دیدگاه فروید درباره غریزه انسان
سعادت امری کاملا ذهنی است
فروید معتقد است ، تضادی همیشگی میان سائق زندگی و مرگ در انسانها وجود دارد که غالب شدن یکی بر دیگری سرنوشت تمدن را تعیین خواهد کرد.
فروید در خصوص جنگ میان سائق زندگی و مرگ به نکاتی اشاره می نماید. فروید معتقد است، تضادی همیشگی میان این دو نیرو در انسانها وجود دارد که غالب شدن یکی بر دیگری سرنوشت تمدن را تعیین خواهد کرد.
اصل لذت در زندگی انسان حاکم مطلق است، از سویی انسان مجبور به محدود کردن این حس لذت طلبی است و همین اعمال محدودیت به مرور زمان تمدن و فرهنگ را شکل می دهد. از سوی دیگر همین فرهنگ و تمدن به گونه ای عمل می کند که مانع از کسب لذت انسان می شود.
فروید معتقد است آنچه باعث عدم سعادت و رنج در زندگی انسانهاست همانا تمدن است اگر به شکل فرضی به زندگی ابتدایی باز می گشتیم، آنگاه احساس خوشبختی و سعادت می داشتیم. توجه به این نکته ضروری است که سعادت امری کاملا ذهنی است. زندگی سعادتمندانه در دوران بدوی به علت سخاوت طبیعت یا ارضای آسان نیازها بود که به اشتباه به عدم پیچیدگی های فرهنگی نسبت داده می شود.
والایش سایق ها از دیدگاه فروید از جنبه های بسیار برجسته تکامل تمدن است.
فروید باور به خدا را به عنوان پایه بیشتر ادیان، امری توهمی می داند و معتقد است خدا همان مفهوم پدر است که در ذهن آدمی تعالی یافته و بر اثر ناتوانی دوران کودکی و توجه به نیازهای همیشگی خود بدان روی آورده است. او دین و دین داری را در ردیف رفتارهای روان رنجورانه، همچون وسواس به شمار می آورد و بر آن است که با افزایش افق های علمی در زندگی انسان، سرانجام دین از صحنه حیات آدمی زدوده خواهد شد.
منشاء طرز تفکر دینی را می توان در احساس بی پناهی کودک پیگیری کرد. خدایان ساخته و پرداخته ذهن آدمی و تجلی آرزوهای دست نیافتنی یا ممنوع بودند که در حقیقت نمود همان ایده آل های فرهنگی انسان می باشند. وقتی انسان به این ایده آل ها نزدیک شد، خودش به مقام خدایی رسید. محدودیت ها از سوی فرهنگ و تمدن به طرق متفاوتی بروز می کند و انسان در مقابل آنها مجبور به سر فرود آوردن است. در صورتی که انسان به این محدودیت ها گردن ننهد از سایر برخورداری ها در زندگی اجتماعی محروم خواهد شد.
مفهوم سعادت در همین اصل کسب لذت نهفته است. می توان نتیجه گرفت که ادیان نیز سعادت را که ظاهراً مربوط به ماوراء است با لذت های این دنیایی تعریف می کنند. دین ارزش زندگانی را کاهش می دهد و به قیمت ایجاد نابالغی روحی و کشاندن انسانها به جنون جمعی آنها را از نورز های فردی می رهاند.
انسانها در پی سعادت هستند و این موضوع دو جنبه دارد مثبت و منفی. یعنی از یک طرف فقدان رنج و ناراحتی را می جویند و از طرف دیگر، دستیابی به لذت های شدید را طلب می کنند. با اینکه هدف زندگی رسیدن به لذت است اما همه قواعد عالم در خلاف جهت این موضوع تلاش می کنند ، سعادت به معنای دقیق ارضای نیازهای انباشته شده است.
از آنجا که رسیدن به هر آرزویی موجب کسب لذت می شود در این زندگی فقط دستیابی به یک سعادت متوسط میسر است. پس سرشت ما به گونه ای سعادت ما را محدود می کند . سرشت ما از سه جهت سعادتمان را محدود می کند :
- ۱- جسم که محکوم به نابودی است ( ترس و درد )
- ۲- جهان بیرون ( نیرویی بی رحم و ویرانگر )
- ۳- رابطه ما با دیگران. این رنج سوم دردناک تر است .
انسانها برای اینکه از این رنج ها دوری کنند راه های متفاوتی پیش می گیرند از جمله دوری جستن از اجتماع ، استفاده از انرژی اروتیک و فعالیت های فکری و هنری.
- اگر شخصی برای فرار از رنج ها از نیروی درونی خود کمک بگیرد، رابطه اش با جهان قطع شده و به گونه ای معتکف می شود.
- راه دیگر ساختن جهانی جدید است که با آرزوهای انسان انطباق داشته باشد و دین این قابلیت را دارد.
- راه دیگر عشق ورزیدن است. عشق ورزیدن بعد مادی و جنسی نیز دارد، اما نقطه ضعف آن بی حفاظ تر شدن ماست. در صورتی که ابژه عشق را از دست بدهیم، ناکام تر می شویم.
- راه دیگر رسیدن به سعادت از طریق لذت بردن از زیبایی در اشیاء طبیعی و مناظر است. ضرورت فرهنگی آن هم مشخص نیست، با این همه تمدن نمی تواند از آن صرف نظر کند. تا حدودی زیبایی از قلمرو احساس جنسی نشات گرفته است. عشق و زیبایی و جذابیت، خصوصیات ابژه جنسی هستند،
انرژی اروتیک هر فرد مخصوص خود اوست، در این خصوص قاعده و قانونی وجود ندارد. فروید معتقد است که والایش های انرژی اروتیک، ریشه در همین دنیای مادی دارد و احساس اتصال به اقیانوس یا یک کل قادر ناشی از بازگشت انسان به دوره اولیه زندگی است، که هنوز «من» او از جهان خارج خود، جدا نشده بود.
منبع : تمدن و ملالت های آن / نویسنده : زیگموند فروید / مترجم : محمد مبشری / نشر ماهی
ba salam.lotfan be beguid k man chetor mitavanam majmue ketabhaye feroid ro tahaye konam.ya adrese interneti be man bedin.ba tashakor
در اخر متن نوشتی ساختن جهانی که با ارزوهای انسان انطباق داشته باشد و دین این توان را دارد.
درود. بله . دین این توان رو داره که جهانی تازه بسازه و با ارزوهای انسان انطباق داشته باشه.
از دید فروید یک راه فرار برای کاهش رنج هایمان پناه بردن به دین است. از دید وی سرانجام دین از صحنه حیات آدمی زدوده خواهد شد. این اتفاق تا امروز رخ نداده است .