مراحل و خطاهای حافظه
حافظه ابزاری جهت دستیابی به مهارتهای مهمتر، همچون تفکر است. حافظه در نقش فراهمسازی دادههای خام برای تفکر است
حافظه مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و ادراکات و یادآوری مجدد آنها قادر می سازد، اطلاق می شود. هر چند حافظه یکی از اجزاء تعیین کننده هوش افراد است، معهذا، ندرتاً افراد عقب مانده ای پیدا می شوند که در زمینه ای خاص، مثلاً موسیقی، حافظه خوب و ناهماهنگ با سایر اعمال مغزشان را نشان می دهند. این افراد اصطلاحاً نابغه هوشمند (Idiot Savant) خوانده می شوند.
از نظر توصیفی ۳ مرحله برای حافظه می توان قائل شد.
- ۱- مرحله دریافت و ثبت(Registration)
- ۲- نگهداری حافظه(Retention)
- ۳- به خاطر آوردن(Recall)
از نظر بالینی حافظه بر اساس فاصله زمانی بین تحریک و به خاطر آوردن به سه نوع تقسیم می شود. اصطلاحات فوری(Immediate)، اخیر(Recent) و دور برای تعریف این سه نوع مورد استفاده قرار می گیرند. البته این اصطلاح ها توصیفی بوده و فاصله زمانی مشخص کننده آنها نیز از نظر بالینی دقیقاً تعریف نشده است. وسعت زمان بخاطر آوردن دوباره ممکن است به کوتاهی چند ثانیه یا بلندی چندین سال باشد. ثبت دائم به منظور ایجاد حافظه درازمدت پدیده ای است که جریانات الکتروشیمیایی پیچیده ای را در مغز در بر می گیرد. چنین فرض شده است که این عمل بستگی به تشکیل اسید ریبونوکلئیک (RNA) در سلول های مغز دارد و کاهش منابع اساسی RNA در سلول های مغز عامل عضوی خاص در حصول کاهش حافظه افراد سالمند است. نشان داده شده است آنتی بیوتیکهای خاصی که وقفه دهنده سنتز پروتئین هستند، در حیوانات آزمایشگاهی می توانند در ثبت و ذخیره حافظه دور ایجاد اختلال نماید.
در مرحله اول حافظه، اطلاعات بوسیله یکی از اعضاء حسی دریافت و ثبت می شود. وقتی یک درونداد حسی(Sensory Input) دریافت و ثبت شد، اطلاعات موقتاً در حافظه کوتاه مدت ذخیره می گردد. ثبت خاطرات بستگی به سطح هشیاری شخص دارد. البته فرصت مواجهه مکرر با موضوعی که باید رد آن در حافظه ثبت شود نیز ضروری است. هر چیزی که هشیاری را کاهش دهد، مثل الکل یا ضربههای مغزی، در کار ثبت ایجاد اختلال می نماید. ممکن است بوکسوری ضمن مسابقه پس از وارد شدن ضربه ای به سرش درحال بظاهر عادی چندین راند مانده را ادامه داده حتی برنده بشود، در حالیکه بعداً چیزی را از جریان مسابقه پس از دریافت ضربه بخاطر نیاورد. یا بیماری الکلی تمام شب را ضمن باده گساری رفتاری متناسب با شئون اجتماعی نشان نداده و روز بعد هیچ خاطره ای از آنچه شب قبل بر او گذشته است نداشته باشد.
مرحله دوم یعنی نگهداری، شامل انبار کردن اطلاعات به صورتی پایاتر است. این مرحله از حافظه با تکرار و تداعی با سایر اطلاعات انبار شده قبلی تقویت می شود. ذخیره کردن مرحله ای فعال بوده و مستلزم شنیدن و تکرار است. مرحله آخر حافظه به خاطر آوردن اطلاعات، نیز جریانی فعال به منظور به حرکت درآوردن اطلاعاتی است که انبار شده اند. هر مرحله در جریان کلی حافظه متکی به کامل بودن مراحل قبلی است.
بسته به بیماری، شخص در آزمون های مختلف حافظه، اغلب در سطوح متفاوت توانایی یا نقص نشان میدهد. ارزیابی دقیق حافظه مستلزم اینست که پاسخ هر سوال را به جز خود بیمار بتوان از منبع دیگری نیز تحقیق نمود. سوالاتی که امکان تحقیق در مورد صحت و سقم آنها وجود ندارد، در ارزیابی حافظه چندان کمکی نمی کنند. گاهی برای امتحان کننده بی تجربه داستانبافی های بیمار کاملاً طبیعی و واقعی می نماید.
یکی از حساسترین آزمون های سنجش حافظه، ارزیابی قدرت یادگیری مطالب تازه است. استفاده از این روش خطر لغزش مربوط به مطالب تازه غیرقابل تحقیق و مطالب تاریخی ناهماهنگ با زمینه فرهنگی و اجتماعی بیمار را منتفی می سازد. یادگیری مطالب تازه در مقایسه با بخاطر آوردن دوباره تجربیات شخصی و مطالب تاریخی جریانی فعالتر بوده و مستلزم سعی بیشتر از جانب بیمار است.
در ارزیابی حافظه امتحان کننده باید از عواملی که بدون وجود اختلال واقعی حافظه می توانند در عملکرد بیمار ایجاد آشفتگی کند آگاه باشد. مثلاً به بیماران مبتلا به اختلال توجه با هر علتی که باشد، در آزمونهای حافظه خوب عمل نمی کنند. یا بیماری در حالت کونفوزیون حاد یا اختلال روانی شدید، خواه پسیکوز و خواه نوروز، که توجهش مختل شده است طبعاً عملکرد خوبی در آزمونهای حافظه نشان نخواهد داد.
در مطالعات روانشناسی مرضی، تاثیر عوامل هیجانی در حافظه و نیز فراموشکاری مشخص شده است و شخص ممکن است به دلخواه خود به کیفیتی انتخابی برای حافظه و نیز فراموشکاری های خود عمل کند. اهمیت عوامل هیجانی را حتی در آمنزی های پس از ضربه مغزی نیز می توان دید. طبق قانون پیتر (Pitres) در کسانی که قبل از ضربه مغزی بیش از یک زبان بلد بوده اند، اولین زبانی که با بهبودی مشخص می گردد زبان مادری است. کراف(Crapt) از مرد جوانی یاد می کند که زبان مادریش انگلیسی بوده و مدتی در شهری اسپانیولی زبان زیسته بود. این جوان وقتی از آمنزی متعاقب ضربه مغز خارج می شد، بعلت روابط ناجور مادر و فرزندی که پیش از تصادف بین بیمار و مادرش برقرار بوده، اولین زبانی که با آن شروع به صحبت نمود اسپانیولی بود. در مراحل بعدی نیز تسلط بیمار در زبان مادریش هر زمان که مادر او به ملاقات وی می آمد فروکش می نمود.
اختلالات حافظه به طور کلی به سه صورت افزایش حافظه (Hypermnesia)، کاهش حافظه (Amnesia) و تحریف در حافظه مشاهده می گردد.
منبع : نشانه شناسی بیماری های روانی / نصراله پورافکاری / انتشارات آزاده .
خطاهای حافظه
همه ما تلاش میکنیم اطلاعاتی را که به حافظه سپردهایم از دست ندهیم تا در هنگام نیاز قادر به فراخوانی آن اطلاعات از حافظه باشیم. با این وجود حافظه ما دچار خطا میشود. خطاهای حافظه به دو دسته: ۱- حذف کردن و ۲- اضافه کردن تقسیم میشود.
خطای از نوع «حذف کردن» را با عنوان «فراموشی» میشناسیم. در این خطا فرد بخشهایی از خاطرات سپرده شده را فراموش میکند. برخی از افراد در یادآوری اطلاعات گذشته، به تحریف خاطرات یا افسانه بافی روی میآورند. این موارد نمونهای از خطای نوع «اضافه کردن» است. در این خطا فرد چالههای ایجاد شده را پر میکند. یکی از رایجترین خطاهای «اضافه کردن» بازشناسی یا یادآوری غیرواقعی رویداد اتفاق نیفتاده است که فرد به غلط ادعا میکند آن رویداد خاص قبلاً اتفاق افتاده است. در چنین حالتی میگویند حافظه کاذب شکل گرفته است. در محاکم قضایی که از حافظه شاهدان عینی یک حادثه برای جمعآوری مستندات وقوع جرم استفاده میشود، به دلیل خطای اضافه کردن، احتمال شکلگیری حافظه کاذب وجود دارد.
فراموشی
ما تمایل نداریم اطلاعات گذشته را فراموش کنیم، ولی فراموشی خاطرات آزار دهنده، نعمت بزرگی است. فراموشی یعنی ناتوانی در یادآوری و بازشناسی اطلاعاتی که قبلاً وارد حافظه شده است. اکنون به برخی از مهمترین عوامل ایجاد کننده فراموشی اشاره میشود:
دلایل عصبی فراموشی ممکن است به خاطر بیماریهای عصبی زیادی رخ دهند:
- بیماری آلزایمر
- بیماری هانتینگتون و دیگر انواع زوال عقل
- بیماری پارکینسون
- سکته و زوال عقل عروقی – تومورهای مغزی – ضربات مغزی
دیگر دلایل فراموشی که به دلایل دیگر رخ میدهند، عبارتند از:
- اضطراب – سوءمصرف الکل
- بیماریهای مزمن – افسردگی – عوارض جانبی داروها
- کمبود ویتامین به خصوص ویتامین ب ۱۲
- سندروم ورنیکه – کورساکوف (Wernicke-Korsakoff syndrome) یا زوال عقل الکلی
دلایل فراموشی
۱- گذشت زمان: اگر یک نقاشی زیبا را جلوی نور آفتاب قرار دهیم و تا یک هفته به صورت روزانه به آن نقاشی سر بزنیم، چه اتفاقی رخ میدهد؟ با گذشت هر روز، آن نقاشی کمرنگ و کمرنگتر میشود. به عبارت دیگر تأثیر گذشت زمان بر فراموشی در زمان های مختلف متفاوت است. یکی از عوامل مؤثر بر ایجاد فراموشی، گذشت زمان است.
