اختلال فراموشی تجزیهای
فراموشی تجزیه ای، ناتوانی در یادآوری اطلاعات مهم شخصی است.
فراموشی تجزیه ای ناتوانی در به خاطر آوردن اطلاعات مهم شخصی، مخصوصا اطلاعات مرتبط با حوادث آسیب زا یا پر استرس است.
اختلال فراموشی تجزیه ای(Dissociative amnesia) نوعی فراموشی است که در آن فرد اطلاعات مهم در مورد زندگی خود شامل نام، نام خانوادگی یا دوستان و گذشته اش را به یاد نمی آورد. این مشکل می تواند به دلیل تروما یا استرس رخ دهد.
فراموشی تجزیه ای با نامهای یادزدودگی روان زاد، یادزدودگی تجزیهای، فراموشی گسسته و آمنزیا شناخته میشود. این نوع فراموشی معمولا زمانی رخ میدهد که فرد استرس شدیدی را تجربه میکند. در فراموشی تجزیهای هیچ گونه آسیب مغزی به فرد وارد نشده است. فرد مبتلا به این نوع از فراموشی در به یاد آوری بخش عمدهای از اتفاقات و رویدادهای قبل از حادثه استرسزا مشکل دارد.
این اختلال یکی از انواع اختلالات تجزیه ای(گسستی-Dissociative Disorders) است. مشخصه این اختلال جدایی از حافظه، هویت و محیط اطراف است. اگر دچار این اختلال شده باشید ممکن است از جهان اطراف خود جدا شده باشید. دوره های گسست می تواند از یک تا چند روز طول بکشد و در مواردی می تواند بیشتر طول بکشد(در حد چند هفته یا ماه).
فراموشی نوعی دفاع در برابر اضطراب است؛ بنابراین هنگام مواجهه با رویدادهای آسیب زا ذهن برخی افراد به صورت ناخودآگاه دست به فراموش کردن واقعه میزند تا بدین ترتیب از خود محافظت کند. معمولا افرادی که ساختار من(ایگو) ضعیفی دارند و از لحاظ منابع هیجانی محدودند، در ابتلا به فراموشی تجزیه ای مستعدتر هستند.
افراد دچار فراموشی تجزیه ای به ندرت از مشکلات حافظهای خود، آگاه هستند. معمولا، شدت و اهمیت فراموشی شان را کوچک جلوه میدهند. اگر به مشکلشان اشاره شود یا مجبور به یادآوری شوند، احساس ناراحتی میکنند.
انواع اختلال فراموشی تجزیه ای :
- فراموشی متمرکز یا موضعی(Localized amnesia): مرتبط با خاطرات بخش خاصی از زندگی یا یک دوره زمانی است. مثلا، بعد از تصادف رانندگی، فرد حافظه اش را تا دو روز از دست می دهد.
- فراموشی انتخابی یا گزینشی(selective amnesia): فرد در یک دوره زمانی یا یک حادثه آسیب زا، تنها بخشی از واقعه یا وقایع را به یاد میآورد و بخشهای دیگر را از یاد برده است. مثلاً، سرباز از جنگ برگشته می تواند بعضی رویدادهای یک نبرد نظامی پرحادثه و تروماتیک را به یاد بیاورد، اما بعضی دیگر را نه. یک مثال واقعی مردی بود که به یاد می آورد با اتومبیل تصادف کرده اما نمی توانست به یاد بیاورد که بچه اش در آن تصادف کشته شده است. کسانی که به جنایات شنیع متهم شده اند معمولا از فراموشی گزینشی کمک می گیرند.
- فراموشی عمومی: حافظه فرد به طور کامل از بین می رود و شامل هویت و گذشته او می شود. این حالت نادر است. در این حالت، شخص تقریبا تمام اطلاعات شخصی خود را فراموش می کند و به جاهایی سفر می کند که هرگز نرفته و در موارد بسیار شدید شخص هویت کاملا جدیدی را می گیرد.
