مولفه های ارتباطات انسانی
رابطه انسانی رضایت بخش چگونه شکل می گیرد؟
ارتباطات انسانی رضایت بخش از ۳ مولفه صمیمیت، مراقبت و آزادی تشکیل شده است. اعتمادی که سبب ساز صمیمیت میشود، محصول مراقبت و آزادی است.
ارتباطات انسانی نقش مهم در زندگی ما ایفا می کنند و آشنایی با اصول ارتباطات انسانی می تواند در زندگی شخصی، روابط بین فردی و در محیط کار به ما کمک کنند. ارتباطات(communication) را می توان به تفاهم و اشتراک فکر و اندیشه ترجمه نمود. ارتباط جریان دو طرفه ایست که طی آن دو یا چند نفر به تبادل افکار، نظریات، احساسات و حقایق میپردازد.
ارتباطات انسانی رضایت بخش از ۳ مولفه در هم تنیده تشکیل شده است:
- ۱. صمیمیت
- ۲. مراقبت
- ۳. آزادی
منظور از صمیمیت، اعتمادی است که امکان درک کردن و درک شدن را فراهم میکند. اعتمادی که امکان در میان گذاشتن احساسات و افکار خصوصی را فراهم میسازد. در یک رابطه صمیمی، طرفین از دل همدیگر خبر دارند و در نتیجه یکدیگر را خوب میشناسند و میتوانند افکار، احساسات و اعمال یکدیگر را پیش بینی کنند. اعتمادی که سبب ساز صمیمیت میشود، محصول مراقبت و آزادی است.
منظور از مراقبت، کمک به رشد و رضایت فرد مقابل است، فرد به نیازها و تجارب فرد مقابل حساسیت نشان می دهد و در جهت خشنودی رشد وی قدم بر می دارد.
آزادی و خود پیروی، یعنی اجازه داده شود فرد آن طور که دوست دارد عمل کند و کنترل را به حداقل لازم برساند و وی را همانطور که هست قبول داشته باشد. بر این اساس هسته نیاز به ارتباط در قالب میل به شناخته شدن، حمایت عاطفی و عملی شدن، امکان انتخاب داشتن و کنترل نشدن تجلی می یابد. چنین فضایی این درک را در فرد می آفریند که افرادی هستند که به تجارب من با حساسیت و مراقبت پاسخ می دهند و من را مهم و دوست داشتنی می دانند.
حال بر اساس توصیفی که از ارتباطات انسانی رضایت بخش گفته شد، می توان ۴ مولفه در سبک برقراری رابطه را شناسایی و بر پایه آن ۴ سبک برقراری رابطه را متمایز کرد:
چهار مولفه سبک های برقراری ارتباط:
- ۱. صداقت
- ۲. صراحت
- ۳. احترام
- ۴. مهار گری و خودمختاری
صداقت و صراحت انعکاس عملی صمیمیت است و احترام و مهار تجلی آزادی در رابطه است. در طبقه بندی ارائه شده از مراقبت سخنی به میان نیامده زیرا مراقبت در اشکال سالم و ناسالم آن در هر سبکی ممکن است وجود داشته یا نداشته باشد.
۱- صداقت در معنای عرفی راستگویی و در تضاد با دروغ است، اما میتوان نگاهی دقیق تر و عملیاتی تر به معنای صداقت انداخت. صداقت به زبان تخصصی در ارتباط یعنی آنچه دیده می شود. هنگام برقراری ارتباط شخصی، ما ۳ مسیر ارتباطی و یا به معنای دقیق تر سه زبان داریم:
- زبان بدن(زبان دیداری) آنچه گفته می شود
- زبان گفتار، آن طور که گفته میشود
- زبان لحن
اگرچه در ارتباطات انسانی سه زبان جهت انتقال پیام وجود دارد، آدم ها معمولاً به یکی از آنها، یعنی زبان گفتار، توجه آگاهانه نشان میدهند و ۲ زبان دیگر به صورت خودکار و ناهشیار پردازش ذهنی میشود و از این رو فرد تدبیری نسبت به آن دو ندارد. حال اگر بخواهیم صداقت را براساس این سه مسیر ارتباطی معنا کنیم هماهنگی این سه زبان، صداقت خواهد بود. صداقت طیفی است که به میزان هماهنگی این سه زبان اطلاق می شود. هنگامی که عمل من (زبان بدن)، آن چه می گویم(زبان گفتار) و نحوه ای که می گویم (زبان لحن) با هم هماهنگی داشته باشند، رفتار و ارتباط صادقانه تلقی می شود. به میزانی که این هماهنگی از بین رود رفتار به سوی بیصداقتی یا دروغ می گذارد.
