روش های تخلیه اضطراب در بدن
چطور اضطراب در بدن فرد تخلیه می شود
در یکی از روش های تخلیه اضطراب، سیستم عصبی خودمختار با کاهش جریان خون مغز و هم زمان افزایش آدرنالین و سایر هورمون های عصبی، عملکرد شناختی را مختل می کند.
معمولا آستانه اضطراب به حدود توانایی بیمار برای استفاده از مسیر تخلیه اضطراب در عضلات مخطط اشاره دارد. اگر اضطراب کمتر از آستانه باشد، علامت دهی به راحتی اتفاق میافتد، مثلاً آه کشیدن. اگر اضطراب از حد آستانه بالاتر باشد، وارد یکی از مسیرهای تخلیه ناهشیار می شود، و یا به صورت دفاع واپس روانه یا بدوی مانند فرافکنی خود را نشان میدهد. در این مرحله درمانگر باید از میزان فشار بکاهد و اضطراب بیمار را تنظیم کند یا دفاع را غیرفعال کند. ممکن است بیمار چندین حد آستانه ای داشته باشد. مثلاً ممکن است بیمار برای تخلیه اضطراب در عضلات صاف حدی از آستانه تحمل داشته باشد و اگر اضطراب از این آستانه بگذرد، دچار گرفتگی و درد عضلات شکم شود.
سیر صعودی اضطراب
اگر اضطراب سیر صعودی داشته باشد، ممکن است از حد آستانه فرافکنی بیمار عبور کند تا حدی که بیمار گمان کند درمانگر قصد آسیب رسانی به او را دارد. آستانه اضطراب نمود عینی ظرفیت بیمار است. هر قدر این آستانه بالاتر باشد، ظرفیت بیمار بیشتر است. آستانه اضطراب یک کمیت ثابت نیست.
هدف روش تدریجی دوانلو این است که آستانه تحمل اضطراب بیمار را بالاتر ببرد یا به عبارتی ظرفیت سازی کند. این کار با افزایش توانایی بیمار در آوردن اضطراب به سیستم عضلات مخطط انجام می گیرد نه با پناه بردن به دفاع های واپس روانه یا بدوی. اگر اضطراب بیمار از آستانه فراتر رود، تنود عضلات مخطط از دست میرود، و بدن ظاهری کاملا شل و سست پیدا می کند، که گاهی با عبارات بی حس و حال یا لَخت توصیف می شود.
به دلایل کاهش تنود، ممکن است بیمار کمتر مضطرب به نظر آید و چون اضطراب اغلب ناهشیار است، گزارش بیمار احتمالاً حاکی از این است که اضطراب کمتری را احساس میکند. اگر اضطراب بیمار بالاتر از آستانه باشد، ادامه اعمال فشار و چالش با روش معیار ISTDP نه تنها باعث پیشرفت درمانی نمی شود، بلکه به پیامدهای منفی قابل توجهی مانند وخیمتر شدن نشانه های بیماری، کناره گیری و به عمل آوری هایی چون امکان بالقوه خودکشی نیز ختم میشود. به همین دلیل، وجود هر آستانه ای، بخش مهمی از داده های تشخیص روانی را تشکیل می دهد که نشان دهنده نیاز به کار تدریجی است.
روش های تخلیه اضطراب در بدن طبق ISTDP
۱- بیماران دارای ظرفیت بالای تحمل اضطراب : عضلات مخطط
بیمار دارای ظرفیت بالای تحمل اضطراب مشکل فعلی اش را، به وضوح و با اضطرابی اندک، توصیف می کند. وقتی مشکلاتش را کنکاش می کنید، آه می کشد، انگشت هایش را تکان می دهد، سفت می شود یا در صندلی اش جابجا می شود، و یا لب هایش را می لیسد که نشانه خشکی دهان است(سیستم سمپاتیک).
او وقتی اضطرابش زیاد می شود عقلانی سازی می کند و فکرش باز است. باید کمکش کرد احساسش را کنکاش کند. مثلا با پرسیدن سوالی نظیر “میشه از این مشکلتون یک مثال خاص بزنید؟”
۲- بیمارانی که از آستانه تحمل اضطراب عبور می کنند : عضلات صاف
این بیمار مشکلاتش را به وضوح اما با اضطراب زیاد تعریف می کند. او ابتدا خشکی دهان، کمی تنش و افزایش سرعت ضربان قلب و تنفس را نشان می دهد. وقتی احساساتش تشدید می شود اضطرابش از عضلات مخطط به عضلات صاف نظیر نشانه هایی از قبیل تهوع یا حمله سردرد میگرنی تغییر جهت می دهد.
وقتی تنشش افت می کند و بی رمق می شود از آستانه تحمل اضطراب گذر کرده است، در این لحظه دفاع های عقلانی سازی و جدا سازی عاطفه به سمت دفاع های پس رفتی نظیر فرافکنی و برونی سازی تغییر جهت می دهد. در اینجا بجای کنکاش باید اضطراب بیمار را تنظیم کرد یعنی توجهش را به نشانه های بدنی اش جلب کنید و مثلث تعارض یعنی احساس، اضطراب و دفاع را برایش چند بار توضیح دهید.
مثلا می گویید : خوب دیدیم وقتی از نامزدتان عصبانی بودید چطور افزایش اضطراب، باعث معده دردتان شد. وقتی اضطراب به عضلات مخطط برگشت دوباره احساس را کنکاش کنید.
