دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

انواع انتقال متقابل

انتقال متقابل در روان‌درمانی باید مدیریت شود

انتقال متقابل (Countertransference) در روان‌درمانی به واکنش‌های عاطفی و روانی مشاور یا درمانگر نسبت به مراجع اشاره دارد.

انتقال متقابل

فروید انتقال متقابل درمانگر به بیمار را ناشی از سر بر آوردن تعارضات ‏حل نشده از ناخودآگاه درمانگر می داند. انتقال متقابل در درمانگر و انتقال در بیمار، ‏فرایند همسانی است، یعنی هر یک ناخودآگاه دیگری را به عنوان فردی در گذشته خود تجربه می کند.‏

مدیریت انتقال متقابل در روان‌درمانی بسیار مهم است و درمانگران باید به دقت به واکنش‌های خود نسبت به مراجع توجه کنند و از تکنیک‌های مناسب برای مدیریت این واکنش‌ها استفاده کنند.

۸ نوع واکنش انتقال متقابل

۱- در هم کوبنده – مختل شده (Overwhelmed/Disorganized)

میل به دوری کردن یا راحت شدن از دست بیمار. درمانگر احساس های منفی قدرتمندی را تجربه می کند، مثل ترس انزجار و خشم شدید. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند، غالباً با این گزاره ها موافق اند: از کار کردن با این بیمار دلخورم؛ کاش هیچ وقت او را به عنوان بیمارم نمی پذیرفتم؛ هنگام چک کردن پیامهای تلفنی، از این می ترسم که یکی از پیام ها برای او باشد؛ احساس میکنم از من استفاده یا حتی سوء استفاده می کند؛ به فکر این هستم که درمان او را پایان دهم؛ از دست او عصبانی هستم، احساس می کنم مجبورم که محدودیت های محکمی برای او تعیین کنم.

۲- درمانده و مستأصل – بی کفایت (Helpless/Inadequate)

این واکنش انتقال متقابل با موافقت درمانگر با آیتم هایی مشخص می شود که به احساسهای بی کفایتی، ناتوانی، درماندگی و اضطراب اشاره دارند. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند، غالباً با این گزاره ها موافق اند: احساس می کنم نتوانسته ام به این بیمار کمک کنم یا نگرانم که از عهده کمک به او بر نیایم؛ از کار کردن با او احساس ناتوانی و بی کفایتی یا عدم صلاحیت میکنم؛ احساس می کنم نسبت به درمانگران دیگر، موفقیت کمتری از کار با این بیمار داشتم؛ از کار کردن با او احساس ناامیدی می کنم؛ فکر میکنم اگر او با درمانگر دیگری یا در روش درمانی دیگری باشد، عملکرد بهتری خواهد داشت؛ هنگام کار با او احساس می کنم مضطربم؛ در جلساتی که با او دارم، احساس سردرگمی و گیجی می کنم.

۳- مثبت (Positive)

اتحاد کاری مثبت و پیوند نزدیک با بیمار از خصیصه های اصلی این واکنش انتقال متقابل است. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند غالباً با این گزاره ها موافق اند: منتظر جلسه بعدی با او هستم؛ بعد از جلسه ای که با او دارم احساس رضایت و خشنودی دارم؛ او یکی از بیماران دلخواه من است؛ از او خیلی خوشم می آید؛ کار کردن با او برایم هیجان انگیز است؛ بسیار امیدوارم اگر او بیمار من نبود می توانستم خودم را در حالی که با او دوست هستم تجسم کنم.

۴- اختصاصی – بیش درگیر ( Special – Overinvolved)

این واکنش انتقال متقابل حاکی از آن است که درمانگر بیمارش را در قیاس با سایر بیماران، در جایگاهی اختصاصی قرار داده است و برخی از نشانه های خفیف در رابطه با پایبندی به حفظ مرزهای درمانی آسیب دیده قابل ردیابی است؛ مثل خودافشایی، پایان دادن به جلسه در وقت مقرر و داشتن احساس هایی مثل گناه یا احساس مسئولیت یا خیلی نگران وضع بیمار بودن. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند، غالباً با این گزاره ها موافق اند: در قیاس با سایر بیمارانم هنگام کار با این بیمار احساس های خودم را بیشتر افشا می کنم؛ نسبت به دیگر بیماران کارهای بیشتری حاضرم برای او انجام دهم؛ هنگامی که او آشفته است یا وضعیت اش بدتر می شود دچار احساس گناه می شوم؛ نسبت به دیگر بیماران هنگام کار با او جلسات را دیرتر از وقت مقرر تمام می کنم.

۵- جنسی شده (Sexualized)

این واکنش انتقال متقابل، احساس های جنسی متخصص نسبت به بیمار یا تجربه تنش جنسی هنگام کار با او را توصیف می کند. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند، با این گزاره ها موافق اند: هنگام کار با این بیمار متوجه می شوم که در حال لاس زدن با او هستم؛ احساس می کنم که از نظر جنسی به او جذب شدم؛ زمانی که او داخل اتاق است احساس تنش جنسی می کنم؛ به او گفته ام که دوستش دارم.

۶- عامل انفصال – احساس بریدگی (Disengaged)

حواس پرتی، احساس تحریک پذیری و عصبانیت، بی حوصلگی، در خود فرو رفتن و کم حرف شدن از ویژگی های این عامل است. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند، غالباً با این گزاره ها موافق اند: زمانی که با او جلسه دارم کسل و بی حوصله می شوم؛ حواسم جمع نیست و ذهنم به موضوعاتی به غیر از حرف های بیمار منحرف می شود؛ وقتی با او داخل جلسه درمان هستم از کوره در می روم؛ در قیاس با سایر بیماران به دفعات بیشتری به ساعت نگاه می کنم.

