تفکر انتقادی
تفکر انتقادی دارم، پس هستم.
تفکر انتقادی باعث پیشرفت زندگی اجتماعی و فردی هر انسانی است. جامعه ای که دارای متفکران انتقادی بیشتری باشد، آن جامعه توسعه یافته تر است.
تفکر انتقادی(Critical Thinking) یک قضاوت معلق و یک تردید سالم است. این نوع تفکر می گوید که شاید بسیاری از فرضیاتی که درست پنداشته ایم، درست نباشد. اگر این فرضیات را درست مطلق در نظر بگیریم هیچگاه در صدد اصلاح آن برنخواهیم آمد. بسیاری از پیشرفت های بشر مدیون این نوع تفکر است. لازمه تفکر انتقادی، داشتن انگیزه، روحیه جستجوگری و کنجکاوی است. اگر انگیزه کنجکاوی در فرد نباشد، تفکر انتقادی ممکن نیست.
فرایند تفکر انتقادی در شرایط خاصی به وجود می آید، یعنی شرایطی که فرد در عدم تعادل فکری است تا او بتواند فرایندها و عناصر فکری خود را تغییر، اصلاح و بازسازی نماید. در بازسازی ساختار فکری، پرسش هایی مطرح است که فرد با آنها افکار خود را مورد تجدیدنظر قرار می دهد و افکار جدیدی بر او آشکار می شود.
اصلی ترین مشخصه تفکر انتقادی، جستجوگری حقیقت است. به طور کلی، تفکر انتقادی ایجاد و پرورش یک فاصله احساسی و عقلانی بین خودتان و ایده ها و نظرات است، تا بتوانید حقیقت و معقول بودن مسائل را بهتر ارزیابی کنید. تفکر انتقادی تلاش برای ایجاد ارزشیابی هایی منطقی و قابل اطمینان است تا ببینیم که چه چیزی را می توانیم منطقی باور کنیم و چه چیز را نمی توانیم. در تفکر انتقادی از ابزارهای علم و استدلال استفاده می شود.
از تفکر عینی تا تفکر انتزاعی
پیاژه معتقد است کودکان در سن دبستان غالبا به شیوهای عینی مسئلهشان را حل میکنند؛ یعنی آنها در تفکرشان از دنیای محسوس و قابل دیدن کمک میگیرند.
آنها برای اینکه متوجه شوند چوب پنبه روی آب میماند، حتما باید آن را روی آب بیندازند و گرنه قوانین فیزیکی دردی از آنها درمان نمیکند؛ چون آنها هنوز نمیتوانند نظریهها و قوانین را درک کنند. آنها میتوانند کنش متقابل ماهی و گیاه را در یک اکوسیستم کوچک مثل آکواریوم بفهمند اما نمیتوانند نظریه عمومی اکوسیستمها را بفهمند. علت این مسئله، وارد نشدن به مرحله تفکر انتزاعی است.
در تفکر انتزاعی(۱۱ تا ۱۵سالگی) پژوهشگر برای حل یک مسئله ترکیب شیمیایی، حتما لازم نیست که در آزمایشگاه شیمی مواد را با هم ترکیب کند تا ببیند چه اتفاقی میافتد(تفکر عینی)، بلکه با حل مسئله روی کاغذ، میتواند حدس بزند چه فعل و انفعالاتی رخ میدهد. متاسفانه همانطور که پیاژه گفته است، خیلیها اصلا به مرحله تفکر انتزاعی نمیرسند و همه مسائلشان را به شیوه پردردسر عینی حل میکنند.
تمام تلاشهای آموزش تفکر انتقادی، در واقع اصلاح یک فکر عینی و امتحان آن با تفکر انتزاعی است. به زبان سادهتر؛ انتقال از دنیای خودمحوری(که بر مبنای تجربیات شخصی محدود و واقعیات ملموس ساختهایم) به دنیایی غنیتر و انتزاعیتر و پر از ارزشها، بینشها و حقیقتهای گوناگون.
برخی از خصوصیات و ویژگی های تفکر انتقادی
۱- بی تعصبی
کسی که می خواهد منتقدانه در مورد چیزی مثل سیاست یا مذهب فکر کند، از تعصب دوری می کند. برای این منظور باید قبول کند که ممکن است حق با دیگران باشد و خودش اشتباه فکر می کند. خیلی وقت ها افراد به بحث و جدل در مورد نظراتشان با دیگران می پردازند و حتی لحظه ای به این فکر نمی کنند که ممکن است خودشان اشتباه کنند. ما باید قبول کنیم که ممکن است حق با دیگری باشد و آنها باید تلاش کنند که دلیل ادعای خود را ثابت کنند و اگر اینکار را نکردند، می توانیم آن افکار و ادعاها را باطل کرده و حقیقت نپنداریم.
