نشانه شناسی اختلالات حافظه
انواع فراموشی
فراموشی یا یادزدودگی یکی از انواع اختلالات حافظه است که میتواند به علل مختلف از جمله آسیب مغزی یا روانی، حادثه و یا شوک ایجاد شود.
اختلالات حافظه به طور کلی به سه صورت افزایش حافظه (Hypermnesia)، کاهش حافظه(فراموشی–Amnesia) و تحریف در حافظه مشاهده می گردد.
افزایش حافظه (Hyperamnesia) :
- ۱- افزایش اغراق آمیز و غیر عادی حافظه
- ۲- حافظه به طور غیر عادی کامل و زنده به نظر می رسد و جزییات غیر معمول و بی اهمیت هم به خاطر آورده می شود.
- ۳- در مانیا، پارانویا، کاتاتونی و وسواس مشاهده می شود.
کاهش حافظه یا فراموشی (Amnesia) :
آمنزی از ریشه یونانی Amnesia به معنی فراموشکاری است و به ناتوانایی نسبی یا کامل در بخاطر آوردن تجربیات و ادراکات قبلی اطلاق می شود. آشناترین نوع آمنزی برای افراد عادی از دست دادن حافظه به دنبال ضربه مغزی است. پس از ضربه مغزی معمولاً اختلال در یادگیری مطالب تازه ” آمنزی پیش گستر” به طور موقت، و تقریباً همیشه آمنزی پس گستر نسبی برای زمان قبل از ورود ضربه نشان می دهند.
در آمنزی روانزاد، به علل روانی یادآوری دوباره تجربیات دچار وقفه می گردد. تشخیص افتراقی بین آمنزی عضوی و روانزاد حائز اهمیت است. برای تشخیص این دو نوع پزشک باید علت عارضه را مشخص سازد. اغلب موارد علت روشن است. معهذا در مواردی لازم است سابقه دقیقی اخذ شده و معاینه عصبی کاملی قبل از اینکه برچسب آمنزی روانزاد زده شود. بعمل آید. اصولاً تشخیص آمنزی روانزاد تا دلیل و نیاز روانی روشنی برای آن مشخص نشده است، نباید گذاشته شود.
اگر اختلالی در هوشیاری و اعمال هوشی وجود نداشته باشد احتمالاً آمنزی از نوع روانزاد است. آمنزی انتخابی که در آن اتفاقات یا مطالب نامطوب بیمار فراموش می شود ریشه روانی دارد. برگشت کامل و ناگهانی تمام خاطرات در این آمنزی ها پدیده ای معمول است، در حالیکه در آمنزی عضوی برگشت حافظه به این صورت نبوده و بتدریج و اغلب ناکامل بر می گردد. گاهی آمنزی عضوی، بخصوص آمنزی پس از ضربه سر، به علل روانی طولانی تر می گردد.
فراموشی پیش گستر (anterograde amnesia) : ناتوانایی در به خاطر آوردن حوادث در حال انجام، بعد از رویداد آسیبی. در یادزدودگی پیش گستر افراد بر اثر آسیب بر سر، حوادث در حال جریان را به سختی به خاطر می آورند. آنها دوران کودکی یا اینکه چه کسی هستند را فراموش نمی کنند اما حوادث روزانه را به سختی به خاطر می آورند. این فراموشی گاهی در بوکسورها و فوتبالیست ها دیده می شود. (اختلال در یادگیری مطالب تازه)
فراموشی پس گستر (retrograde amnesia) : ناتوانایی در به خاطر آوردن حوادث، قبل از رویداد آسیبی. در یادزدودگی پس گستر افراد خاطرات گذشته خود را به سختی به یاد میآورند. این عارضه در اثر آسیب به سر به وجود می آید. از آنجا که یادزدودگی پس گستر اغلب شامل ناتوانی در یادآوری مطالبی است که زمانی در خاطر بودهاند، غالب محققان حافظه آنرا بیشتر اختلال در توانایی بازیابی یا یادآوری اطلاعات میدانند تا از دست رفتن واقعی اطلاعات. (اختلال در یادگیری مطالب قبل ضربه)
فراموشی کلی گذرا (transient global amnesia) :
- این سندروم احتمالا مربوط به ایسکمی موقتی قسمت میانی هر دو لوب تمپورال (گیجگاهی) است.
