دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

تروما یا روان زخم چیست؟

چطور بر ترومای خود غلبه کنیم؟

نشانه مهم تروما دیدگی، ترس است. افراد آسیب‌دیده بیش از هر چیز دیگری وحشت‌ زده‌اند. غلبه بر تروما، سال‌ها طول می‌کشد.

تروما یا روان زخم

یک اتفاق وحشتناک و غیرقابل کنترل، روان زخم(تروما) نامیده می شود. ضربه یا ترومای روانی به تأثیرات پس از یک رویداد وحشتناک مثل تصادف، تجاوز جنسی یا بلایای طبیعی بر روی روان انسان گفته می‌شود. واکنش‌های اولیه به ضربهٔ روانی معمولاً به صورت شوک و انکار هستند. 

تروما کلمه‌ای با ریشه‌ یونانی و به معنای زخم و جراحت است. در علم روان‌شناسی، تروما به تأثیر منفی و بدی که یک واقعه در یک فرد بر جای می‌گذارد، اشاره دارد. به‌طور خلاصه، تروما عبارت است از یک رویداد خطرناک و شوکه‌کننده که جسم و روح شما را می‌لرزاند و باعث می‌شود نگران جان و امنیت عزیزان خود شوید. تروما تمام مکانیسم‌های دفاعی شما را در هم ‌می‌شکند و احساس امنیت شما را از بین می‌برد.

ترومای روانی نتیجه حوادث فوق العاده استرس زاست که احساس امنیت شما را از بین می برد. هر وضعیتی که احساس خشم و انزوا را از خود نشان دهد، می تواند دردناک باشد، حتی اگر آسیب فیزیکی نباشد. ترومای روانی (یا روان زخم) می‌تواند به عنوان یک اتفاق بد تعریف شود، چنان‌که نمی‌توانیم آن را درک و تحلیل کنیم. رویه منفی تروما آن است که نمی‌توانیم آن را به درستی به خاطر بیاوریم یا مطابق اثری که بر ما می‌گذارد، به آن واکنش نشان دهیم. تروما در ما می ماند، اما از ما مخفی می‌ماند و تنها از طریق برخی نشانه‌ها و دردها حضور خود را نشان می‌دهد.

تروما چهار عنصر اصلی دارد:

  1. رویدادی به‌شدت از پای درآورنده، زمین‌گیرکننده و استرس‌آمیز که فرقی نمی‌کند بزرگ یا کوچک باشد؛ آن‌چه اهمیت دارد، مقدار رنج و عذاب ناشی از آن رویداد است.
  2. رویدادی است که زندگی شما یا یکی از عزیزانتان را به خطر می‌اندازد.
  3. رویدادی غیر منتظره است. مانند تصادف خودرو، فجایع طبیعی، تهاجم فیزیکی یا تجاوز جنسی؛ زمانی روی می‌دهد که اصلا انتظار و آمادگی آن را ندارید.
  4. رویدادی است که باعث ایجاد ترس، درماندگی یا وحشت می‌شود. به عبارتی، خود آن رویداد نیست که تروما را تشکیل می‌دهد؛ اینکه آن رویداد چگونه در زندگی شما تأثیر می‌گذارد، تروما را می‌سازد.

تروما با استرس‌های نرمال کاملا متفاوت است. برای همه‌ ما رویدادهای استرس‌زا پیش می‌آیند و بعضی مواقع حتی ممکن است این رویدادها واقعا بزرگ باشند. برای مثال، خبردار شده‌اید که باردار هستید، دیروز شغل خود را از دست داده‌اید، دندان‌پزشک گفته است باید دندان شما را عصب‌کشی کند و بسیاری از اتفاقات این‌چنینی دیگر. اما این بدان معنی نیست که یک رویداد تروماتیک را تجربه کرده‌اید. در یک مثال ساده برای تفکیک این دو از هم، استرس مانند یک چروک در فرش زندگی شما است؛ چروکی که می‌توانید پای خود را روی آن بگذارید یا آن را صاف کنید، بدون اینکه مسیر آن را عوض کنید. اما تروما کلا فرش را از زیر پای شما بیرون می‌کشد. برخلاف استرس ساده، تروما نگاه شما به زندگی و به خود و دنیا را تغییر می‌دهد. اگر سابق بر این تصور می‌کردید زندگی زیبا است، من در امنیت کامل هستم، مردم مهربان هستند، می‌توانم به دیگران اعتماد کنم و آینده‌ی خوبی در انتظار من است، تروما می‌آید و این باورها را با احساساتی مانند دنیا مکان خطرناکی است، نمی‌توانم موفق شوم، نمی‌توانم به دیگران اعتماد کنم و هیچ امیدی به زندگی ندارم، جایگزین می‌کند.

