دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

کارکردهای اجرایی مغز

کارکردهای اجرایی، فرایند شناختی سطح بالا هستند

کارکردهای اجرایی مغز عبارتند از فعالیت‌هایی که در ذهنمان انجام می‌دهیم تا خود کنترلی و رفتار هدفمند داشته و دستاوردهای آتی را به حداکثر برسانیم

کارکردهای اجرایی مغز

کارکردهای اجرایی مغز مجموعه ای از مهارت های شناختی است که برای کنترل خود و مدیریت رفتارها مورد نیاز است. ما به عنوان انسان قادر به مقابله با موقعیت های جدید هستیم و به صورت انعطاف پذیر با تغییرات سازگار می شویم. مهارت های شناختی که به افراد اجازه می دهد تا رفتار خود را کنترل و تنظیم کنند، کارکردهای شناختی نامیده می شود. مغز انسان دو نوع کارکرد شناختی دارد:

  1. کارکردهای غیر قانونمند که مبتنی بر هیجانات، امیال، شناخت اجتماعی و عوامل تاثیرگذار موقعیتی است
  2. کارکردهای مبتنی بر قانون که تفکر و عملکرد فرد را تنظیم و کنترل می کند و تحت عنوان کارکردهای اجرایی (executive functions) شناخته می شود. این کارکردها عمدتآ در مناطق پیش پیشانی مغز با اتصالات عصبی متعدد با سایر قشر مغز و ساقه مغز در ارتباط هستند، واقع شده اند.

مطالعات عصبی و انواع بیماری های عصبی و مدل های آسیب دیدگی، جایگاه کارکردهای اجرایی را تأیید کرده اند. با این حال، باید توجه داشت که آسیب در مناطق لوب فرونتال مستقیماً روی فرآیندهای خاص شناختی یا زبانی تأثیر نمی گذارد؛ بلکه این امر بر تنظیم و استفاده مؤثر آنها نیز تأثیر می گذارد. بنابراین کارکردهای اجرایی به عنوان مهارت های ضروری برای سلامت روانی و جسمانی، موفقیت تحصیلی و شغلی، موفقیت در زندگی، رشد اجتماعی و شناختی افراد هستند و وقوع نارسایی در آن باعث مشکلات رفتاری و احساسی از قبیل افسردگی، بیش فعالی، درجاماندگی، افت کارایی و ناتوانی در انجام فعالیت های روزانه می شود.

کارکردهای اجرایی، فرایند شناختی سطح بالا هستند، که به فرد اجازه داشتن اقدامات هدفمند را می دهند. کارکردهای اجرایی مجموعه ای از توانایی های مهم همچون توجه، حافظه کاری، تصمیم گیری، خود آغازگری، برنامه ریزی راهبردی، مهار پاسخ(بازداری)، انعطاف پذیری شناختی، کنترل تکانه و فعالیت های درسی را در بر می گیرد و در زندگی و انجام تکالیف یادگیری و کنش های هوش به انسان کمک می کند. این کارکردها وظیفه قضاوت، تصمیم گیری، کنترل امیال، سنجش خطر و سایر کارکردهای مغز را بر عهده دارند. 

موقعیت هایی که کارکردهای اجرایی شروع به فعالیت می کنند:

  • موقعیت هایی که شامل برنامه ریزی یا تصمیم گیری است
  • موقعیت هایی که شامل تصحیح خطا یا مشکلی در مسائل روزمره زندگی است
  • موقعیت هایی که در آن پاسخ ها بخوبی تمرین نشده است یا حاوی توالی های جدیدی از اقدامات هستند
  • موقعیت هایی که نیاز به غلبه بر پاسخ عادت شدید یا مقاومت در برابر وسوسه است

فرایندهای کارکردهای اجرایی به ۲ دسته سرد و گرم تقسیم می شوند:

  1. کارکردهای اجرایی سرد: برنامه ریزی، انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری، نظارت و مهار رفتار، جزء فرایندهای سرد عملکردهای اجرایی نامیده می شوند، زیرا فرایندهای شناختی مربوط به آنها تمایل به تحریک عاطفی زیادی ندارند و نسبتاً منطقی هستند.
  2. کارکردهای اجرایی داغ: از رفتارهایی که نیاز به آگاهی عاطفی و تنظیم رفتارهای اجتماعی و تصمیم گیری شخصی با تفسیر عاطفی دارند، پشتیبانی می کنند. کارکردهای اجرایی هیجانی- انگیزشی که مسئول متناسب کردن شناخت و هیجان است به معنای توانایی ارضاء تکانه های بنیادی توسط راهکارهای جامعه پسند است.

نواحی عصب روانشناختی درگیر

مطالعات زیادی در خصوص نواحی مغزی مرتبط با کارکردهای اجرایی انجام شده و نواحی متعددی بررسی و شناسایی شده اند. در این میان دو لوب پیشانی، قشر پیش پیشانی و لوب آهیانه ای بیشترین تاثیر را دارند. همچنین ناحیه قشر خلفی جانبی پیش پیشانی در لوب پیشانی و نواحی مرتبط با توجه، خصوصاً در لوب راست آهیانه ای بیشترین نقش را دارند.

پست های مرتبط

سیر تکامل کارکردهای اجرایی با طول دوره رشد عصب شناختی ناحیه پیشانی مغز همگام است. به نظر می رسد رشد کارکردهای اجرایی طی دوران کودکی انجام می گیرد و احتمالاً این پیشرفت با رشد جهش هایی در بلوغ لوب پیشانی همزمان است. این دوره های رشدی بین تولد تا ۲ سالگی و آخرین جهش در اواخر نوجوانی بین ۱۹-۱۶ سال رخ می دهد. کارکردهای اجرایی در عملکرد کلی رشدی – عصبی کودک نیز اهمیت به سزایی دارند و نقش اساسی در رشد شناختی، رفتاری و اجتماعی و هیجانی کودک ایفا می کنند.

برخی از مولفه های کارکرد اجرایی

کنش های اجرایی به عملکرد مغز و بخصوص عملکرد لوب پیش پیشانی مغز وابسته اند و در برگیرنده مجموعه ای از فرایندها و فعالیت های عالی مغز می باشند که به طور مستقل اما هماهنگ مسئولیت کنترل، نظم دهی و هدایتگری رفتار فرد را بر عهده دارند. امروزه نارسا کنشوری اجرایی در بسیاری از اختلال ها حوزه روانشناسی مرضی از جمله اختلال ADHD، اختلال های طیف اوتیسم، اختلال های یادگیری، اختلال سلوک، اختلالهای تیک، اختلال روانگسیختگی دوران کودکی، اختلال های تغذیه ای و ناتوانی هوشی بازشناخته شده است.

حافظه فعال : توانایی به یاد آوردن اطلاعات و بکارگیری آنها برای تکالیف و عمل فعلی

حافظه فعال، سیستمی با ظرفیت محدود است که اطلاعات ساده را ذخیره سازی و به صورت موقت و همزمان پردازش می کند، همچنین توانایی ذخیره سازی اطلاعات پیچیده شناختی و پردازش آنها مانند، تفکر، استدلال، درک، قضاوت و یادگیری همزمان را دارد. نقص در حافظه فعال آثار منفی عمده ای بر جنبه های مختلف فرایندهای شناختی همچون حل مساله و درک مطلب دارد، چرا که وقتی حافظه فعال با مشکل روبرو می شود، فرد قادر نخواهد بود، اطلاعات لازم را برای هدایت عملکرد قریب الوقوع در ذهن خود نگهداری کند و تا پیدا نمودن راه حل مناسب آن را دست کاری نماید.

بازداری : توانایی متوقف کردن یا به تأخیر انداختن یک عمل به جای نشان دادن یک رفتار تکانشی(بدون فکر).

مفهومی مهم و کلیدی در روان شناسی محسوب می شود. بازداری شامل توانایی فرد در ممانعت از پاسخ های شناختی یا رفتاری می باشد. در بازداری رفتاری، افراد از وقوع یک عمل جلوگیری می کنند یا آن را به تاخیر می اندازند یا از وقوع رفتارهای ناخواسته و واکنشی جلوگیری می کنند. بازداری از جمله کارکردهای اجرایی است که به طور عمده در اوایل دوران کودکی رشد می یابد. کسی که قدرت بازداری ندارد نمی تواند قبل از آغاز هر فعالیتی، سبک و سنگین کند و هیچ فیلتری بین افکار و کلامش وجود ندارد.

حافظه کاری

حافظه کاری، نظام شناختی پیچیده با ظرفیت محدود است که در عین پردازش همزمان اطلاعات، انها را ذخیره سازی می کند و این توانایی افراد را قادر می سازد تا اطلاعات مهم را پردازش و ذخیره، اطلاعات نامربوط را کنار گذاشته و گام های تدریجی به سمت دستیابی به هدف بردارند. مشخص شده که حافطه کاری به طور نیرومند با ادراک خواندن، توانایی ریاضی و هوش سیال در کودکان و بزرگسالان مرتبط است.

انعطاف پذیری : توانایی انطباق دادن و تغییر دادن روش‌ها برای رسیدن به هدف.

انعطاف پذیری شناختی، توانایی تغییر آمایه های شناختی به منظور سازگاری با محرک در حال تغییر محیطی است، یعنی توانایی هایی مانند تغییر دیدگاه یا سازگاری انطباقی فرد با قوانین، تقاضاها یا شرایط محیطی جدید. بنابراین انعطاف پذیری شناختی به این معناست که فرد از انتخاب هایش آگاه است، می تواند به موقعیت های جدید سازگار شود و در این موقعیت های جدید احساس کفایت و شایستگی می کند.

خود مهارگری

توانایی کنترل هیجان ها، رفتار و امیال به منظور دستیابی به بعضی از پاداش ها یا اجتناب از بعضی پیامدهاست. خودکنترلی یعنی فرد کنترل رفتارها، احساسات و غرایز خود را با وجود برانگیختن برای عمل داشته باشد.

برنامه ریزی(سازماندهی) : توانایی ایجاد و بسط استرتژی‌ها برای تکمیل یک کار.

داوسون و گوایر (۲۰۰۴) برنامه ریزی را توانایی تدوین نقشه راه برای رسیدن به هدف یا تکمیل تکلیف بیان می کنند؛ همچنین برنامه ریزی در بردارنده توانایی تصمیم گیری در مورد تعیین اولویت می باشد.

توجه : توانایی حفظ تمرکز در حضور عوامل مزاحم.

آنچه در حافظه فعال وارد می شود، جهت ورود به حافظه بلند مدت باید مورد توجه قرار گیرد تا مواد درسی بهتر آموخته شود. میزان و چگونگی توجه از عوامل مؤثر در یادگیری است. نقص در توجه، فرصت پردازش، ذخیره و فراخوانی اطلاعات را از شخص می گیرد.

استدلال : استدلال نوعی راهبرد مسئله گشا در مرحله عملیات صوری است که می تواند بر نتیجه یک مسئله تأثیر بگذارد و فرضیه خاصی را به بار آورد.

پشتکار : توانایی مداومت بر تکالیفی که نیاز به تلاش مستمر دارند.

تنظیم عواطف : توانایی مدیریت احساسات فردی به منظور تصمیم گیری و تکمیل تکلیف.

مدیریت زمان : توانایی انجام کارها در یک زمان معین و مناسب

گفتار درونی شده : گفتار درونی، مکالمه ای است که شما با خودتان انجام می دهید؛ و باعث عدم کنترل بیشتر اعمال و عدم هدایت رفتار می شود. این مورد در اختلال ADHD بیشتر دیده می شود.

منبع : مقدمه ای بر کارکردهای اجرایی مغز، آدل دایاموند، ترجمه مهدی فقیهی محمدی.
۴.۳ ۱۱ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mohsen
۱۴۰۲/۰۶/۰۴ ۰۸:۲۴

مثله همیشه، فنی و جالب و همیشه زیبا …