دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

علائم افسردگی

در افسردگي مي توان چهار دسته علائم را مشخص كرد: علائم خلقي، شناختي، انگيزشي و جسـمی.

در افسردگی می توان چهار دسته علائم را مشخص کرد: علائم خلقی، شناختی، انگیزشی و علائـم جسـمی. بـرای داشتن افسردگی نیازی به داشتن تمام این علائم نیست، اما هر چه تعداد و شـدت علائـم بیشـتر باشـند احتمـال وجـود افسردگی نیز بیشتر است.

علائم افسردگی

در افسردگی می توان چهار دسته علائم را مشخص کرد: علائم خلقی، شناختی، انگیزشی و علائـم جسـمی. بـرای داشتن افسردگی نیازی به داشتن تمام این علائم نیست، اما هر چه تعداد و شـدت علائـم بیشـتر باشـند احتمـال وجـود افسردگی نیز بیشتر است(سلیگمن و همکاران،۲۰۰۱).

۱- علائم خلقی:

غمگینی و احساس گناه مشهودترین علائم هیجانی بیماران افسرده اند که این بیماران اکثـرا صـبحهـا احساس بدتری دارند و با گذشت زمان کمی بهتر می شوند (سلیگمن و همکاران،۲۰۰۱). افسردگی اغلب با احسـاس اضطراب همراه است (اندلر و همکاران،۲۰۰۳). تقریبا هر فرد افسرده مضطرب نیز هست، اما اضـطراب مـی توانـد در غیاب افسردگی رخ دهد (بارلو، ۲۰۰۲).

علاوه بر غمگینی و احساس گناه، فقدان لذت نیز در افسردگی وجـود دارد. این حالت معمولا در ابتدا فقط در چند فعالیت پدید می آید مانند شغل یا رسیدگی به فرزندان، امـا بـا افـزایش شـدت افسردگی تقریبا به تمامی فعالیت های فرد کشیده می شود. فرد دیگر از سرگرمی ها و روابط بین فردی لـذت نمـی بـرد. سرانجام کنش های لذت بخش زیستی مانند رابطه ی جنسی و غذا خوردن نیز دیگر برای فـرد برانگیزاننـده نیسـتند.

۹۲ درصد از بیماران از علائق اصلی زندگیشان دیگر لذت نمی برند و ۶۴ درصد نیز توانایی لذت بردن از روابط بین فـردی را از دست می دهند (کلرمن،۱۹۹۳).

۲- علائم شناختی:

بیماران افسرده نسبت به خود، آینده و دنیای پیرامونشان دید منفی دارند. آنها تصور می کنند کـه فردی حقیر، بی عرضه و بی لیاقت هستند. افراد افسرده نه تنهـا عـزت نفـس پـایینی دارنـد، بلکـه خودشـان را نیـز بـرای مشکلاتی که دارند مقصر می دانند. آنها نسبت به آینده نیز با بدبینی و ناامیدی نگاه می کنند و تصـور نمـی کننـد کـه اعمالشان نتایج مثبتی به همراه داشته باشند. نگاه منفی آنها حتی به روابط بین فردیشان نیز کشیده می شود (سلیگمن و همکاران،۲۰۰۱).

۳- علائم انگیزشی:

بیماران افسرده مشکل زیادی در برخاستن از رختخواب در صبح ها، سر کار رفتن، شروع کارها و حتی سرگرم کردن خود دارند. تصمیم گیری نیز برای بیماران افسرده، کاری شاق و وحشت آور است. گاهی تـرس از تصمیم اشتباه موجب حالتی در آنها می شود که به آن فلج اراده می گویند. این بیماران در انجـام کارهـایی کـه در زندگی لازم هستند ناتوان به نظر می رسند.

در افسردگی شدید، کندی روانی – حرکتی باعث می شود که حرکـات و گفتار فرد آهسته شود (سلیگمن و همکاران، ۲۰۰۱).

پست های مرتبط

۴- علائم جسمی:

فقدان اشتها از علائم رایـج اسـت. کـاهش وزن در افسـردگی متوسـط تـا شـدید رخ مـی دهـد، امـا افزایش وزن نیز گاهی در افسردگی خفیف دیده می شود. اخـتلال خـواب نیـز در افسـردگی رخ مـی دهـد، گـاهی بـه صورت مشکل در به خواب رفتن و اکثرا به صورت زود بیـدار شـدن صـبحگاهی و احسـاس خسـتگی در طـول روز.