تفاوت فراموشی گزینشی با فراموشی موضعی این است که در اولی، فرد بعضی جزئیات یک رویداد را برای مدتی یا برای همیشه، به یاد نمی آورد، و در دومی، فرد کل یک رویداد را برای یک مدت زمان خاص به یاد نمی آورد.
معیارهای DSM-5 برای اختلال فراموشی تجزیه ای
- A– فرد نمی تواند اطلاعات اتوبیوگرافیک مهم (معمولاً خاطرات تروماتیک یا استرس زا) را به یاد بیاورد، و این نوع ناتوانی در به یادآوری با فراموشی عادی مطابقت ندارد.
- توجه: دو نوع فراموشی گسسته وجود دارد: ۱- فراموشی موضعی یا گزینشی برای یک یا چند رویداد. ۲- فراموشی کلی (تعمیم یافته) برای هویت شخصی و زندگی گذشته خود.
- B – سمپتوم ها باعث می شوند در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا سایر زمینه های مهم زندگی فرد رنج یا نابسامانی شدیدی به وجود آید.
- C– این اختلال را نمی توان به تأثیر فیزیولوژیک و مستقیم یک ماده نسبت داد (مثلاً، الکل یا سایر مواد سوءمصرفی، یا داروهای تجویزی). هم چنین علت آن نمی تواند یک عارضه نورولوژیک یا یک عارضه پزشکی دیگر باشد (مثلاً، تشنج های جزئی، فراموشی کلی موقت، پیامد آسیب به سر / آسیب مغزی تروماتیک، یا یک اختلال نورولوژیک دیگر).
- D – اختلالات زیر نمی توانند علت بهتری برای این عارضه باشند: اختلال هویت گسسته، اختلال استرس پس آسیبی، اختلال استرس حاد، اختلال سوماتیک سمپتوم، یا اختلال نوروکوگنیتیو عمده یا خفیف.
همه گیرشناسی فراموشی تجزیه ای
فراموشی تجزیه ای تقریبا در ۲ تا ۶ درصد جمعیت عمومی گزارش شده است. تفاوتی در میزان بروز زنان و مردان دیده نشده است. موارد این اختلال عموماً در اواخر نوجوانی و بزرگسالی گزارش شده اند. ارزیابی فراموشی تجزیه ای به خصوص در کودکان پیش از سن نوجوانی دشوار است، زیرا توانایی آن ها برای توصیف تجربیات ذهنی محدود است.
علل ابتلا به اختلال فراموشی تجزیه ای:
- شرکت در جنگ
- تجربه آزار جسمی، عاطفی یا جنسی
- قربانی جرم و جنایت شدن
- تجربه یک حادثه طبیعی
- ابتلا به استرس شدید در اثر روابط خانوادگی، مالی یا شغلی
علل و عوامل زمینه ساز فراموشی تجزیه ای
تجارب آسیب زایی که به شکل واحد یا تکرار شونده در زندگی فرد رخ میدهند، پیش بینی کنندههای معمول فراموشی تجزیه ای هستند. تعداد زیاد تجارب کودک آزاری و سوء استفاده فیزیکی و جنسی، تجربه خشونتهای شدید، فرد را در برابر اختلالات فراموشی مستعدتر میکنند.
اختلال فراموشی تجزیهای به شکل ناگهانی آغاز میشود و معمولا به دنبال حوادث و تجارب آسیب زا و تروماتیک رخ میدهد. به ندرت شاهد آن هستیم که فراموشی خود به خود آغاز شود. در پیشینهی افرادی که دچار این اختلال شدهاند، میتوان ردپایی از افسردگی، اضطراب و تجارب تلخ را پیدا کرد.
تشخیص افتراقی اختلال فراموشی تجزیه ای
فراموش کاری معمولی
فراموش کاری معمولی پدیده ای خوش خیم است که ربطی به رویدادهای پراسترس ندارد. وسعت فراموشی تجزیه ای فراتر از آن است که با فراموش کاری عادی توجیه شود.