ابینگهوس آزمایش جالبی در اینباره انجام داد. او مجموعهای از واژگان بیمعنا همانند (داک، ووک، ساد و سیت) را حفظ کرد و بعد سعی کرد آنها را به خاطر آورد. آزمایش وی دو نتیجه در بر داشت:
- ۱- با گذشت زمان، بعضی از واژگان فراموش شدند.
- ۲- بیشترین مقدار فراموشی در ساعتهای نخست بعد از یادگیری صورت میگیرد. بعد از گذشت ۱ ساعت تقریباً نیمی از مطالب حافظه فراموش میشود و بعد از آن با گذشت زمان از شدت فراموشی کاسته میشود.
بهترین شیوه کنترل اثر گذشت زمان، مرور اطلاعات در زمان مناسب است. بهترین زمان برای مرور مطالب، ۶ تا ۷ ساعت بعد از یادگیری است. شدت فراموشی، ۷ تا ۲۴ ساعت بعد از یادگیری بیشتر است.
۲- تداخل اطلاعات: فرض کنید دبیر درس روانشناسی، بخشی از فصل حاضر را برای همه دانش آموزان کلاس تدریس کرده است. بعد از تدریس، دانش آموزان را به دو گروه تقسیم میکند. به یک گروه اجازه میدهد نیم ساعت استراحت کنند و برای گروه دیگر ادامه فصل را تدریس میکند. سپس هر دو گروه را در کلاس مینشاند و از آنان میخواهد تا به سؤالات بخشی که به هر دو گروه تدریس شد، پاسخ دهند. به نظر شما احتمال موفقیت کدام گروه بیشتر است؟
گروهی که استراحت کردهاند، موفقیت بیشتری خواهند داشت. گروهی که درگیر یادگیری بخش دوم بودند، نسبت به گروه دیگر، در امتحان احتمالاً موفقیت کمتری دارند. علت عملکرد ضعیف آنها، تداخل اطلاعات است؛ چون اثر گذشت زمان برای هر دو گروه یکسان بوده است.
۳- عوامل عاطفی: بسیاری از دانش آموزان، دشوارترین اسامی خارجی همچون اسامی فوتبالیستها، والیبالیستها، هنرپیشهها و نامهای سخت خودروهای مختلف را به راحتی بیان میکنند. علت چیست؟ یکی از دلایل آن دخالت عوامل عاطفی است. به این معنا که چون دانش آموزان به این موارد علاقهمند هستند، اسامی ورزشکاران، هنرمندان و خودروها را بهراحتی رمزگردانی، اندوزش و بازیابی میکنند. هر چه مطالب را دوست داشته باشیم، فراموشی آنها کمتر است. دخالت عوامل عاطفی بر حافظه، همیشه بهصورت مثبت نیست.
۴- عدم رمزگردانی: حسین، عصر دیروز، برای خرید نوشتافزار به مغازه لوازمالتحریر رفته است. وی همه لوازم مورد نیازش را خریده است. بعد از مراجعه به منزل، برادرش قیمت همه نوشتافزار را میپرسد. حسین به دقت و بدون هیچ خطایی پاسخ میدهد. برادر حسین از او درباره رنگ چشم و رنگ پیراهن فروشنده سؤال میکند. او قادر به پاسخ به این سؤال نبود. علت موفق نبودن حسین در پاسخ به سؤال درباره رنگ چشم فروشنده، رمزگردانی نکردن آن موضوع بوده است. در واقع بسیاری از فراموشیها در عمل ناشی از کمتوجهی و نبود رمزگردانی است.
خطای بازیابی اطلاعات از حافظه بلند مدت
بسیاری از افراد نشانههای کافی و درست برای بازیابی اطلاعات، از حافظه بلندمدت را ندارند. نشانهها را میتوان به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم کرد. منظور از نشانه درونی، نشانههای معنایی است و منظور از نشانه بیرونی، نشانههای حسی یا غیر معنایی است. برای بازیابی اطلاعات از حافظه، نشانههای درونی، کارآمدتر از نشانههای بیرونی است.
اگر بین اطلاعات رمزگردانی و ذخیره شده، علاوه بر نشانههای بیرونی، نشانههای درونی هم وجود داشته باشد، بازیابی آنها از حافظه با مشکلات کمتری روبهرو خواهد بود و فراخوانی آن اطلاعات آسانتر خواهد شد. مثلا جفت واژه «مربا- توتفرنگی» احتمال خطای کمتری برای به یاد آوری دارد. علت آن این است که علاوه بر اینکه این دو واژه کنار یکدیگر قرار گرفتند (نشانه بیرونی) ارتباط معنایی هم دارند؛ زیرا با توتفرنگی مربا درست میشود (نشانه درونی).
منبع : کتاب روانشناسی پایه ۱۱ دبیرستان