تفاوت ترس و اضطراب
ترس از آسيب های احتمالی و واكنش های عاطفی ناخوشايند را اضطراب می ناميم.
واژه ترس برای رویدادهای بیرونی و اضطراب برای اشاره به احساسات و افکار درونی ای به کار برده می شود که می تواند تهدید آمیز باشد.
ترس و ناامنی می تواند معطوف به بیرون یا درون باشد؛ یعنی تهدید ممکن است یک عامل بیرونی باشد و از رفتار دیگری ناشی شود یا ممکن است برخاسته از یک عامل یا احساس درونی باشد که آماده تبدیل شدن به رفتار است. واژه ترس برای رویدادهای بیرونی و اضطراب برای اشاره به احساسات و افکار درونی ای به کار برده می شود که می تواند تهدید آمیز باشد.
ترس
بی تردید تداوم نسل بشر را مدیون هیجان ترس ایم. اگر ترس نبود، نسل بشر قادر به درک رویدادهای مخاطره آمیز برای بقا نبود. بر مبنای شواهد پژوهشی بد قوی تر از خوب است. تأثیر یک رویداد بد بر ذهن و مغز شدیدتر و پایاتر از تأثیر یک رویداد خوب است. ضرورت حفظ بقا ایجاب می کند که هر آدمی نسبت به رویدادهای بد، منفی و خطرناک حساسیت بیشتری در مقایسه با رویدادهای خوشایند داشته باشد؛ زیرا این رویدادهای منفی اند که بقا را به خطر می اندازند. سازوکار این اثرگذاری از طریق هیجان ترس است.
تهدید، آسیب جسمانی یا روانی، محرکی است که منتهی به تجربه هیجانی ترس می شود. موضوع ترس، خطر آسیب است و این ترس قابل یادگیری است، زیرا ما بر اساس تجارب خود تشخیص می دهیم که چه محرکی خطرناک و چه محرکی بی خطر است.
از آنجایی که ترس یک هیجان است افراد را برای واکنش های رفتاری خاصی آماده می کند. اولین رفتاری که به دنبال تجربه ترس متجلی می شود، گریز و اجتناب است. آدم ترسو یعنی کسی که به جای مواجهه، می گریزد و فرار را بر قرار ترجیح می دهد.
در مواجهه با ترس بسته به اینکه در گذشته برای حمایت از خود چه آموخته ایم، ممکن است هیچ کاری انجام ندهیم یا دست به هرکاری بزنیم. تکامل ما را برای واکنش در برابر ترس به دو صورت آماده کرده است: پنهان شدن یا فرار کردن. هنگام ترس خون به سمت عضلات بزرگ پا می رود و ما را آماده فرار می نماید. بسیاری از حیوانات در مواجهه با خطر در جای خود خشک می شوند، همچون خشک شدن قورباغه در برابر مار. این امر احتمال مورد توجه قرار گرفتن را کاهش می دهد. اگر ما در جا خشک نشویم یا فرار نکنیم، پاسخ محتمل دیگر نسبت به عامل تهدید خشمگین شدن است. بنابراین پنهان شدن، فرار کردن یا جنگیدن سه واکنش تکاملی در برابر تهدید است. تجربه ترس و خشم به شکل متناوب متداول است. ترس و خشم چنان با سرعت و متناوب تجربه می شوند که در ما احساساتی آمیخته به وجود می آورند.
اضطراب
اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد، در حد متوسط وجود دارد، در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی می شود (استورا، ترجمه دادستان، ۱۳۷۷). در متون روانشناسی، اضطراب با معانی گوناگون به کار رفته است، به طور کلی اضطراب بیانگر حالت هیجانی نامطلوبی است که محصول فشار و کشمکش های روانی افراد می باشد و مشخصه بارز آن ترس و بیم از وقوع حوادث آینده است.
چنانچه این ترس و تشویش مبهم و پراکنده بوده و وابسته به چیز معینی نباشد و یا به صورت افراطی در آید آن را اضطراب نوروتیک گویند (استار، ۱۹۹۰). از علائم جسمانی اضطراب می توان تشدید ضربان قلب، دل درد، سفتی عضلات و عرق کردن را نام برد(شفیع آبادی، ۱۳۹۰).
ترس از آسیب های احتمالی و واکنش های عاطفی ناخوشایند را اضطراب می نـامیم (بـک، ترجمـه قرچه داغی، ۱۳۸۰). اضطراب یـک پدیـده پیچیـده ای اسـت کـه از آن گریـزی نیسـت و فکر را مشغول می کند، اضطراب پاسخی ضروری به استرس است و فرد را بـه هنگام مواجهه با خطر برای فعالیت و کنش آماده می کند. در مواقع بسیاری، چنـین پاسـخی عقلانـی و حتی حیاتی است.
به هنگام وجود خطر یا استرس واقعی، بدن از طریق رهاسازی آدرنالین، خود را برای کنش آماده می سازد و احساسات بدنی اضطراب آشکار می شود. گرچه در این مواقع، پاسخ استرس می تواند عملکرد جسمی و روانی را تسهیل کند، ولی هرگاه از حد معینی فراتـر رود، در این واکنش ها اختلال ایجاد می کند. برای مثال هرگاه آدرنالین باعث شود تا خون بیشتری به عضلات برسد، تنش عضلانی افزایش می یابد، تنفس و ضربان قلب شدت می گیرد و بـرای تنظیم دما و خنک شدن بدن تعریق افزایش می یابد، بدن خود را کاملا برای گریز و یا جنگیدن آمـاده می کنـد (کنرلی،ترجمه مبینی،۱۳۸۲).
اضطراب پاسخی ضروری به استرس است و فرد را به هنگام مواجهه با خطر برای فعالیت و کنش آماده می کند.
تفاوت ترس و اضطراب
رایج ترین روش متمایز کردن ترس از اضطراب این است که آیا منبع آشکار و واضح خطر که اغلب افراد آن را واقعی می دانند وجود دارد یا خیر؛ در صورتی که منبع خطر آشکار باشد، هیجان تجربه شده، ترس نامیده می شود (مثل، من از مارها می ترسم.) اما در مورد اضطراب، غالبا نمی توانیم مشخص کنیم خطر چیست (مثل، من در مورد سلامتی والدین خود مضطربم). از لحاظ شهودی، به نظر می رسد که اضطراب بـه صورت حالت درونی ناخوشایندی تجربه می شود که طی آن پیش بینی می کنیم اتفاق وحشتناکی روی خواهد داد. معمولا ترس ها با افزایش سن کاهش می یابند (برک، ترجمه سید محمدی).
منبع : از خط تا مثلث تعارض