به عنوان مثال، زمانی که ابروهای فرد گره خورده است و اظهار میدارد که ناراحت نیست، مصداقی از رفتار غیر صادقانه تلقی میشود. چنین معنایی در مفهوم صداقت، معنای آن را از حالتی صرفاً بین شخصی، به حالتی درون شخصی نیز گسترش میدهد، یعنی فرد میتواند رفتاری غیرصادقانه داشته باشد، ولی خود به این عدم صداقت آگاهی هشیارانه نداشته باشد. از این منظر، صداقت قرابت نزدیکی با خودشناسی و خودآگاهی خواهد داشت. ممکن است میان زبان لحن، گفتار و بدن فرد ناهماهنگی باشد، اما خود وی از آن باخبر نباشد، از این روی ممکن است ما با دیگری، خود و یا با هر دو صداقت داشته و یا نداشته باشیم.
۲- صراحت دیگر مؤلفه حاکم بر ارتباطات بین شخصی است. صراحت به معنای آن است که آیا پیام ها روشن و مستقیم بیان شدهاند و پردازش آنها آسان است. پیام مستقیم پیامی است که در آن تاکتیکی وجود ندارد و کاملاً جزئی و عینی است به عبارت دیگر پیام مستقیم فاقد کلیت ها و واسطه است. عبارت” به در می گویند تا دیوار بشنود” مصداقی از پیام غیر مستقیم است. مراد از روشن بودن پیام پردازش آسان آن است، پیام روشن پیامی است که شنونده برای درک منظور گوینده زحمت زیادی نمی کشد، پیام کاملا مشخص و قابل درک است.
۳- احترام متقابل، به معنای احترام قائل شدن برای خود و دیگران است. احترام متقابل به معنای ارزش گذاری، پذیرش فردیت و حفظ حریم شخصی و انسانی خود و فرد مقابل است. احترام یعنی این تلقی که هر انسان موجودی ارزشمند است و نه ابزاری برای استفاده یا شیئی برای بهره گیری. از این رو احترام مفهومی سلبی است و نه ایجابی؛ یعنی مفهوم احترام به آنچه در ارتباط نباید ظاهر شود مربوط است، نه آنچه باید. افزون بر این، مراد از تقابل این است که هنگام ارتباط ما در آن واحد احترام دو نفر را حفظ میکنیم یا نمی کنیم. ارتباط با هر کسی خط قرمزی دارد که عبور از آن بی حرمتی است.
۴- خودمختاری مولفه آخر هر ارتباط است. در هر رابطه میزان آزادی و اختیاری که ما به فرد مقابل در نحوه عمل می دهیم ، درجات متفاوتی دارد. گاهی ما از فرد می خواهیم صرفاً مطابق میل ما و نه خودش رفتار کند و گاهی این امکان را می دهیم که هر طور مایل است با ما تعامل داشته باشد. خود پیروی دادن در رابطه یکی از مولفه های اساسی در میزان رضایت از رابطه است و وقتی که متقابل باشد از عوامل عمده تداوم رابطه است. کنترل و سلب خود مختاری فرد مقاوم ممکن است با انگیزه خیرخواهی یا بهرهکشی صورت گیرد.
حال بر اساس ۴ مولفه یاد شده در ارتباط می توان چهار سبک یا الگوی ارتباطی زیر را از هم متمایز کرد:
- قاطعیت : برقراری ارتباط صادقانه، صریح(مستقیم و روشن)، توام با احترام متقابل و خود پیروی متقابل (برد -برد)
- پرخاشگری : برقراری ارتباط صادقانه، نیمه صریح (مستقیم و مبهم)، بدون احترام متقابل و کنترل فرد مقابل (برد-باخت)
- سلطهگری (فریبکاری) : برقراری ارتباط غیر صادقانه، غیر صریح (مبهم)، توأم با احترام ظاهری، و کنترل فرد مقابل (برد -باخت)
- سلطه پذیری : برقراری ارتباط غیر صادقانه، غیر صریح (غیر مستقیم و مبهم)، توام با احترام (گاهی ظاهری و گاهی اصیل)، و خود پیروی متقابل (باخت-برد)
منبع: نیما قربانی(۱۳۹۴)، سبک ها و مهارت های ارتباطی. بینش نو