ممکن است که فرد افسرده علاقه اش را به رابطه جنسی از دست بدهد و در نعوظ یا برانگیختگی جنسی دچار مشـکل گردد. درصد بالایی از بیماران افسرده علائم جسمی دارند که بنا به پژوهش بین المللـی سایمون و همکاران (۱۹۹۹) نزدیک به ۷۰ درصد از بیماران افسرده تحت مطالعه علائم جسمی داشتند.

علائم افسردگی
علائم افسردگی

دیدگاه مقوله ای و ابعادی

در آسیب شناسی روانی دو دیدگاه مقوله ای و ابعادی برای نابهنجاری هـا وجـود دارنـد (سـکتی، ۲۰۰۶) . در رویکـرد ابعادی می توان مقادیر کمی متفاوتی از یک ویژگی را به افراد نسبت داد و طبقات مجزایـی بـرای آن ویژگـی وجـود ندارد، بلکه پیوستاری بین دو قطب انتهایی وجود دارد که به لحاظ کمـی بـا هـم تفـاوت دارنـد. از طـرف دیگـر ، در رویکرد مقوله ای طبقات مجزایی برای یک ویژگی وجود دارند که این طبقات به طور کیفی از هم دیگر متمایز مـی شوند. به عبارت دیگر طبقات براساس وجود یا عدم وجود یک یـا چنـد ویژگـی از هـم جـدا مـیشـوند (سـلیگمن و همکاران،۲۰۰۱).

روانشناسی که به طور سنتی از مدل بیماری استفاده می کند، بر وجـود طبقـات مجـزای تشخیصـی در آسـیب شناسـی روانی تاکید دارد. بر این اساس عملکرد افراد داخل یک طبقه ی تشخیصی با عملکرد افراد طبیعی بـه لحـاظ محتـوا و سازمان متفاوت است. در این رویکرد بین بهنجاری و نابهنجاری پیوستگی وجود ندارد.

رویکـرد مقولـه ای بـه محقـق کمک می کند تا مشکل مشخصی را برای پژوهش انتخاب نماید. در این رویکرد، بین سلامت روانی و آسیب روانـی درجات مختلفی از عملکرد وجود دارند که هر فرد می تواند مقداری از این درجات به خود اختصاص دهد. به عـلاوه نقاط برشی بر روی پیوستار می تواند تعیین شوند تا مرزی بین عملکرد بهنجار و نابهنجار به وجود آید.

رویکرد ابعادی نسبت به رویکرد مقوله ای بهتر می تواند الگوهای سازگاری یا تطابق فرد را به تصویر بکشد تا بتوان تصویر پیچیده تری از نقاط قوت و ضعف فرد را بدست آورد. بنابراین به کارگیری هر دو رویکرد می تواند اطلاعات تکمیلی برای محقق فراهم آورد. 

بر اساس دیدگاه ابعادی افسردگی دارای پیوستاری از شـدت اسـت کـه در یـک قطـب آن خلـق افسـرده ی طبیعـی و حالات افسردگی خفیف قرار دارند و در قطب دیگر حالات بالینی شدیدتر مانند دوره ی افسردگی اساسی قـرار مـی گیرند. بنابراین بین حالات خفیف و غیر بالینی افسردگی و افسردگی بالینی، تنها تفاوت از نظر شدت و تداوم علائـم افسردگی وجود دارد.

پرسشنامه آنلاین افسردگی، اضطراب و استرس

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

3 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر
۱۳۹۷/۰۳/۰۹ ۱۴:۵۸

مفید بود.سپاس

رضوان
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ ۰۳:۰۷

هر ۱۲ حالت رو کاملا من دارم، حالت بسیار دردناکیه، عجیبش اینه این درد رو با خودم نگه میدارم و علاقه ای به درمان یا جدا شدن از این وضع ندارم، انگار اینا بهم نشون میده بچه هام بودن ،هستن،اگر این داغ بره بچه های منم میرن، نمیخوام برن، نمیخوام بدون اونا زندگی در جریان باشه ،بقیه زندگی طبیعی خودشون رو میکنن اما من میخوام حداقل غمشون،خاطرشون رو زنده نگهدارم،میدونم کار بی نتیجه ایه ولی آرومم میکنه