- این بیماران نسبت به زمان و مکان واقف نیستند.
- اپیزودهای ناگهانی فراموشی عمیق در کل حواس است.
- بیمار کاملاً آگاه است؛ حافظه دور سالم است.
- معمولاً در اواخر دوره میانسالی یا سنین پیری روی میدهد.
- عمدتاً چندین ساعت به طول میانجامد.
- بیمار بعد از یک اپیزود دچار گیجی میگردد و ممکن است مکرراً از سایرین درباره اینکه چه اتفاقی افتاده است، سؤال کند.
- معمولاً همراه با بیماری مغزی – عروقی است.
فراموشی روانزاد (Psychogenic amnesia) :
این فراموشی که به یادزدودگی تجزیه ای (Dissociative amnesia) معروف است، فرد قادر نیست جزئیات و تجربیات شخصی مهمی را که معمولا با رویدادهای آسیب زا ارتباط دارند، به یاد آورد. در این نوع فراموشی، هیچ علّت جسمی خاص وجود ندارد، ولی فرد با فراموشی گسترده ای مواجه است، به طوری که ممکن است فرد تمام اطلاعات مربوط به بخشی از زندگی خود را فراموش کند. این نوع از فراموشی معمولاً دلایل روانشناختی دارد. گاه یک هیجان شدید، یک شوک عصبی و… دلیل این نوع فراموشی می تواند باشد.
انواع فراموشی تجزیه ای :
چهار نوع یادزدودگی تجزیه ای وجود دارد که هر کدام با ماهیت از دست دادن حافظه ی فرد ارتباط دارد. در یادزدودگی موضعی که شایع ترین نوع است، فرد تمام رویدادهایی را که در فاصله ی زمانی مشخصی اتفاق افتاده اند، فراموش می کند. معمولا این فاصله فورا بعد از رویداد ناراحت کننده ای، مانند تصادف اتومبیل، آتش سوزی یا بلایای طبیعی است.
در یادزدودگی گزینشی، فرد نمی تواند برخی، اما نه همه جزئیات رویدادهایی را که در دوره ی زمانی خاصی اتفاق افتاده اند به یاد آورد. بازمانده ی یک آتش سوزی ممکن است حرکت آمبولانس به سمت بیمارستان را به یاد آورد، ولی نجات یافتن از خانه ی مشتعل را به یاد نمی آورد.
یادزدودگی فراگیر(کلی) ، نشانگانی است که به موجب آن فرد نمی تواند هیچ چیزی را از زندگی اش به یاد آورد.
یادزدودگی پیوسته(مستمر) عبارت است از ناتوانی در یادآوری رویدادها از تاریخ به خصوصی تا زمان حال. برای مثال سرباز از جنگ برگشته ای، دوران کودکی و نوجوانی خود را تا زمانی که وارد خدمت نظام شده است به یاد می آورد، اما هر چیزی را که بعد از اولین سفر او به ماموریت جنگی اتفاق افتاده است، به یاد ندارد.
گریز تجزیه ای (dissociative fugue):
گریز گسسته(گریز مرضی) یک اختلال مستقل و مجزا در DSM-IV بود، اما در DSM-5، اسپسیفایرِ فراموشی گسسته است. ویژگى اصلى گریز گسسته، که حالت فرار نیز نامیده می شود، این است که فرد، به طور ناگهانى و غیر منتظره، از خانه یا محل همیشگى فعالیت هاى روزانۀ خود دور مى شود(به عبارتی، فرار می کند) و نمى تواند قسمتى یا همۀ گذشتۀ خود را به یاد بیاورد.
فراموشی اضطرابی: در واکنش های روان زاد یا اضطراب بیمارگونه بخصوص در جریان بیماری های افسردگی ظاهر می شود.
