نظریهی سائق (غرایز)
رانه یا سائق، رفتار را فعال میکند و به آن جهت میدهد
سائق، حالتی درونی است، که موجود زنده را به فعالیت وا می دارد یا رفتار خاصی را بر می انگیزد. در واقع حالتی خودکار است.
رانه یا سائق (drive) به شرایطی داخلی گفته میشود که رفتار را فعال میکند و به آن جهت میدهد. طبق نظریه سائق، غرایز ذاتی مشخص و معینی وجود دارند (غریزه های جنسی و پرخاشگری) که بنیادشان کاملا بیولوژیک است و تبیین کننده خواست ها و آرزوهای گوناگون آدمی در طول مراحل مختلف رشد هستند.
طبق این نظریه، پیدایش شخصیت حول محور تعارض های ناشی از سائق و نحوه حل شدن آنها می چرخد.
نظریهی رانه(Drive theory) را اغلب بد میفهمند، یعنی آن را از بعد زیستشناسانه، به مفهوم «مرد همچون حیوان» در نظر میگیرند. اینگونه تصور میکنند که گویا میل جنسی مردان کارکردی شبیه دیگ بخار دارد، انگار مردان زیر فشاری ازلی از جانب میل جنسیشان قرار دارند، منفجر میشوند و زنان را در اختیار میگیرند.
عامل تعیینکننده در یک رانه یا غریزه، تنها بعد زیستشناسی و بدنی آن نیست، بلکه بیشتر معیارهای تعیینشدهی اجتماعی برای بیان آن مهم است.
غرایز و انرژی
فروید، باور داشت که هدف رفتار، ارضاى نیازهاى بدن است که مبناى زیستى دارد. نظر او این بود که امیال زیستى(مثل گرسنگى)، حالت هاى مداوم و مکرر در بدن هستند که درون سیستم عصبى، انرژى تولید مى کنند(فروید، ۱۹۱۵). در حالى که سیستم عصبى سعى مى کند سطح انرژى ثابت و متعادل را حفظ کند، ولى پیدایش مجدد و مداوم تراکم امیال زیستى آن را از این هدف منحرف مى کند.
فروید گفته بود که غریزه منشأ، هدف و موضوع دارد. منظورش این بود که نیروی برآمده از منشایی زیستی، یعنی غریزه، موجود را به پیش می راند تا هدفی (یا نیازی) را از چیزی یا موضوعی برآورده سازد. او دریافت که دست آدمی در اشتغال به این ۳ مؤلفه بسیار باز است. به عبارت دیگر آدمی در اعمال انواع تغییرات در چگونگی پرداختن به آنها و ارضای غریزه ابتکار عمل بی مانندی از خود نشان می دهد. به طور کلی فروید بر اهمیت تکانه غریزی تأکید می کرد و این توان برآمده از منشایی زیستی را در قالبی کمی در نظر می گرفت.
می توان زندگی روانی را حاصل تعامل نیروهایی با شدت مختلف انرژی دید که هر یک از ما را به سمتی می کشانند و همین تلقی بود که الگوی مشهور به الگوی اقتصادی فروید را پیش کشید. الگوی اقتصاد روانی، شیوه جریان انرژی در دستگاه روان را تبیین می کند. محرک جسمی از منبعی نظیر اندام تناسلی (یا دهان یا مقعد) پدیدار شده و نوعی از انرژی را بر دستگاه عصبی القا می کند و آن انرژی به یافتن مفری بر می آید، مثلا فعالیت جنسی. انرژی جنسی برای کسب هدفی (ارضای جنسی) تخلیه می شود و در این راه از موضوعی استفاده می کند(شریک جنسی). حتی در خودارضایی هم موضوعی وجود دارد؛ در این مورد می توان خود فرد را موضوع در نظر گرفت؛ اما در اغلب اوقات تصویر فردی دیگر که در ذهن قرار دارد، موضوع خواهد بود.
هر تراکم انرژى، ثبات دستگاه عصبى را بر هم مى زند و موجب ناراحتى روان شناختى مثل اضطراب می شود.
اگر تراکم انرژى به صورت کنترل نشده افزایش یابد، مى تواند سلامت جسمانى و روانى را تهدید کند. بنابراین، سائق به عنوان نوعى حالت اضطرارى روانشناختى به وجود مى آید و به سیستم هشدار مى دهد که باید دست به اقدام بزند. بعد از اینکه رفتار برانگیخته شد، تا زمانى که سائق یا میل ارضا شود، ادامه مى یابد.
به عبارت دیگر، رفتار به نیازهاى بدن خدمت مى کند، و اضطراب به صورت نوعى واسطه عمل مى کند تا تضمین شود رفتار خدمت کننده به نیاز، هر وقت که لازم باشد، روى دهد.
تفاوت انگیزش و نیاز و سائق و غریزه
- انگیزش(motivation) : نیروی محرکی است با منشاء درونی و یا بیرونی به سمت یک هدف. انگیزش در واقع عاملی است که موجود زنده را از درون به فعالیت وا می دارد. انگیزش همان علت و چرایی رفتار است. انگیزش مفهومی کلی تر از سائق و نیاز است.
- نیاز(need) : یک مفهوم بیولوژیکی است. آن چیزی است که برای ادامه حیات یک موجود زنده لازم است. مانند نیاز به آب
- سائق(drive) : حالتی درونی است که موجود زنده را به فعالیت وا می دارد یا رفتار خاصی را بر می انگیزد. در واقع حالتی خودکار است.
- غریزه(instinct) : الگوی رفتاری، مخصوص به یک نوع که در همه افراد آن نوع وجود دارد و در زمان معین به وقوع می پیوندد. غریزه، الگوی ثابت و ذاتی رفتار است.
منابع :
- انگیزش و هیجان. جان مارشال ریو. ترجمه سید محمدی
- ملانی کلاین (ریشه ها، اندیشه ها). باب هینشلوود و توماس فرچونا . مهیار علینقی