۲- تفاوت گذاشتن بین احساس و منطق
حتی اگر دلایل منطقی و تجربی مشخصی برای قبول یک ایده در دست بود، احتمالا دلایل احساسی و روانشناختی هم برای قبول آن داریم، دلایلی که ممکن است خیلی از آن مطلع نباشیم. در تفکر انتقادی این مسئله اهمیت زیادی دارد که یاد بگیریم بین این دو تفاوت قائل شویم.
دلایل احساسی ما برای قبول کردن چیزی ممکن است قابل درک باشد، اما منطق پشت آن باور درست نباشد. اگر قرار است با دید تردید و عادلانه به اعتقاداتمان نظر کنیم، آن وقت باید بتوانیم احساساتمان را کنار گذاشته و منطق و استدلال را به تنهایی تعریف کنیم.
۳- بحث کردن از روی علم نه جهالت
از آنجا که همیشه روی اعتقاداتمان سرمایه گذاری های احساسی و روانشناختی می کنیم، عجیب نیست که بدون در نظر گرفتن علم و منطق، جلو رفته و از عقایدمان دفاع کنیم. گاهی بعضی افراد با اینکه می دانند چیز زیادی در مورد یک موضوع نمی دانند، به پشتیبانی از آن بر می خیزند.
کسی که قصد تمرین کردن تفکر انتقادی را دارد نباید تصور کند که همه چیز را در مورد یک موضوع می داند. چنین فردی باید حتی به طرف مقابلش در بحث اجازه دهد که نکته جدیدی در مورد آن موضوع به او بیاموزد.
۴- اصل عدم قطعیت
ایده هایی هستند که درستند و ایده هایی هم هستند که نادرستند اما واقعیت این است که نمی توانیم در مورد درستی اکثر مسائل قطعیت داشته باشیم. وقتی کسی تفکر انتقادی را تمرین می کند، باید به یاد داشته باشد که احتمالا فکر او می تواند درست باشد نه قطعا. بشر برای دستیابی به حقایق احتمالی از تجربه و روش های آزمایشی استفاده می کند.
فرآیند تفکر انتقادی
تفکر انتقادی، اندیشیدن با روشی خاص است تا بر اساس آن بهترین راهکار محتمل برای شرایطی که در آن قرار داریم، اتخاذ شود. ما بعضی اوقات به هر روشی به جز روش انتقادی، فکر میکنیم. به طور مثال هنگامی که کنترل شخصی ما تحت تأثیر خشم، غم یا خوشی قرار میگیرد، روش تفکر ما انتقادی نیست.
از سوی دیگر، اگر چه در حالات روحی مختلف، توانایی تفکر انتقادی تحت تأثیر قرار میگیرد اما خوشبختانه میتوانیم با فعالیت های منظم توانایی تفکر انتقادی را بهبود بخشیده و آنها را در مواجهه با مسایل اعمال کنیم.
این تمرین ساده را امتحان کنید تا بتوانید به صورت انتقادی فکر کنید.
به چیزی فکر کنید که شخصی به تازگی به شما گفته است. سپس از خود، سوالات زیر را بپرسید:
- چه کسی این مطلب را گفت؟
- کسی که او را میشناسید؟ شخصی که در جایگاه قدرت و اختیار بالاست؟ اهمیت دارد که چه شخصی این مطلب را گفته است؟
- آنها چه چیزی گفتند؟
- آنها حقیقت را گفتند یا نظراتی دادند؟ آیا آنها تمام حقایق را گفتند؟ آیا آنها چیزی را جا انداختند و نگفتند؟
- این مطلب را کجا گفتند؟ در محفل عمومی بیان کردند یا محفل خصوصی؟ آیا اشخاص دیگر نیز شانسی داشتند تا جواب خود را به عنوان پاسخ جایگزین مطرح کنند؟
- چه زمانی این مطلب را گفتند؟ قبل، در حین یا بعد از رویداد مهمی بوده است؟ اصلا زمان آن مهم بوده؟
- چرا آنها این مطلب را گفتند؟ آیا آنها دلایل این اظهار نظر خود را توضیح دادند؟
- آنها چگونه و با چه حالتی اظهار نظر کردند؟ آنها شاد، عصبانی، خشمگین یا غیر عادی بودند؟
- چه اهدافی را دنبال می کنید؟
یکی از مهمترین ویژگیهای تفکر انتقادی این است که شما تصمیم گرفته اید چه اهدافی را دنبال کنید و سپس بر اساس گستره ای از احتمالات تصمیم گیری کنید.
هنگامی که هدف خود را انتخاب کردید، آن را به عنوان نقطه شروع برای تمام شرایط آینده قرار دهید و پس از تفکر بر روی آن، تصمیم گیری کنید. در زمان مناسب باید همکاران، خانواده و افراد نزدیک خود را از نیت خویش با خبر ساخته و بر اساس آن، هدف خود را دنبال کنید. شما باید نظم و ممارست خود را در پیگیری کار در هر شرایطی حفظ کنید تا بتوانید فرآیند تصمیم گیری را اجرا نمایید.
ما باید در فرآیند تفکر انتقادی به اکثر ویژگی های شخصیتی، الویت های شخصی و تعصبات خود آگاه باشیم و در هر قدم که لازم هستند به آنها اجازه ورود دهیم. هر چه ما بیشتر به ویژگیهای خود، آگاه بوده و نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسیم، تفکر انتقادی ما بسیار کارآمدتر خواهد بود.
تفکر انتقادی در نظام آموزشی ایران
با توجه به اینکه انسان در خلال فرآیند اجتماعی شدن، نقش های اجتماعی را می آموزد، آموزش نیز باید از این خصوصیت بهره مند باشد، به نحوی که افراد را برای تحصیل نقش های اجتماعی آماده سازد.
امروزه رویکرد غالب آموزشی در مدارس و حتی دانشگاه های ایران به این صورت است که معلم و استاد، به انتقال مفاهیم و آموزه هایی که مد نظر دارند می پردازند، در ادامه، دانش آموزان و دانشجویان نیز به طرح سوال های خود می پردازند. لذا حداکثر مشارکت دانشجویان و دانش آموزان را می توان در طرح سوالات و ابهاماتشان دانست نه بیشتر. در حالی که باید دانش آموزان و دانشجویان را ترغیب به مشارکت و هم افزایی نمود.
چالش اساسی این است که تفکر انتقادی در نظام آموزشی و کلاس های دبیرستان ها و دانشگاه های ایران نهادینه نشده است. تفکر انتقادی به عنوان یک الگوی جامع و کامل آموزشی، ۳ ویژگی زیر را دارد:
- دانش آموز و دانشجو، با بی تفاوتی از کنار آموزه و نکات عبور نمی کند، بلکه در تلاش است که نکات و مفاهیم را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.
- باعث جذاب شدن فرآیند آموزش می شود و این حس را به دانش آموز و دانشجو می دهد که حضورشان، مفید است.
- استاد و آموزگار متوجه می شوند که در صورت عدم انسجام یا وجود ابهام در نکات و مطالبی که بیان می کنند، با انتقاد حاضران جلسه مواجه خواهند شد، لذا پیش از برگزاری جلسه و کلاس، در تلاش خواهند بود که با آماده کردن محتوای مفید و کارآمد، از ابهام ها و اشکالاتی که ممکن است توسط حضار جلسه مطرح شود، بکاهند.
یکی از روش های بسیار مفید و کارآمد در انتقال مفاهیم و آموزه ها، می توان به روزآمد بودن مفاهیم و مطالب اشاره کرد؛ قاعدتا هر کتاب درسی که متن آموزشی دبیرستان یا دانشگاه باشد، متن مبنایی برای آموزش می باشد که شاید چند سالی هم از نگارش آن گذشته باشد، نکته مهمی که وجود دارد این است که تطبیق نکات و آموزه های کتاب با مسائل، چالش ها و بحران های امروز، وظیفه استاد و معلم است. آنچه که نقش استاد را پر رنگ می کند، تطبیق مطالب و آموزه های کتاب با مسائل و چالش های روز می باشد و معلم باید اهتمام خود را بر این داشته باشد که مطالب خام و مرده کتاب را، با در آمیختن آنها به مسائل روز، زنده کند و پویایی آموزه های آن را نشان دهد.
نکته مهمی که باید بیان کرد این است که حرکت چیزی نیست که انسان بخواهد آن را ایجاد کند، بلکه باید مقدمات آن را فراهم آورد که در بحث آموزش و تربیت، با روشن کردن و تبیین مطالب، می توان دانش آموز و دانشجو را به سمتی که باید، ترغیب و تحریک نمود.
منابع
- نعمتالله فاضلی. علوم انسانی و اجتماعی در ایران: چالشها، تحولات و راهبردها، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و پژوهشگاه علوم انسانی.
- ژانفرانسوا دورتیه و دیگران، علوم انسانی گستره شناختها. نشر نی.
- ویدا صیفوری. تفکر انتقادی دارم پس هستم. ماهنامه اطلاع یابی و اطلاع رسانی، ش۲۳.
- بابک احمدی. مدرنیته و اندیشه انتقادی. نشر مرکز.
- لیندا الدر، ریچارد پل. تفکر انتقادی(تدابیری برای آگاهانه زیستن و خوب آموختن). ترجمه اکبر سلطانی، مریم آقازاده.