۷- والدینی – محافظتی (Parental – Protective)

این انتقال متقابل به آرزوی درمانگر برای حمایت، مراقبت و توجه کردن به بیمار به شیوه ای والدینی اشاره دارد. این خواسته یا میل درمانگر، فراتر از احساسهای مثبت بهنجاری است که هر متخصصی به بیمارش دارد. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند، معمولاً با این گزاره ها موافق اند: احساس میکنم که دوست دارم از او محافظت و مراقبت کنم؛ احساس میکنم نقش مراقب را برای او دارم و به او محبت میکنم؛ ای کاش چیزی را که دیگران هرگز نمی توانند به او بدهند من به او می دادم؛ از دست افرادی که در زندگی او هستند، احساس خشم و عصبانیت می کنم.

۸- انتقاد – بدرفتاری (Criticized – Mistreated)

احساس هایی همچون مورد بی اعتنایی و بی احترامی قرار گرفتن و تحقیر شدن توسط بیمار ویژگی های اصلی این واکنش است. درمانگرانی که با این واکنش انتقال متقابل مشخص می شوند معمولاً با این گزاره ها موافق اند: احساس می کنم به من بی احترامی می کند؛ احساس میکنم از من انتقاد می کند؛ احساس می کنم مورد تحقیر و بی اعتنایی قرار می گیرم؛ موقع صحبت کردن با او معذبم و می ترسم حرف اشتباهی بزنم و او منفجر شود؛ احساس می کنم مجبورم خودم را از گفتن حرفی یا انجام دادن کاری برخاشگرانه یا انتقادی منع کنم.

رابطه انتقال متقابل و اختلالات شخصیت بیماران

انتظار بر آن است که درمانگران هنگام کار با بیماران خوشه A ، انتقال متقابل انفصال (بریدگی) را تجربه کنند ولی نتایج تحقیقات حاکی از آن است که درمانگران به جای انفصال، انتقال متقابل انتقاد-بدرفتاری، یعنی احساس هایی مثل مورد بی اعتنایی و بی احترامی قرار گرفتن و تحقیر شدن توسط بیمار را تجربه می کنند.

مرتبط ترین انتقال متقابل درمانگران هنگام کار با بیماران دچار اختلال های شخصیت وابسته و اجتنابی، انتقال متقابل والدینی – محافظتی است که نشانگر میل به مراقبت و حمایت از بیمار است. در این انتقال متقابل، درمانگران به این سمت کشیده میشوند که نقش مراقب را برای بیمار ایفا کنند؛ گاهی این نقش چنان پر رنگ می شود که می توان بر اساس آن به شناخت با بینشی تشخیصی از مسائل پویشی بیمار دست یافت، مثل این شناخت که بیماران دچار اختلالات شخصیت وابسته و اجتنابی، عموماً گرایش به این دارند که دیگران را مسئول خود پنداره خودشان بدانند

نکته مهم اینکه انتقال متقابل والدینی – محافظتی، به احساسات درمانگر اشاره دارد و برخلاف انتقال متقابل هایی که درمانگران هنگام کار با بیماران خوشه B تجربه می کنند، شامل انجام رفتارها با اعمالی از طرف درمانگران نمی شود. در واقع متخصصان هنگام کار با بیماران خوشه C، با احتمال کمتری گرفتار گذار به عمل (acting out) می شوند و انتقال متقابل را بیشتر در سطح هیجانی تجربه می کنند که همین موضوع نشان دهنده پویایی های مختل کمتر است.

اختلالات خوشه B با انتقال متقابل های در هم کوبنده – مختل شده ، درمانده – بی کفایت و جنسی شده ارتباط دارند. درمانگران هنگام کار با بیماران خوشه B بارها این احساس را تجربه می کنند که نمی توانند به بیمار کمک کنند. این احساس بی کفایتی و درماندگی موجب می شود که درمانگر احساس فشار بیش از اندازه، اضطراب و سردرگمی را هم تجربه کنند. عجیب اینکه درمانگران علیرغم احساس های شدید وحشت و استیصال، هنگام کار با این بیماران، کشش و جذابیت جنسی هم تجربه می کنند.

اختلال شخصیت مرزی معمولاً انتقال متقابل دیگری به غیر از سه موردی که در بالا به آنها اشاره شد را در متخصصان بر می انگیزانند: اختصاصی – بیش درگیر، که خودافشایی زیاد، مشکلاتی در پایان دادن به جلسه در وقت مقرر، احساس گناه و احساس مسؤولیت یا نگرانی افراطی درباره وضع بیمار از مشخصه های آن است.

احساس های عاشقانه و شهوانی درمانگران نسبت به بیماران، ممکن است راهی برای اجتناب از خصومت فزاینده و اضطرابی باشد که آنها هنگام کار با بیماران دارای آشفتگی های شدید در خود(self)، تجربه می کنند. گابارد (۱۹۹۶) نیز بحث فوق را این طور خلاصه کرده است: احساس های عاشقانه درمانگر، غالبا در خدمت انکار احساس های منفی (مثل خشم و نفرت) قرار می گیرد. (به نقل از بتان و همکاران، ۲۰۰۹).

منبع : ارزیابی اختلالات شخصیت بر اساس راهنمای تشخیصی روان پویشی(PDM). مترجم: محمد امین شریفی.

۵ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

2 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها