعضی از ایده‌ها تعدیل و یا با هم ترکیب شوند و ایده‌های جدیدی به وجود آیند. در هر صورت مهارت فرد در تفکر خلاق، ایده‌پردازی و بالاخره تفکر منطقی، موجب رسیدن به راه‌حل‌های منحصر به فرد و کارآمد می‌شود.

موانع حل مسئله

۱. نگرش منفی نسبت به مشکل: برخی افراد وقتی با یک مسئله رو به رو می شوند آن را یک معضل غیر قابل حل می بینند. چنین رویکردی، نخستین مانع بر سر راه حل مسئله است. زیرا وقتی فرد مسئله یا مشکلی را غیر قابل حل ببیند انگیزه لازم برای مقابله موثر با آن را از دست می دهد.

به یاد داشته باشید که پیش آمدن مشکل، نشانه ضعف و بی کفایتی نیست. شناسایی افکار منفی در حل مشکل و فرآیند تصمیم گیری و جایگزین کردن آنها با افکار منطقی، بسیار مهم است.

۲. اضطراب: اضطراب از عواملی است که می تواند پتانسیل حل مسئله را در افراد کاهش دهد. علائم اضطراب در زمان حل مسئله مانند یک ویروس می تواند در مراحل مختلف نفوذ کرده و باعث شود تا حل کردن مسئله مختل شود.

۳. تجربه شکست: تجربه شکست می تواند به دو طریق عمل کند، یا می تواند در زمان مسئله جدید اضطراب فرد را بالاتر ببرد و اجازه رفتار موثر ندهد و یا می تواند باعث شود تا فرد به طرق دیگر سعی در تخلیه هیجانی کند و کمتر وارد مسئله و روش های حل آن شود. شکست عشقی و یا هر شکستی دیگری که فرد با آن مواجه می شود ممکن است در او اثر کرده و اعتماد به نفس او را تحت شعاع قرار دهد.

۴. رفتار تکانشی: رفتار تکانشی می تواند موجب شود که فرد برای انتخاب اولویت و تفکر منطقی با مشکل روبرو شود و نتواند راه و روش مناسبی برای حل کردن مسئله بیابد. رفتار تکانشی بازده حل کردن مسائل را پایین می آورد. این رفتارها می تواند به دلایل مختلف مانند فشار عصبی، اختلالات شخصیتی و یا تربیتی ایجاد شود.

۵. ویژگی های شخصیتی: افراد با سبک های شخصیتی گوناگون به طرق مختلفی سعی در حل کردن مسائل مختلف می کنند. آنها با اختصاص دادن منابع نامناسب به مسائل و یا اتخاذ روش های نامناسب، در حل کردن مسائل به مشکل بر می خورند و نمی توانند رفتاری کارآمد را نشان دهند.

کتابهای زیر مراجعه فرمایید :

  1. مهارت های ده گانه زندگی / نسرین گل محمدی
  2. مهارت‌های حل مساله / خسرو امیر حسینی
۴ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها