افسردگی چیست؟
افسردگی پاسخ طبيعی آدمی به فشارهای زندگی است.
مشخصه اساسی افسردگی، ملالت است. شخص رکود وحشتناکی احساس می کند و نمی تواند تصمیم گیری یا فعالیتی را شروع کند یا به چیزی علاقه مند شود.
طی ۱۰۰ سال گذشته، پیشرفت های زیادی در حیطه بهداشت و شاخص های سلامتی صورت گرفته است. امید بـه زندگی تا ۵۰ درصد در کشورهایی مانند مصر و هند افزایش یافته است و بیماری هایی مانند آبله که در گذشته سالیانه میلیون ها نفر را از بین می بردند ریشه کن شده اند. نمونه های این پیشرفت ها در زمینه رفاه جسمی فراوانند؛ اما در زمینه سلامت روانی با پیشرفت چندانی روبرو نبوده ایم، مثلا در زمینه افسردگی و اضطراب.
سازمان بهداشت جهانی تخمین زده اسـت کـه اختلالات افسردگی و اضطرابی در راس فهرست بیماری های روانی قرار می گیرند و حـدود ۲۵ درصـد مراجعات به مراکز بهداشتی در جهان را به خود اختصاص می دهند (لامبرت،۲۰۰۶).
عنصر اساسی افسردگی، خلق بسیار غمگین است که ملالت نامیده می شود.
علائم افسردگی اساسی
اختلال افسردگی یک اختلال روانی است که با علائم و نشانه های زیر مشخص می شود:
- خلق افسرده
- از دست دادن علاقه به فعالیت های لذتبخش
- کـاهش انـرژی
- اشـکال در توجـه و تمرکـز
- کنـدی روانی- حرکتی
- کم خوابی و یا پر خوابی
- بی اشتهایی یا پر اشتهایی
- ناتوانی در تصمیم گیری
- احساس گناه و افکار مربوط به مرگ و خودکشی (انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۰۰)
وجود تنها چند علامت از علائم افسردگی، بـه کـاهش قابـل توجهی در عملکرد اجتماعی و جسمی منتهی می گـردد. بنـابراین، پـژوهش در زمینـه ی درمـان افسـردگی از اولویـت بالایی برخوردار است (هولی و سـیمون،۲۰۰۰).
افسـردگی پاسـخ طبیعـی آدمـی بـه فشـارهای زنـدگی اسـت. عـدم موفقیت در تحصیل یا کار، از دست دادن یکی از عزیزان و آگاهی از اینکه بیماری یا پیری توان ما را به تحلیـل مـیبرد از جمله موقعیت هایی است که اغلب موجب بروز افسردگی می شوند. افسردگی تنها زمانی ناهنجار تلقی می شود که با واقعه ای که رخ داده است متناسب نباشد و یا فراتر از حدی که برای اکثر مردم نقطه آغـازی بـوده اسـت، ادامـه یابد.
دو مشخصه اساسی افسردگی ناامیدی و غمگینی است. شخص رکود وحشتناکی احساس می کنـد و نمـی توانـد تصمیم گیری یا فعالیتی را شروع کند یا به چیزی علاقه مند شود و در احساس بی کفایتی و بی ارزشی غوطه ور می شـود.
شیوع افسردگی
افسردگی دومین اختلال رایج روانشناختی است که حدود ۱۰۰ میلیون نفر را در جهان تحت تـأثیر قـرار داده اسـت(کلرمن و همکاران، ۱۹۹۳) و داده های اخیرتر پارکر و همکارانش نشان مـیدهند که نزدیک به ۱۵۰میلیون نفر در جهان به افسردگی مبتلا هستند. برحسب این که افسردگی به نحوی تعریـف و سنجیده شود، نرخ شیوع طول عمر افسردگی اساسی قابل تشخیص در مردان از %۳ تا %۱۳ و در زنان %۷ تـا ۲۵% است (وایزمن،۱۹۹۱)
در حدود ۳ تا ۲۰ درصد از جمعیت بزرگسال زمانی در طول عمرشان ملاک های افسردگی اساسی را دریافت می کنند و در حدود ۲۰ تا ۵۰ درصد از این افراد بیش یک دوره افسـردگی را تجربه می کنند. میزان افسردگی در زنان نیز تقریبا دو برابر مردان است.
در کنـار جنسـیت، سایر متغیرهای جمعیت شناختی که با افسردگی رابطه دارند شامل نـژاد و تجربـه ی طـلاق یـا جـدایی اسـت (مارتـل و
همکاران،۲۰۰۱). بیمارانی که افسردگی اساسی دارند در مقایسه با افراد فاقد اختلالات روانی بیشـتر دچـار مشـکلات زناشویی، از دست دادن کار، کاهش عملکرد جسمی یا شغلی، وضعیت سلامتی ضعیف و بیماری مـی شـوند (جـاد وهمکاران،۱۹۹۶)
علت های افسردگی
هر کس با شرایط ژنتیکی، رشدی، محیطی، اجتماعی، شخصیتی و نیز عوامـل فیزیولوژیـک خاصـی روبـرو اسـت. ترکیب این عوامل با هم می توانند شـخص را مسـتعد افسـردگی کننـد یـا از او در برابـر افسـردگی حراسـت نماینـد. اشخاصی که در کودکی یکی از افراد مهم در زندگیشان را از دست می دهند، زمینه مناسبی برای ابتلای به افسردگی در مراحل بعدی زندگی دارند.
دلمشغولی های زندگی و نگرانی درباره ی معنای زندگی می تواند منجر بـه افسـردگی شود و یا آن را تشدید کند. بسـیاری از محـرک هـای تـنش زای محیطـی ماننـد مشکلات مالی، مشاغل جدید، مسائل حقوقی، بازنشستگی و یا تغییرات دیگر می تواند به رشد افسردگی کمک کنـد.
سلام .ممنونم از مطالبت..موفق باشی…
بسیار عالیی