نظریه روابط موضوعی و تحلیل انتقال
انگیزههای اصلی ما سائق نیستند، بلکه عواطف هستند
انگیزههای ما ریشه در سیستمهای عاطفی-بیولوژیکی دارند، شخصیت ما پیش از حافظهمان شکل میگیرد و ما به طور ناخودآگاه گذشته را در زمان حال بازآفرینی میکنیم تا شاید بتوانیم آن را التیام بخشیم.
آنچه در ادامه میآید، مروری بر نظریه روابط موضوعی و رواندرمانی متمرکز بر انتقال (Transference-Focused Psychotherapy – TFP) است؛ یک درمان روانکاوانه، که برای درمان افراد مبتلا به اختلالات شخصیت، طراحی شده است. TFP نوعی رواندرمانی پویشی است که از اصول و تکنیکهای روانکاوی نشأت گرفته و برای درمان تمام طیف اختلالات شخصیت شدید گسترش یافته است. این رویکرد بر پایه فرمولبندی معاصر رواندرمانی پویشی استوار است که با توجه به پژوهشهای تجربی و پیشرفتهای علمی، بهویژه علوم اعصاب عاطفی (affective neuroscience) و روانشناسی زوجها و گروههای کوچک، بهروز شده است.
مبانی نظریه کلاسیک روانکاوی
نظریه کلاسیک روانکاوی معتقد بود که سببشناسی (etiology) علائم اختلال شخصیت و طیف گستردهای از رواننژندیهای نشانهای (symptomatic neuroses) —شامل افسردگی، سندرمهای اضطرابی، مشکلات جنسی، بازداریهای خاص و اختلالات شدید در روابط بینفردی— همگی به تعارضات ناخودآگاه درونروانی (unconscious intrapsychic conflicts) مربوط میشوند که از تحولات آسیبزا در دوران نوزادی و کودکی سرچشمه میگیرند. این تعارضات ناخودآگاه از یک سو، بین لیبیدو (libido) و پرخاشگری (aggression)-یعنی سائقهای بنیادینی که فروید بهعنوان سیستمهای انگیزشی اساسی انسان توصیف کرد- و از سوی دیگر، دفاعهای تحمیلشده از سوی واقعیت، مانند مکانیسمهای دفاعی مبتنی بر واپسرانی(repression)، شکل میگیرند.
کشف دفاع های ابتدایی متمرکز بر دوپارهسازی (splitting)، که پیش از غلبه دفاع های واپسرانی وجود داشتند، به روشن شدن ساختار اولیه ذهن کمک کرد. این ساختارها بر روابط ابژه درونیشده گسسته (dissociated)، آرمانی شده (idealized) و آزارگر (persecutory) متمرکز بودند که به ترتیب، لیبیدو و پرخاشگری را بازتاب میدادند. بنابراین، مفهوم لیبیدو(یا سائق زندگی) و پرخاشگری (یا سائق مرگ) بهعنوان منابع بنیادین تعارض درونروانی، و نفوذ عظیم عوامل ناخودآگاه در حفظ و بیان آنها بهصورت علائم رواننژندانه و صفات منشی مرضی، جوهر نظریه کلاسیک روانکاوی را مشخص میکند.
اصلاح نظریه کلاسیک بر اساس علوم اعصاب
در پرتو دانش و درک امروزی، این فرمولبندی سنتی باید اصلاح شود. تحقیقات نوروبیولوژیک، کارکردهای سیستمهای عاطفی (affect systems) ذاتی، ژنتیکی و سرشتی را بهعنوان نیروهای انگیزشی اولیه نشان دادهاند که می توان آنها را به بهترین شکل در مدلهای سیستمهای عاطفی مثبت و منفی طبقهبندی کرد. سیستمهای عاطفی مثبت شامل دلبستگی (attachment)، امیال جنسی(eroticism) و پیوند مبتنی بر بازی، میشوند. اینها سیستمهای عاطفی مثبت و لذتبخشی هستند که ارگانیسم را برای ایجاد روابط با دیگران مهم برمیانگیزند. این سیستمها ترکیبی از تمایلات به وابستگی، صمیمیت اروتیک و لذت وابستگیجویانه هستند و در مجموع، همان چیزی را تشکیل میدهند که فروید آن را لیبیدو (libido) نامید. سیستمهای عاطفی منفی مانند جنگوگریز (fight-flight) و وحشت-جدایی، در مجموع، چیزی را تشکیل میدهند که فروید آن را سائق پرخاشگری (aggressive drive) یا سائق مرگ نامید. علاوه بر این، یک سیستم عاطفی جستجوگر (searching affective system) داریم که بازتابدهنده علاقه عمومی به کاوش فعالانه محیط است.
از منظر زیستشناختی، سیستمهای عاطفی به بقای فرد و گونه کمک میکنند، زیرا فرد را برای جستجوی غذا، همکاری اجتماعی و امنیت برمیانگیزند و تولید مثل گونه را تضمین میکنند، در حالی که افراد را برای جنگ یا فرار از محرکهای مضر یا خطرات محیطی مجهز میسازند. بنابراین، سیستمهای عاطفی، مکانیسمهای همایستایی (homeostatic mechanisms) را تشکیل میدهند که فراتر از نیاز به کنترل درونارگانیسمی (مانند حفظ دما، فشار خون و کارکردهای دفعی) عمل میکنند؛ هم ایستایی از طریق کنترل بر کارکردهای روانشناختی، انسانها را مجهز به ارتباط نزدیک و مذاکره بر سر نیازهایشان با دیگر انسانها میکند.
نظریه انگیزشی کلاسیک روانکاوی (نظریه سائق)، به نظریهای مبتنی بر نوروبیولوژی سیستمهای عاطفی، و در نهایت به یکپارچگی سیستمهای عاطفی مثبت و منفی در فرد میانجامد. از منظر بالینی، کشمکشهای ناخودآگاه میان عشق و پرخاشگری، بهعنوان یکپارچگی عواطف مثبت و منفی، ماهیت اصلی تعارض درونروانی ناخودآگاه را نشان میدهد که باید در طول رواندرمانی کشف، درک و حل شود.
تکامل مفهوم ناخودآگاه پویا (Dynamic Unconscious)
یکی دیگر از تغییرات مهم در نظریه کلاسیک تعارضات ناخودآگاه، کشف کارکردهای چندگانه فرآیندهای ذهنی ناخودآگاه است که یک عامل سببشناختی غالب در بسیاری از اختلالات روانی به شمار میرود. این فرآیندها شامل یکپارچهسازی شناختی ادراک، حافظه رویهای (procedural memory) برای حفظ کارکردهای هموستاتیک مانند یادگیری مهارتها، و حافظه اظهاری ناخودآگاه (unconscious declarative memory) است که بازتابدهنده تعارضات ناخودآگاه هستند؛ به عبارتی، ناخودآگاه پویا (dynamic unconscious)، انگیزه تحول علائم روانشناختی و اختلالات شخصیت را فراهم میکند.
اکنون فرض بر این است که منشأ ناخودآگاه پویا در تجربیات عاطفی اولیه در تعامل نوزاد و مادر نهفته است. از آنجا که هیپوکامپ (hippocampus) نوزاد پیش از دو سالگی نابالغ است، این ساختار نوروبیولوژیک مرکزی که در ذخیرهسازی حافظه اظهاری بلندمدت و عاطفی نقش دارد، هنوز در دسترس نیست. بنابراین، این تجربیات عاطفی اولیه، الگوهای رفتاری و مهارتهای آموختهشدهای را بر جای میگذارند، اما هیچ مدرک تجربی ذهنی از آنها باقی نمیماند. این پدیده، علت فراموشی نوزادی (infantile amnesia) است. تنها پس از دو سالگی است که دوپارگی (split) میان تجارب عاطفی مثبت و منفی میتواند به صورت آگاهانه اما گسسته (dissociated) باقی بماند. تنها در سال سوم زندگی و با دستیابی به یکپارچگی هویت (identity integration) است که مکانیسمهای واپسزنی (repressive mechanisms) غالب میشوند.
| مفهوم | توضیح |
|---|---|
| حافظه رویهای | مهارتها و عادات ناخودآگاه |
| حافظه اظهاری آگاهانه | خاطرات و دانستههایی که به یاد میآوریم |
| حافظه اظهاری ناخودآگاه | خاطرات و تجاربی که زمانی آگاهانه بودن، اما بهدلیل تعارضات عاطفی سرکوب یا dissociate شدن |
| ناخودآگاه پویا | همان محتوای عاطفی-شناختی سرکوبشده که بر رفتار و شخصیت تأثیر میگذارد |
تعریف نظریه روابط ابژه
نظریه روابط ابژه (object relations theory) بیان میکند که فعال شدن سیستمهای عاطفی متعارض مرتبط با مسائل حلنشده گذشته، همواره بهصورت تجربه فرد از خود(self) در رابطه با یک دیگری مهم(other) و تحت تأثیر یک عاطفه غالب (dominant affect) بیان میشود. به عبارت دیگر، فعال شدن عواطف همواره با فعال شدن یک تجربه بینفردی ذهنی، مثبت یا منفی، و بیان این تجربه در رابطه با یک دیگری یا ابژه مهم همراه است. واحدهای متشکل از بازنماییهای خود و ابژه (self and object representations) به همراه عواطف مثبت و منفی مربوط به آنها، بلوکهای سازنده(building blocks) ذهن هستند. به طور خلاصه، نظریه روابط ابژه معتقد است که درونیسازی روابط مهم بین خود و دیگران تحت تأثیر حالتهای عاطفی، زیرساخت دوتایی (dyadic infrastructure) بنیادین ذهن را تشکیل میدهد.
تثبیت و یکپارچگی تدریجی این واحدهای دوتایی (dyadic units) به ساختارهای پیچیدهتر منجر میشود که به توسعه ساختار سهبخشی ایگو (ego)، سوپرایگو (superego) و ناخودآگاه پویا(اید) (dynamic unconscious – id) میانجامد. این درک، مدل سهبخشی سنتی روانکاوی را به دنبالهای از مراحل درونیسازی ساختارهای روابط ابژه دوتایی و سپس سهتایی تبدیل میکند. این دوگانههای درونیشده بنیادین، در اصل در حالتهای اوج عاطفی (peak affect states)، چه مثبت و چه منفی، قاببندی میشوند و به ترتیب، ساختارهای ذهنی «کاملاً خوب» (all good) و «کاملاً بد» (all bad) را تعیین میکنند که در شرایط عادی، سرانجام در مدل سهبخشی یکپارچه میشوند.
مفهوم خود یکپارچه و مواضع رشد
مفهوم خود یکپارچه (integrated self) شامل آگاهی از خود، همراه با تخیل و برنامهریزی (بعد زمانی تجربه خود) در بستر علاقه به دیگران مهمی است که به طور واقعبینانه درک میشوند، با آنها همدلی میشود و از نظر عاطفی مورد علاقه، بیزاری یا ترس قرار میگیرند.
واحدهای دوتایی که توسط بازنماییهای خود و دیگران مهم شکل میگیرند، تمام درونیسازیهای اولیه را به دو دسته عاطفی مثبت و منفی تقسیم میکنند که در نهایت به روابط ابژه درونیشده آرمانی (idealized) و آزارگر(persecutory) میانجامند. روابط ابژه درونیشده شدیداً منفی که به تجربیات آسیبزا و غیرقابل تحمل پرخاشگرانه و جنسی مربوط میشوند، به صورت پویا از بازنماییهای مثبت جدا میمانند. این دوپارهسازی دائمی که به غلبه پرخاشگری مربوط میشود، در سازمان شخصیت مرزی (borderline personality organization) مشاهده میشود، در حالی که دستیابی به یکپارچگی، مشخصه سازمان شخصیت روان رنجور (neurotic personality organization) و فرد نرمال است.
جنبههای تحولی حافظه عاطفی (affective memory) در تظاهرات بالینی سلامت روان و آسیبشناسی، تفاوتهای چشمگیری دارند. در مرحله اول، تجربه نوزادی از نظر فعالسازی سیستمهای عاطفی، آگاهانه است، اما به دلیل ناتوانی در انتقال به حافظه بلندمدت، آسیبهای شدید در این دوره تنها الگوهای رفتاری ابتدایی را شکل میدهد، بدون آنکه خاطرهای آگاهانه از منشأ آنها باقی بماند.
در شرایط عادی، این تجارب اولیه با مرحله دوم تحول، که شامل توانایی تشکیل حافظه بلندمدت آگاهانه و ناخودآگاه است، ادغام میشوند. آنچه در این مرحله غالب است، گسستگی (dissociation) بین روابط ابژه درونیشده آرمانی و آزارگر است؛ این تحول مطابق با چیزی است که ملانی کلاین آن را موضع پارانوئید-اسکیزوئید (paranoid–schizoid position) توصیف کرد. اگر تجارب منفی و پرخاشگرانه غلبه کنند، روابط ابژه درونیشده آرمانی و آزارگر یکپارچه نمیشوند و این امر به تثبیت سازمان شخصیت مرزی میانجامد—یعنی، سازمان شخصیتی که در آن مکانیسمهای دوپارهسازی و تعارضات ناخودآگاه بین روابط ابژه درونیشده غلبه دارند. این وضعیت، که “پراکندگی هویت” (identity diffusion) نام دارد، مشخصه اختلالات شخصیت شدید است. در اینجا، تجارب عاطفی آگاهانه اما گسسته (dissociated) هستند و مداخلات رواندرمانی تفسیری برای حل عملیاتهای دفاعی ابتدایی غالب مانند دوپارهسازی (splitting)، همانندسازی فرافکنانه (projective identification)، انکار (denial)، آرمانسازی ابتدایی (primitive idealization)، بیارزشسازی و همهتوانی، طراحی شدهاند. تمام این عملیاتهای دفاعی در یکپارچهسازی یک هویت نرمال و استقرار یک سازمان شخصیت رواننژند و نرمال اختلال ایجاد میکنند.
دوره سوم، که از سال سوم یا چهارم زندگی به بعد غالب است، دورهای است که در آن روابط ابژه درونیشده یکپارچه میشوند (که در نظریه کلاین، موضع افسردهوار (depressive position) نامیده میشود). این یکپارچگی منجر به تحول هویت نرمال و غلبه واپسزنی (repression) بهعنوان یک مکانیسم دفاعی غالب میشود. این دوره، نشاندهنده تثبیت ساختار سهبخشی قطعی است که در آن، ایگو (ego) توسط یک سد واپسزننده از ناخودآگاه پویا، یعنی اید (id)، جدا میشود. در اینجا، تکنیک رواندرمانی بر تفسیر مکانیسمهای مرتبط با واپسزنی متمرکز است تا به ناخودآگاه واپسزدهشده اجازه دهد به آگاهی راه یابد.
یکپارچه خود و دیگران مهم (چه خوب و چه بد)، به توسعه یک ایگوی ایدهآل (ego ideal) کمک میکند که جنبههای مطلوب یک خود ایدهآل و ابژههای ایدهآل را یکپارچه میسازد. به همین ترتیب، این یکپارچگی مجموعهای واقعبینانهتر از دستورات و ممنوعیتهای درونیشده را تسهیل میکند که اجزای یک سوپرایگوی (superego) یکپارچه را تشکیل میدهند. تمام این فرآیندهای کودکی در نوجوانی تجدید میشوند و سازماندهی مجدد سوپرایگو و تثبیت سدهای واپسزننده در برابر ناخودآگاه پویا را به همراه دارند.
|
ویژگی
|
سازمان شخصیتی رواننژند و سالم
|
سازمان شخصیتی مرزی
|
|
وضعیت هویت
|
هویت یکپارچه (Integrated Self)
|
پراکندگی هویت (Identity Diffusion)
|
|
روابط ابژه
|
بازنماییهای یکپارچه از دیگران (خوب و بد)
|
بازنماییهای گسسته (آرمانی و آزارگر)
|
|
دفاع غالب
|
واپس رانی (Repression)
|
گسستگی و دوپاره سازی(Splitting)
|
|
علت
|
یکپارچهسازی موفق تجربیات مثبت و منفی
|
غلبه پرخاشگری و تجربیات منفی که مانع یکپارچگی میشود
|
تحلیل انتقال (Transference Analysis)
تکنیک کلاسیک روانکاوی شامل تلاش برای دستیابی به تعارضات ناخودآگاه آسیبزا از طریق تداعی آزاد (free associate) بود. تحلیلگران با تحلیل محتوای تجربه ذهنی بیماران، هم مکانیسمهای دفاعی (defense mechanisms) و هم تکانههای (impulses) زیربنایی را تشخیص میدادند. با گذشت زمان، برای کشف تعارضات ناخودآگاه درونروانی گذشته، نه تنها از طریق تجربه ذهنی که بیماران در میان میگذاشتند، بلکه از طریق الگوهای رفتاری در رابطه درمانی که این تعارضات را بازتاب میداد، ظهور مییابند. بنابراین، تعارضات ناخودآگاه واپسزدهشده نه تنها در محتوای کلامی جلسات، بلکه در تظاهرات غیرکلامی (nonverbal manifestations) نیز پدیدار میشدند. الگوهای بینفردی بیماران در رابطهشان با روانکاو، معمولاً واکنشهای عاطفی شدیدی را در روانکاو برمیانگیخت که تحلیل معنای رفتار فعالشده در بیمار را تسهیل میکرد. بنابراین، ظهور و تحلیل انتقال به منبع اصلی کاوش و تغییری تبدیل شد که توسط درمان روانکاوی ایجاد میشد.
