عقده ادیپ

نظریه روانکاوی فروید

فرويد انسان را به صورت يک ارگانيسم بيولوژيکي مي داند که داراي نيازهاي اوليه جهت ادامه زندگي و بقاي نوع است. اين نيازها، اغلب غرايز ناميده مي شوند.

نویسنده: کِلی اُلیور / برگردان: مهربان کشاورزی زیگموند فروید در «درباره‌ی زنانگی» سوال معروف خود را مطرح می‌کند:…

در اين نوشته خواهيم ديد كه چگونه كار لاكان از اصطلاحات ساختارگرايانه و زبانشناختي دقيق دهه ي پنجاه به سوي شرح و بسط…

فروید دین را در زندگى آدمیان، امرى زائد و برخاسته از ذهن کودکانه بشر مى‌دانست. فروید نه‌ تنها از سنت کاتولیک نفرت…

كلمات قصار تحريك كننده ي لاكان از جمله اين كه « زن وجود ندارد » و « چيزي به نام رابطه ي جنسي وجود ندارد »، به همان…

کارن هورنای درباره ماهیت عقده ادیپ با فروید مخالف بود. او وجود تعارض بین کودکان و والدین را انکار نکرد، ولی معتقد…

گزیده هایی از افکار فروید از لابه لای منابع مختلف : تمدن نیرویی است که غرایز ابتدایی را محدود ساخته و آزادی افراد…

لیبیدو یا زیست مایه از نظر فروید عاملی غریزی است و پر از انرژی در درون نهاد، که تمایل به بقا و فاعلیت دارد. این…