فراموشی کاتاتایمیک: اگر خاطراتی برای فرد در حالت خودآگاه عذاب آور باشد، برای اجتناب از تاثیر عاطفی آنها شخص این خاطرات را واپس می زند. این نوع فراموشی، نوعی فراموشی وابسته به عقده هاست.
تحریف حافظه (Paramnesia) :
این اصطلاح که fausse recognnaisance (بازشناسی کاذب) نیز نامیده میشود، به یادآوریهای نادرست و اشتباهی اطلاق میشود. ممکن است بیمار خاطرات واقعی را به یاد آورد، منتهی آنها را به زمانی متفاوت نسبت دهد. این پدیده را یادآوری کاذب (pseudoreminiscence) مینامند. پیرمردی که زمانی معلم بوده است هنگام معاینه اظهار نمود: «دیروز در مدرسه بچهها را امتحان میکردم» در حالیکه این موضوع به سالها قبل مربوط میشد. بیمار دیگری از مشاهدهی فیلمی در شب قبل صحبت میکرد که سالها قبل نشان داده شده بود.
افسانه سازی : در این نوع تحریف حافظه، بیمار از وقایعی صحبت می کند که هیچگاه اتفاق نیفتاده است.
سندرم کورساکوف: نقص در حافظه نزدیک (کوتاهمدت) در نتیجهٔ مصرفِ طولانی و زیادِ الکل است. این سندرم بهدلیل کمبود تیامین(ویتامین B1) بهوجود میآید و نادر است. فراموشی پسگستر(retrograde) و پیشگستر(anterograde) مشخصه ان است. همچنین بیمار افسانهپردازی و اختلال موقعیتیابی را نشان میدهد.
آشناپنداری (دژاوو) : دژاوو در زبان فرانسه به معنی قبلا دیده شده است. به نوعی پارامنزی حافظه اطلاق میشود که در آن محیط و موقعیتی تازه، اشتباهاً تکرار محیط و موقعیتی قبلاً مشاهده شده، تصور میشود. این پدیده در افراد بهنجار در موقعیتهای اضطراب انگیز ممکن است مشاهده شود. در حالات نوروتیک، همچنین در «اورا» صرع گراندمال نیز ممکن است روی دهد.
در روانکاوی پدیدهی دژاوو یک مکانیسم دفاعی در مقابل اضطراب شناخته میشود. بیمار با احساس آشنایی با محیطی غریب در واقع خود را قانع میکند که «ترس برای چیست؟ تو قبلاً در چنین موقعیتی بودهای و سالم بیرون آمدهای».
دژاوو را به احساس همه توانی(omnipotence) دوران کودکی نیز نسبت دادهاند. به این معنی که چون طفل کوچک خود را «همه کار توان» میپندارد، پس قدرت پیشگویی نیز میتواند داشته باشد و چنین موقعیتی را قبلا پیشبینی میکرده است. به این ترتیب دژاوو را میتوان نوعی پسرفت نیز حساب کرد.
ناآشنا پنداری (ژامهوو – jamais vu) : پدیدهای است که در آن شخص اشتباهاً با آنچه که قبلاً تجربه کرده است احساس بیگانگی میکند. ژامهوو در واقع یک مکانیسم دفاعی در مقابل اضطراب است و بیمار با این پدیده موقعیتی اضطراب انگیز را برای خود انکار میکند.
شنوده پنداری (Déjà entendu) : به تجربه این که شخص حس میکند، چیزی را قبلاً شنیده اما از جزئیات زمان و مکان شنیدن آن مطمئن نیست.
کریپتومنزیا : نوعی پارامنزی که در آن شخص نمی تواند به خاطر اورد که اتفاقی را در واقعیت تجربه کرده است یا در خواب؛ شعری را خوانده است یا گفته است؛ قطعه موسیقی را شنیده یا ساخته و یا فقط چیزی درباره ی آن شنیده است. به عبارتی شخص منبع اطلاعات را فراموش می کند.
منبع : نشانه شناسی بیماری های روانی / نصراله پورافکاری / انتشارات آزاده .