دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

عقده ادیپ از دیدگاه کارن هورنای

کارن هورنای درباره ماهیت عقده ادیپ با فروید مخالف بود. او وجود تعارض بین کودکان و والدین را انکار نکرد، ولی معتقد بود که این تعارض منشاء جنسی ندارد

هورنای

هورنای بر خلاف فروید، نقش برتر عوامل جنسی را انکار کرده و از نظریه ادیپی او انتقاد می‌کرد. او مفهوم لیبیدو و ساختار شخصیت فرویدی را کنار گذاشت. او بیان کرد مردان به سبب ناتوانی‌شان در زاییدن فرزند به زنان غبطه می‌خورند. این غبطه رحم در مردان به صورت ناهشیار و از طریق رفتارهایی چون تحقیر زنان، کم بها دادن به آنها و پایین نگه داشتن پایگاه آن‌ها جلوه‌گر می‌شود.

کارن هورنای درباره ماهیت عقده ادیپ با فروید مخالف بود. او وجود تعارض بین کودکان و والدین را انکار نکرد، ولی معتقد بود که این تعارض منشاء جنسی ندارد. او با حذف کردن مسایل جنسی از عقده ادیپ، این وضعیت را به صورت تعارض بین وابستگی به والدین و خصومت نسبت به آنها تعبیر کرد.

برخی رفتارهای والدین، ارضای نیاز کودک به امنیت را تضعیف می کنند و خصومت را در او به وجود می آورند. در عین حال، کودک به والدین وابسته است، طوری که نشان دادن خصومت مجاز نیست؛ این می تواند به امنیت کودک صدمه بزند. کودک در واقع می گوید : “چون به تو نیاز دارم خصومتم را سرکوب می کنم“. بنابراین، تکانه های خصمانه باقی می مانند و اضطراب بنیادی را به وجود می آوردند.

از نظر هورنای، تصویری که حاصل می شود دقیقا شبیه چیزی است که فروید عقده ادیپ نامید، یعنی وابستگی شهوانی به یکی از والدین و حسادت نسبت به دیگری. بنابراین، توجیه او برای عقده ادیپ با تعارض هایی که از تعامل های والد-فرزند ناشی می شود ارتباط دارد. این احساس ها بر مسایل جنسی یا نیروهای زیستی دیگر استوار نیستند، ضمنا عمومیت هم ندارند. آنها فقط در صورتی که والدین امنیت کودک را تضعیف کنند پرورش میابند .

فروید به انتقاد هورنای از دیدگاه خود درباره زنان پاسخ نداد و مفهوم عقده ادیپ خود را تعدیل نکرد. او به صورت اشاره ای غیر مستقیم به هورنای چنین نوشت : “اگر یک زن روانکاو به قدر کافی در مورد شدت آرزوی خودش برای آلت مردی متقاعد نشده باشد و در عین حال نتواند اهمیت این عامل را در بیمارانش درک کند، نباید خیلی تعجب کنیم”. فروید درباره هورنای چنین گفت: “او زنی توانا ولی بدخواه است”.

هورنای

به عقیده هورنای، مردان با انکار تساوی حقوق زن و مرد و به حداقل رساندن فرصت‌های آنان برای خدمت به جامعه و پیشرفت می‌کوشند تا برتری خود را حفظ کنند و زمینه‌ساز این‌گونه رفتارهای آن‌ها احساس حقارت ناشی از غبطه رحم است.

هورنای بر خلاف فروید، انسان را محکوم به رنج بردن و ویران‌گری نمی‌دانست. به عقیده او بشر استعداد این را دارد که قابلیت‌هایش را رشد دهد و به انسانی شایسته تبدیل شود.

منبع : نظریه شخصیت پی شولتز ، ترجمه سید محمدی.

۵ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *
پست های مرتبط

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی مغانی
۱۴۰۱/۰۲/۳۱ ۱۱:۵۵

مختصر و مفید ممنون از شما