دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

تعریف شخصیت

4 نظریه عمده در مورد شخصیت

شخصیت از واژه لاتین پرسونا گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنر پیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. شخصیت هر فرد متمایز از دیگری است

شخصیت

مفهوم شخصیت (personality) چیست و چگونه باید آن را تعریف کرد؟

در زبان روزمره مردم یکدیگر را با عباراتی مانند «بسیار با شخصیت» یا «دارای شخصیت خوب» توصیف می کنند، اما در زبان یک روانشناس گفتن اینکه فرد از شخصیت «بیشتر» یا «کمتر» برخوردار است، کاملاً، بی معنی خواهد بود. هر چند جنبه های فردی شخصیت، از قبیل درجه برونگرایی را می توان اندازه گرفت، اما خود شخصیت مفهومی گسترده و پیچیده است که به کمیت در نمی آید.

مسئله قضاوت اخلاقی درباره اینکه چه ویژگی هایی به وجود آورنده شخصیت خوب یا بد است، مورد نظر ما نیست. برخی از نظریه پردازان شخصیت را به معنای کلیه صفات پایدار یک فرد تلقی کرده اند، در حالی که دیگران این واژه را در مورد ویژگی های قابل مشاهده ای که ماهیت بارز شناختی ندارند، به کار برده اند. یعنی اینکه شخصیت شامل ویژگی هایی نظیر هوش و استعداد نیست.

بعضی از پژوهشگران که در این حوزه نیز به تحقیق اشتغال دارند، شخصیت را بر حسب تجارب فرد از جهانی که در آن زندگی می کند تعریف می کنند. با توجه به این چندگانگی دیدگاه ها می توان چنین نتیجه گرفت که شخصیت تعریف ساده ای ندارد و هرکس تعریف خود را براساس آنچه از نظر او مهم است و با توجه به کاربردی که از نظر شخصیت در ذهن دارد، انتخاب می کند.

بدین ترتیب اگر گرایش به رویکرد فروید داشته باشید ممکن است اهمیت نقش ناخودگاه را در تعریفی که از شخصیت می کنید بگنجانید. اما یک تعریف رفتارگرا بر اساس رفتارهای آموخته و قابل مشاهده خواهد بود(شکلتون و فلچر، ترجمه کریمی و جمهری، ۱۳۸۵).

شخصیت

تعاریف شخصیت از دید نظریه پردازان

شخصیت از واژه لاتین پرسونا گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنر پیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. بنابراین، بر اساس ریشه این کلمه، ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگی های بیرونی و قابل مشاهده ما اشاره دارد، جنبه هایی که دیگران می توانند آنها را ببینند. پس شخصیت ما در قالب تاثیری که بر دیگران می گذاریم، یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم، تعریف می شود. بنابراین شخصیت جنبه آشکار منش فرد به گونه ای که بر دیگران اثر می گذارد است.

آلپورت شخصیت را این گونه تعریف می کند: سازمانی پویا در درون فرد متشکل از سیستم های روانی-اجتماعی که رفتار و افکار مشخصه آن را تعیین می کنند(شولتز، ترجمه سید محمدی،۱۳۸۷).

گیلفورد یکی دیگر از محققان معروف، شخصیت را بدین گونه تعریف می کند: شخصیت عبارت است از الگوهای منحصر به فرد صفات شخصیتی. در حالی که کتل شخصیت را اینگونه تعریف کرد: شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می کند.

با بررسی تعاریف مختلف ارائه شده از شخصیت می بینیم که روانشناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند ولی آنچه که مهم است این است که در همه افراد یک مسئله مهمی وجود دارد و آن همان مسئله تفاوت های فردی است و شخصیت هر فرد با توجه به این مسئله از همدیگر متمایز است. پس آنچه را که می توان گفت این است که شخصیت هر فرد متمایز از دیگری است، زیرا بنا به نتایج حاصل از یافته های روانشناسی، حتی دوقلوهای یکسان که از یک تخم تک سلولی به دنیا می آیند هیچ گونه شباهت کاملی با یکدیگر نداشته و لذا شخصیت هر یک منحصر به فرد و محدود به خود است.

شخصیت مجموعه منحصر به فرد و نسبتا بادوام رفتارها، احساسات، افکار و انگیزه های یک انسان خاص و متمایز است. از حدود ۳ سالگی، ثبات شخصیت شروع می شود و تا ۵۰ سالگی به سفت شدن خود ادامه می دهد.

