خود واقعی و خود کاذب مفاهیمی روانکاوی هستند و توسط وینیکات (Donald Winnicott) معرفی شدند.
خود واقعی همان حس و شعور فرد بر اساس تجارب معتبر و خود انگیخته است، همان حس زنده بودن است. خود کاذب به عنوان یک نمای دفاعی تلقی می شود که در موارد شدید می تواند موجب فقدان خود انگیختگی و احساس مردگی و پوچی شود. خود کاذب همان نقابی است که بر چهره می زنیم.
خود واقعی موقعیتی نظری است که از رفتار خودانگیخته و ایده شخصی حاصل می شود. رفتار خودانگیخته عملا همان خود واقعی است. تنها خود واقعی می تواند خلاق باشد و احساس واقعی بودن کند. خود واقعی از زنده بودن بافت های بدن و فعالیت کارکردهای بدنی که شامل فعالیت قلب و تنفس می شود، به وجود می آید.
خود واقعی ریشه در اوایل شیرخوارگی و نوزادی دارد، تجربه و شناخت و درک زنده بودن نوزاد است. خود واقعی، همان بودن است؛ در کودک یک حس و تجربه واقعی بودن ایجاد می شود(sense of reality). این حس در کودک ارزش زیستن ایجاد می کند.
خودبرانگیختگی و حرکات غیر کلامی کودک، از یک حس غریزی می آید(instinctual sense). اگر این حس، توسط مادر یا مراقب اصلی پاسخ داده شود، آنگاه تبدیل به پایه ای برای رشد، شناخت و توسعه مستمر خود واقعی می گردد؛ ولی اگر مادر به اندازه کافی خوب نبود، خودبرانگیختگی نوزاد در معرض خطر قرار می گیرد، خطر ناشی از نیاز به انطباق نوزاد با خواسته ها و انتظارات پدر و مادر. نتیجه این عدم تطابق، خود کاذب نامیده می شود، جایی که انتظارات و حرف مردم مهم شده و بر فرد غالب می گردد.
از نظر وینیکات، همگی ما با خودی واقعی به دنیا میآییم. خود حقیقی کودک به احساسات دیگران اهمیتی نمیدهد و جامعهپذیر نشده است. هر زمان که نیاز دارد جیغ میکشد، حتی اگر نیمه شب یا در قطاری شلوغ باشد. ممکن است پرخاشگر، گزنده و اندکی منزجر کننده باشد. وینیکات اضافه میکند که اگر بناست شخص هرگونه احساس واقعی در بزرگسالی داشته باشد، باید از دورهای بهرهمند شده باشد که به خود واقعی اجازه دهد به راه خودش برود. از طرف دیگر، به تدریج خود کاذب میتواند رشد یابد که ظرفیت گردن نهادن به خواسته های واقعیت خارجی(مدرسه، کار و غیره) را دارد.
متأسفانه، به بسیاری از ما فرصتی داده نشده است که خود حقیقیمان باشیم. شاید مادر افسرده بود، یا پدر اغلب خونش به جوش میآمد، شاید خواهر و برادر بزرگتر یا کوچکتری وجود داشت که در بحران به سر میبرد و مستلزم تمام توجه بود. در نتیجه ما بسیار زودهنگام یاد گرفتهایم که اطاعت کنیم؛ ما به بهای تواناییمان برای احساس خود اصیل، فرمانبردار شدهایم.
شکل گیری خود کاذب
خود کاذب شامل خودی است که افراد برای کسب تحسین، عشق و پذیرشی که در اوایل کودکی دریافت نکرده اند، به دیگران ارائه می کنند. اگر فرد، خودش باشد و پذیرش گرمی را احساس کند، دیگر نیازی به خود کاذب ندارد. خود کاذب در واقع یک ماسک است و افرادی که درمان نشده اند یا در اوایل زندگی، عشق و محبت کافی دریافت نکرده اند، به صورت می زنند. این ماسک وسیله ایست برای فرار از تفکرات دردناک، مشکلات و هیجاناتی که فرد در دوران کودکی تجربه کرده است.
در شکلگیری خود کاذب مادری که به اندازه کافی خوب نیست، دخیل است. او به شکل هشیار یا ناهشیار قادر به برآوردن نیازهای کودک نبوده و به رفتارهای خودانگیخته کودک به طور مناسب پاسخ نمیدهد؛ در عوض سعی دارد آرزوها و تمایلات خود را به نوزاد تحمیل کند. به عبارتی با برآورده نشدن نیازهای نوزاد، او متوجه میشود نیازهایش قابل قبول نیست. نوزاد ناهشیارانه مطیع شده و با این پیروی از محیط سعی میکند از تجربه احساس ناامیدی و بیکفایتی جلوگیری کند.
