اریکسون

اریکسون معتقد بود شخصیت انسان تنها حاصل امیال درونی نیست، بلکه در تعامل با هنجارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی شکل می‌گیرد.

شرم شدید، نه فقط یک احساس گذرا، بلکه یک تهدید روانی جدی است که می‌تواند منجر به انزوای اجتماعی و حتی خودکشی شود.

مفهوم جوانی نه به معنای یك ساخت جدید بلکه به صورت دگرگونی های روانی ـ اجتماعی دوره ای از زندگی را تشکیل می دهد.

هویت عبارت است از مشخص کردن اینکه چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قائلید و چه مسیری را می‌خواهید در زندگی دنبال کنید.

نظریه هورنای به نظر هورنای(۱۹۳۷) افراد گرفتار به روان نژندی وسواسی – اجباری با عصبانیت تلاش می کنند تا دنیا را چنان باثبات و منظم سازند که خطرات غیر منتظره،…

شخصیت محصول تعامل زیست‌شناسی (آناتومی) و طرح درونی رشد (سرنوشت) با فرهنگ و جامعه است.

رشد چند بعدی و بين رشته ایست و در تمام عمر ادامه می يابد. به نظر می رسد كه وراثت و محيط هر دو بر رشد تاثير می گذارند.

شخصیت بطور مداوم درگیر مخاطرات وجود است،حتی زمانی که سوخت و ساز بدن با تباهی و نابودی مقابله می کند.(اریک اریکسون) اریکسون نظریه فروید را از سه نظر گسترش داد:…

خانواده درمانی مداخله‌ای است که بر تغییر تعاملات بین اعضای خانواده متمرکز است و در آن تلاش می‌شود کارکرد خانواده به عنوان واحدی متشکل از تک ‌تک اعضای خانواده…

ضعف‌های بنیادین در نظریه اریکسون یعنی حالت‌های ناسازگاری و بدخیمی که در نتیجه‌ی بدرشدی ایجاد می‌شوند و اگر ادامه یابند، می‌توانند به اختلال‌های روانی منجر شوند.

نظریه رشد اریکسون به نوعی ادامه نظریه فروید و نسخه کامل تر آن است. این نظریه، تمامی چرخه زندگی را در بر می گیرد.

شخصیت بطور مداوم درگیر مخاطرات وجود است. حتی زمانی که سوخت و ساز بدن با تباهی و نابودی مقابله می کند.  (اریک اریکسون )  زندگی اریکسون (۱۹۹۴ ـ ۱۹۰۲) بحران های…

اريكسون معتقد است كه حس حقيقي صميميت، به دست نمي آيد مگر آن كه فرد هويت توجيه يافته خود را به دست آورده باشد.