تفاوت شخصیت با کاراکتر و مزاج

کاراکتر(character) به این معناست که فرد علاوه بر توصیف شدن، تحت ارزیابی هم قرار می گیرد. مثلا می گوییم فلانی کاراکتر خوبی دارد یعنی مهربان و معاشرتی و جالب است. مزاج یا خلق(temperament) ماده خامی است که شخصیت را شکل می دهد و به جنبه های ارثی آن اشاره دارد.

صفات شخصیتی 

صفات شخصیتی(Personality traits) ویژگی های بادوام و ثابتی هستند که فرد آنها را در اکتر مواقع از خود نشان می دهد. این صفات معمولا از رفتار فرد استنباط می شود. مثلا رضا، فردی معاشرتی، منظم و خلاق است.

تیپ شخصیتی (Personality type)

تیپ شخصیتی هر فرد نشات گرفته از عوامل زیستی و اجتماعی است، به عبارت دیگر شخصیت هر فرد تابعی از محیط و وراثت است. افراد یکسری از ویژگی های جسمی و خصوصیات روانی را از طریق وراثت به ارث می برند و از طرف دیگر چون بعد از تولد در محیط اجتماعی زندگی و رشد می کنند، از این رو از عوامل اجتماعی نظیر دوستان، همسالان و مدرسه، جامعه، وسایل ارتباط جمعی و تاثیر می پذیرند(گنجی،۱۳۸۴).

تیپ شخصیتی به افرادی اشاره دارد که چند صفت شخصیتی مشترک دارند. مثلا یونگ می گفت مردم یا درونگرا هستند و یا برونگرا. و یا می توان افراد را به تیپ های شخصیتی A و B تقسیم کرد. تیپ A بلند پرواز و رقابت جو و کینه ای و پرتلاش هستند. تیپ B محتاط و بی خیال هستند. 

۴ رویکرد عمده در مورد شخصیت

  • ۱- نظریه های روان پویایی (psychodynamic)
  • ۲- نظریه های صفات شخصیتی (Personality traits)
  • ۳- نظریه های رفتارگرایی(Behaviorism) و یادگیری اجتماعی (Social learning)
  • ۴- نظریه های انسانگرا (humanist)
سایکودینامیک صفات رفتارگرایی انسان گرایی
طبیعت انسان منفی خنثی خنثی مثبت
جبر و اختیار جبر جبر جبر اختیار
انگیزه های اصلی سکس و پرخاشگری صفات هر فرد انواع سائق ها خود شکوفایی
ساختار شخصیت اید، ایگو و سوپر ایگو صفات شخصیتی عادات و انتظارات خود (سلف)
وراثت و محیط وراثت وراثت و محیط محیط رشد خود انگاره
موانع رشد تعارضات ناهشیار صفات ناسالم عادات و محیط ناسالم شرایط ارزش

رویکردهای زیستی در مورد شخصیت

تیپ شناسی بقراطی

۱- نظریه بقراط

اعتقاد به اینکه بین ساختمان بدن و مزاج یا خلق و خوی افراد رابطه وجود دارد از عقاید پایدار تاریخ بشری است. یکی از قدیمی ترین این طبقه بندی ها ، طبقه بندی «بقراط» است که اشخاص را برحسب اینکه کدام یک از مزاج ها بر آنها مسلط باشد به اخلاط چهارگانه : سودایی ، دموی ، بلغمی و صفراوی تقسیم کرده است.

بقراط برای هر یک از این نمونه ها مختصات روانی و بدنی خاصی قائل بود. بقراط شخصیت آدم را تابع مزاج می پنداشت:

  1. دموی مزاج: ظاهری خوش آب و رنگ، و قوی بنیه است. آدمی است خوشگذران، خوشبین، جدی و فعال، بدون عمق و سطحی.
  2. بلغمی مزاج: دارای بدنی پرچربی و قطور، اجتماعی، کم فعالیت، وارفته و کند ذهن.
  3. صفراوی مزاج: باریک اندام، دارای پوست بدنی معمولاً گرم و خشک و زیتونی رنگ، و از نظر اخلاقی تندخو، زود خشم، جاه طلب و حسود.
  4. سوداوی مزاج: دراز اندام، دارای قیافه ای پر حرکت و چشمانی درخشان، از لحاظ شخصیتی مضطرب، نگران، ناراضی، بدبین، پرجنب و جوش ولی بدون پایداری و استقامت (ستوده،۱۳۸۳).