به عقیده وینیکات در این شرایط، کودک، مادر خودش میشود؛ یعنی برای محافظت از خودش، تلاش میکند تا خود واقعیش را پنهان کند. او یاد میگیرد تنها آنچه مادر دوست دارد را نشان دهد، در واقع او تبدیل به کسی میشود که نیست. در این شرایط وقفهای بنیادین در رشد خودانگیختگی کودک ایجاد میشود که ارمغان آن ایجاد خود کاذب است.
سطوح خود کاذب
خود کاذب از نظر وینیکات ذاتا پدیده بدی نیست. او معتقد است در دنیای بزرگسالی، درجاتی از خود کاذب برای بقای اجتماعی و فرهنگی ما لازم است. مثلا ما باید بتوانیم خشم بی حد و حصر یا تنفر خود را در برابر دیگران مهار کنیم و آن را به اشکال سازنده تری ابراز کنیم تا بتوانیم در جامعه پذیرفته شویم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما او می گوید برای داشتن درجات تعدیل شده و آگاهانه ای از خود کاذب، ما نیاز داریم برای مدتی خود حقیقی خالص خود را تجربه کنیم بدون اینکه کسی آسیب ببیند. اگر ما این فرصت را نداشته باشیم، خود کاذب افراطی ای را پرورش خواهیم داد که به صورت اطاعت بی چون و چرا یا پرخاشگری و خودمحوری افراطی در روابط، خود را نشان خواهد داد.
طبق دیدگاه وینیکات خود کاذب میتواند سطوح مختلفی داشته باشد؛ برای مثال در یک سطح افرادی هستند که مؤدبانه و به طور کامل از قوانین پیروی میکنند و سطحی دیگر افراد مبتلا به اسکیزوفرنی که به طور کامل از خود واقعی دست کشیدهاند. از منظر وی، در بیشتر اختلالات روانی وجود خود کاذب مشهود است زیرا با این خود کاذب بیمار توان رویارویی با جهان غیرقابل اعتماد و و غیرقابل پیشبینی را دارد.
افرادی که خود کاذب دارند مدام در تلاشند تا واقعیت را عقلانی سازی کنند، یعنی بدون استفاده از هیجان، احساس و خلاقیت واقعیت را به چیزی منطقی تبدیل کنند تا نرمال به نظر برسد. بهای این نقاب و نرمال به نظر رسیدن، عدم احساس شادی و ارزشمند بودن است، حتی اگر بقیه او را فردی موفق و با ارزش بدانند.
در نظریه وینیکات هر فردی خود کاذب و خود حقیقی را با سطوحی مختلف، همزمان دارند. مانند مکانیزمهای دفاعی که در مواقع بحرانی و اضطراب آور میتواند از خود حقیقی محافظت کند، اما همین دفاع میتواند پاتولوژیک شده و وضعیت را بدتر کند.
همه ما نیاز داریم تا تحت درمان باشیم
درمان به ما فرصتی دوباره میدهد. ما اجازه مییابیم به پیش از زمانی بازگردیم که شروع کردیم کاذب باشیم، به زمانی که آن قدر مأیوسانه نیاز داشتیم حقیقی باشیم. در اتاق درمانگر، در محیط امن و مراقبت آنها، ما میتوانیم یک بار دیگر، یاد بگیریم که واقعی باشیم؛ ما میتوانیم بدخلق، سختگیر، بیاهمیت به هر کسی جز خودمان، خودخواه، بیاحساس، پرخاشگر و تعجبآور باشیم؛ و درمانگر خواهد پذیرفت و بدین وسیله به ما کمک خواهد کرد حس جدیدی از سرزندگی را تجربه کنیم که از همان آغاز باید همانجا میبود.
روان درمانی به ما کمک می کند که بتوانیم فرصتی را که هرگز برایمان فراهم نشده، در جریان ارتباط با درمانگری خردمند و پرتحمل بازیابیم و به تجربه خود حقیقی مان با همه هیجانات منفی و شدیدش بپردازیم. این تجربه ما را برای تعدیل خود کاذب مان در بیرون از اتاق درمان آماده می سازد و محیط بیرون از اتاق درمان را برای ما قابل تحمل تر می کند. این تجربه به ما فرصت خلاقیت و بازی می دهد و ما می توانیم خود حقیقی و خود کاذب مان را به صورت سالم و سازنده باهم ترکیب کرده و رفتاری تعدیل شده و پخته از لحاظ هیجانی و اجتماعی داشته باشیم.
اگر تحت درمان باشیم، می توانیم هیجانات منفی مان را تجربه کنیم و به شکل درستی ابراز نماییم بدون اینکه آنها را آسیب زننده ببینیم، در نتیجه لزومی برای پنهان کردن یا فرافکنی عواطف و احساساتمان نداریم.
منابع:
- Winnicott_EgoDistortion.pdf
- winnicott-true-false-self
- Donald Winnicott and His Theory about the False Self