مروری بر نظریه های روان تحلیلی
آیا اصلاً نظریهها اهمیتی دارند؟ آیا بر کار بالینی با مراجعان تأثیر میگذارند؟
نظریه های روان تحلیلی، شاخههای مختلفی از دیدگاه روانکاوی هستند که بر اساس تجربه بالینی و پژوهشهای نظری، توسط پیروان فروید گسترش یافتهاند.
نظریه های روان تحلیلی، یک مجموعهی ایستا و ثابت از دانش نیست؛ بلکه همواره در حال تحول و تکامل است. در نیمه اول قرن بیستم، زیگموند فروید و پیروان نزدیک او تلاش کردند تا نقش غرایز یا سائقها (drives) را در فرایند رشد و بروز اختلالات روانی شناسایی و تبیین کنند (نظریه سائق – Drive Theory).
در ادامه، تمرکز از سائقها به سمت رشد و کارکردهای ایگو (Ego) سوق پیدا کرد، یعنی شاخهای که تحت عنوان روانشناسی ایگو (Ego Psychology) شناخته میشود. امروزه تمرکز اصلی بر رابطهی اولیه میان مادر و نوزاد و تأثیرات بلندمدت آن بر روابط بینفردی و بازنماییهای ذهنی این روابط قرار گرفته است؛ موضوعی که در قالب نظریههای روابط شیء (Object Relations Theories) توسعه یافته است.
بهطور همزمان، شاخهای تحت عنوان روانشناسی خود (Self Psychology) نیز بهعنوان بخشی از نظریه های روان تحلیلی رشد یافته است. با ادغام این دیدگاهها در نظریههای اصلی، پایهای مفهومی و نظری برای شکلگیری یک نظریهی بالینی جامع و پدیدارشناختی (comprehensive and phenomenological clinical theory) فراهم آمده است.
حرکت نظریهها از ساختارهای فرادانشی (metapsychological constructs)، که در چارچوب علوم طبیعی جای میگرفتند، به سوی نظریهای بالینی و نزدیکتر به تجربه شخصی صورت گرفته؛ نظریهای که تمرکز آن بر جهان بازنماییهای ذهنی (representational world) و روابط بینفردی (interpersonal relationships) است. نظریه های روان تحلیلی معاصر میکوشند، پیوند پیچیده و دشوار میان روابط هیجانی اولیه (emotional relationships) و ساختارهای روانی (mental structures) را دنبال کرده و تبیین کنند. دو عامل اصلی این تحول را ممکن ساختهاند:
- نظریههای رشد روانتحلیلی مبتنی بر مشاهده (Observation-Based Psychoanalytic Developmental Theories) از جمله فروید و ماهلر(۱۹۷۵).
- رشد و گسترش نظریه روابط شیء (Object Relations) که در چارچوبی رشدی (Developmental Framework) به بررسی تکامل یک دنیای بازنماییشده و یکپارچه میپردازد که در زمینه رابطه مادر–نوزاد شکل میگیرد.
دونالد وینیکات (Winnicott, 1960) این بستر حمایتی اولیه را محیط نگهدارنده (Holding Environment) نام نهاد. بهطور کلی، نظریهی روابط شیء به شکلگیری تدریجی طرحوارهها (schema) از یک مجموعه پراکنده تجربیات حسی–حرکتی در نوزاد، تا شکلگیری بازنماییهایی پایدار و نسبتاً واقعگرایانه از «خود» و «دیگری»، میپردازد.
رشد مدلهای روانتحلیلی و تمرکز بر آسیبشناسی روانی
مدلهای روانتحلیلی در پاسخ به این پرسش شکل گرفتند که چرا و چگونه برخی افراد از مسیر رشد طبیعی منحرف شدهاند و به مشکلات درونی (درونروانی) و بینفردی شدید دچار می شوند. هر مدل بر مرحلهای خاص از رشد تأکید دارد و از دل تجربیات بالینی تحلیلگر، مدلی از رشد طبیعی شخصیت استخراج میکند. فروید نخستین کسی بود که تلاش کرد برای اختلال روانی معنایی قائل شود و آن را به تجربیات دوران کودکی و فراز و نشیبهای مسیر رشد ربط دهد(۱۹۰۰). یکی از بزرگترین دستاوردهای فروید، بیشک، شناسایی جنسیّت کودکانه (Infantile Sexuality) بود.
کشفیات فروید تصویر کودک را از موجودی بیگناه و معصوم به فردی تبدیل کرد که در تلاش است بر نیازهای زیستی خود کنترل یابد و آنها را از طریق ساختار خانوادگیاش در قالب معیارهای اجتماعی بگنجاند (فروید،۱۹۳۰). روانشناسان ایگو (مانند هارتمن، ۱۹۳۹) تلاش کردند این تصویر را با تأکید بر ظرفیتهای سازگارانه کودک متعادل کنند. مدل هارتمن، کوشید پیوندی میان سایقها و عملکردهای ایگو برقرار کند و نشان دهد چگونه تجربیات بینفردی منفی میتوانند فرآیند رشد ساختارهای روانی را به خطر اندازند. وی همچنین نشان داد که واپسروی یا پسرفت (Regression)، یعنی بازگشت به مراحل اولیه رشد، یکی از مؤلفههای اساسی آسیبشناسی روانی است.