۳- بیمارانی که قبل از ورود به جلسه از آستانهٔ تحمل اضطراب گذشته باشند : عضلات صاف و آشفتگی شناختی / ادراکی
بیماری که قبل از ورود به جلسه از آستانه تحمل اضطرابش گذشته باشد، بدون تنش بدنی، روی صندلی می نشیند. آه نمی کشد و یا دست هایش را چنگ نمی کند. وی مشکلاتش را با حالتی آشفته تعریف می کند، لحن کلامش یکنواخت و صورتش بی روح است. وی دسترسی به تخلیه اضطراب در عضلات مخطط ندارد.
وقتی از او پرسیده می شود که آیا احساس اضطراب دارد، ممکن است بگوید “نه”. او علائم اضطراب را در خودش تشخیص نمی دهد. فقدان تنش که باعث می شود در ظاهر آرام به نظر برسد، علامت اضطراب شدید تخلیه شده در عضلات صاف و آشفتگی شناختی/ ادراکی است. فورا اضطرابش را تنظیم کنید، در غیر این صورت، شروع به فرافکنی کرده و توان افتراق شما از فرافکنی اش را از دست خواهد داد.
آنها میلشان به فهم خودشان را به درمانگر فرافکنی می کنند (“می خوای چی بفهمی؟”). آنها میلشان به درمان را فرافکنی می کنند (“این درمان می خواد به کجا برسه؟”) یا اراده شان را فرافکنی می کنند (“می خوای چیکار کنم؟”).
اول، فرافکنی را غیرفعال کنید تا اتحاد درمانی ایجاد شود. وقتی فرافکنی افت کرد، اضطرابی را که توسط احساس زیرین برانگیخته شده است تنظیم کنید.
برخی بیماران به شدت مضطرب از فرق سر تا نوک پا سفت هستند. سفتی بدون آه کشیدن یا تکان دادن دست ها، واکنش خشک زدن است نه تخلیهٔ اضطراب در عضلات مخطط. این بیماران، به جای تنفسی شکمی، از تنفس سینه ای استفاده می کنند و دچار آشفتگی شناختی / ادراکی هستند. آنها انگارهٔ ترسناکی را فرافکنی می کنند و، بعد، از درمانگر می ترسند، خشک می زنند و سست می شوند، نگاه هراس آلود بیمار، تغییر جهت دادن نگاه یا نگاه خشمناک، علائم فرافکنی هستند.
بیمارانی که تجزیه می کنند، معمولاً واکنش خشک زدن را تجربه می کنند. آنها نشانه های چیرگی پاراسمپاتیک (افت فشارخون، سستی عضلات و بی حرکتی بدن)، همچنین، فعال شدن سمپاتیک (تند شدن ضربان قلب) را دارند. سطوح بالای اندروفین ها باعث کرختی، تجزیه، فراموشی و نقص حافظه می شود. برای تنظیم اضطراب فرافکنی را غیر فعال و تحریف زمان و مکان را بازسازی کنید.
وقتی بیمار بتواند درمانگر را از فرافکنی اش تمایز دهد، واکنش خشک زدن برطرف می شود و آه کشیدن و چنگ شدن دست ها شروع خواهد شد. آنگاه می توانید احساسات را کنکاش کنید.
چرا اضطراب زیاد باعث آشفتگی شناختی ادراکی می شود؟
سیستم عصبی خودمختار با کاهش جریان خون مغز و کاهش ضربان قلب و افزایش آدرنالین و سایر هورمون های عصبی، عملکرد شناختی را مختل می کند. ما به بیماران کمک می کنیم تا زمانی که اضطراب در عضلات مخطط تخلیه می شود حداکثر احساس را تجربه کنند و وقتی اضطراب از عضلات مخطط به سمت عضلات صاف یا آشفتگی شناختی / ادراکی تغییر جهت داد، بیمار از آستانه تحمل اضطراب عبور کرده و نیازمند تنظیم اضطراب است.
منابع :
- هم آفرینی تغییر/ فنون تأثیرگذار درمان پویشی. جان فردریکسون. مترجم عنایت خلیقی سیگارودی.
- تسلط بر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده . دلابیه و نبورسکی . ترجمه فرهادی و شمسی پور
سلام آقای نوربخش
لطفا بفرمایید وقتی درمانجو در مرحله اضطراب شدید هست با چه سوالاتی میشه اضطراب را تنظیم کرد و فرافکنی رو متوقف نمود؟
در مورد یک کیس که اضطراب شدید رو تجربه کردند بعد از جلسه درمان دردهای بدنی داشتند سوزش در مسیر گردن و کمر و چیزی به یاد نمی اوردند
ولی این جمله از درمانگر رو به یاد می اوردند که خیلی خوب به سوالات جواب دادید!
ممنون
درود . در مواردی که اضطراب شدید هست این مراحل رو دنبال می کنیم :
۱- کنکاش از احساسات را متوقف می کنیم.
۲- توجه فرد را به نشانه های اضطراب معطوف می کنیم.
۳- به وی کمک می کنیم تا توالی محرک – احساس – اضطراب – نشانه ها رو ببینه.
۴- این توالی رو برایش توصیف می کنیم تا نشانه های وی حذف بشه و اضطرابش تنظیم بشه.
۵- سپس دوباره احساس رو کنکاش می کنیم.