عوامل استرس‌زا و آثار آن‌ها به مرور زمان از بین می‌روند؛ اما پس‌لرزه‌های تروما ادامه پیدا می‌کنند و روی هم انباشته می‌شوند. علاوه بر صدمات اولیه و آشکار، تروما معمولاً زخم‌های ثانویه وارد می‌کند. برای مثال بحران مالی بعد از یک فاجعه‌ی طبیعی (از دست دادن خانه بعد از زلزله)، تخریب روابط فردی در صورتی که تجاوز جنسی باعث شده باشد نتوانید به دیگران اعتماد کنید، غم ناشی از اینکه دوستان خوبتان قادر نیستند ترومای شما را درک کنند و معلولیت یا صدمات جسمی طولانی‌مدت بعد از یک تصادف، باعث می‌شوند بیش‌ازپیش افکار منفی و اعمال منفی تجربه کنید.

یک تفاوت مهم دیگر بین استرس نرمال و تروما وجود دارد؛ استرس معمولا سالم و تروما همیشه ناسالم است. استرس عادی به شرط اینکه بیش از حد شدید یا مزمن نباشد، شما را هشیار و گوش به زنگ نگه می‌دارد و به چالش می‌کشد تا به اهداف دشوار دست پیدا کنید. از طرف دیگر، اگر نتوانید خودتان را از آثار استرس شدیدی که بعد از تروما می‌آید خلاص کنید، هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی می‌تواند به شما آسیب برساند.

واکنش به رویداد منفی ۳ شکل به خود می گیرد:

  1. واکنش استرسی نرمال
  2. اختلال استرس حاد
  3. ptsd
پست های مرتبط

ترومای دوران کودکی

جای تعجب نیست که بسیاری از تروماهای زندگی در کودکی اتفاق می‌افتد. بچه‌ها نسبت به تجربه تروما بسیار حساسند، چون نمی‌توانند دنیای اطراف خود را درک کنند و مجبورند تا حد زیادی بر پدر و مادرشان که چندان بالغ، صبور یا متعادل نیستند تکیه کنند. یک کودک ممکن است از سوی والدین، دچار تروما شود: مثلا از سوی مادری که پس از تولد نوزاد، دچار افسردگی پس از زایمان شده است، یا ممکن است کودک به خاطر خشونت والدین دچار تروما شود.

یک کودک ممکن است دچار ترومایی شود که روانشناسان آن را «ترومای غفلت» می‌نامند. معنای این تروما این است که کودک در سنین حساسی، بین تولد تا پنج سالگی (به ویژه در ۱۸ ماه اول زندگی)، به اندازه کافی نوازش دریافت نکند و احساس آرامش و محبت نبیند، به عبارت دیگر عشق دریافت نکند.

تروماهای دوران کودکی می تواند از هر چیزی که ایمنی کودک را مختل کند، اتفاق بیافتد، از جمله :

  1. محیط بی ثبات و ناامن
  2. جدایی از والدین
  3. بیماری جدی
  4. سو استفاده جنسی، فیزیکی و یا کلامی
  5. خشونت خانگی
  6. بی توجهی 

تجربه تروما در دوران کودکی می تواند یک اثر شدید و طولانی مدت داشته باشد؛ زمانی که ترومای دوران کودکی حل نشود، احساس ترس و بی کفایتی به بزرگسالی ادامه می یابد.

نشانه های ترومای روانی

نشانه مهم تروما دیدگی ترس است. افراد آسیب‌دیده بیش از هر چیز دیگری وحشت‌زده‌اند. از نزدیک شدن به دیگران، از نادیده گرفته شدن، از مورد سوء استفاده قرار گرفتن یا بی‌ احترامی، وحشت دارند. آنها از بیمار شدن، از رابطه جنسی، از سفر، از بدن خودشان، از مهمانی‌ها، از خاطرات خودشان و به عبارتی وسیع‌تر از جهان وحشت دارند. میراث یک فرد آسیب‌دیده از تروما، هراس است.