انواع انتقال
تحولات انتقال را میتوان به انواع مختلفی طبقهبندی کرد. آگاهی از برخی سبکهای منشی در انتقال برای تحلیل نظاممند مقاومتهای انتقالی اهمیت دارد:
- انتقال پارانوئید (Paranoid transferences): با بیاعتمادی شدید، حساسیت بیش از حد و عواطف منفی مشخص میشود.
- انتقال افسردهوار (Depressive transferences): با احساس گناه شدید و تجربه درمانگر بهعنوان یک مرجع سختگیر و خشن مشخص میشود.
- انتقال سایکوپاتیک (Psychopathic transferences): بیمار معتقد است که درمانگر صادق نیست یا خود بیمار ناصادق یا فریبکار است.
- انتقال خودشیفته وار (Narcissistic transferences): با فاصله عاطفی زیاد و فقدان ظاهری واکنش عاطفی خاص در رابطه با درمانگر مشخص میشود.
- انتقال اسکیزوئید (Schizoid transferences): شامل از هم گسیختگی شدید تجربه عاطفی بیمار است.
- انتقال همزیستانه (Symbiotic transferences): بیمار تنها موافقت کامل درمانگر با احساسات یا افکار خود را تحمل میکند و هرگونه تفکر مستقل از سوی درمانگر را بهعنوان یک حمله، تهاجم یا رهاشدگی بیرحمانه تجربه میکند.
- • انتقالهای روانپریشانه (psychotic transferences): واقعیتسنجی عادی از دست میرود و ممکن است توهم یا هذیان ایجاد شود.
واژهنامه اصطلاحات کلیدی
|
اصطلاح
|
تعریف
|
|
رواندرمانی متمرکز بر انتقال (TFP)
|
یک درمان روانکاوی اصلاحشده که برای درمان اختلالات شخصیت، بهویژه انواع شدید آن، طراحی شده و بر تحلیل و حل تعارضات ناخودآگاه که در انتقال (رابطه بیمار-درمانگر) فعال میشوند، متمرکز است.
|
|
نظریه روابط اُبژه (Object Relations Theory)
|
یک نظریه روانکاوی که معتقد است ساختارهای بنیادین ذهن از درونیسازی روابط مهم بین خود و دیگران تحت تأثیر حالات عاطفی شدید شکل میگیرند. این نظریه «واحدهای دوتایی» (خود-اُبژه-عاطفه) را بلوکهای سازنده ذهن میداند.
|
|
لیبیدو (Libido)
|
در فرمولبندی معاصر، لیبیدو به عنوان یکپارچهسازی نهایی سیستمهای عاطفی مثبت (مانند دلبستگی، میل جنسی، و بازی) تعریف میشود که ارگانیسم را برای ایجاد روابط مثبت با دیگران برمیانگیزد.
|
|
پرخاشگری (Aggression)
|
در فرمولبندی معاصر، پرخاشگری (یا سائق مرگ) به عنوان یکپارچهسازی نهایی سیستمهای عاطفی منفی (مانند جنگ-گریز و وحشت-جدایی) در نظر گرفته میشود که کل طیف تمایلات هیجانی منفی را نمایندگی میکند.
|
|
سیستمهای عاطفی (Affect systems)
|
سیستمهای فطری، ژنتیکی و مادرزادی که به عنوان نیروهای انگیزشی اولیه عمل میکنند و به دو دسته مثبت (لذتبخش) و منفی (تهدیدآمیز) تقسیم میشوند. این سیستمها بقای فرد و گونه را از طریق برانگیختن فرد برای جستجوی نیازهای اساسی و اجتناب از خطر تضمین میکنند.