شخصیت

۲- نظریه کرچمر

ارنست کرچمر روان پزشک آلمانی، با انتشار کتاب ساخت بدن و منش و با استفاده از روش های انسان سنجی جسمی انسانها را به دو تیپ فربه تنان و لاغرتنان تقسیم کرد و بعداً یک سنخ سوم به نام سنخ پهلوانی نیز به آنان افزود، به هر یک از این سه سنخ جسمی یک سنخ روانی مربوط می شود:

مثلاً فربه تنان از نظر روانی ادواری خوی، لاغرتنان، اسکزوئید خوی و سنخ پهلوانی صرع واره خوی هستند. ادواری خویان از نظر خلق و خوی بی ثبات و سکون، و از نظر روانی، عاطفی و احساساتی هستند. اسکیزوئید خویان شخصیت گسیخته دارند و درونگرا هستند. صرع واره خویان محتاط و محافظه کار و کندند(کریمی، ۱۳۸۲).

مدل ۵ عاملی صفات شخصیت ویگینز (۱۹۸۰)

جری ویگینز (Wiggins) یکی از برجسته ترین مدافعان بازنمایی شخصیت بود؛ او با استفاده از تکنیک های آماری مدرن، مدل دایره ای (یا حلقوی) را رسمیت بخشید. ویگینز با این ایده که همه تفاوت های مهم فردی در زبان طبیعی رمزگذاری شده اند، کارش را آغاز کرد. وی با این استدلال که اصطلاح صفت، انواع مختلفی از افراد را مشخص می کند، در تلاش برای طبقه بندی بود. ویگینز بیشترین توجه را به صفات بین فردی داشت.

مدل ۵ عاملی صفات شخصیت ویگینز
مدل ۵ عاملی صفات شخصیت ویگینز

ملاک های ارزیابی نظریه های شخصیت:

  1. جامعیت
  2. ایجاز یا سادگی
  3. پژوهش پذیری

کارکرد یک نظریه، نظم بخشی به اطلاعات موجود و کشف ناشناخته ها می باشد. دو معیار اول، یعنی جامعیت و ایجاز به کنش سازماندهی نظریه و معیار سوم به پژوهش و کارکرد تبیینی نظریه مربوط است. یک نظریه معتبر وقتی جامع است که اطلاعات متنوع و گسترده ای را در بر گیرد. در بررسی جامعیت یک نظریه در پی این هستیم که ببینیم تا چه اندازه نظریه با رویدادهای مورد نظر با دقت و روشنی برخورد کرده است. به بیان دیگر، نه تنها از یک نظریه انتظار می رود که پدیده های متفاوتی را بررسی کند، بلکه در این بررسی باید دقیق باشد. مفاهیم محدوده مطالعاتی و وضوح در برگیرنده معیار جامعیت است. مفهوم محدوده مطالعاتی به محدوده پدیده هایی که نظریه بررسی می کند، مربوط است. مفهوم وضوح به کاربرد پدیده هایی برمی گردد که یک نظریه بررسی می کند و شاید بتوان آن را محدوده تمرکز نظریه نامید.

علاوه بر جامعیت، نظریه باید موجز و ساده باشد. هر نظریه باید بتواند پدیده های گوناگونی را به شکلی مختصر و مفید و همراه با همسانی درونی تبیین کند. سرانجام، یک نظریه، درست یا نادرست نیست، بلکه مفید یا غیرمفید است، یک نظریه معتبر، پژوهش پذیر است، یعنی به فرضیه های جدیدی می انجامد که بعدا می تواند به تایید تجربی برسد. این همان چیزی است که هال و لیندزی آن را انتقال تجربی می خوانند؛ انتقال تجربی به این معنی است که مفاهیم یک نظریه، روشن و صریح اند و موجب گسترش دانش می شوند؛ این نظریه ها باید قدرت پیشبینی داشته باشند.

منابع 

  • روان شناسی شخصیت. یوسف کریمی. نشر ویرایش 
  • نظریه های شخصیت. حمزه گنجی و مهدی گنجی 

تست آنلاین ۵ عاملی نئو برای بررسی صفات شخصیتی

۳.۸ ۴ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها