دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

سوگیری ذهنی چیست؟

چگونه از شر تعصبات ذهن خلاص شویم؟

فرایندهایی را که در آن ذهن منحرف می‌شود و به جانبداری از قسمتی از واقعیت می‌پردازد، جهت‌گیری یا سوگیری ذهنی می‌نامند.

سوگیری ذهنی

شهروند قرن ۲۱ بودن سلسله مهارت‌هایی را می‌طلبد. مناسبات جهانی در قرن ۲۱، هر روز پیچیده‌تر می‌شود. پاسخ بسیاری از پرسش‌ها بلی یا خیر ساده نیست. هر روز اطلاعات جدید مسائل را دگرگون می‌سازد. پیچیدگی امور بدان معناست که باید مهارت‌های پیچیده‌تری را فرا بگیریم و آنان را تمرین کنیم تا بتوانیم شهروندانی آگاه در سطح جهانی باشیم. یکی از این مهارت‌ها یادگیری و تمرین ارزیابی انتقادی از خود و اعتقاداتمان است.

در چند سال اخیر، پژوهش‌های بسیاری در حوزه گسترده علوم ذهنی (علوم شناختی) انجام شده که هدف اصلی‌شان شناخت ذهن و عملکردش است.

این حوزه علمی در پی یافتن پاسخ پرسش‌هایی درباره نحوه شناخت و درک ما از جهان اطرافمان است. پرسش هایی نظیر :

  1. افراد چگونه درباره جهان می‌اندیشند؟
  2. چگونه محیط پیچیده اجتماعی اطرافمان را درک می‌کنیم؟
  3. آیا مکانیسم‌های پنهانی در ذهن وجود دارند که فهم و قضاوت ما را درباره جامعه و جهان اطرافمان به ما دیکته می‌کنند؟
  4. آیا می‌توان با شناخت این مکانیسم‌های پنهان به درک متفاوت‌تری از جهان رسید؟
  5. فرایند طبقه‌بندی اطلاعات در ذهن و دسترسی به آن چگونه است؟
  6. چگونه در دام تعصبات ذهنی می‌یفتیم؟

واقعیت های اجتماعی در ذهن افراد و بر اساس اطلاعاتی که در ذهن دارند، خلق می‌شود. پس این واقعیتِ ساخته ذهن ماست که نحوه رفتارمان را در جهان اجتماعی دیکته می‌کند. این واقعیت ذهنی ممکن است حتی هیچ نسبتی با واقعیت بیرون از ذهن نداشته باشد. فرایندهایی را که در آن ذهن منحرف می‌شود و به جانبداری از قسمتی از واقعیت می‌پردازد، جهت‌گیری یا سوگیری ذهنی می‌نامند.

سوگیری ذهنی

سوگیری ذهن، الگویی نظام‌مند دارد که با رشد و تکامل، می‌تواند قضاوت نادرست و تفسیر غیر منطقی از امور جهان را در پی داشته باشد. جهت‌‌گیری تاییدی یکی از مشهورترین‌ انواع جهت‌گیری‌های ذهنی است.

اصطلاح جهت‌گیری تاییدی (Confirmation bias) را نخستین بار پیتر واسن، روانشناس برجسته دانشگاه کالج لندن استفاده کرد. وی یکی از پیشگامان روانشناسی استدلال(Psychology of reasoning)، یکی از شاخه‌های علوم ذهنی، است. این شاخه از علوم ذهنی نحوه تفکر و استدلال را در افراد مطالعه می‌کند؛ فرایندهایی که منجر به نتیجه‌گیری در ذهن می‌شود. از دید واسن، افراد بلافاصله به اطلاعات و دانشی تمایل پیدا می‌کنند که پیش‌فرض‌ها، دریافت‌ها و باور‌های‌‌شان را تایید می‌کند.

به زبان ساده، جهت‌گیری تاییدی یعنی تمایل ما به پذیرش باورهایی خاص. به بیان دیگر هنگامی که باوری در ما شکل ‌می‌گیرد تنها اطلاعاتی را می‌پذیریم که باورهای پیشین ما را تایید می‌کند و در عین حال اطلاعاتی را که درباره باورهایمان شبهه ایجاد می‌کند یا کلا نادیده می‌گیریم یا از اساس رد می‌کنیم.

فرض کنید به لحاظ مذهبی باور دارید قدرت یا قدرت‌هایی آسمانی وجود دارد که بر ما نظارت می‌کند، اگر انسان خوبی باشیم به ما یاری می‌رساند و سرنوشت ما را پس از مرگ تعیین می‌کند؛ یا به لحاظ سیاسی باور داریم فلان سیاستمدار و یا فلان دولت همیشه بدرستی عمل می‌کند، یا برعکس باور داریم فلان سیاستمدار یا فلان دولت هیچ‌گاه به حق نبوده است؛ یا به لحاظ اجتماعی باور داریم که گروهی از افراد بر دیگران برتری دارند و این برتری به خاطر یک ویژگی فردی است مثلا رنگ پوست، ملیت، قومیت، زبان، ثروت، باور مذهبی و غیره.

پست های مرتبط

در تمامی موارد بالا جهت‌گیری تاییدی باعث می‌شود در هر متنی، اعم از دیداری و شنیداری، توجه‌مان مستقیما به سمت واژگان، عبارات و جملاتی جلب شود که به نحوی این باورها را تایید‌ می‌کنند. در نتیجه آنها را احتمالا سریعتر در حافظه ثبت می‌کنیم و در گفتار و نوشتارمان بیشتر از آنها استفاده می‌‌کنیم. هر کجا به اطلاعاتی بر می‌خوریم که همان دریافت ما از آن قدرت آسمانی، آن سیاستمدار یا آن برتری‌جویی اجتماعی را مثبت جلوه می‌دهد، به آن توجه ویژه می‌کنیم و جذبش می‌شویم و برعکس.

جهت‌گیری تاییدی حتی بر شکل‌گیری مناسبات و روابط اجتماعی تاثیرگذار است. مثلا در روابط اجتماعی اعم از حقیقی و مجازی، خودمان را در معرض آن دسته از موقعیت‌های اجتماعی قرار می‌دهیم که رویکرد مثبتی به باور‌های ما دارند. بیشتر با افرادی همنشینی می‌کنیم که یا مثل ما یا بسیار شبیه ما فکر می‌کنند. فرصت درک چشم‌اندازهای متفاوت را از خودمان می‌گیریم. شاید حتی بدون اینکه متوجه شویم، هر کسی که آن قدرت آسمانی، آن سیاستمدار خاص یا آن اعتقاد به برتری‌جویی را به چالش بکشد در ذهنمان سانسور ‌می‌کنیم و با آنان وارد گفتگو نمی‌شویم. حتی ممکن است ناخواسته با رفتار و گفتارمان باعث رنجش دیگران شویم فقط به این دلیل که اندیشه و شیوه زیست متفاوتی دارند.

یک باور غلط اما شاید رایج این است که تفکر بسته فقط متعلق به افراد کمتر تحصیل‌کرده با موقعیت اجتماعی پایین‌تر است. در حالی که در طول تاریخ دانشمندان و نخبگان دانشگاهی بسیاری بوده‌اند که در برابر دستاوردهای جدید علمی مقاومت می‌کردند. شواهد فراوان نشان می‌دهد که جهت‌گیری تاییدی این مقاومت را معمولا از دو طریق انجام می‌ دهد:

  1. توجه گزینشی به داده‌های علمی موجود
  2. نادیده گرفتن داده‌هایی که باورهای پیشین را باطل می‌کند.

جهت‌گیری تاییدی حتی ممکن است بر زندگی اقتصادی ما تاثیرگذار باشد از سرمایه‌گذاری‌های کلان مالی گرفته تا خرید روزانه. مثلا به علت اینکه باور داریم یک کالا همیشه خوب است یا یک استراتژی در سرمایه‌گذاری همیشه سودآور است، شواهد غلط ‌بودن باورهایمان را نمی‌بینیم. در این صورت ممکن است به لحاظ مالی متضرر شویم.

اما چاره چیست؟

اگر می‌خواهیم فکری باز داشته باشیم، نمی‌توانیم قسمتی از باورهایمان را بسته نگه داریم و اجازه شنیدن، خواندن، صحبت کردن و نوشتن درباره آنها را از خودمان بگیریم. در این صورت، قسمتی از باورهای ما هیچگاه دچار تغییر نخواهد شد و در نتیجه چیز جدیدی نخواهیم آموخت.

