سیستم دفاعی ایگو در برابر ترس
ایگو و مکانیزمهای دفاعی آن
زیگموند فروید بیشتر بر محتوای نهاد و غرایز تمرکز داشت، اما آنا فروید بر کارکرد ایگو و دفاعهای آن تمرکز کرد و نشان داد که دفاعها نهتنها در بزرگسالان بلکه در رشد کودک نیز نقش کلیدی دارند.
آنافروید، یافته های فروید را پیرامون روانشناسی ایگو و سیستم های دفاعی روان ارتقاء داده است. وی در کتاب «ایگو و مکانیزمهای دفاعی»(۱۹۳۶)، نشان داد که ایگو فقط یک ناظر منفعل در برابر فشارهای نهاد و سوپرایگو نیست، بلکه فعالانه از خودش دفاع میکند. آنا فروید، دفاع ها را در ۳ گروه عمده طبقه بندی می کند:
۱. دفاع در برابر فشار نهاد (Id) و غرایز : وقتی غرایز و تکانههای ناخودآگاه (جنسی یا پرخاشگری) بیش از حد قوی میشوند و اگر آشکار شوند، با واقعیت یا اخلاق اجتماعی در تعارض خواهند بود؛ از این رو ایگو آنها را سرکوب یا تغییر شکل میدهد.
- سرکوب (Repression): راندن تکانهها به ناخودآگاه.
- واکنشوارون (Reaction Formation): انجام رفتاری کاملاً مخالف تکانه اصلی.
- والایش (Sublimation): هدایت تکانه به فعالیتهای مقبول اجتماعی (مثل تبدیل پرخاشگری به ورزش).
- جابجایی (Displacement): انتقال هیجان ها به یک هدف امنتر.
۲. دفاع در برابر خطرات واقعیت بیرونی : در اینجا منشأ اضطراب یک تهدید واقعی از محیط است (مثلاً تنبیه، از دست دادن عزیز، یا خطری واقعی). ایگو برای کاهش اضطراب، واقعیت را نادیده میگیرد یا تحریف میکند.
- انکار (Denial): نپذیرفتن واقعیت بیرونی («این اتفاق برای من نیفتاده»).
- اجتناب (Avoidance): فاصله گرفتن از موقعیت اضطرابزا.
- عقلانیسازی (Rationalization): توجیه منطقی برای چیزی که در اصل انگیزه ناخودآگاه دارد.
۳. دفاع در برابر فشار فرامن (Superego) و روابط با دیگران : این دفاعها وقتی شکل میگیرند که فرد میان خواستههای ایگو و استانداردهای اخلاقی فرامن یا در روابط میانفردی قرار بگیرد.
- همانندسازی (Identification): شبیه شدن به فردی قویتر برای کاهش ترس یا احساس گناه.
- درونفکنی (Introjection): پذیرفتن ارزشها یا نگرشهای دیگران، برای کاهش تعارض.
- جبران (Compensation): تلاش برای پوشاندن ضعفها با تقویت ویژگیهای دیگر.
دفاع های ایگو در برابر ترس
ساده ترین و اولین نوع مکانیزم دفاعی که ایگو اختیار می کند تا بر ترس فائق آید، گریختن از موقعیت ترس زا هست. اما احساس ترس می تواند چنان قوتی داشته باشد که اجتناب کردن به عنوان یک سیستم دفاعی موجب اختلالات عصبی متعددی گردد. اجتناب کردن به عنوان نوعی از سیستم دفاعی تنها در محدوده ای معین می تواند عمل کند. یعنی تنها هنگامی که دامنه ترس وسیع نباشد. اگر سائق های ترس زا در فرد با افکار، با اعتقادات و یا احساسات مختلفی مترادف گردند در این صورت تحمل شرایط ترس زا غیرممکن می گردد؛ از این روی اجتناب کردن عملی غیرممکن خواهد بود. در چنین حالتی ایگو از سیستم دفاعی دیگری با نام انکار استفاده می کند. بدین معنی که فرد خطراتی را که وی را تهدید می کند انکار می نماید و از طریق انکار عوامل ترس زا ثبات روانی خود را جستجو می کند : “این خطر ممکن است دیگران را تهدید کند ولی من را هرگز تهدید نمی کند”.