هارتمن (۱۹۵۵) از نخستین کسانی بود که به پیچیدگی فرآیند رشد اشاره کرد و گفت: دلایل تداوم یک رفتار، لزوماً همان دلایل بروز اولیه آن نیستند. از دیگر دستاوردهای مهم روانشناسان ایگو، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- شناسایی تعارضهای درونروانی (Intrapsychic Conflict) در سراسر رشد
- پذیرش تأثیر وراثت ژنتیکی در کنار تجربیات بینفردی در تعیین مسیر رشد روانی کودک
آیا اصلاً نظریهها اهمیتی دارند؟ آیا واقعاً بر کار بالینی با بیماران تأثیر میگذارند؟ پاسخ به این سؤال دشوار است. بیتردید تحلیلگرانی با دیدگاههای کاملاً متفاوت دربارهی منشأ آسیبشناسی روانی، در شیوههای درمانی خود به نظریهشان وفادار هستند و با همان اعتقاد پیش میروند. از آنجا که هنوز نمیدانیم واقعاً چه مؤلفههایی در رواندرمانی موجب دگرگونی میشوند، ممکن است برای بسیاری از بیماران، نظریهی علی تحلیلگر آنقدرها هم مهم نباشد.
نظریه | بنیانگذاران | محور نظری | مفاهیم کلیدی | علتشناسی اختلال | روش درمان |
---|---|---|---|---|---|
نظریه سائق (Drive Theory) | زیگموند فروید | تعارض سائقها و ساختار روانی | نهاد، من، فرامن؛ لیبیدو | تثبیت رشدی، تعارض نهاد-فرامن | تداعی آزاد، تحلیل انتقال |
رویکرد نئو فرویدی (Neo-Freudian) | آدلر، هورنای، فروم | تأثیر فرهنگ و اجتماع | اضطراب بنیادی، تلاش برای برتری | جبران افراطی یا ناسازگارانه | تحلیل الگوهای فرهنگی–شخصی |
رویکرد بینفردی (Interpersonal Relational) | سالیوان، میچل | روابط زنده و واقعی در لحظه | الگوهای ارتباطی، انتقال متقابل | اختلال در روابط بینفردی | بازسازی رابطه در انتقال زنده |
روانشناسی من (Ego Psychology) | آنا فروید، هارتمن | عملکرد من در برابر واقعیت | دفاعهای من، رشد خودمختار | ناتوانی در تنظیم دفاعها | تقویت من، فهم تعارض |
روابط ابژه کلاینی (Kleinian Object Relations) | ملانی کلاین، بیون | تجزیه و فرافکنی در روابط اولیه | موقعیت پارانوئید–اسکیزوئید و افسرده وار | فرافکنی و درونیسازی. ابژه آزار دهنده | تفسیر فرافکنیها و انتقال |
روابط ابژه کرنبرگ (Kernberg’s Object Relations) | اوتو کرنبرگ | ساخت شخصیت مرزی از طریق روابط | سازمان شخصیت، ابژههای بخشی، آرایش دفاعی | درونیسازی ناپایدار و ابژههای دوپاره | یکپارچهسازی ابژهها از طریق تحلیل انتقال |
روانشناسی خود (Self Psychology) | هاینز کوهات | انسجام خود، همدلی درمانگر | موضوع خود ، نیاز به آینهسازی | شکست در همدلی والدین | جایگزینی موضوع خود، همدلی درمانی |
دلبستگی تحلیلی (Attachment-Based) | جان بالبی | مدلهای درونی از روابط دلبستگی | سبکهای دلبستگی، امنیت | دلبستگی ناایمن و بازنماییهای منفی | رابطه درمانی ایمنساز، ذهنسازی |
رویکرد ذهنیسازی (Mentalization-Based) | فوناگی، تارگت | درک ذهن خود و دیگران | بازتاب ذهن، عملکرد بازنمایی | ناتوانی در تفسیر حالات ذهنی | پرورش ذهنسازی از طریق دلبستگی ایمن |
نظریه طرحواره (Schema Theory) | دانیل استرن، ماردی هوروویتز | سازماندهی ذهنی تجربه رابطه | “self-with-other”، طرحواره تعامل | انسجامنیافتگی تجربههای رابطهای | بازسازی طرحوارهها در درمان |
منبع :
Psychoanalytic Theories (2003): Perspectives from Developmental Psychopathology
Peter Fonagy و Mary Target
🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟
در مقاطع مختلف زندگی، گفتوگو با یک مشاور میتواند مسیرتان را روشنتر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.