دمانس (زوال ذهن)، دلیریوم و اختلالات نسیانی عضوی
در بیماران دچار زوال ذهن(دمانس)، اختلالات نسیانی عضوی و دلیریوم نقصان حافظه در مورد اطلاعات شخصی در بستری از مجموعه های وسیع تر مشکلات شناختی، زبانی، رفتاری و حافظه رخ می دهد. در این موارد فراموش کردن هویت شخصی معمولاً بدون شواهدی از اختلال بارز در بسیاری حوزه های عملکرد شناختی دیده نمی شود. علل اختلالات نسیانی عضوی عبارتند از: روانپریشی کورساکوف، سکته مغزی (CVA)، فراموشی متعاقب عمل جراحی و فراموشی متعاقب عفونت.
فراموشی متعاقب سانحه پس آسیبی
در فراموشی پس آسیبی ناشی از جراحت مغز معمولاً سابقه ای از آسیب جسمی واضح، دوره ای از فراموشی یا بی هوشی، و یا هر دوی آن ها وجود دارد و شواهد بالینی عینی جراحت مغز دیده می شود.
فراموشی کلی گذرا (Transient Global Ambesia)
فراموشی کلی گذرا ممکن است با فراموشی تجزیه ای اشتباه شود، به خصوص از این لحاظ که ممکن است هر دو اختلال فوق به دنبال حوادث تنش زای زندگی بروز کنند. البته در فراموشی کلی گذرا فراموشی پیش گستر کامل و اختلال در توانایی های یادگیری به طور ناگهانی شروع می شود و علاوه بر آن فراموشی پس گستر بارز وجود دارد، حافظه مربوط به هویت شخصی حفظ می شود، فرد مضطربانه از فقدان حافظه اگاه است و مرتب و به صورت تکراری سؤال می پرسد. در اکثر این موارد ناهنجاری های عصبی واضحی دیده می شود و بیمار به سرعت به سطح پایه عملکرد شناختی خود باز می گردد و پس از بهبود، فراموشی پس گستر کوتاه مدتی باقی می ماند. سن بیمار معمولا بیش از ۵۰ سال است و اغلب عوامل خطرساز بیماری های عروقی مغز وجود دارد.
درمان فراموشی تجزیه ای
برای این اختلال درمانهای زیستی مشخصی مثل داروهای خاص وجود ندارند. روش معمول درمان عبارت است از :
- درمانهای شناختی-رفتاری
- هیپنوتیزم
- روان درمانی روانپویشی
- خانواده درمانی
- یکپارچه سازی هویت ها
نگرانی اولیه درمان برای آنها، امنیتشان است. بنابراین آنها را باید از محیط پرخطرشان دور کرد. درمان توسط روانشناس و مشاوره کنترل استرس برای آنها شامل صحبت کردن در مورد ماهیت واقعه آسیب زا میباشد تا پرده از روی وقایعی که شروع کننده دورههای فراموشی تجزیه ای میباشد، برداشته شود. درمان همچنین شامل آموزش مهارتهای زندگی برای مدیریت وقایع استرس زا در زندگی است تا از وقوع مجدد دورههای فراموشی جلوگیری شود.
معمولا برای افرادی که اختلالات مرتبط با حادثه دارند، از روشهای درمان شناختی استفاده میشود و در بسیاری موارد مؤثر است. در این روش تحریفهای شناختی فرد که از حادثه استرسزا نشأت میگیرند، شناسایی میشود. زمانی که فرد بتواند تحریفهای شناختی خود را شناسایی کند، قادر خواهد بود جزئیات بیشتری از خاطرات را به یاد بیاورید.
منابع
- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانشناختی، DSM-5
- خلاصه روان پزشکی کاپلان و سادوک، بر اساس DSM-5