|
|
ناخودآگاه پویا (Dynamic unconscious)
|
بخشی از ذهن که شامل تعارضات سرکوبشده و آسیبزا است و باعث ایجاد علائم روانشناختی و اختلالات شخصیت است. این مفهوم در طی مراحل رشد تکامل مییابد، (از تجربیات عاطفی در دوران اولیه (قبل از سرکوب) تا ساختار سرکوبشده و منسجمتر در مراحل بعدی).
|
|
دوپاره سازی (Splitting)
|
یک سازوکار دفاعی ابتدایی که در آن بازنماییهای درونیشده «کاملاً خوب» (آرمانی) و «کاملاً بد» (آزارگر) از خود و دیگران به صورت گسسته و جدا از هم نگه داشته میشوند تا از یکپارچهسازی آنها جلوگیری شود. این مکانیسم مشخصه اصلی سازمان شخصیت مرزی است.
|
|
پراکندگی هویت (Identity diffusion)
|
وضعیتی که در آن یکپارچهسازی هویت نرمال به دلیل غلبه مکانیسمهای دفاعی مبتنی دوپاره سازی، صورت نگرفته است. این حالت نتیجه ناتوانی در یکپارچهسازی روابط اُبژه درونیشده آرمانی و آزارگر است و ویژگی اصلی اختلالات شخصیت شدید محسوب میشود.
|
|
موضع پارانوئید-اسکیزوئید (Paranoid–schizoid position)
|
مرحلهای از رشد (معمولاً سال اول و دوم زندگی) که در آن گسستگی بین روابط اُبژه درونیشده آرمانی و آزارگر غالب است. تثبیت در این مرحله به سازمان شخصیت مرزی منجر میشود.
|
|
موضع افسردهوار (Depressive position)
|
مرحلهای از رشد (معمولاً از سال سوم یا چهارم به بعد) که در آن روابط اُبژه درونیشده آرمانی و آزارگر با هم یکپارچه میشوند. این یکپارچگی منجر به هویت نرمال و غلبه واپس رانی به عنوان مکانیسم دفاعی اصلی میشود.
|
|
انتقال (Transference)
|
فعال شدن روابط اُبژه درونیشده سرکوبشده یا گسسته در رابطه درمانی. این فرآیند شامل فعال شدن یک واحد دوتایی (خود-اُبژه-عاطفه) است که بیمار در آن نقش بازنمایی خود را ایفا کرده و بازنمایی اُبژه را بر درمانگر فرافکنی میکند (یا برعکس).
|
|
انتقال متقابل (Countertransference)
|
واکنشهای عاطفی شدیدی که در درمانگر در پاسخ به الگوهای بین فردی بیمار برانگیخته میشود. تحلیل این واکنشها ابزاری حیاتی برای درک معنای رفتار فعالشده در بیمار و تکمیلکننده تحلیل انتقال است.
|
|
کنشنمایی (Acting out)
|
ابراز تعارضات بیمار از طریق اقدامات و رفتارهای مشخص به جای آگاهی هیجانی. بیمار آنچه را که نمیتواند به صورت خودآگاه تحمل کند، در رفتار خود به نمایش میگذارد.
|
|
جسمانیسازی (Somatization)
|
بروز واکنشهای انتقالی غیرقابل تحمل به شکل علائم جسمانی. زمانی که جنبههای هیجانی یک تعارض قابل پردازش نیست، به صورت فیزیکی (مانند اضطراب، افسردگی یا علائم تبدیلی) ظاهر میشود.
|
|
غلبه عاطفی (Affective dominance)
|
قویترین حضور عاطفی که در هر لحظه از جلسه درمانی، بر اساس برداشت کلی درمانگر از مؤلفههای مختلف رفتاری بیمار، استنباط میشود. شناسایی آن اولین گام برای تشخیص رابطه اُبژه فعالشده در انتقال است.
|
منبع :Hatred, Emptiness, and Hope: Transference-Focused Psychotherapy in Personality Disorders
🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟
در مقاطع مختلف زندگی، گفتوگو با یک مشاور میتواند مسیرتان را روشنتر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.