توجه کنید که سیستم های دفاعی مانند اجتناب و یا انکار به صورت ناآگاه عمل می کنند. یعنی هر حادثه ای، هر احساس و هر خاطره ای که موجب ترس می شود و حتی خود احساس ترس برای شخص آگاه نیستند و فرد در این حالت تنها بر احساس ناخشنودی خود، عدم سرزندگی و محدود بودن توانایی های خود و در یک کلام بر احساس فلج بودن خود واقف است. چنین موقعیتی را که در آن فرد نسبت به ترس خود ناآگاه است فروید، واپس زدن نامید. براساس تئوری های فروید خاطره ترس زا به سرعت و یا حتی همزمان با موقعیت ترس زای تولید کننده آن خاطره به قسمت ناخودآگاه رانده می شود، حتی اگر تمام حواس فرد متوجه آن موقعیت بوده باشد.
ناخودآگاه به قسمت بزرگی از ساختمان روانی اطلاق می گردد که محتویات آن بر فرد آشکار نیست و این محتویات تنها توسط تلاش آگاهانه ای که فرد برای آگاهی یافتن بر پاره ای از محتویات آن در یک زمان معین صورت می دهد ، می توانند به قسمت آگاه راه بیابند. بنابراین احساس ترس علیرغم اینکه در : ناخودآگاه فرد جای گرفته است هنوز فعال است و می تواند در شرایط متعدد که شاید با شرایط ترس زا نیز شباهتی نداشته باشند ، به قسمت آگاه راه یافته و موجب برانگیخته شدن هراس در شخص بشود . در این حال فرد دیگر از علل ترس خود آگاه نبوده و فقط احساس اضطراب و هراس دارد .
اما مسأله به همین جا ختم نمی شود ، بلکه احساس ترسی که در ناخودآگاه خانه کرده است بر کلیه جوانب زندگی فرد اعم از تفکرات او ، توانایی ها و خواسته ایش و حتی در کلیه رفتار وی تأثیر گذارده و زندگی را بر وی تلخ می گرداند . بغرنجی این مسأله در این است که علت این ترس و حتی اینکه این احساس ناخوشایند ناشی از ترس است بر فرد مشخص نیست و یا بهتر بگوییم فرد بر علت اضطراب خود ناآگاه است . همچنین اگر تفاوت بین “خود واقعی فرد” و “خود ایده آل وی” زیاد باشد ، در آن صورت این تفاوت قابلیت ان را داراست که فرد را از خود ناراضی کرده و تکامل ناسالم شخصیت وی را باعث گردد .
برای این که ترس ناشی از وجود این تفاوت زیاد در خفا بماند، سیستم دفاعی روانی فرد به مکانیسم دفاعی ای روی می آورد که فروید از ان با نام ” فرافکنی ” یاد می کند . فرافکنی عبارت است از نسبت دادن نمودهای شخصیت، افکار، عقاید، احساسات خود به افراد دیگر. بدین معنی که شخص در این حالت کلیه خصوصیات ناپسند خود را (که خود وی وجود آنها را در خود به عنوان نکاتی منفی تلقی می کند) به دیگران نسبت می دهد و می گوید : “این من نیستم که این طور هستم و چنین عمل می کنم، بلکه دیگران دارای چنین خصوصیاتی هستند” و یا اینکه در ترسیم خصوصیات دیگران نکاتی را در شخصیبت آنان برجسته می کند که ابتدا به ساکن خصوصیات فردی و منفی خود او هستند .