راهکارهای متنوعی هستند که با یادگیری و به کارگیری‌شان می‌توان از دام جانبداری ذهن گریخت؛ اینکه در انتخاب منابعی که داده‌های ورودی را برای ذهنمان فراهم می‌کند گزینشی عمل نکنیم. منابعی را که از آن اکثر اطلاعات و دانش‌مان را دریافت می‌کنیم شناسایی کنیم و به چالش بکشیم.

در زندگی فردی، فرصت خواندن، دیدن و شنیدن کتاب‌ها، فیلم‌ها و داستان‌های متفاوت را به خودمان بدهیم. در شیوه زیست‌مان هر از چند گاهی تفاوت ایجاد کنیم. مثلا موسیقی متفاوت گوش کنیم و اخبار روزانه‌مان را از رسانه‌های متفاوت دریافت کنیم. غذاها و طعم‌های مختلف را تجربه کنیم.

از خودمان بپرسیم که چرا برخی واژگان، عبارات و جملات ممکن است ما را ناراحت کند؟ با تامل درباره زبانمان به قسمت‌هایی از باورهایمان که سالهاست تغییری نکرده‌اند دسترسی پیدا کنیم و آنان را مورد سنجش انتقادی قرار دهیم.

در روابط اجتماعی اعم از حقیقی و مجازی به این موضوع بیندیشیم که چرا به یک سلسله موقعیت‌های خاص اجتماعی تمایل بیشتری داریم و برعکس؟  از هر فرصتی برای سفر و آموختن درباره فرهنگ‌های متفاوت و آداب و رسوم دیگران استفاده کنیم. دوستان تازه‌ای پیدا کنیم که متفاوت از ما فکر می‌کنند. از معاشرت با افرادی که شیوه ‌زیستشان با ما فرق دارد استقبال کنیم. از وارد شدن به گفتگوی انتقادی هراس به دل راه ندهیم و شیوه‌های تفکر انتقادی را بیاموزیم.

شناخت جهت‌گیری‌های ذهنی‌مان لزوما به این معنا نیست که قرار است باورها و ارزش‌های فردی‌مان را از دست بدهیم. برعکس، شناخت ذهن و نحوه سوگیری‌اش ممکن است از ما انسانی منطقی‌تر بسازد که بتوانیم باورهای خودمان و دیگران را بهتر درک کنیم، از موقعیت‌های متفاوت اجتماعی شناخت بهتری به دست بیاوریم، موقعیت فردی‌مان را در جامعه ارتقا ببخشیم، ناخواسته دیگران را ناراحت نکنیم، قدرت ارزیابی عملکرد خودمان و دیگران را به شیوه‌ای انتقادی افزایش دهیم. در چنین شرایطی، نزاع و تنش جایش را به گفتگوی انتقادی با خودمان و دیگران می‌دهد.

نتیجه گیری

نتیجه اینکه همه ما ممکن است تعصبات بیجایی داشته باشیم. تفکر و رفتار بر اساس کلیشه‌های غلط از هر کسی می‌تواند سر بزند. هیچ کسی مصون از جانبداری ذهن و پیامد‌های آن نیست. رهایی از تعصبات ما را به انسانی آزاد اندیش تبدیل می‌کند، اما رهایی از جهت‌گیری‌های ذهنی کار یک روزه نیست. با توجه به حجم اطلاعات و پیچیدگی مناسبات دنیای امروز ممکن است هر روز تصورات نادرستی در ما شکل بگیرد، به همین دلیل همیشه نیازمند ارزیابی انتقادی باورهایمان هستیم.

کتاب تفکر انتقادی، مهارت اساسی زندگی(خسرو امیرحسینی)، مراجعه فرمایید.

۱.۸ ۵ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

3 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میلاد
۱۳۹۷/۱۱/۱۱ ۰۴:۵۲

درود بر شما؛
بی گمان سایت شما یکی از پرمحتواترین سایت های پارسی زبان هست که به خودآگاهی و خودشناسی خیلی کمک میکنه.
سپاسگزارم و با قدرت ادامه بدید.

مهدی وحیدپور
۱۳۹۹/۰۹/۲۳ ۰۷:۴۳

سلام خدمت جناب نوربخش مقدم
همیشه انسان باید آب را از سرچشمه بنوشد تا سالم بماند.
اینکه شما در بستر وب فرصتی فراهم کردید تا مطالب رو از منابع اصلی دریافت کنیم خدمت بزرگی به فارسی زبانان جهان می باشد. امیدوارم در هر دو جهان خوشبخت باشید.