تروما یا روان زخم

علائم عاطفی و هیجانی تروما: 

  1. ترس و اضطراب 
  2. شوک و انکار
  3. سردرگمی و بی حسی
  4. دشواری در تمرکز
  5. خشم و تحریک پذیری
  6. احساس گناه و شرم
  7. کنار کشیدن از دیگران
  8. احساس ناامیدی

علائم فیزیکی و جسمانی تروما:

  1. بی خوابی یا کابوس
  2. خستگی شدید
  3. از جا پریدگی
  4. سردرد و حالت تهوع
  5. تپش قلب
  6. درد عضلانی

علائم رابطه ای تروما :

  1. خصومت با دیگران 
  2. دوری جویی
  3. عدم شور و شوق برای زندگی 
  4. خانه نشینی و قطع رابطه با دنیا 

دونالد وینیکات می‌گوید: «فاجعه‌ای که فرد آسیب دیده از آن می‌ترسد، هم اکنون اتفاق افتاده است». به همین دلیل است که برای اینکه بفهمیم در گذشته دور چه اتفاقی برایمان افتاده است، نباید چندان درباره گذشته از خودمان سوال کنیم،(چون ما نمی توانیم به طور مستقیم آن را به یاد بیاوریم) بلکه باید از خود بپرسیم، می‌ترسیم در‌ آینده چه اتفاقی برایمان بیفتد. نگرانی‌های ما بهترین سرنخ را در مورد گذشته‌مان به دست می‌دهد.

عجیب این است که زمان زیادی طول می‌کشد که افراد آسیب‌دیده از تروما، وضعیت خود را دریابند. افراد دچار تروما، نمی‌دانند که به طور غیرطبیعی وحشت زده‌اند، تنها فکر می‌کنند که همه چیز وحشتناک است. آنها متوجه فکر دلهره‌ آورشان درباره احساس بی‌ارزش بودن خودشان نمی‌شوند. آنها باور دارند که دیگران آنها را دوست ندارند. آنها متوجه نمی‌شوند که صمیمیت چقدر سخت است. آنها کمتر درباره اینکه در روابط‌شان احساس ناخوشنودی می‌کنند، حرف می‌زنند.

تروما بر نگاه ما بر واقعیت سایه می‌اندازد، اما در عین حال، مانع توجه ما به این مساله می‌شود که تا چه میزان در زندگی از طریق یک لنز تحریف‌شده، جهان را می‌بینیم.

درمان تروما

نتیجۀ یک تجربه آسیب زننده و تروماتیک در انسان ها متفاوت است و هر کسی بیمار نمی شود. این که آیا یک نفر در تجربه ای آسیب زا بهبود پیدا می کند، به محیط اجتماعی، دوستان، اقوام و شرایط زندگی او بستگی دارد.

تنها با گذر زمانی طولانی، شانس و تجزیه‌ و تحلیل‌های دقیق، افراد دچار تروما به وضعیتی می‌رسند که درک کنند، نگاه‌شان به دنیا ضرورتا درست نیست. این قدمی بزرگ به سمت سلامت روانی است.

درمان تروما زمانی بهترین نتیجه را می‌دهد که بتوانیم کارکرد غلط و تحریف‌گر مغزمان را تشخیص دهیم و به دیدگاهی روشن‌تر برسیم و بتوانیم برداشتمان را از واقعیت، از طریق یک دوست آگاه یا درمانگر اصلاح کنیم. در کمال تعجب درخواهیم یافت که آدم وحشتناکی نیستیم، همه از ما بدشان نمی‌آید، قرار نیست که بدبختی به سرمان بیاید، قرار نیست به طرز وحشتناکی تنبیه شویم و از همه مهم‌تر اینکه اگر به طور معکوس به جای اینکه خود را رنج دهیم برای غلبه بر آن تلاش کنیم، شاید بتوانیم راه‌ خودمان را پیدا کنیم، چون اکنون فرد بالغی هستیم؛ نه یک نوزاد ۹ ماهه که تروماهای او ذهن ما را تغییر داده است.

غلبه بر تروما، سال‌ها طول می‌کشد، اما شروع این روند با قدم‌های کوچکی آغاز می‌شود. درک این نکته مهم است که، ممکن است دچار تروما شده باشیم و دنیا آنچنان که همیشه به نظرمان می‌رسید، سیاه و ترسناک نیست.

منبع : آسیب شناسی روانی DSM-5 / مهدی و حمزه گنجی

۴.۳ ۷ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم
۱۴۰۰/۰۸/۱۹ ۰۰:۲۹

عالی بود