نوع دیگری از مکانیسم های دفاعی روانی که فرد مضطرب اتخاذ می کند تا از احساس هراس خود بگریزد و از آگاهی از ترسهای خود جلوگیری کند عبارت است از بازگشت یا سیر قهقرایی که در این حالت شخص مضطرب تمایل شدیدی به بازگشت به مراحل قبلی رشد خود را در رفتارها و افکارش نشان می دهد . صفت مشخصه بازگشت شامل عدم مسئولیت پذیری و متکی بودن به دیگران است، یعنی فازی از تکامل فرد که به دوران کودکی و نوجوانی باز می گردد.
ممکن است فرد هراس دار برای غلبه بر حالت ترس خویش تظاهر سائق های ناپسند خویش را مانند خصومت را به خاطر جلوگیری از مورد تنبیه و سرزنش واقع شدن، در خود سرکوب کند. در این نوع خاص از مکانیسم دفاعی روانی که به نام واکنش وارونه شناخته شده است ، فرد پرخاشگری خود را ناآگاهانه مورد سرکوب قرار داده و در این حال در ساختمان روانی وی ایگو توسط سوپرایگو برانگیخته می شود که حالت خلاف پرخاشگری را رو به بیرون نشان می دهد . بدین صورت این فرد به جای نشان دادن رفتار خشم آلود ، وجود عشق ، محبت و تمایلات دوستانه را در روابط پیرامون خود تظاهر می کند ، یعنی احساساتی را از خود بروز می دهد که از طرف محیط فرد در برابر پرخاشگری مورد تأیید هستند . یک مثال بارز و نوع عمیق تر این نمونه رفتار را در افراد اسکیزوفرن پارانواید مشاهده می کنیم که می گویند : “عاشق آن کسانی هستم که به من زندگی داده اند”.
یکی از مهمترین و شایع ترین انواع مکانیسم های دفاعی ناخودآگاه تصعید است. مثالی که فروید در این باره می آورد این است که فرد در این حالت خود را غرق در فعالیت های روشنفکرانه می سازد و با انحراف و تبدیل انرژی های ویرانگر به فعالیت های فکری، خود را وقف کارهای خلاقانه می سازد.
مکانیزم دفاعی | تعریف | نحوه مقابله با ترس |
---|---|---|
سرکوب (Repression) | بیرون راندن افکار و خاطرات آزاردهنده از آگاهی | فرد دیگر به منبع ترس فکر نمیکند و ظاهراً آرام میشود. |
انکار (Denial) | نپذیرفتن واقعیت تهدید آمیز | فرد وجود عامل ترسناک را انکار میکند و گویی آن وجود ندارد. |
فرافکنی (Projection) | نسبت دادن احساسات یا افکار خود به دیگران | فرد ترس خود را به دیگران نسبت میدهد (“او از من میترسد”). |
جابهجایی (Displacement) | انتقال هیجان از منبع واقعی به موضوعی کمخطرتر | فرد به جای منبع اصلی ترس، واکنش را به سمت دیگری تخلیه میکند. |
واکنش وارون (Reaction Formation) | رفتار یا احساسی مخالف احساس واقعی نشان داده میشود | فرد در موقعیت ترسناک، شجاعت یا بیخیالی اغراق آمیز بروز میدهد. |
عقلانیسازی (Rationalization) | توجیه منطقی و عقلانی برای احساسات یا موقعیتها | فرد علت ترس خود را با دلایل ظاهراً منطقی توضیح میدهد تا اضطراب کم شود. |
همانندسازی (Identification) | یکی دانستن خود با فرد قدرتمند یا تهدیدگر | با همانندسازی با منبع قدرت، فرد احساس امنیت در برابر ترس پیدا میکند. |
منبع :
- The Ego and the Mechanisms of Defence (ایگو و مکانیزمهای دفاعی) / آنا فروید
- ترس از دیدگاه روانکاوی و نقش آن در شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی انسان / هامبورگ یولای
🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟
در مقاطع مختلف زندگی، گفتوگو با یک مشاور میتواند مسیرتان را روشنتر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.